Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

قصه کلمات Kİ-EN-ĜİR

$
0
0

قصه کلمات Kİ-EN-ĜİR

الهه NİNSUN
 
 
 
 ملکه و الهه Ninsun
 
 
 
Enmerkar and the lord of Aratta
-----
-ترجمه اولین جمله داستان نامبرده به ترکی.از متن خود سومری، نه از زبانهای دیگر.
- با توجه به نزدیکی زبان ترکی و سومری.
-نخست معلومات اولیه: تلفظ برخی حروف که در متنهای سومری استعمال میکنند.
- معنی لغات جمله و  ترجمه جمله سومری به انگلیسی و آلمانی که کرده اند.
-نشاندن کلمات ترکی به جای کلمات سومری.
-تغییرات احتمالی  لغات سومری جمله به ترکی
رئوس سخن نخست را در برمیگیرند.منابع قید شده،علاقمند میتواند مطالب را دنبال کند.
 
رخداده های واقعی در گذر زمان پیراهن nağıl ، قصه و افسانه، به تن میکنند. دیگر تشخیص آنها به راحتی ممکن نیست. اما این باعث نمی شود که فراموش کنیم زیر همین پیراهن بخشی از واقعیت نیز  وجود دارد.
هنگامی که آنرا در آوریم میتوان تاحدی سایه-روشنی های واقعیت را دید.
وقتی برای اولین بار چشم به آسمان دوختیم، و با سپیده دم، dan، از خواب برخاستیم، دلباخته ی di* ( روشنایی) شدیم. با توجه به نقطه و محل اش آنرا din-ngir نامیدیم. ( n با ویژگی صدا تکرار شده، gir معنی جا و مکان دارد) بعدها آسمان و زمین و ماه و خورشید و هستی را به آن افزوده din-ngir( خدایان) خود گفتیم. و این کلمه را به شکل dan-ngir به امروز رساندیم.
از di تا din-ngir و dan-ngir حدود هفت هزار سال طول کشید.  سایر کلمات چه سرگذشتی یافتند؟  نمی دانیم، اما شاید آنها هم چینی پیراهنی  به تن کرده اند. باید دید... 
---
*di [SHINE] wr. di5 "to shine" Akk. nabāţu
*diĝir [DEITY] wr. diĝir; dim3-me-er; dim3-me8-er; dim3-mi-ir; di-me2-er "deity, god, goddess" Akk. iltu; ilu
 
تلفظ حروف:
ts:z : عملاً ز یا س تلفظ میشود
sz: š: c: š ش
(as in ship)
h: ḫ خ ( صدایی بین ه - خ) ، که عملاً خ یا ه  تلفظ میشود
 (ḫ (as in loch 
j , J: ng: ĝ
(ĝ (as in sing: صدای ن خاص ( ترکی قشقایی و ترکمنی دارند) بین حروف صدادار انگng تلفظ میشود ، وگرنه y ی.
مانند gگ در ترگی : çörəgim و çörəyim
ĝ: ng: تلفظ :
ĝiš:نی ایش wood: nyiş 
 din-nger(دینگیریا دین-قیر)
g: گ: یا ق : در ترکی: g یا q
----
اولین جمله داستان Enmerkar and the lord of Aratta
1.epsd منبع
iri gud huc d tec2 ni2 gal gur3-ru
منبع:cdli
1. iri gu4 husz {d}tesz2 ni2 gal gur3-ru
 Iri Gud Husz AN.TESZ2 Ni2 gal Gur3-ru
 
1. منبع:Uni Zurich 
Enmerkara_und_der_Herr_von_Arata.pdf
 
[iri ( ki )gud ḫuš an uraš ni2 gal guru3ru]
---
ترجمه انگلیسی:
 City, majestic bull bearing vigour and great awesome splendour
 
ترجمه آلمانی:
 [Stadt, furchterregender Stier von Himmel und Erde, in Ehrfurcht gebietenden
Glanz gehüllt]
-------لغات
iri 
تغیر شکل یافته yeri و yer ( به معنی شهر هم استعمال میکنیم:? yeri-n شهرات؟ 
 
iri [CITY] wr. iri; iriki; uru2; uru11; iri11 "city" Akk. ālu 
 
gud [OX] wr. gud; gu3-ra "bull, ox; cattle; calf; lion" Akk. alpu; lī'um 
öküz
خیش در ترکی: cüt, kotan 
این دو کلمه یکی هستند فقط an به اولی اضافه شده. gud در طی زمان به got و cüt تبدیل شده است.
kot-an در اصل gud-an همان واژه ی سومری ست. an به معنی آسمان یا خدای آسمان است. gud-an یعنی 
گاو نر آسمان یا خدای آسمان.
اکنون در طی زمان kot-an  را به عنوان ابزار ، خیش،  که مجموعه« گاو -و- ابزار» است باز هم  به کار می بریم.
 
ḫuš( با خوش کنونی اشتبال نشود. خوش فعلی را  hul خول یا هول گویند که در پایین توضیح اش آمده.)
huš [REDDISH] wr. huš; huš2 "furious, angry; (to be) reddish, ruddy" Akk. ezzu
تلفظ xuş با حروف ترکی: معنی :hirsli, a cıqli( در مقابل کسی که غیر منتظره هیرس لنه( غضبتاک) ( با معنی منفی گویند hoş)
اینجا هم کلمه ḫuš سومری را هنوز هم استعمال میکنیم و دقیقاً در همان حالت « acıqlı یا عصبانیت.
hoş  اکنون در مورد انسان، هنگام نزاع و عصبانیت( با معنی منفی)، و  برای خر، امر به توقف، با مفهوم « وایستا، نترسان» کاربرد دارد:dur, qorxutma. 
  
tesz2 UR adj. together
teš 
teš [PRIDE] wr. teš2 "pride" Akk. bāštu 
فخرلی
این کلمه -teš - که به معنی فخرلی و مجموع آورده اند، همینطور به منظور اشاره به « الاهه زمین و آسمان An , uraş،  در حقیقت اینجا همان کلمه daş ترکی ست که درyol-daş , vətən-daş , arxa-daş و غیره باقی مانده. d taş سومری یعنی dangır-taş 
کوتاه dinger را در برگردان d مینویسند. taş یا tesz2 نیز در تلفظ  و معنی یکی هستند.  dinger taş سومری برابر
 dangır-taş  ترکی ست.  dangır-taş اشاره به همان خدای آسمان و الهه زمین است و در ترجمه نیز « an uraş» نوشته اند یعنی زمین و آسمان. با حرف d اشاره به «  الهه  زمین و خدای آسمان» دارد. 
اکنون پیوند -taş یا daş  به علت طی زمان با مفهوم و منظورهای دیگر کاربرد دارد. با این وجود هنوز  مانند کلمات و افعال دیگر ریشه ها قابل تشخیص اند.
 
ni2 IM n. self, body, fear, respect
qorxu
ni2 را اکنون به صورت nə استعمال میکنیم:
معنی اول
- ?nə deyir sən چه میگویی؟ چه جوابی داری؟ و مانند اینها.
ni2 به این معنی نیامده است.  به معنی پایین آمده :
- ?nə deyir sən( هنگام مشاجره یعنی : می ترسانی؟ »
ni2 به شکل nə برای رساندن « ترس» هنوز باقی ست . ولی به علت گذشت زمان به کلمه سئوالی تبدیل شده است.و در عین حال  « nə معنی yox را نیز دارد. اینجا هم باز، بار و عامل « ترس» را حمل کرده با خود دارد. 
 
gal
böyük یا qal-a maq : böyük eləmək  و  qalan eləmək که باز بار معنی böük را در خود جمع و پوشیده کرده است.
 
gal [BIG] wr. gal; gu-la; gu-ul; gal-gal; ku-ul "(to be) big, great; (to be) retired, former; (to be) mature (of male animals)" Akk. rabû
gur [LIFT] wr. gur3-ru; guru3; gur; gur17; guru6 "bearer; to lift, carry" Akk. n
 
gur3-ru
 
gur [LIFT] wr. gur3-ru; guru3; gur; gur17; guru6 "bearer; to lift, carry" Akk. našû; nāšû
görür یا eləyir به معنی و منظور götürür و daşıyır
 
منابع کلمات و جملات سومری:
sign_reading.html
epsd
----------ترجمه ترکی جمله:
نخست  کلمات کهن را در برابر کلمات سومری قرار دهیم، با توجه به توضیحاتی که داده شد:
iri gud huc d tec2 ni2 gal gur3-ru
 yer , kot  hoş, danger-taş, nə qal görürü
(yer-göy ,  tanrı-daş: An , uraş )
(görürü :eləyir: taşıyır)
 şəhər, öküz hirsli , yer-göy (tanrı-daş), qalın qorxu daşıyır
 şəhər, yer-göyün  hirsli öküzü, qalın qorxu salıbdır
 şəhər[ də ], yer-göyün, hirsli öküzü, bərk bir qorxu salıbdır
 گاونر غضبناک  زمین و آسمان، در شهر، هراس و وحشت در افکنده است.
 şəhər[ də ], An Uraş-ın, hirsli öküzü, bərk bir qorxu salıbdır
 گاونر غضبناک [ الهه] زمین و[ خدای] آسمان، در شهر، هراس و وحشت  در افکنده است.
---------
 
**
توضیح معنی تحت اللفظی جمله سومری:
 
u3-ru-ru-ja2 he2-em-ma-gur4-e

İstə, o, mənim lay-layımla kökəlib güclənsin
[بخواه] او با لای لای-آواز- من نیرومند شود

--------- برگرادن کلمه به کلمه
به ترتیبی که کلمات در متن اصلی آمده:

Yuxu lay-layımla, o, olsun kök, ey
Yuxu lay-layımla,evdə, o, olsun kök, ey

---------توضیح: باتوجه به برابری لغات اصلی، در ترکی:

u3 یعنی خواب، خوابیدن 

u [SLEEP] (49x: Old Babylonian) wr. u3 "sleep" Akk. šittu

uymaq به معنی yatmaq و yuxlamaq
به صورت غیر مستقیم و تاحدی مجازی استعمال دارد. uyubdu یعنی yatıbdı
(منهای چند معنی دیگر. مانند فریب خوردن، منطبق و جور در آمدن. و سرگرم شدن.)
ox-şa-maq: مویه کردن
U
yuxu : خواب
uxu
U
یعنی برای u3 سومری U یا O را در کلمات خواب و مویه کردن داریم.
--------
la-laş لا-لاش ائله مک : خوابیدن( در زبان کودک). لای لای هم از همین فعل آمده است.
ru-ru :
lay-lay

u3-ru-ru
معنی دقیق این کلمه را در انگلیسی و آلمانی نتوانسته اند دقیق مشخص کنند، «حالت آواز لای-لای» را قید کرده اند. 
در واقع به معنی « آواز لای لای خواب آور» در نظر گرفته اند. معنی دقیق آن :(yuxu lay-layı ( lay-lay
------
ĝa2: ja= nga : خانه
(ĝa2 (ga2
ĝa [HOUSE] wr. ĝa2; ma "house" Akk. bītu
-------
ĝe26: ĝa2-e :من
ĝae [I] (609x: ED IIIb, Ur III, Old Babylonian) wr. ĝa2-e; ĝe26 "I"

------
he

he [BE] wr. he2; he2-a "be it, be he" 

me
me [BE] wr. me; em; am3 "to be" 

gur 
gur [THICK] wr. gur4; gur14; gur13 "(to be) thick; (to be) big, to feel big" Akk. ebû; rabû; kabru 
------
e-
e [INTERJECTION] wr. e "a vocative interjection" 
ey : ای ( ای بخواه)
he2-em-ma-gur4
------
-em-am-
در آذربایجانی : olsun
صرف فعل idim در زبان ترکی. یا imək
-------
gur4
o kökəlsin
(güclənsin ) 
توجه را به فعل gür-olmaq در ترکی جلب میکنم.
----
منبع: فرهنگ سومری: e PSD

**
 
کاتب DUB-SAR
 
 
 قصه کلمات
söz nağılı
söz tanıma, söz incələmə
لغت شناسی، آنالیز کلمات
1

u5-a a-u3-a
--------------
u5-a و a-u3-a نوعی صداست. صدای آرامش بخش.
به معنی و به جای« اوفof» و « آخax» و ah امروزی گذاشته اند. اکنون به جای این صدای آرامش بخش « لای-لای» گویند.
میتواند شکل کامل کلمه سومری oh-ah امروزی باشد. که کوتاهش میشود o-a یا u-a .

همینطور این صدای آرامش بخش، میتواند منظور « تُردufa از ufaq » و « خُرد ova از ova-lanmaq» را نیز برساند.
تُرد : نازک و شکننده
u5-a a-u3-a
oh-ah , ah-uh-ah ( با حذف h) دو صدا و یا کلمات سومری حاصل میشود.
ufa ah ufa تُرد آه تُرد ( با حذف f و h)
ova ah ova کوچولو آه کوچولو ( با حذف v و h) 
---
این صدای آرامش بخش به جای « لای-لای» دقیقاً به چه معنی بوده خوب روشن نیست و میتواند همه ی این مفاهیم را برساند.

 
2
سومری ها به جای « درود» یا « سلام» : silim می گفتند. 

silim 
silim [HEALTHY] wr. silim "(to be) healthy; complet

به معنی « تندرست» باش، یا در ترکی« sağ یا « sağ ol است.

این کلمه با فعل sil درست شده :

sil 
sil [SPLIT] wr. si-il; zil; silx(|EZEN×LAL2|); sil5 "(to be) remote; to split apart; to split, slit" Akk. nesû; šalātu

جدا کردن، دور کردن، پاک کردن ( دقیقاً به همان معانی sil یا arıt از مصدر آریتماق ، را امروزه نیز در ترکی استعمال میکنیم).
در حقیقت « جدا و دور کردن چیز های بد، تمیز و پاک بودن از چیزهای بد مانند بیماریها و غیره است»

چنین پیداست که silim به زبان سامی وارد شده و به səlam سلام و یا در نام شهر اور شلیم به شلیم şəlim تبدیل شده است. اصولاً کلمه سلام ریشه اش باید همین واژه باشد. که یک کلمه و اصطلاح سومری ست. و نه عربی و عبری . ربطی به « تسلیم و صلح» هم ندارد. در ریشه تنها به معنی تندرستی ست. و تمیز بودن از بیماریهاست.
silim سومری را اکنون در ترکی sil-ik یا silin-miş گوییم : تمیز و پاکیزه . از مصدر sil-mək یا silin-mək . در سومری فعل ها فاقد علامت خاص مصدری هستند تنها به صورت ریشه یا بن استعمال میشوند. 
--------
3

siki 
siki [HAIR] wr. siki "wool, fleece; hair; (animal's) pelt" Akk. šārtu; šīpātu 
مو، پشم

sikil
به معنای تمیز و پاکیزه است. ( از مو و غیره)
sikil [PURE] wr. sikil "(to be) pure" Akk. ebbu; ellu 

ki-sikil
خانم جوان ، دختر 
لغت به لغت: اصولاً باید به معنی« جایِ- تمیز» باشد( منظور بدون موی و...)

girl 
kisikil [WOMAN] wr. ki-sikil; lu2ki-sikil; mu-tin; mu-ti-in "young woman" Akk. ardatu; batultu 
unu [GIRL] wr. unu2 "girl, young woman" Akk. ardatu

kiz

کلمه ی kız یا qız ترکی، حاصل تغییرات ki-sikil ، تبدیل s به z ( در تبدلات صدا قانومند) و افتادن ikil را ، نشان میدهد.

همانطور که لغت zikaru ، اکدی، در عربی تحت عامل « پروسه زمان» تبدیل به « ذکر» penis شده و در فارسی نیز کاربرد دارد، چنین پیداست که کلمه ki-sikil سومری( جای تمیز- منظور تمیز از موی) هم تحت همان عامل پروسه زمانی، به kız و در ترکی آذزبایجان به qız تغییر یافته است.

ki-sikil واژه به واژه : جای تمیز (جای بدون موی ) ، نامی برای خانم جوان و دختر استعمال شده . که در ترکی همان کلمه یا اسم tük-süz ، بدون موی، (به معنی sil-ik yer جای تمیز ) است. امروزه اصطلاح tük-süz adam آدم بدون موی، را غیز مستقیم به معنای منظوری « قادینqadın» زن ، استعمال میکنیم. ki-sikil سومری ، برابراش در ترکی همین کلمه ی tük-süz است.(آدم)بدون موی، در سومری «جای بدون موی) منظور آدم تمیز (از موی).

**
معنی یک اسم 
par-su-a یا par-su-aş 
-----------------
نه« مرز» بل « شاهراه آب» :
نخست :
لغاتی با کلمه su آب، در زبان اورارتویی که زبان هوری نیز هم پیوند با آن است.
Sue, lake (probably better, 'water-hole') دریاچه ، آبراه
Sui-nišini, well-provided with lakes سو نیشینی:جایی که پراز دریاچه و برکه است
Su-iniše, 'water-availability'سو انیشی:جایی که امکان آب رسانی دارد.

--------
par-su-a نام ولایتی ست، در تاریخ باستان آذربایجان
متعلق به اقوام اتصالی زبان. در دوره ای یکی از ولایات ماننا-ماد است.
کسانی آنرا کلمه ی پارسی حساب کرده و معنی « مرز» برایش نوشته اند که درست نیست.
اسمی ست از مردمان اتصالی زبان که در همان منطقه زندگی میکردند. یعنی قوم لولوبی، هوری، اورارت... 
به احتمال قریب به یقین این اسم گرفته شده از زبان «اورارتویی»ست . یا از زبانی خیلی نزدیک به آن.
از این زاویه آنرا معنی میکنیم:
par-su-a یا par-su-aş 

par-i/e, all the way to
su:water 
aş=a
a وند در حالت مفرد 
a)ša, -a) وند در حالت جمع . وقتی که Lokativ مطرح است( مکان).
in, near ...) معنی
par-e(i)-su-a 
------------------
par-su-a
در اصل
par-e(i)-su-a
معنی ترکی:
bütun yol su-wa
bütün yol su-ya
منظور:
su-ya sarı bütün yol
su-ya sarı böyük yol

تمامی راه(های) آب ( تمامی راه-راه اصلی- به طرف آب)
منظور « شاهراه آب» 
--------
بن و ریشه -par را امروزه در کلماتی مانند par-lama ؛par-lamq؛ par-laq؛ par-lı، par-ça و... به معانی درخشش،نامدار، تکه، برجسته، ثروتمند، داریم که بی ارتباط با معنی بن در کلمه اصلی مورد بحث نیست. گرچه معانی طی زمان تغییرات خود را دارند. 
در جایی اشاره کرده ام که در بخشی ار کلمات ترکی، واژه های جدید به همراه واژه های قدیمی میایند و کلمات و اصطلاحات مرکب پدید میاورند که می توان به سیر زبان پی برد. مانند:
در اورارتویی itt یعنی go (انگلیسی). در ترکی داریم it-get که هر دو بخش به معنی go هستند. قسمت اول قدیمی( و امروزه با جنبه منفی) و قسمت دوم جدید است با جنبه مثبت. اما اصطلاح، خوشبختانه این دو نمود (حال-گذشته) را در خود جمع کرده است. 

منبع:
URARTIAN GLOSSARY از:Patrick C. Ryan

 
**
En-ḫedu-ana نخستین شاعره 
 
 
وندهای سومری و ترکی 
Söz bölükləri
Azərbaycan və Ki-enĝir dillərində
----
1
ta : from; -dən-
---
e2: ev خانه ( e دو، در سومری خانه معنی میدهد که کوتاه ev ترکی ست. به معنی خانه.
--
ta- وند سومری به معنی from یا dən در ترکی ست.
ev-dən یعنی از خانه، در ترکی.
ببینیم اینta وند یا پیوند سومری چگونه به dən ترکی تبدیل شده و یا ریشه dən ترکی،در سومری چرا ta- است؟ برای یافتن پاسخ، به اشکال مختلف dənدر زیر توجه میکنیم: پنج مرحله از تغییرات تلفظ
ev-dən در زیر نشان میدهد که چگونه تغییر d به t و افتادن v مارا به ریشه ی 
"قریب به یقینِ" ev-dən که e-ta باشد میرساند: 

( ;ev-dən( ev-tən; ev-tan; ev-ta; e-ta
قضیه عین یافتن ایکس ،مجهول، در ریاضیات است.
---
2
ra: to; for; -ra; -la;-ha; -a; -ya; -ə-
وند ra-در سومری به معنی to; for در انگلیسی،و برابر ra;-la;-ha; -a; -ya; -ə-در ترکی ست.

 
اینجا نیز همان قضیه بالا مطرح است.میخواهیم ببینیم چطور ra سومری به ra;-la;-ha; -a; -ya; -ə- در ترکی تبدیل شده است یا برعکس. در هر دو جهت مجهول یافتن چگونگی تغییرات است:
مثال وندها در ترکی:
ot علف.در ترکی، ot-a به علف، برای علف
al سرخ.al-la به سرخی؛ برای سرخی
ev خانه ev-ə به خانه ، برای خانه 
ana مادر ،ana-ya به مادر ،برای مادر . ata پدر، ata-ya به پدر و برای پدر.
vah واه vah-ha به واه، برای واه 
geçər گذرا geçə-rə برای گذرا، به طرف گذرا
qaçar فرّار،فرار کننده ،qaçar-ra به یا برای فرار کننده.açar باز کننده، açar-ra به یا برای باز کننده.
topal لنگ، topal-la به ( به طرف) یا برای لنگ.

--کلمات سومری با وند ra و برابر آن در ترکی:
ama درسومری مادر،ana مادر در ترکی . 
ama-ra به (طرف) یا برای مادر(سومری)، 
ana-ya به یا برای مادر در ترکی
baba بابا، baba-ya بابا سومری
ترکی qaçar فرّار، فرار کننده ، qaçar-ra به یا برای فرار کننده.

lu-gal سومری :حاکم، شاه،( böyük-adam(şəxs;kişi
lu-gal-ra به یا برای لوگال -سومری
اگر اسم خاص سومری شاه، با وند ترکی استعمال کنیم میشود: lu-gal-la
مانند topal-la به شخص لنگ 
یعنی lu-gal-ra تبدیل به lu-gal-la میشود.
با توجه به مثالها( برای همه موارد مثالها فراوان اند ) نشان میدهد :
ra سومری به la و ya و غیره تبدیل شده است یعنی به :
ra-la;-ha; -a; -ya; -ə- 
اینجا صدای a یا (ə) ثابت مانده، در هردو زبان، و r به L یا y ... تغییر یافته است.
ama-ra : ana-ya ; ata-ya : adda-ra ; babaya: babaya-ra تبدیل شده اند. در عین حال 
معنی، صدها ی کلمات، وند ها ( با تغییرات صدایی اندکی) ثابت مانده اند. 
--
3
با متد بالا می توان سرگذشت وند های دیگر سومری مانند:
še ; -da-و غیره را به درستی و با دقت مسخص کرد.
da: with
lu-da با شخص ( مرد، زن، یک انسان)، lugal-da با شاه
وند da در ترکی عیناً به همین معنی، صدا، املا، به کار می رود: uşaq-da ( به معنی با بچه) :
!gedin-
?uşaq da-
həyə, uşaq da gəlsin-
در حقیقتda به معنی ، با، هم، استعمال میشود مانند همین وند در سومری.
--
še - 
وند یا پیوند
to ; toward : -še :به،به طرف
eden-še به طرف عقب .سومری.
این وند še -با احتمال قریب به یقین، تبدیل به şə-شده و در کلمات( یا ریشه هایی) که با iş اسم میسازند به شکل ə- امروزه دیده میشود:
gəl; gəl-iş; gəli-şə بیا، آیش، به طرف آیش
geri, عقب،geri-yə به طرف عقب که اینجا še -به yə مبدل شده.
gir;giriş;giri- şə در همه اینگونه کلمات še -سومری به معنی بسوی، اصل خود را به صورت şə ترکی حفظ کرده است. 
--
ak-
اکنون به شکل ki در آمده. مثال در پایین:
ak- وند یست به معنی«کسره»درحالت«مضاف و مضاف الیه»(افزوده و افزوده شده):
کتاب ِ حسن
(an(-ak) ; za(-k) ; na(-k
مال من مال تو مال او
onun sənin mənim
onunki səninki mənimki

-- در مورد نام پدر 
adda: ata
--
babaya 
babaya [OLD MAN] wr. ba-ba-ya10 "old man" Akk. paršumu

abba 
abba [FATHER] wr. ab; ab-ba; abba2 "old (person); witness; father; elder; an official" Akk. abu; 
adda [FATHER] wr. ad-da; ad "father" Akk. abu

adda'abba 
adda'abba [GRANDFATHER] wr. ad-da-ab-ba "grandfather"
baba به معنی پدر بزرگ در ترکی استعمال میشود که کوتاه شده adda'abba است.
adda'abba به شکل ata-baba امروزه به معنی اجداد ، نیاکان، به کار میرود. 
اینها ریشه و پیوند کلمات و صدا ها و معنای مشترک فنومن ها را در دو زبان به روشنی اثبات میکنند.
abba پدر، سومری، به شکل aba امروزه در ترکی برای مادر استعمال میشود.

 
مقابسه بعضی کلمات و اصطلاحات ترکی و سومری
----------
« šag4 hul2»
sağ ol 
در ترگی اصطلاحی برابر «سلامت باش» . در سومری داریم « šag4 hul2»
 
 
šag hul [HAPPY] wr. šag4 hul2 "to be happy" Akk. hadû
hul 
hul [REJOICE] wr. hul2; hu-ul "joy, rejoicing; to rejoice" Akk. hidûtu 
hul [RING] wr. hul3 "ring; rein" Akk. hullu
şad , şən, sevinc, xoş
 
šag 
šag [HEART] wr. šag4; ša; ša3-ab "inner body; heart; in, inside" Akk. libbu 
örəg, könul , can, bədən, əyin 
 
šag4 hul2» یعنی örəg xoş : اکنون تبدیل شده  به: sağ ol تندرست باش
ol از قرار معلوم ریشه اش hul ( خول یا هول) است. با افتادن h به ul و ol تبدیل شده . و معنی «  هستن » پیدا کرده است. 
 
---
ana; anne; nə-nə
زبان سومری دارای دو لهجه بزرگ eme-ĝir و eme-sal است. و تا حدی کلمات مختلف استعمال میکردند. مثلا هر دو بچه را dumu میگفتند اما eme-sal خانم را ga-ša-an و eme-gir آنرا nin می نامید
(uru2 ( eme-sal
iri [CITY] wr. iri; iriki; uru2; uru11; iri11 "city" Akk. ālu
(iri ( eme-gir
 در عین حال زبان شفاهی نوشته ها و همینطور گویش های مختلف هنگام نوشتن در پدید آمدن اشکال مختلف کلمات تأثیر جدی داشته اند. 
ظاهراً و احتمالاً ana ترکی از ama سومری و nənə از eme4 به معنی مادر ،  پدید آمده اند. 
ama ; eme4سو.مادر. 
 
تبدیل e به a یا برعکس در سومری طبیعی ست؛ ama-ra  به مادر، به سوی مادر: در ترکی
ana-ya ; ana ; مادر، به مادر؛ به سوی مادر.  m به n و r به y مبدل شده. 
 در نگارش کاتبان سومری، اول  زبان شفاهی نگارش یافته ، تا زبان، شکل کتبی پیدا کند زیاد طول کشیده است. از این رو متنهایی که کلمات « کوتاه شده و مخفف » دارند  زیاد است.
An کوتاه Anu  نام خدای آسمان است. همینطور نام خود آسمانan . به الهه یا مادری که خداست ، diĝir'ama گفته میشد. 
  به An به سوی آن An ،  گفته میشد An-ra ؛ با افتادن r طی پروسه ای ،  میتواند An-ra یا an-ra به ana مبدل شود یا مستقیماً بدون توجه به آسمان و خدا، 
m به n تبدیل شود، تحت تأثیر عوامل احتمالی دیگر؛ و کلمه ana که اکنون داریم متولد شود.
کلمه nə-nə ؛ به معنی مادر نیز ریشه در فرهنگ همین زبان دارد. شاید  از eme4 به معنی مادر ،  پدید آمده   : 
e-ne ضمیر او ؛ eme4 مادر.
 
1-پروسه احتمالی درست شدن ana  و nə-nə:
ama; ;eme4 ; ene;  ana
an-ne ; an-na ; ana
 
eme4; ene;  en-ne ; ən-nə ;  nə-nə
عوض شدن  جایn و ə در بخش اول کلمه ən-nə.
 
diĝir'ama [MOTHER] wr. diĝir-ama "divine mother"
 
2-پروسه احتمالی درست شدن ana و nə-nə:
 Nannaya; Nanna ; Nana
Nana نام دختر خدای آسمان An است. الهه عشق و مبارزه. که بعد ها نام اش و شخصیت اش در İnanna ذوب میشود. در حقیقت نام قبلی اینانناست.
از سوی دیگر Nanna نام  خدای ماه در فرهنگ سومری ست. او پسر خدای هوا و باد Enlil  و مادرش الهه هوا و باد Ninlil  است. جدایی هوا از باد و زن و شوهر هر کدام مسئول یک چیز اند. قابل توجه است.
Nanna نام  خدای ماه بعد ها در پیش اکدی ها به Sin تبدیل میشود.
در آذربایجان غربی رنگین کمان را در برخی جا ها کوتاه (Nənə İrişi(qurşağı و یا بیشتر( Fatma Nənə İrişi(qurşağı گویند که کلمه فاطما بعدها ، بعد از اسلام، به اسم اصلی که nənə و احتمالاً شکل کهن اش Nana ست افزوده شده است. به اشتباه نیز به جای iriş تار iş کار در زبان محاوره استعمال میشود. که iş احتمالا eş به معنی طناب و کوتاه eş-mə است. یا کوتاه خود iriş است که به صورت iş تلفظ میکنند و با کلمه کار iş اشتباه میشود. در زیر باز موضوع را دنبال می کنیم.
 کلمه nənə بی ارتباط با این ریشه ها نیست. وقتی رنگین کمان ظاهر میشود در زبان محاوره گویند: Nənə işin uzadıb یا به صورت دقیق Nənə irişin uzadıb  ننه-فاطمه- کارش -به صورت صحیح تارش ( منظور اشاره به نخهای رنگی دستگاه جاجیم و... بافی) را پهن و شروع کرده( تحت اللفظی مادر تار یا تارهایش را دراز کرده)است. 
 
کمان دختر خانم جنگجو یا الهه عشق و مبارزه : İnanna  
و نامهای nənə و ana
الهه ای که از عشق و مبارزه به « مادری و بافندگی» رسید
 چهره ی دوست داشتنی اش را همچنان حفظ کرد و به ادیان بعدی داد
از دوره "جوان مادری"به کهن سالی رسید، 
نام اش را به معنی« مادرana» به هزاره های بعدی و به ما سپرد. 
و هربار که باران آمد با گمان رنگی اش چهره نمود و جاودانگی اش را خاطرنشان کرد :اینجاست مادر، 
İnanna ، الهه عشق و مبارزه.
 
سومری ها رنگین کمان را tir-an-na میگفتند.  یا در بابل کهن  IMŠEŠ نامیده میشد.
اینجا tir یعنی کمان. می ببینیم دقیقاً کلمه an-na همان است که بعدها در نام Fatma Nənə به شکل nə-nə داریم. اینکه بگوییم nə-nə در اصل an-na بوده صحیح است. 

پروسه ی اسم ؛ با توجه به نامهای توضیح داده شده داریم :
İn-an-na ;  nan-na ;  na-na ;  nə-nə ;  an-na ;  ana
که همه نام دختر خدای آسمان است و بعد ها معروف به İnanna شده.
در واقع به عقیده سومریان کمان مال  İn-an-na است.   که آنهم به  الهه عشق و جنگ معروف است. اکنون این نام را به شکل nə-nə در نام رنگین کمان داریم.
از سوی دیگر نام خدای ماه را نیز داریم که Nanna گفته شده است. از آنجایی که الهه جنگ و عشق Nanna یا İnanna ست کمان هم به او تعلق دارد.
اما خدای ماه ( مرد) یا sin و یا نام سومریش Nanna چه کاره است؟
 sin و یا با نام سومریش Nanna با جنگ کاری ندارد که کمان داشته باشد. او با قایق اش شب حرکت میکند، سال را به ماهها، 12 ماه،  و ماه را به سی روز تقسیم میکند.
و خدای سرنوشت خوانده می شود. پسر خدا و الهه هوا و باد است. پس کمان متعلق به  دختر خانم جنگجو و الهه عشق است. در رنگین کمان ماهم، که گفتیم nənə گوییم، منظور اشاره به همین دختر خانم است.
 یعنی نامهای امروزی nənə یا ana نام همین الهه است. و در واقع از همان İnanna ی معروف گرفته شده است. 
 
 tir [BOW] wr. tir; ĝeštir "bow"
tirana [RAINBOW] wr. tir-an-na "rainbow"
?IMŠEŠ [RAINBOW?] (1x: Old Babylonian) wr. IM.ŠEŠ "rainbow"
 
رنگین کمان:
در ترکی: ترکی ترکیه: gök kuşağı, alkım , Meryen Ana
در ترکی آذربایجان: آذربایجانجا: ,( gög qurşağı, qarı nənə qurşağı , Fatma nənə irişi (işi
مادر پیر، مادر فاطمه، مادر مریم، کمربند آسمان
منبع فرهنگ بهزادی
تشبیه کمان رنگی دراز به:
- cecimجئجیم( جاجیم)
- örkən اؤرکن( طناب کلفت یا پهن)
iş کار، عیز مستقیماً « کار با دستگاه فافندگی، (مثل فرش و جاجیم ...) یعنی dəzgah işi
eş جفت، یار، دوست، لنگه ( سئرچه اشینی آختاریر : گنجشک جفت اش را جستجو میکند)
(eşmə (q. eş; eşi تابیده شده ، اشاره به طناب ، چیزی که تابیده شده. از مصدر eşmək: ریسیدن
eş; eşi اینجا تابیده شده، کوتاه eşmə به معنی طناب. 
 جمله iş əyirir ، درست نیست : صحیح iriş əyirir تار می ریسد، یا eş əyirir طناب می بافد،است. که گفتیم eş در زبان محاوره میتواند کوتاه eşmə به معنی طناب باشد. 
eşini اینجا تابیده شده اش را ( طناب اش را)
iriş تار، تار پارچه
iriş از مصدر çatmaq) irişmək )یا ilişmək بند شدن
 

جمله و اصطلاح با کلمه رنگین کمان:
با واژه ی iş که عامیانه استعمال میکنند: و خواهیم گفت که اصل کلمه نه ایش ، بل iriş تار است.

 qarı nənə(Fatma nənə, Meryen Ana) iş uzadıb
مادر پیر، مادر فاطمه، مادر مریم، کارش را شروع کرده
iş görür... کارش را انجام میدهد
cecimin(örkənin) toxuyur...جاجیم اش را، طناب اش را می بافد.
Fatma nənə iş əyri کمانه ی کار مادر فاطمه ( اصطلاح به جای gög qurşağı); کوتاه : nənə iş əyri کمانه مادر .
درست این گفته چنین است:
Fatma nənə iriş əyri کمانه ی تار مادر فاطمه ( اصطلاح به جای Fatma nənə qurşağı); کوتاه : nənə iriş əyri کمانه تار مادر .

کلمه فاطمه یا مریم بعد ها توسط مذاهب اسلام و مسیحیت به کلمه ana که همان nənə باشد، افزوده شده است.
---
-اسم کهن همان ana یا در سومری an-na است و شکل دیگر آن nə-nə می باشد.
کلمه iş که در محاوره اکنون بدون اطلاع از « ریشه و ادبیات این اصطلاح) استعمال میشود در اصل
iriş تار ( مفرد، به جای جمع نیز استعمال میشود -تارها)
ana irişi تحت اللفظی تار یا تارهای مادر( منظور تارهای( بافتنی، طناب، جاجیم...) مادر.
əyir-mək ریسیدن
ana iriş əyirir مادر تار می ریسد
əyri ، خمیده، کمانه ، به شکل yay کمان
ana iriş əyri کمانه ی تار مادر
اصل اصطلاح محاوره ای ana işi در واقع به صورت کتبی ana irişi است. یعنی تار مادر
وقتی به کمان بودن آن اشاره میشود به این صورت در میاید: ana iriş əyri کمانه ی تار مادر
در ana iriş əyri کلمات iriş əyri کمانه ی تار، بعد ها بجای tir در نام سومری رنگین کمانtir-an-na آمده است.
و نقش an-na یا ana; یا İnan-na از مادر جنگاور به مادر بافنده تبدیل شده.
و کمان اش نیز به کمانه ی تارها. بعدها در مسحیت، و اسلام هم نامهای مریم و فاطمه در کنار نام ana قرار گرفته است.
ولی با تمام اینها رد پای « کمان tir و an-na » هنوز هم باقی ست.

الهه ای که از عشق و مبارزه به « مادری و بافندگی» رسید
 چهره ی دوست داشتنی اش را همچنان حفظ کرد 
از دوره "جوان مادری"به کهن سالی رسید، نام اش را به معنی« مادرana» به  ما رساند. 
و هربار که باران آمد با گمان رنگی اش چهره نمود و جاودانگی اش را خاطرنشان کرد: آری، اینجاست ana مادر، İnanna .
---
منابع:
1- فرهنگ Karl Steurwald
2-منبع : فرهنگ بهزادی

---
!gen! ĝen ! go 
ere :go
ĝen [GO] wr. ĝen; ma "to go; to flow" Akk. alāku 
ere [GO] wr. re; er; e-ra; erx(|DU.DU|); re6; re7; er-re; i-ri "perfect plural stem of ĝen[to go]" 
ترکی ye-ri ( افزایشy شدن و تبدیل e به i 
مقایسه شود ere با yeri یا gen با get
و ge(d)en مفرد و محترمانه ترکی به معنی go
(ĝe26-nu-um-zé-en : Come here! (pl
----
en za-e-me-en 
en)ağa sənsən)

lugal za-e-me-en
hakim)lugal sənsən)

در گذشته نوشته ام:یک سری از کلمات ترکی دو قسمت «کهن و جدید» دارند.گاهاً هر دو قسمت هم-معنی اند. و گاهاً نیز معانی مختلف دارند. اما صرف نظر از معانی آنها «مهم»تشخیص دو قسمت "کهن و جدید"است که پیوند دو زبان را خوب نشان میدهد:

قسمت کهن مارا به"ریشه زبان"نزدیک میکند و قسمت جدید پیوند ترکی با بخش باستانی(سومری) را می نمایاند. اینجا توجه را به قسمت نو و کهن و معانی، گرامر و تغییرات واژه ها جلب میکنم:

نخست به کلمات سومری زیر توجه کنیم : udun در سومری به معنی اوجاق است.
udun 
udun [KILN] wr. udun "kiln" Akk. utūnu
udunmah 
udunmah [OVEN] wr. udun-mah "oven, brick-kiln" Akk. udunmāhu

یا این کلمه: tir- salma; de-de ; tur-almaq
و کلمات زیاد دیگر.
-توضیح:
odun-ocaq
--
udun سومری را در ترکی به شکل odun با odun-ocaq میاوریم. اینجا odun کهن ، و ocaq جدید است. odun همان کلمه udun سومری به معنی ocaq است. odun-ocaq را در "کلیت خود"به معنی"اوجاق"نیز میاوریم: 
! odun-ocağın sönsün اوجاق ات خاموش باد!
ولی اکنون ما odun را جدا از ocaq هم استعمال می کنیم ، نه به معنی اوجاق، بل به مفهوم « هیزم».

tur-alma ; tur-a ; tur olma
--

بخشهای اول کلمات زیر، کهن و بخشهای دوم جدید اند. tur-almaq و tur-a: 
جمله: uşaqları turalmamış öldü کودکانش کوچک بودند که مرد. 
uşaqlar hələ turalmamışdı کودکان هنوز « خیلی» کوچک بودند. ( کمی بزرگ نشده بودند)
tur در جملات بالا یعنی « کوچک» و همینطور tura کوچک. اما tur-almaq به معنی « اندکی بزرگ شدن» 
و tura olmaq کوچک بودن، معنی میدهد. 
متأسفانه tur و tura را در لغت نامه هایی که نگاه کردم، به معانی یاد شده نیاورده اند. این کلمات در آذربایجان غربی بیشتر در رابطه با کودک به معانی یاد شده استعمال میشوند. tur بخش کهن کلمه است. در سومری به همین معنی « کوچک» استعمال شده: 
tur [SMALL] wr. tur; tu "(to be) small; to reduce, diminish; to subtract; (to be) young" Akk. şehērum 
tur [CHILD] wr. tur "(young) child" Akk. šerru 
در سومری برای کودک معمولا کلمه dumu به کار می برند:
dumu 
dumu [CHILD] wr. dumu; du5-mu "child, son, daughter" Akk. māru
--

(tir salma( dama tir salmaq
--
tir کهن است و salma جدید. 

سومری: tir به معنی کمان . و چوب. جنگل . tir-tir جمع 

tir [BOW] wr. tir; ĝeštir "bow" 
tir [FOREST] wr. tir; ĝeštir "mud; forest, wood" Akk. luhummû; qištu 
--

gen-ba! go away
در ترکی ! get-ba
همان جمله سومری ست تنها n به t تبدیل شده است. یا به صورت !get-baba میاورند.

!gen-am3! : come *
--
gəl
gəl-ginən
gi-nən=gen-am3
gi در gi-nən نیز باستانی ست.برگشتن معنی میدهد که( gəl نیز به همین معنی ست).
gi در سومری به معنی ge-ri در ترکی ست.

gi [TURN] wr. gi4; gi "to turn, return; to go around; to change status; to return (with claims in a legal case); to go back (on an agreement)" Akk. lamû; târu

gəl با ginən هم-معنی ست. ginən در اصل gen-am3 است.تنها e به i و am به an تبدیل شده است.
در تبدیل ama ی سومری به ana ی ترکی نیز این تغییر صوتی وجود دارد.
تغییرات صداها:
;gen-am3: ginam ; ginən
--
* منبع: Peter J. Huber
“On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar”
ص.8

ga-am3-gen : may I come
g :اینجا با صدای گ مورد توجه باشد.
gen - در ترکی gin گفته میشود. همان gin است که در it-gin داریم.برابر miş هم می باشد.gin ترکی یا gen سومری به معنی olan در ترکی ست. هم-معنی.
ga-am3-gen به معنی gəl(ən) olam یعنی may I come
--
پیوند بخشهای قدیم و جدید کلمات، با توجه به دو زبان ( سومری و ترکی)
 
ترکیب کلمات «کهن و جدید» زبان ترکی را پدید آورده است.
اینجا کلمات کهن را اغلب واژه های سومری تشکیل داده اند:

---
1- بخشی از کلمات یا کلمات مرکب، از دو قسمت قدیم و جدید درست شده اند: du-get ( هر دو به معنی برو آمده. du قدیم و سومری، get بعدها به آن افزوده شده. البته اکنون این کلمات را به دو معنی مختلف استعمال میکنیم. ) ؛ کِف-داماق؛ هم
قدیم و جدیداند.
de در ترکی به معنی علامت خواهش،امر، تأکید، eləmək, gətirmək, بس، اکنون استعمال میشود: de gəl,
de gətir, de tez ol ,de tök و... de در سومری معنی حمل کردن، آب دادن، از عهده برآمدن دارد. در حقیقت همان است که امروز به معنی نزدیک به آنها میاوریم. de به da نیز تبدیل شده است. da bəsdi , de yaz . اینجا da قدیم و سومری ست، کلمات دیگر بعد ها اضافه شده اند. در آغاز هر دو کلمه به یک معنی بودند ولی بعدها هرکدام مفهوم جداگانه ای یافته اند. هنوز در بخشی از کلمات، قسمتهای هم معنی باقی مانده :
de 
de [BRING] wr. de6; ga; de3; ir; de2 "to bring, carry" Akk. babālu 
de-de mazan kəllrərim de-de
de [POUR] wr. de2 "to pour; to winnow" Akk. šapāku; šaqû 
de dur, de yallah و..
de [SHAPE] wr. de2 "to shape, create" Akk. patāqu
de danış  هر دو هم معنی. danış ترکی و جدید.
 
کلمات کهن سومری، از راه  ترکیب شدن با کلمات جدید ترکی ، خود را منتقل کرده اند. در  de , de-mək; du, dur-maq علامتهای مصدری mək, maq, هنگام ترکیب زبان کهن با زبان جدید ساخته شده اند.
و قانون « آهنگ» زبان ترکی هم در آن هنگام  با ارثیه ی آهنگ صداهای کهن از نو تولید شده است. علامتهای مصدری maq یا mək  ربطی به خود افعال مثلا du یا de  ندارند. نشان میدهند که بعد از بن افعال ساخته شده اند. البته این علامت های مصدری هم با تغییرات صداها ، در کلمات و صداهای کهن حاصل شده و ناگهانی نیست. مثلا وآژه سومری he به معنی بودن، olmaq است. که همان کلمات ترکی hə, hən, həyə , به مفهوم olsun و باشد ، است. 
همینطور کلمه سومری ĝal( تلفظ ngal  یا nyal ) به معنای بودن، باز qal و qal-maq را میرساند. ترکیب دو بخش « کهن-جدید» ، موجب انتقال قسمت کهن زبان به قسمت جدید شده است. و قانون آهنگ زبان ترکی هم  در این پروسه پدید آمده؛ بر پایه گذشته:
he 
he [BE] wr. he2; he2-a "be it, be he"
ĝal 
ĝal [BE] wr. ĝal2; ma-al; ga2gal2 "to be (there, at hand, available); to exist; to put, place, lay down; to have" Akk. bašû; šakānu 
 
کلمه diرا اکنون هم به همان معنانی سومری میاوریم:
di 
di [GO] wr. di "go" 
gəl-di; ver-di 
di [SPEAK] wr. di "non-finite imperfect stem of dug[to speak]" Akk. atwû; dabābu; qabû
de; de-di 
sə-nə در ترکی به تو ، به سوی تو: در سومری بوده za-ra : 
 a به ə و r به n تبدیل شده است.
کلمه di را به جای de به معنای بگو در لهجه ها فراوان داریم.
what
ana [WHAT?] wr. a-na; ta; ta-a "what?; as much as (math.)" Akk. mīnum
o nəترکی
anam [WHAT] wr. a-na-am3 "what" Akk. mīnu
o nəmə nə تر.
enam [WHAT] wr. en-nam "what" Akk. minû
 o nəmə nəتر.
 
no 
nu [NOT] wr. nu "(to be) not, no; without, un-" Akk. lā; ula
در لهجه ها و گویشهای مختلف ترکی:
yox, yo, nə, ne 
 
way
(ara [TIMES] wr. a-ra2 "times (with numbers); ways; way; omen; step (math
ara را هم برای زمان و مکان و احساسها و مراحل  به معنای« فاصله » یا راه و راهها، استعمال میکنیم. مانند کلمه سومری.
 
2- واژه ی قدیم یا جدید ممکن است در اول کلمه مرکب یا در قسمت دوم آن قرار داشته باشد.
3- کلمات قدیم با کلمات سومری یکی هستند یا خیلی نزدیک اند. در معنی، تلفظ، املاء، گرامر.
4- کلمات جدید متعلق به زبان ترکی ست.
5- پیوند کلمات قدیم و جدید نشان دهنده پیوند عمیق دو زبان یاد شده ا ست.
6- پیوند کلمات قدیم و جدید در افعال، صفتها، اسامی و دیگر اجزاء گرامری وجود دارند. یک اصل بنیادی ست. و بر بخش قابل توجهی از زبان سومری تسلط دارد. 
7-برای یافتن پیوند دو زبان مذکور وجود « پیوند بخش قدیم و جدید کلمات» مشکل گشاست.
8-بخشهای قدیم و جدید کلمات معمولاً هم-معنی هستند . اما نه همیشه.  در گذشته هم معنی بودند، اکنون به مفاهیم مختلف میاوریم.
9- تقریبا بخش اعظم زبان سومری از زوایای مختلف قابل تطبیق با زبان ترکی ست. تنها لازم است به «ظرایف و طرز نگاه به فنومنها» را مد نظر قرار داد. و گرامر و تغییرات زمانی صدا ها را حساب کرد.
10-تشخیص کلمات دو بخشی قدیم و جدید؛ جستن تطابق نگاه زبان سومری و ترکی به پدیده ها، دو اصل مهم در تشخیص همریشه بودن دو زبان مذکور است.

-
منابع:
- espd
- Peter J. Huber

 
**
ظرف برای Bivalvia
gub-ba!:Sumerian
معنی:
!gub-ba! : stand! dur, durun
اینجا g را q نیز میتوان تلفظ کرد.
--
«Göyün qübbəsi tavanım» : گنبد آسمان سقف من( مصرع از شاعر آذربایجانی خطایی)

در آذربایجانی کلمه qüb-bə یا qub-ba اسمی ست برای چیزی که « با اجزای اش یا یکپارچه شکمش برآمده و "ایستاده"» است. اگر بدون شکل در نظر گرفته شود معنی duran یا ایستا دارد. کوتاهش dura .
در جمله ی qopub durmur یا qopub durmayır در اصلqop و dur هم معنی هستند qop واژه ای قدیمی و dur جدید است. هر چند اکنون ما qop را به معنی بریده یا کننده شو ، و dur را به مفهوم ایست یا وایستا، از durmaq استعمال میکنیم.

 
qubba به معنی uca و yuxarı نیز است. dura در ترکی معنی قله میدهد. 
با توجه به مفهوم dur ایست که در qub-ba وجود دارد کلمه سومری!gub-ba
( به مفهوم چیزی که مثل شاخ شمشاد ایستاده، یعنی از زمینه اش بلند است) در اصل هم به معنی !stand یا ایستادن است ، به صورت فعل مانند qubba در ترکی آذربایجان، استعمال میشود.

در مصدر های qübbə-ləmək یا qubba-lamaq ، بن فعل را مانند gub-ba در سومری میتوان صرف کرد. با توجه به اینکه معنی بن ها یکی و مفهوم « ایستادن» دارد. qübbə چیزی ست که شکم داده « ایستاده» است. « حالت شکم دادن» مفهوم امروزی ست ولی در اصل چیزی ست که « ایستاده» است. و بلند است یا dura . صرف کلمه gub-ba در سومری و qub-ba در ترکی نزدیکی و حتی یگانگی دارد:
!gub-ba : stand
!gub-bi2-ib2 : make someone(bi2) set it(b) up 
امروزه: اگر بگوییم:
qobuyub , qobıyıb به معنی:
qov-zu-yub , qov-za-yıb, qov-zı-yıb( استاندارد :qov-za-yıb)
را میرساند. ولی در معنی سومری : منظور
qoy onu yuxarıya

-------------

!gub-an-da : wait with him! or: wait on him
امروزه:
yuba-nan-da
yubanan adam
o adam ki yubanıbdır 
gecə qalıbdır 
در معنی سومری : منتظر او باش ( gözləmək) را میرساند
gözlə onu
-----

!gub-an-ni-ib2 : make him(ni) set it(b) up 
امروزه:
quba-nıb 
ucada, yuxarıda
یعنی
(qav-zanıb) یا استاندارد: qov-zanıb
بلند شده
-----
معنی سومری، قدیمی :
qoy onu yuxarıya

----
منبع :“On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar
Peter J. Huber (Altendorf, Switzerland)

 
**
 
گردن بند طلا و زمرد
 
مقایسه کلماتی از هوری و اورارتویی:
Hurritisch-urartäische Wortgleichungen

معنی Hurritisch ; Urartäisch ; Bedeutung
---------------------------------------

آقا شاه ewri : euri : Herr, König
---------------------------------------
انسان taršuwa-nni : taršua-ni : Mensch
---------------------------------------
جنگاور hurati : huradi : Krieger
----------------------------------------
کوه papa : baba : Berg
---------------------------------------
سال šawala : šali : Jahr
---------------------------------------
پدر attai : ate : Vater
---------------------------------------
اسلحه šauri : šuri : Waffe
--------------------------------------
قلب tišni : tišnu : Herz
---------------------------------------

من išaš : ieše : ich
---------------------------------------
کسی-هرکسawenne : aini : irgendwer
---------------------------------------
دیگری uli : uli : der andere
---------------------------------------

دادن ar : aru : geben
---------------------------------------
انجام دادن tan : tanu : machen, tun
---------------------------------------
شنیدن haš : hašu : hören
---------------------------------------
موجود-موجود بودن man(n) : manu: existieren

منبع :
HURRITISCH & URARTÄISCH
Prof Dr Ernst Kausen 

-----------------
در زبان هوری:
The Demonstrative Pronouns

هوری زبان دیوانی دولت میتانی بود. حدود 400 کتیبه یا نوشته از آن در دسترس است.

The “Demonstrative Pronouns” anni, ani “this” andi “that”, akki: *agi “the one … the
other” have the following paradigms: In the absolutive there is the theme-vowel /i/, with
the oblique forms /u/, the change of the theme-vowel i > a before the enclitic pronouns is
.not found
----------
حالا کاری نداریم که ترجمه انگلیسی درست است یانه، که جایش اینجا نیست. 
در ترکی 
anni, ani
در لهجه ها به همین شکل قدیمی نیز استعمال میشود. اما شکل جدید :
oni یا onu است. به معنی امروز: آن را.
----
andi 
odi یا odu به معنی امروزی : آن است.
----
akki 
oki آن که
-----
agi 
ayrı ; ayrısıدیگری
--------
bu biri...o biri
“the one … the
other
------
Singular
Abs. anni andi ani
o آن 
Gen. -- andu=ve 
onun از آنِ : 
Dat. -- andu=va anu=va
امروزه :ona به او

Abl. -- andu=dan anu=dan
امروزه: on-dan از آن
Plural
anni=lla andi=lla ane=na
onlar ; onlarin; onlara; onlardan
------
The alternative pronouns “the one… the other” also behaves in this way
akki *agi
akku *agu
.For example, in ChS I/1 Hr 52 Rs 15’ ak-ki a-ku-ta “the one to the other”
امروزه:
bu biri...o biri

منبع:Ilse Wegner
Introduction to the Hurrian Language

* عکس نخست ملکه و  الهه Ninsun
 
 
--------------
-در پیوند:
1- مقایسه جملات سومری و ترکی
http://www.iranglobal.info/node/66984
 
2- En-ḫedu-ana نخستین شاعره شناخته شده
 
 
 
 
 
 
 
 
 

Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>