مُلایان سُنی و آخوندهای شیعه ستون مشترک حاکمیت ولایت فقیه در ایران
در اکثر جوامع با هر عقیده و دین و مذهبی که دارند، مسائلی وجود دارد که عُرف عمومی آن جامعه به آن معتقد بوده و بر آن صحه می گذارد.
بنابراین مسائل و موضوعات یا بنای عقلایی دارد یا مبنای مذهبی، که اگر اصل دین در چارچوب مدارا با عقل معنی شود بی شک بنای مذهب نیز مبتنی بر عقل خواهد بود. اما مشکل زمانی است که دین نه بنای عقلایی دارد و نه مبنای مذهبی آن. بلکه زیربنا یکسری موضوعات و تصورات موهوم و بی مصداق شکل گرفته است که اصطلاحاً به آن خرافات مذهبی می گویند.
از این رو می توان این نتیجه را استحصال نمود که خرافات تاریخچه ای دیرین و به قدمت جامعه بشری دارد که در هر زمان خاصی به نوعی و به شکلی ویژه خود را نشان داده است. گاهی گوساله پرستی، گاهی ماه و خورشید پرستی و انسان پرستی، یا اکنون به شکل قبر پرستی، سخن گفتن گاو و گرگ با بشر، یافتن مقبره امام زاده در خواب، عکس خمینی را در ماه دیدن، امام زمان را در چاه جمکران انداختن، پیامکهای خیالی به خدا و دهها ادعای کذایی...!!
از نظر تمامی مسلمانان قرآن بعنوان قوی ترین و خدشه ناپذیر ترین مستند، انحرافات مردم را در حوزه های مختلف این گونه بیان می کند، "و اذ قال ابراهیم لابیه آذر اتتخذوا اصناماً آلهه"، این آیه بیان می کند که زمان حضرت ابراهیم مردم سنگ و چوب را به اشکال مختلف درآورده و می پرستیدند و برای آنها قربانی می کردند و بر این اعتقاد بودند که این بتها سرنوشت و تقدیر رزق و روزی آنها را رقم می زنند. همچنین قرآن با شرح گوساله پرستی در زمان موسی چنین می گوید "و اتخذ قوم موسی من بعده من حلیهم عجلاً جسداً له خوار الم یروانه لایکلمهم و لا یهدیهم سبیلا اتخذوه وکانوا ظالمین"، قوم موسی بعد از او (رفتن به کوه طور) مجسمه گوساله ای را که صدایی نیز از خود بیرون می داد از طلا و زیور ها ساختند و آن را می پرستیدند.
خوشبختانه در دوران مدرنیسم علاوه بر عقلگرایی و تجربهگرایی، انسانمداری رواج یافته است و در عین حال تکنولوژی هم بدان اضافه شده و هرچه پیشرفت بیشتر حاصل میشود همه اینها را مدیون علم میدانند و نقش مذهب و خرافات کم رنگ تر و کنار گذاشته می شوند.
به جرٲت می توان گفت مذهب شیعه خرافی تر از سایر مذهب اسلامی است که ریشه و اساس آن بر پایه خرافات و تراوشات ذهن یک مشت آخوند متحجر و روانپریش مانند شیخ صدوق، مجلسی و کلینی و مانند آنها تشکیل شده است. هرجای این مذهب را بنگری ردپای دروغ و داستانپردازی یک آخوند در زاویه های مختلف آن پیداست.
مهمترین کتاب حدیث در مذهب شیعه که بعد از قرآن معتبرترین کتابشان است، کتاب اصول کافی نوشته محمد بن یعقوب کلینی با کنیه ابوجعفر از آخوندهای قرن دوم هجری میباشد و بنا به گفته شیعیان این کتاب به محضر امام دوازدهم برای تایید رسیده که وجه تسمیه این کتاب نیز تایید این امام غایب میباشد.!!
نمونهای از دهها خرافات و عجایب این کتاب بسیار معتبر مذهب شیعه چنین است:
"امیر المؤمنین علی میفرماید: اولین چهار پایی که فوت کرد، عفیر الاغ پیامبر بود، لحظهایی که پیامبر از دنیا رحلت نمود، آن الاغ افسارش را پاره کرد و دوید تا به لب چاه بنیخطمه در منطقه قباء رسید و خودش را در آن چاه پرت کرد و چاه به قبرش تبدیل شد. امیر المؤمنین فرمود: آن الاغ با پیامبر حرف می زد و میگفت: همراه با پدر و مادرم به فدایت گردم، پدرم از پدرش او هم از پدر بزرگش و او هم از پدر خود برایم نقل کرد که همراه با پیامبر خدا نوح در کشتی بوده که حضرت نوح برخاسته و دستش را بر پشت وی کشیده و فرموده: از نسل این الاغ، الاغی بدنیا می آید که سرور و خاتم پیامبران بر وی سوار می شود، عفیر میگفت: سپاس خدایی را که مرا چنین الاغی قرار داد.(اصول کافی ج۱ ص۱۸۴ کتاب الحجة).!!!!
دروغگویی آخوندهای شیعه زبانزد عام و خاص مردم است، بطوریکه در نوشتن و تعریف کردن داستانهای دروغین و تو در تو بر سایر مذاهب اسلامی پیشی گرفته اند. از زمان صفویه تاکنون آخوندهای شیعه روزبه روز بیشتر از بهر دنیای خویش در زمینه نوشتن کتبی با تلفیق سیاست و مذهب، در پی بدست گرفتن افسار حکم سیاسی بوده و در تلاش اند تا بر آسمانی بودن پیام های دروغین خود و معصومیت حاکمان مذهبی از هر حیث مشروعیت بخشند.
اما علیرغم بطلان بخش زیادی از تفکرات آخوندیسم شیعه صفوی، نباید چنین تصور کرد که مُلایان سُنی از هر حیث از آخوندهای شیعه و سایر مذاهب اسلامی شخصیتی برتر و یا از عقلانیت شایسته تری برخوردارند. احادیث دروغین و جعلی نزد مُلایان سنی نیز بازارش پر مشتری است. اگر بگوئیم گرفتاریهای که طیف صوفیگری مذهب سُنی برای قرنها عقب افتادگی فکری جوامع اسلامی را یدک کشید باز کم گفته ایم. اصلاً مذهب شیعه صفوی اصالتاً ریشه در بنیان صوفیگری مذهب سُنی و خانقاه شیخ صفی الدین اردبیلی دارد.
امروزه، تنها اقلیت بودن شیعیان در مقابل اکثریت سُنی مذهبان جهان مطرح نیست، بلکه پیوند مشترک و تاریخی این دو مذهب اسلام است که مسبب آشفتگی ها، چند دستگی ها، تفرقه و از همه بدتر جنگ های مذهبی و رواج خرافات نوینی است که جوامع مسلمان را به گرفتاریهای بسیار نگران کننده دچار کرده است.
آری خرافات در نزد مذهب سُنی نیز بوده و هست اما نه به وسعت آخوندیسم صفوی برای نمونه در کتاب صحیح بخاری چنین است:
ابوهریره مىگوید: "رسول خدا نماز صبح را خواند، سپس رو به مردم کرد و فرمود: روزى مردى گاوى را که سوار شده بود، مىبرد، پس او را زد، گاو گفت: ما براى سوارى خلق نشدهایم، ما براى زراعت خلق شدهایم!!! .(صحیح البخاری، ج3، ص 1280، ح3284)
البته علمای هر دو مذهب برای اقناع و یا محکوم کردن یکدیگر می گویند، وقتی که مطابق سوره نَمل در قرآن حضرت سلیمان با هُدهُد و مورچه سخن گفته، پس رویدادهای فوق الذکر نیز غیر منطقی و ناممکن نیست. یا اینکه می گویند مرجع فلان حدیث شخص کذاب و غیر مقبولی بوده و بنابراین حدیث متفق علیه نیست و یا بخاری و مسلم و باقر مجلسی همگی بشر بوده و جائز الخطا...!!
اگر اینک آخوند قزوینی(ریاضی دان معروف) و اللهیاری و غیره... در ایران و امریکا با پول رژیم آخوندی و سازمان ارتباطات اسلامی و مجمع جهانی اهل بیت، شب و روز از طریق تلویزیونهای ماهواره ای بر طبل توهین و دشمنی با مذهب و عقاید سُنی می کوبند، از طرف مقابل هم کم نیستند اشخاص فرصت طلب و عیاشی که با بودجه کشورهای شیخ نشین و سرمایه داران عرب و عجم و مجد و اخوان المسلمین در قطر و امارات، متقابلاً از طریق کانالهای ماهواره ای که از دبی و مالزی و لندن پخش می شود در پی رفتاری تلافی جویانه بوده و دکان و بازاری وسیع در مقابل آخوندهای شیعه برای خود به راه انداخته اند. اما کالای هر دوی آنها دین فروشی و دروغ و رواج مذهب گرایی و عقب انداختن جامعه است و غیر از مصیبت از هر نظر هیچ سود دیگری برای مردم ایران ندارد.
کسانی که، بر این باورند در فردای ایران و بعد از حاکمیت آخوندی باید به روحانیون و مذهبیون سُنی و شیعه حق دخالت در سیاست و حکمرانی داد و یا اینکه مُلایان سُنی مذهب و دعوتگران آنها از آخوندهای مفت خور و دزد کنونی شریف ترند یقیناً در اشتباه بزرگی هستند.
آخوندهای شیعه و ماموستا و مولوی های سُنی علیرغم تمامی اختلافات فقهی و مذهبی خود در نهانخانه ها و مهمانی های ویژه ای که بنده خودم در دوران دانشجویی به مرات شاهد آن بوده ام ، به ریش عام و خاص مردم ایران می خندند و هدف هر دو طیف آنها سوار بر موج حماقت مذهبی و خرافات و یا سَلفی گری نوین (در قالب موحد بودن و یافتن توحید راستین) است که مقصود اصلی کلیه آنها نیز تنها دفاع از تفکرات مخرب مهدویت، وهابیت و آماده کردن اوضاع و شرایط برای ظهور مهدی یا نابودی تمامی باورهای دینی برای رسیدن به توحید وهابیی است.
متٲسفانه بسیاری از روشنفکران سیاسی چنین می اندیشند که مُلایان و رهبران سُنی مذهب که بسیاری از آنها مخفیانه موید رژیم ولایت فقیه نیز بوده و هستند، اینک مظلوم واقع شده اند، در حالیکه ابداً چنین نیست و راه و روش همه آنها مشابه و در عمل تنها رفتار همدیگر را تٲئید می کنند و جنگ زرگری آنها بدین دلیل است که یکی بر تخت و در قدرت است و دیگری کنار گذاشته شده است و مظلوم نمائی می کند. امیدوارم در آینده نزدیک بتوانیم اهداف مشترک آنها در ویران کردن ایران و رواج خرافات دینی را برملا کنیم.