پیرامون اجلاس واشنگتن و شرکت سازمان های ملت های فدرال خواه
پس از روی کار آمدن ترامپ و تغییرات ریشه ای سیاست آمریکا در قبال ایران ، تکاپوی بسیاری از طرف نیروهای خارج از کشور ، که در اپوزسیون شورای ملی مقاومت ، برای خود جایی نمی بینند ، صورت گرفت که در سیاست جدید آمریکا جایی برای خود فراهم کنند . این نیروها با یادآوری نمونه سرنگونی صدام حسین جهت تشکیل یک اپوزسیون و ائتلاف ، تلاش دارند تا همان سناریو را در ایران تکرار کنند . اصلی ترین این نیروها ، سلطنت طلبان هستند که بفکر ایفای نقش مرکزی هستند .
جریان های سلطنت طلب که در جریان تظاهرات و قیام دی ماه نام آنها با شعارهایی که در چند شهر در طرفداری از رضا شاه بر سر زبان ها افتاد و همچنین در گردهمایی های پاسارگارد نقش طرفدراران سلطنت بوضوح مشخص شد ، برآن شده اند که توده گریز از مذهب آخوندی را که بدلیل ضعف نیروی چپ انقلابی ، راه گذشته را در نوردیده ، در ترازوی خود قرار داده و با آن مانور آلترناتیوی بدهند .
از طرف دیگر نیروها و احزاب ملت های غیر فارس که در بلاتکلیفی برسمیت شناخته نشدن از طرف اپوزسیون سراسری بدنبال ائتلافی هستند که آنها را برسمیت بشناسد ، تلاش می کنند تا نیرویی بیابند که با آن به شرط شناسایی خود و حقوق ملیت ها ، ائتلاف و همکاری کنند .
در حال حاضر قویترین نیروی متشکل که خود را یگانه آلترناتیو می داند و حاضر نیست احزاب ملیت ها را در خود بپذیرد ، شورای ملی مقاومت ایران به رهبری سازمان مجاهدین خلق است . سازمان مجاهدین خلق در حال حاضر حمایت تعدادی از عناصر متنفذ در دولت ترامپ را پشت سر خود دارد و بهمین دلیل می خواهد ، یکه و تنها با تعداد معدودی از نیروهایی که سالیان با او متحد شده اند ، مسیر گذشته را ادامه دهد .
برای شورای ملی مقاومت شعار "نه شیخ ، نه شاه "یک شعار استراتژیک و مرز سرخ نزدیکی به این یا آن گروه است . و بهمین دلیل نیروی سلطنت طلب در یک دشمنی آشکار و رودرو با شورای ملی مقاومت و بویژه سازمان رهبری کننده آن یعنی مجاهدین خلق می باشند .
اما این شورا بدلیل اینکه فاقد نیروی ملیت ها است ، و همچنین هنوز آمادگی پذیرش و شناسایی ملیت های غیر فارس و نمایندگان آنها را ندارد ، نمی تواند یک آلترناتیو سراسری بحساب آید و این از دید و نظر نیروهای فعال و تاثیر گذار پنهان نیست . و این البته نقطه ضعف جدی شورای ملی مقاومت می باشد .
اما با توجه به اینکه قیام های ملت های غیر فارس و بویژه ملت عرب الاحواز در طی دو دهه و بطور خاص در قیام های اخیر که در سطح منطقه ای پوشش تبلیغاتی وسیعی داشت ، توانست خود را بعنوان نیرو و پتانسیلی که در هر تغییری باید او را بحساب آورد ، نظر دور اندیشان سیاست جهانی را به خود جلب کرد ، این فرصت را به سلطنت طلبان داد تا با استفاده از این شرایط ، خود را از یک نظام ملغی به یک نظام بدیل معرفی کنند . آنها به یک سیاهی لشکر نیاز داشتند و مجموعه ملیت ها را برای اینکار مناسب دیدند .
در تاریخ 10 ژانویه 2018 اجلاسی در واشنگتن برگزار شد که حدود 70 نفر در آن شرکت داشتند . شرکت کنندگان که اکثریت آنان سلطنت طلبان بودند با دعوت از افراد و دیگر گروهها که شامل کنگره ملیتهای فدرال ایران هم می شود ، نمایشی را به اجرا در آوردند که در همان روز نخست ، شکست آن بر همگان آشکار شد .
هدف تعیین شده این اجلاس "سرنگون کردن حکومت اسلامی ایران و برقراری یک حکومت دمکراتیک و سکولار بود . در این نشست سخنرانی دکتر کریم عبدیان نماینده حزب تضامن و برخورد نیروهای سلطنت طلب با وی انعکاس گسترده داشت و باعث موضع گیری های دیگران شد .
اما اهداف واقعی این تشکل جدید چه هست ؟
1- جلوگیری از سرمایه گذاری دولت آمریکا روی شورای ملی مقاومت بعنوان آلترناتیو سرنگون طلب
2- خنثی سازی خط تهاجم نظامی و تشدید تحریم ها علیه رژیم حاکم بر ایران
3- جا انداختن بدیل سلطنت طلبان بجای شورای ملی مقاومت در صورت حتمیت سرنگونی حکومت ایران جهت حفظ یکپارچگی کشور
اهداف فوق نشان از یک ترس و وحشت از سرنگون شدن حکومت اسلامی ایران است . و در واقع همسو با تلاش های لابی ایرانی در خارج از کشور است که می خواهد القاء کند که حکومت فعلی جایگزین دمکراتیک و مردمی ندارد ، و در صورت سرنگونی به سمت آشوب و جنگ داخلی خواهد رفت و کل منطقه تا سالها در بحران گرفتار خواهد شد . این سیاست سعی دارد به آمریکاییان بفهماند که بدلیل نبود یک آلترناتیو مورد اتفاق همه ، سرنگونی به نفع آمریکا و منطقه نخواهد بود و بهتر است به سمت مذاکره رفت .
همچنین تبلیغ علیه اقدام نظامی و تشدید تحریم ها و ترس از روی آوردن حکومت ایران به سمت نظامی گری و بحرانی کردن بیشتر منطقه ، سلاحی است که لابی حکومت ایران سالها از آن استفاده کرده و می کند و اکنون این تشکل جدید است که این نقش را بازی می کند . ترس سلطنت طلبان از اقدام نظامی از آن جهت است که قدرت نظامی و سرکوبگر حکومت ایران از بین برود و فضا برای فعالیت ملیت ها بیش از هر وقت باز شود و در تعادلات سیاسی نقش آنها در تعیین نوع حکومت در آینده پایه ای شود . در حالیکه خط سلطنت طلبان همان شعار یک ملت ، یک زبان ، یک پرچم است .
عوامل نزدیکی احزاب ملیت های فدرال و سلطنت طلبان
1- شرایط جهانی و بویژه سیاست جدید آمریکا در قبال ایران
2- عدم پذیرش ملیت ها بوسیله شورای ملی مقاومت و بویژه سازمان مجاهدین خلق
3- ضرورت پیوستن احزاب ملیت های فدرال در یک ائتلاف سراسری و گسترده
اهداف احزاب ملیت های فدرال در پیوست یا گسست از این یا آن ائتلاف
1- ضرورت شناساندن و مطرح ساختن ملیت ها در هر پلاتفرم در سطح نیروهای سیاسی سراسری
2- ضرورت شناساندن و مطرح کردن ملیت ها و نشان دادن ثقل و جایگاه ملیت ها در روند سرنگونی و پس از آن ، در سطح دولتها و بویژه آمریکا
این اهداف که در سالهای اخیر با فعالیت گسترده اعضای کنگره ملیتها شدت یافته است ، صحنه سیاسی در خارج از کشور را از انحصار دو نیروی فعال مجاهدین و سلطنت طلبان خارج ساخته و توانسته با امکانات محدود ، فعالیت ها و مبارزات ملیت ها را منعکس کنند .
شکست اجلاس 10 ژوئیة واشنگتن
- این اجلاس شکست خورد . دلیل شکست این اجلاس در ماهیت متضاد عناصر شرکت کننده بود . بین شعار یک زبان یک ملت و یک پرچم سلطنت طلبان و چند ملت ، چند زبان و یک حاکمیت غیر متمرکز کنگره ملیت ها تضاد حل ناشندی است . حاکمیت 50 ساله سلطنت طلبان که بر نابودی ملیت های غیر فارس پایه گذاری شده بود ، تجربه ای است که دیگرهرگز نباید به سراغ آن رفت . سلطنت طلبان که تمام هم و غم خود را در حفظ یکپارچگی "ایران "به هر قیمت ، ولو به قیمت نابودی ملیت های دیگر می خواهند ، ناگزیر از پیوند با سپاه پاسداران در شرایطی که نمودهایی از فروپاشی ظاهر شوند ، خواهند بود . آنها به هیچ وجه مفهومی به اسم "حق تعیین سرنوشت خلقها "را نه می فهمند ، نه باور دارند و نه به آن گردن خواهند زد . چنانکه یکی از جناح های آنها ( حزب پان ایرانیست ) در بیانیه که بعد از این اجلاس صادر کرد ، به صراحت اعلام کرد که ، "صدای هر گونه تجزیه طلبی را در گلو خفه خواهیم کرد "این تشکل نژاد پرست که برای احیای مجدد سلطنت تلاش می کند مطالبات ملیت های غیر فارس را در زمره تجزیه طلبی می داند و این ماهیت ایدئولوژی تمام سلطنت طلبان است . بنابرین نزدیکی به این جریان و تلاش برای ایجاد یک ائتلاف سیاسی ، قبل از هر چیز کمک به جریانی است که مانع ارتقاء مبارزه ملیت ها در خارج از کشور و عامل ضربه زدن به آن در داخل کشورمی باشد.
- این اجلاس شکست خورد ، بدلیل اینکه نیروی رهبری یک انقلاب و قیام در مدار سرنگونی حاکمیت ایران ، نمی تواند بر دوش جریان مشکوکی باشد که وجوه مشترک آن با حکومت جمهوری اسلامی ایران بسیار بیشتر است تا با نیروهای دمکراتیک و مردمی سرنگون طلب .
- و در فرم ، این اجلاس شکست خورد ، بخاطر اینکه نیروهای غیر سلطنت طلب و بویژه ملیت ها را بعنوان سیاهی لشکر دعوت کرده بود و می خواست از آنها استفاده ابزاری بکند .
چه باید کرد ؟
شکی نیست که نمایندگان ملیت ها چه در شکل فدرالی و چه در شکل استقلال طلب باید صحنه را بدست بگیرند و هر کدام به شیوه خود و با توجه به امکانات خود در صحنه خارجی تلاش کنند تا سیاستمداران و دولتمردان را متقاعد کنند که بدون حضور ملیت ها و نمایندگان آنان هیچ جریانی نمی تواند آلترناتیو حاکمیت ایران فعلی باشد . و هرگونه سرمایه گذاری روی آنان بدون حضور و مشارکت فعال ملیت ها ، سرنوشت "یوگسلاوی سابق "را بهمراه خواهد داشت .
اما قبل از هر چیز سازمان های ملیت های غیر فارس باید :
1- جبهه خود را مشخص سازند . متحد خود را از متحد دشمن تمیز دهند و با متحدین خود که :
- بطور عملی سرنگون طلب باشند .
- حق تعیین سرنوشت خلق ها را برسمیت بشناسند و حاضر باشند در چارچوب یک ایران آزاد و دمکراتیک این حق تعیین سرنوشت را در اشکال مختلف خود – بر اساس توافقات – پیاده کنند .
2- خود را از نو و برای این مرحله سازماندهی کنند . یک استراتژی ، یک رهبری ، یک سخنگو ، و یک ارگان خبری – تبلیغاتی
3- مخاطبان واقعی خود را در داخل و خارج از کشور ، پیدا کرده و سازماندهی کنند . از آنها نیروی اصلی برگزار کننده هر اعتراضی چه در صحنه داخلی و چه خارجی بسازند .
تمام .
26.06.2018