قصه کلمات Kİ-EN-ĜİR
هنگامی که آنرا در آوریم میتوان تاحدی سایه-روشنی های واقعیت را دید.
وقتی برای اولین بار چشم به آسمان دوختیم، و با سپیده دم، dan، از خواب برخاستیم، دلباخته ی di* ( روشنایی) شدیم. با توجه به نقطه و محل اش آنرا din-ngir نامیدیم. ( n با ویژگی صدا تکرار شده، gir معنی جا و مکان دارد) بعدها آسمان و زمین و ماه و خورشید و هستی را به آن افزوده din-ngir( خدایان) خود گفتیم. و این کلمه را به شکل dan-ngir به امروز رساندیم.
از di تا din-ngir و dan-ngir حدود هفت هزار سال طول کشید. سایر کلمات چه سرگذشتی یافتند؟ نمی دانیم، اما شاید آنها هم چینی پیراهنی به تن کرده اند. باید دید...
---
مانند gگ در ترگی : çörəgim و çörəyim
şəhər, yer-göyün hirsli öküzü, qalın qorxu salıbdır
şəhər[ də ], yer-göyün, hirsli öküzü, bərk bir qorxu salıbdır
İstə, o, mənim lay-layımla kökəlib güclənsin
[بخواه] او با لای لای-آواز- من نیرومند شود
--------- برگرادن کلمه به کلمه
به ترتیبی که کلمات در متن اصلی آمده:
Yuxu lay-layımla, o, olsun kök, ey
Yuxu lay-layımla,evdə, o, olsun kök, ey
---------توضیح: باتوجه به برابری لغات اصلی، در ترکی:
u3 یعنی خواب، خوابیدن
u [SLEEP] (49x: Old Babylonian) wr. u3 "sleep" Akk. šittu
uymaq به معنی yatmaq و yuxlamaq
به صورت غیر مستقیم و تاحدی مجازی استعمال دارد. uyubdu یعنی yatıbdı
(منهای چند معنی دیگر. مانند فریب خوردن، منطبق و جور در آمدن. و سرگرم شدن.)
ox-şa-maq: مویه کردن
U
yuxu : خواب
uxu
U
یعنی برای u3 سومری U یا O را در کلمات خواب و مویه کردن داریم.
--------
la-laş لا-لاش ائله مک : خوابیدن( در زبان کودک). لای لای هم از همین فعل آمده است.
ru-ru :
lay-lay
u3-ru-ru
معنی دقیق این کلمه را در انگلیسی و آلمانی نتوانسته اند دقیق مشخص کنند، «حالت آواز لای-لای» را قید کرده اند.
در واقع به معنی « آواز لای لای خواب آور» در نظر گرفته اند. معنی دقیق آن :(yuxu lay-layı ( lay-lay
------
ĝa2: ja= nga : خانه
(ĝa2 (ga2
ĝa [HOUSE] wr. ĝa2; ma "house" Akk. bītu
-------
ĝe26: ĝa2-e :من
ĝae [I] (609x: ED IIIb, Ur III, Old Babylonian) wr. ĝa2-e; ĝe26 "I"
------
he
he [BE] wr. he2; he2-a "be it, be he"
me
me [BE] wr. me; em; am3 "to be"
gur
gur [THICK] wr. gur4; gur14; gur13 "(to be) thick; (to be) big, to feel big" Akk. ebû; rabû; kabru
------
e-
e [INTERJECTION] wr. e "a vocative interjection"
ey : ای ( ای بخواه)
he2-em-ma-gur4
------
-em-am-
در آذربایجانی : olsun
صرف فعل idim در زبان ترکی. یا imək
-------
gur4
o kökəlsin
(güclənsin )
توجه را به فعل gür-olmaq در ترکی جلب میکنم.
----
منبع: فرهنگ سومری: e PSD
söz tanıma, söz incələmə
لغت شناسی، آنالیز کلمات
1
u5-a a-u3-a
--------------
u5-a و a-u3-a نوعی صداست. صدای آرامش بخش.
به معنی و به جای« اوفof» و « آخax» و ah امروزی گذاشته اند. اکنون به جای این صدای آرامش بخش « لای-لای» گویند.
میتواند شکل کامل کلمه سومری oh-ah امروزی باشد. که کوتاهش میشود o-a یا u-a .
همینطور این صدای آرامش بخش، میتواند منظور « تُردufa از ufaq » و « خُرد ova از ova-lanmaq» را نیز برساند.
تُرد : نازک و شکننده
u5-a a-u3-a
oh-ah , ah-uh-ah ( با حذف h) دو صدا و یا کلمات سومری حاصل میشود.
ufa ah ufa تُرد آه تُرد ( با حذف f و h)
ova ah ova کوچولو آه کوچولو ( با حذف v و h)
---
این صدای آرامش بخش به جای « لای-لای» دقیقاً به چه معنی بوده خوب روشن نیست و میتواند همه ی این مفاهیم را برساند.
سومری ها به جای « درود» یا « سلام» : silim می گفتند.
silim
silim [HEALTHY] wr. silim "(to be) healthy; complet
به معنی « تندرست» باش، یا در ترکی« sağ یا « sağ ol است.
این کلمه با فعل sil درست شده :
sil
sil [SPLIT] wr. si-il; zil; silx(|EZEN×LAL2|); sil5 "(to be) remote; to split apart; to split, slit" Akk. nesû; šalātu
جدا کردن، دور کردن، پاک کردن ( دقیقاً به همان معانی sil یا arıt از مصدر آریتماق ، را امروزه نیز در ترکی استعمال میکنیم).
در حقیقت « جدا و دور کردن چیز های بد، تمیز و پاک بودن از چیزهای بد مانند بیماریها و غیره است»
چنین پیداست که silim به زبان سامی وارد شده و به səlam سلام و یا در نام شهر اور شلیم به شلیم şəlim تبدیل شده است. اصولاً کلمه سلام ریشه اش باید همین واژه باشد. که یک کلمه و اصطلاح سومری ست. و نه عربی و عبری . ربطی به « تسلیم و صلح» هم ندارد. در ریشه تنها به معنی تندرستی ست. و تمیز بودن از بیماریهاست.
silim سومری را اکنون در ترکی sil-ik یا silin-miş گوییم : تمیز و پاکیزه . از مصدر sil-mək یا silin-mək . در سومری فعل ها فاقد علامت خاص مصدری هستند تنها به صورت ریشه یا بن استعمال میشوند.
--------
3
siki
siki [HAIR] wr. siki "wool, fleece; hair; (animal's) pelt" Akk. šārtu; šīpātu
مو، پشم
sikil
به معنای تمیز و پاکیزه است. ( از مو و غیره)
sikil [PURE] wr. sikil "(to be) pure" Akk. ebbu; ellu
ki-sikil
خانم جوان ، دختر
لغت به لغت: اصولاً باید به معنی« جایِ- تمیز» باشد( منظور بدون موی و...)
girl
kisikil [WOMAN] wr. ki-sikil; lu2ki-sikil; mu-tin; mu-ti-in "young woman" Akk. ardatu; batultu
unu [GIRL] wr. unu2 "girl, young woman" Akk. ardatu
kiz
کلمه ی kız یا qız ترکی، حاصل تغییرات ki-sikil ، تبدیل s به z ( در تبدلات صدا قانومند) و افتادن ikil را ، نشان میدهد.
همانطور که لغت zikaru ، اکدی، در عربی تحت عامل « پروسه زمان» تبدیل به « ذکر» penis شده و در فارسی نیز کاربرد دارد، چنین پیداست که کلمه ki-sikil سومری( جای تمیز- منظور تمیز از موی) هم تحت همان عامل پروسه زمانی، به kız و در ترکی آذزبایجان به qız تغییر یافته است.
ki-sikil واژه به واژه : جای تمیز (جای بدون موی ) ، نامی برای خانم جوان و دختر استعمال شده . که در ترکی همان کلمه یا اسم tük-süz ، بدون موی، (به معنی sil-ik yer جای تمیز ) است. امروزه اصطلاح tük-süz adam آدم بدون موی، را غیز مستقیم به معنای منظوری « قادینqadın» زن ، استعمال میکنیم. ki-sikil سومری ، برابراش در ترکی همین کلمه ی tük-süz است.(آدم)بدون موی، در سومری «جای بدون موی) منظور آدم تمیز (از موی).
par-su-a یا par-su-aş
-----------------
نه« مرز» بل « شاهراه آب» :
لغاتی با کلمه su آب، در زبان اورارتویی که زبان هوری نیز هم پیوند با آن است.
Sue, lake (probably better, 'water-hole') دریاچه ، آبراه
Sui-nišini, well-provided with lakes سو نیشینی:جایی که پراز دریاچه و برکه است
Su-iniše, 'water-availability'سو انیشی:جایی که امکان آب رسانی دارد.
--------
par-su-a نام ولایتی ست، در تاریخ باستان آذربایجان
متعلق به اقوام اتصالی زبان. در دوره ای یکی از ولایات ماننا-ماد است.
کسانی آنرا کلمه ی پارسی حساب کرده و معنی « مرز» برایش نوشته اند که درست نیست.
اسمی ست از مردمان اتصالی زبان که در همان منطقه زندگی میکردند. یعنی قوم لولوبی، هوری، اورارت...
به احتمال قریب به یقین این اسم گرفته شده از زبان «اورارتویی»ست . یا از زبانی خیلی نزدیک به آن.
از این زاویه آنرا معنی میکنیم:
par-su-a یا par-su-aş
par-i/e, all the way to
su:water
aş=a
a وند در حالت مفرد
a)ša, -a) وند در حالت جمع . وقتی که Lokativ مطرح است( مکان).
in, near ...) معنی
par-e(i)-su-a
------------------
par-su-a
در اصل
par-e(i)-su-a
معنی ترکی:
bütun yol su-wa
bütün yol su-ya
منظور:
su-ya sarı bütün yol
su-ya sarı böyük yol
تمامی راه(های) آب ( تمامی راه-راه اصلی- به طرف آب)
منظور « شاهراه آب»
--------
بن و ریشه -par را امروزه در کلماتی مانند par-lama ؛par-lamq؛ par-laq؛ par-lı، par-ça و... به معانی درخشش،نامدار، تکه، برجسته، ثروتمند، داریم که بی ارتباط با معنی بن در کلمه اصلی مورد بحث نیست. گرچه معانی طی زمان تغییرات خود را دارند.
در جایی اشاره کرده ام که در بخشی ار کلمات ترکی، واژه های جدید به همراه واژه های قدیمی میایند و کلمات و اصطلاحات مرکب پدید میاورند که می توان به سیر زبان پی برد. مانند:
در اورارتویی itt یعنی go (انگلیسی). در ترکی داریم it-get که هر دو بخش به معنی go هستند. قسمت اول قدیمی( و امروزه با جنبه منفی) و قسمت دوم جدید است با جنبه مثبت. اما اصطلاح، خوشبختانه این دو نمود (حال-گذشته) را در خود جمع کرده است.
منبع:
URARTIAN GLOSSARY از:Patrick C. Ryan
Söz bölükləri
Azərbaycan və Ki-enĝir dillərində
----
1
ta : from; -dən-
---
e2: ev خانه ( e دو، در سومری خانه معنی میدهد که کوتاه ev ترکی ست. به معنی خانه.
--
ta- وند سومری به معنی from یا dən در ترکی ست.
ev-dən یعنی از خانه، در ترکی.
ببینیم اینta وند یا پیوند سومری چگونه به dən ترکی تبدیل شده و یا ریشه dən ترکی،در سومری چرا ta- است؟ برای یافتن پاسخ، به اشکال مختلف dənدر زیر توجه میکنیم: پنج مرحله از تغییرات تلفظ
ev-dən در زیر نشان میدهد که چگونه تغییر d به t و افتادن v مارا به ریشه ی
"قریب به یقینِ" ev-dən که e-ta باشد میرساند:
( ;ev-dən( ev-tən; ev-tan; ev-ta; e-ta
قضیه عین یافتن ایکس ،مجهول، در ریاضیات است.
---
2
ra: to; for; -ra; -la;-ha; -a; -ya; -ə-
وند ra-در سومری به معنی to; for در انگلیسی،و برابر ra;-la;-ha; -a; -ya; -ə-در ترکی ست.
مثال وندها در ترکی:
ot علف.در ترکی، ot-a به علف، برای علف
al سرخ.al-la به سرخی؛ برای سرخی
ev خانه ev-ə به خانه ، برای خانه
ana مادر ،ana-ya به مادر ،برای مادر . ata پدر، ata-ya به پدر و برای پدر.
vah واه vah-ha به واه، برای واه
geçər گذرا geçə-rə برای گذرا، به طرف گذرا
qaçar فرّار،فرار کننده ،qaçar-ra به یا برای فرار کننده.açar باز کننده، açar-ra به یا برای باز کننده.
topal لنگ، topal-la به ( به طرف) یا برای لنگ.
--کلمات سومری با وند ra و برابر آن در ترکی:
ama درسومری مادر،ana مادر در ترکی .
ama-ra به (طرف) یا برای مادر(سومری)،
ana-ya به یا برای مادر در ترکی
baba بابا، baba-ya بابا سومری
ترکی qaçar فرّار، فرار کننده ، qaçar-ra به یا برای فرار کننده.
lu-gal سومری :حاکم، شاه،( böyük-adam(şəxs;kişi
lu-gal-ra به یا برای لوگال -سومری
اگر اسم خاص سومری شاه، با وند ترکی استعمال کنیم میشود: lu-gal-la
مانند topal-la به شخص لنگ
یعنی lu-gal-ra تبدیل به lu-gal-la میشود.
با توجه به مثالها( برای همه موارد مثالها فراوان اند ) نشان میدهد :
ra سومری به la و ya و غیره تبدیل شده است یعنی به :
ra-la;-ha; -a; -ya; -ə-
اینجا صدای a یا (ə) ثابت مانده، در هردو زبان، و r به L یا y ... تغییر یافته است.
ama-ra : ana-ya ; ata-ya : adda-ra ; babaya: babaya-ra تبدیل شده اند. در عین حال
معنی، صدها ی کلمات، وند ها ( با تغییرات صدایی اندکی) ثابت مانده اند.
--
3
با متد بالا می توان سرگذشت وند های دیگر سومری مانند:
še ; -da-و غیره را به درستی و با دقت مسخص کرد.
da: with
lu-da با شخص ( مرد، زن، یک انسان)، lugal-da با شاه
وند da در ترکی عیناً به همین معنی، صدا، املا، به کار می رود: uşaq-da ( به معنی با بچه) :
!gedin-
?uşaq da-
həyə, uşaq da gəlsin-
در حقیقتda به معنی ، با، هم، استعمال میشود مانند همین وند در سومری.
--
še -
وند یا پیوند
to ; toward : -še :به،به طرف
eden-še به طرف عقب .سومری.
این وند še -با احتمال قریب به یقین، تبدیل به şə-شده و در کلمات( یا ریشه هایی) که با iş اسم میسازند به شکل ə- امروزه دیده میشود:
gəl; gəl-iş; gəli-şə بیا، آیش، به طرف آیش
geri, عقب،geri-yə به طرف عقب که اینجا še -به yə مبدل شده.
gir;giriş;giri- şə در همه اینگونه کلمات še -سومری به معنی بسوی، اصل خود را به صورت şə ترکی حفظ کرده است.
--
ak-
اکنون به شکل ki در آمده. مثال در پایین:
ak- وند یست به معنی«کسره»درحالت«مضاف و مضاف الیه»(افزوده و افزوده شده):
کتاب ِ حسن
(an(-ak) ; za(-k) ; na(-k
مال من مال تو مال او
onun sənin mənim
onunki səninki mənimki
-- در مورد نام پدر
adda: ata
--
babaya
babaya [OLD MAN] wr. ba-ba-ya10 "old man" Akk. paršumu
abba
abba [FATHER] wr. ab; ab-ba; abba2 "old (person); witness; father; elder; an official" Akk. abu;
adda [FATHER] wr. ad-da; ad "father" Akk. abu
adda'abba
adda'abba [GRANDFATHER] wr. ad-da-ab-ba "grandfather"
baba به معنی پدر بزرگ در ترکی استعمال میشود که کوتاه شده adda'abba است.
adda'abba به شکل ata-baba امروزه به معنی اجداد ، نیاکان، به کار میرود.
اینها ریشه و پیوند کلمات و صدا ها و معنای مشترک فنومن ها را در دو زبان به روشنی اثبات میکنند.
abba پدر، سومری، به شکل aba امروزه در ترکی برای مادر استعمال میشود.
----------
hul
hul [REJOICE] wr. hul2; hu-ul "joy, rejoicing; to rejoice" Akk. hidûtu
hul [RING] wr. hul3 "ring; rein" Akk. hullu
šag [HEART] wr. šag4; ša; ša3-ab "inner body; heart; in, inside" Akk. libbu
iri [CITY] wr. iri; iriki; uru2; uru11; iri11 "city" Akk. ālu
تبدیل e به a یا برعکس در سومری طبیعی ست. ؛ ama-ra به مادر، به سوی مادر: در ترکیana-ya ; ana ; مادر، به مادر؛ به سوی مادر. m به n و r به y مبدل شده.
m به n تبدیل شود، تحت تأثیر عوامل احتمالی دیگر؛ و کلمه ana که اکنون داریم متولد شود.
کلمه nə-nə ؛ به معنی مادر نیز ریشه در فرهنگ همین زبان دارد. شاید از eme4 به معنی مادر ، پدید آمده :
و نامهای nənə و ana
الهه ای که از عشق و مبارزه به « مادری و بافندگی» رسید
چهره ی دوست داشتنی اش را همچنان حفظ کرد و به ادیان بعدی داد
از دوره "جوان مادری"به کهن سالی رسید، نام اش را به معنی« مادرana» به هزاره های بعدی و به ما سپرد.
و هربار که باران آمد با گمان رنگی اش چهره نمود و جاودانگی اش را خاطرنشان کرد :اینجاست مادر، İnanna ، الهه عشق و مبارزه.
اما خدای ماه ( مرد) یا sin و یا نام سومریش Nanna چه کاره است؟
و خدای سرنوشت خوانده می شود. پسر خدا و الهه هوا و باد است. پس کمان متعلق به دختر خانم جنگجو و الهه عشق است. در رنگین کمان ماهم، که گفتیم nənə گوییم، منظور اشاره به همین دختر خانم است.
یعنی نامهای امروزی nənə یا ana نام همین الهه است. و در واقع از همان İnanna ی معروف گرفته شده است.
در ترکی: ترکی ترکیه: gök kuşağı, alkım , Meryen Ana
در ترکی آذربایجان: آذربایجانجا: ,( gög qurşağı, qarı nənə qurşağı , Fatma nənə irişi (işi
مادر پیر، مادر فاطمه، مادر مریم، کمربند آسمان
منبع فرهنگ بهزادی
تشبیه کمان رنگی دراز به:
- cecimجئجیم( جاجیم)
- örkən اؤرکن( طناب کلفت یا پهن)
iş کار، عیز مستقیماً « کار با دستگاه فافندگی، (مثل فرش و جاجیم ...) یعنی dəzgah işi
eş جفت، یار، دوست، لنگه ( سئرچه اشینی آختاریر : گنجشک جفت اش را جستجو میکند)
(eşmə (q. eş; eşi تابیده شده ، اشاره به طناب ، چیزی که تابیده شده. از مصدر eşmək: ریسیدن
eş; eşi اینجا تابیده شده، کوتاه eşmə به معنی طناب.
جمله iş əyirir ، درست نیست : صحیح iriş əyirir تار می ریسد، یا eş əyirir طناب می بافد،است. که گفتیم eş در زبان محاوره میتواند کوتاه eşmə به معنی طناب باشد.
iriş تار، تار پارچه
iriş از مصدر çatmaq) irişmək )یا ilişmək بند شدن
جمله و اصطلاح با کلمه رنگین کمان:
با واژه ی iş که عامیانه استعمال میکنند: و خواهیم گفت که اصل کلمه نه ایش ، بل iriş تار است.
qarı nənə(Fatma nənə, Meryen Ana) iş uzadıb
مادر پیر، مادر فاطمه، مادر مریم، کارش را شروع کرده
iş görür... کارش را انجام میدهد
cecimin(örkənin) toxuyur...جاجیم اش را، طناب اش را می بافد.
Fatma nənə iş əyri کمانه ی کار مادر فاطمه ( اصطلاح به جای gög qurşağı); کوتاه : nənə iş əyri کمانه مادر .
درست این گفته چنین است:
Fatma nənə iriş əyri کمانه ی تار مادر فاطمه ( اصطلاح به جای Fatma nənə qurşağı); کوتاه : nənə iriş əyri کمانه تار مادر .
کلمه فاطمه یا مریم بعد ها توسط مذاهب اسلام و مسیحیت به کلمه ana که همان nənə باشد، افزوده شده است.
---
-اسم کهن همان ana یا در سومری an-na است و شکل دیگر آن nə-nə می باشد.
کلمه iş که در محاوره اکنون بدون اطلاع از « ریشه و ادبیات این اصطلاح) استعمال میشود در اصل
iriş تار ( مفرد، به جای جمع نیز استعمال میشود -تارها)
ana irişi تحت اللفظی تار یا تارهای مادر( منظور تارهای( بافتنی، طناب، جاجیم...) مادر.
əyir-mək ریسیدن
ana iriş əyirir مادر تار می ریسد
əyri ، خمیده، کمانه ، به شکل yay کمان
ana iriş əyri کمانه ی تار مادر
اصل اصطلاح محاوره ای ana işi در واقع به صورت کتبی ana irişi است. یعنی تار مادر
وقتی به کمان بودن آن اشاره میشود به این صورت در میاید: ana iriş əyri کمانه ی تار مادر
در ana iriş əyri کلمات iriş əyri کمانه ی تار، بعد ها بجای tir در نام سومری رنگین کمانtir-an-na آمده است.
و نقش an-na یا ana; یا İnan-na از مادر جنگاور به مادر بافنده تبدیل شده.
و کمان اش نیز به کمانه ی تارها. بعدها در مسحیت، و اسلام هم نامهای مریم و فاطمه در کنار نام ana قرار گرفته است.
ولی با تمام اینها رد پای « کمان tir و an-na » هنوز هم باقی ست.
الهه ای که از عشق و مبارزه به « مادری و بافندگی» رسید
چهره ی دوست داشتنی اش را همچنان حفظ کرد
از دوره "جوان مادری"به کهن سالی رسید، نام اش را به معنی« مادرana» به ما رساند.
و هربار که باران آمد با گمان رنگی اش چهره نمود و جاودانگی اش را خاطرنشان کرد: آری، اینجاست ana مادر، İnanna .
---
منابع:
1- فرهنگ Karl Steurwald
2-منبع : فرهنگ بهزادی
ere :go
ĝen [GO] wr. ĝen; ma "to go; to flow" Akk. alāku
ere [GO] wr. re; er; e-ra; erx(|DU.DU|); re6; re7; er-re; i-ri "perfect plural stem of ĝen[to go]"
ترکی ye-ri ( افزایشy شدن و تبدیل e به i
مقایسه شود ere با yeri یا gen با get
و ge(d)en مفرد و محترمانه ترکی به معنی go
(ĝe26-nu-um-zé-en : Come here! (pl
----
en za-e-me-en
en)ağa sənsən)
lugal za-e-me-en
hakim)lugal sənsən)
در گذشته نوشته ام:یک سری از کلمات ترکی دو قسمت «کهن و جدید» دارند.گاهاً هر دو قسمت هم-معنی اند. و گاهاً نیز معانی مختلف دارند. اما صرف نظر از معانی آنها «مهم»تشخیص دو قسمت "کهن و جدید"است که پیوند دو زبان را خوب نشان میدهد:
نخست به کلمات سومری زیر توجه کنیم : udun در سومری به معنی اوجاق است.
udun
udun [KILN] wr. udun "kiln" Akk. utūnu
udunmah
udunmah [OVEN] wr. udun-mah "oven, brick-kiln" Akk. udunmāhu
یا این کلمه: tir- salma; de-de ; tur-almaq
و کلمات زیاد دیگر.
-توضیح:
odun-ocaq
--
udun سومری را در ترکی به شکل odun با odun-ocaq میاوریم. اینجا odun کهن ، و ocaq جدید است. odun همان کلمه udun سومری به معنی ocaq است. odun-ocaq را در "کلیت خود"به معنی"اوجاق"نیز میاوریم:
! odun-ocağın sönsün اوجاق ات خاموش باد!
ولی اکنون ما odun را جدا از ocaq هم استعمال می کنیم ، نه به معنی اوجاق، بل به مفهوم « هیزم».
tur-alma ; tur-a ; tur olma
--
بخشهای اول کلمات زیر، کهن و بخشهای دوم جدید اند. tur-almaq و tur-a:
جمله: uşaqları turalmamış öldü کودکانش کوچک بودند که مرد.
uşaqlar hələ turalmamışdı کودکان هنوز « خیلی» کوچک بودند. ( کمی بزرگ نشده بودند)
tur در جملات بالا یعنی « کوچک» و همینطور tura کوچک. اما tur-almaq به معنی « اندکی بزرگ شدن»
و tura olmaq کوچک بودن، معنی میدهد.
متأسفانه tur و tura را در لغت نامه هایی که نگاه کردم، به معانی یاد شده نیاورده اند. این کلمات در آذربایجان غربی بیشتر در رابطه با کودک به معانی یاد شده استعمال میشوند. tur بخش کهن کلمه است. در سومری به همین معنی « کوچک» استعمال شده:
tur [SMALL] wr. tur; tu "(to be) small; to reduce, diminish; to subtract; (to be) young" Akk. şehērum
tur [CHILD] wr. tur "(young) child" Akk. šerru
در سومری برای کودک معمولا کلمه dumu به کار می برند:
dumu
dumu [CHILD] wr. dumu; du5-mu "child, son, daughter" Akk. māru
--
(tir salma( dama tir salmaq
--
tir کهن است و salma جدید.
سومری: tir به معنی کمان . و چوب. جنگل . tir-tir جمع
tir [BOW] wr. tir; ĝeštir "bow"
tir [FOREST] wr. tir; ĝeštir "mud; forest, wood" Akk. luhummû; qištu
--
gen-ba! go away
در ترکی ! get-ba
همان جمله سومری ست تنها n به t تبدیل شده است. یا به صورت !get-baba میاورند.
--
gəl
gəl-ginən
gi-nən=gen-am3
gi در gi-nən نیز باستانی ست.برگشتن معنی میدهد که( gəl نیز به همین معنی ست).
gi در سومری به معنی ge-ri در ترکی ست.
gi [TURN] wr. gi4; gi "to turn, return; to go around; to change status; to return (with claims in a legal case); to go back (on an agreement)" Akk. lamû; târu
gəl با ginən هم-معنی ست. ginən در اصل gen-am3 است.تنها e به i و am به an تبدیل شده است.
در تبدیل ama ی سومری به ana ی ترکی نیز این تغییر صوتی وجود دارد.
تغییرات صداها:
;gen-am3: ginam ; ginən
--
* منبع: Peter J. Huber
“On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar”
ص.8
g :اینجا با صدای گ مورد توجه باشد.
gen - در ترکی gin گفته میشود. همان gin است که در it-gin داریم.برابر miş هم می باشد.gin ترکی یا gen سومری به معنی olan در ترکی ست. هم-معنی.
ga-am3-gen به معنی gəl(ən) olam یعنی may I come
اینجا کلمات کهن را اغلب واژه های سومری تشکیل داده اند:
---
1- بخشی از کلمات یا کلمات مرکب، از دو قسمت قدیم و جدید درست شده اند: du-get ( هر دو به معنی برو آمده. du قدیم و سومری، get بعدها به آن افزوده شده. البته اکنون این کلمات را به دو معنی مختلف استعمال میکنیم. ) ؛ کِف-داماق؛ هم
de در ترکی به معنی علامت خواهش،امر، تأکید، eləmək, gətirmək, بس، اکنون استعمال میشود: de gəl,
de gətir, de tez ol ,de tök و... de در سومری معنی حمل کردن، آب دادن، از عهده برآمدن دارد. در حقیقت همان است که امروز به معنی نزدیک به آنها میاوریم. de به da نیز تبدیل شده است. da bəsdi , de yaz . اینجا da قدیم و سومری ست، کلمات دیگر بعد ها اضافه شده اند. در آغاز هر دو کلمه به یک معنی بودند ولی بعدها هرکدام مفهوم جداگانه ای یافته اند. هنوز در بخشی از کلمات، قسمتهای هم معنی باقی مانده :
de [SHAPE] wr. de2 "to shape, create" Akk. patāqu
و قانون « آهنگ» زبان ترکی هم در آن هنگام با ارثیه ی آهنگ صداهای کهن از نو تولید شده است. علامتهای مصدری maq یا mək ربطی به خود افعال مثلا du یا de ندارند. نشان میدهند که بعد از بن افعال ساخته شده اند. البته این علامت های مصدری هم با تغییرات صداها ، در کلمات و صداهای کهن حاصل شده و ناگهانی نیست. مثلا وآژه سومری he به معنی بودن، olmaq است. که همان کلمات ترکی hə, hən, həyə , به مفهوم olsun و باشد ، است.
همینطور کلمه سومری ĝal( تلفظ ngal یا nyal ) به معنای بودن، باز qal و qal-maq را میرساند. ترکیب دو بخش « کهن-جدید» ، موجب انتقال قسمت کهن زبان به قسمت جدید شده است. و قانون آهنگ زبان ترکی هم در این پروسه پدید آمده؛ بر پایه گذشته:
he [BE] wr. he2; he2-a "be it, be he"
ĝal [BE] wr. ĝal2; ma-al; ga2gal2 "to be (there, at hand, available); to exist; to put, place, lay down; to have" Akk. bašû; šakānu
di [GO] wr. di "go"
ana [WHAT?] wr. a-na; ta; ta-a "what?; as much as (math.)" Akk. mīnum
anam [WHAT] wr. a-na-am3 "what" Akk. mīnu
enam [WHAT] wr. en-nam "what" Akk. minû
nu [NOT] wr. nu "(to be) not, no; without, un-" Akk. lā; ula
(ara [TIMES] wr. a-ra2 "times (with numbers); ways; way; omen; step (math
3- کلمات قدیم با کلمات سومری یکی هستند یا خیلی نزدیک اند. در معنی، تلفظ، املاء، گرامر.
4- کلمات جدید متعلق به زبان ترکی ست.
5- پیوند کلمات قدیم و جدید نشان دهنده پیوند عمیق دو زبان یاد شده ا ست.
6- پیوند کلمات قدیم و جدید در افعال، صفتها، اسامی و دیگر اجزاء گرامری وجود دارند. یک اصل بنیادی ست. و بر بخش قابل توجهی از زبان سومری تسلط دارد.
7-برای یافتن پیوند دو زبان مذکور وجود « پیوند بخش قدیم و جدید کلمات» مشکل گشاست.
8-بخشهای قدیم و جدید کلمات معمولاً هم-معنی هستند . اما نه همیشه. در گذشته هم معنی بودند، اکنون به مفاهیم مختلف میاوریم.
9- تقریبا بخش اعظم زبان سومری از زوایای مختلف قابل تطبیق با زبان ترکی ست. تنها لازم است به «ظرایف و طرز نگاه به فنومنها» را مد نظر قرار داد. و گرامر و تغییرات زمانی صدا ها را حساب کرد.
-
منابع:
- espd
- Peter J. Huber
معنی:
!gub-ba! : stand! dur, durun
اینجا g را q نیز میتوان تلفظ کرد.
--
«Göyün qübbəsi tavanım» : گنبد آسمان سقف من( مصرع از شاعر آذربایجانی خطایی)
در آذربایجانی کلمه qüb-bə یا qub-ba اسمی ست برای چیزی که « با اجزای اش یا یکپارچه شکمش برآمده و "ایستاده"» است. اگر بدون شکل در نظر گرفته شود معنی duran یا ایستا دارد. کوتاهش dura .
در جمله ی qopub durmur یا qopub durmayır در اصلqop و dur هم معنی هستند qop واژه ای قدیمی و dur جدید است. هر چند اکنون ما qop را به معنی بریده یا کننده شو ، و dur را به مفهوم ایست یا وایستا، از durmaq استعمال میکنیم.
با توجه به مفهوم dur ایست که در qub-ba وجود دارد کلمه سومری!gub-ba
( به مفهوم چیزی که مثل شاخ شمشاد ایستاده، یعنی از زمینه اش بلند است) در اصل هم به معنی !stand یا ایستادن است ، به صورت فعل مانند qubba در ترکی آذربایجان، استعمال میشود.
در مصدر های qübbə-ləmək یا qubba-lamaq ، بن فعل را مانند gub-ba در سومری میتوان صرف کرد. با توجه به اینکه معنی بن ها یکی و مفهوم « ایستادن» دارد. qübbə چیزی ست که شکم داده « ایستاده» است. « حالت شکم دادن» مفهوم امروزی ست ولی در اصل چیزی ست که « ایستاده» است. و بلند است یا dura . صرف کلمه gub-ba در سومری و qub-ba در ترکی نزدیکی و حتی یگانگی دارد:
!gub-ba : stand
!gub-bi2-ib2 : make someone(bi2) set it(b) up
امروزه: اگر بگوییم:
qobuyub , qobıyıb به معنی:
qov-zu-yub , qov-za-yıb, qov-zı-yıb( استاندارد :qov-za-yıb)
را میرساند. ولی در معنی سومری : منظور
qoy onu yuxarıya
-------------
!gub-an-da : wait with him! or: wait on him
امروزه:
yuba-nan-da
yubanan adam
o adam ki yubanıbdır
gecə qalıbdır
در معنی سومری : منتظر او باش ( gözləmək) را میرساند
gözlə onu
-----
!gub-an-ni-ib2 : make him(ni) set it(b) up
امروزه:
quba-nıb
ucada, yuxarıda
یعنی
(qav-zanıb) یا استاندارد: qov-zanıb
بلند شده
-----
معنی سومری، قدیمی :
qoy onu yuxarıya
----
منبع :“On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar
Peter J. Huber (Altendorf, Switzerland)
معنی Hurritisch ; Urartäisch ; Bedeutung
---------------------------------------
آقا شاه ewri : euri : Herr, König
---------------------------------------
انسان taršuwa-nni : taršua-ni : Mensch
---------------------------------------
جنگاور hurati : huradi : Krieger
----------------------------------------
کوه papa : baba : Berg
---------------------------------------
سال šawala : šali : Jahr
---------------------------------------
پدر attai : ate : Vater
---------------------------------------
اسلحه šauri : šuri : Waffe
--------------------------------------
قلب tišni : tišnu : Herz
---------------------------------------
من išaš : ieše : ich
---------------------------------------
کسی-هرکسawenne : aini : irgendwer
---------------------------------------
دیگری uli : uli : der andere
---------------------------------------
دادن ar : aru : geben
---------------------------------------
انجام دادن tan : tanu : machen, tun
---------------------------------------
شنیدن haš : hašu : hören
---------------------------------------
موجود-موجود بودن man(n) : manu: existieren
منبع :
HURRITISCH & URARTÄISCH
Prof Dr Ernst Kausen
-----------------
در زبان هوری:
The Demonstrative Pronouns
هوری زبان دیوانی دولت میتانی بود. حدود 400 کتیبه یا نوشته از آن در دسترس است.
The “Demonstrative Pronouns” anni, ani “this” andi “that”, akki: *agi “the one … the
other” have the following paradigms: In the absolutive there is the theme-vowel /i/, with
the oblique forms /u/, the change of the theme-vowel i > a before the enclitic pronouns is
.not found
----------
حالا کاری نداریم که ترجمه انگلیسی درست است یانه، که جایش اینجا نیست.
در ترکی
anni, ani
در لهجه ها به همین شکل قدیمی نیز استعمال میشود. اما شکل جدید :
oni یا onu است. به معنی امروز: آن را.
----
andi
odi یا odu به معنی امروزی : آن است.
----
akki
oki آن که
-----
agi
ayrı ; ayrısıدیگری
--------
bu biri...o biri
“the one … the
other
------
Singular
Abs. anni andi ani
o آن
Gen. -- andu=ve
onun از آنِ :
Dat. -- andu=va anu=va
امروزه :ona به او
Abl. -- andu=dan anu=dan
امروزه: on-dan از آن
Plural
anni=lla andi=lla ane=na
onlar ; onlarin; onlara; onlardan
------
The alternative pronouns “the one… the other” also behaves in this way
akki *agi
akku *agu
.For example, in ChS I/1 Hr 52 Rs 15’ ak-ki a-ku-ta “the one to the other”
امروزه:
bu biri...o biri
منبع:Ilse Wegner
Introduction to the Hurrian Language
http://www.iranglobal.info/node/66984