سیاست راهبردی رژیم در بطن "اتحاد عمل نیروهای مشترک"
ده حزب اپوزیسیون برانداز در یک فراخوان مشترک بیانه ای را روز یکشنبه25 آبانماه ۱٣۹۷ - 16 نوامبر ۲۰۱٨ منتشر کردند که در آن ناخواسته همان سیاست راهبردی رژیم را به پیش میبرند.
در این نوشتار به نکاتی بس مهم که نشانگرهمسویی این "اتحاد عمل نیروهای مشترک(اپوزیسیون چپ جمهوریخواه)"با سیاست راهبردی رژیم هستند، و اغتشاش فکری شان پرداخته میشود.
1. در مقدمه درج است که: " بر مبارزه مدنی، و دموکراتيک و مسالمت آميز، که خصلت نمای جنبش اعتراضی است، تاکيد داريم"
تاکید بر مبارزه مدنی و مسالمت آمیز عین همان سیاستی است که رژیم توسط افراد نفوذی رژیم در غالب اپوزیسیون برانداز با همکاری نیروی چپ ضدامریکایی در بین اپوزیسیون برانداز رواج داده است. هم اکنون این سیاست در سطح بسیار وسیعی بنحوی یک شکل غالب پیدا کرده است. این احزاب چشم بر واقعیت های موجود در ایران بسته اند، چرا برای پیشبرد مبارزه مدنی و مسالمت آمیز وجود یک بستر دمکراتیک و یا یک فضای نسبتاً آزاد در جامعه یک پیش شرط الزامی است. امضاء کنندگان خود صراحتاً اذعان میدارند که رژیم جمهوری اسلامی یک رژیمی بغایت سرکوبگر است و چنین فضایی در ایران وجود ندارد.
حال میپردازم به اینکه چرا تاکید بر مبارزه مدنی همان سیاست راهبردی رژیم برای بی تاثیر گذاشتن نیروهای اپوزیسیون برانداز است. شواهد بر این دلالت دارد که در ارزیابی مقامات سرکوبگر رژیم، تظاهراتهای خیابانی مدنی ضد نظام، قابل کنترل هستند و در صورت بروز اوضاع غیرمترقبه هم قادر به سرکوب مخالفان میباشند.
مهم تراز همه اینکه غالب شدن سیاست مبارزه مدنی بر اپوزیسیون برانداز، امکان هرگونه مداخله نیروهای بین المللی و بالاخص امریکا را از بین خواهد برد. مداخله انساندوستانه امریکا بزرگترین دغدغه رژیم است. احزاب امضاء کننده "فراخوان مشترک"با تاکید بر مبارزه مدنی و مسالمت آمیز(تخیلی شان)، این ضمانت را بنوعی به رژیم داده اند تا از جانب امریکا خیالی راحت داشته باشد.
در بند 11 آمده است: " ما با دخالت نيروهای خارجی در امور مربوط به حق تعيين سرنوشت مردم ايران و آلترناتيو سازی توسط آن ها مخالفيم.
12- جلب پشتيبانی افکار عمومی و حمایت نهادهای بين المللی از مبارزات مردم ايران برای استقرار دموکراسی در کشور و اعمال فشار به جمهوری اسلامی در اعتراض به نقض حقوق بشر در ایران و در همبستگی با مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران."
در اینجا بجای ساورنتی( یا حاکمیت ملی) از حق تعیین سرنوشت بکار رفته است. این فراخوان مشترک، با دخالت نیروهای خارجی موضعگیری سریع کرده است و با آلترناتیوسازی شان مخالف است. این عین همان سیاستی است که رژیم میخواهد تا اپوزیسیون براداز به دام آن بیافتد تا از سوی نیروهای بین المللی تاثیر گذار بر حذر بماند. واقعیت این است که اپوزیسیون برانداز با یک رژیم بسیار سرکوبگر و بس ضدانسانی روبروست. با این رژیم با مشت خالی و بدون حمایت امریکا، براندازی رژیم ممکن بنظر نمیاید. گرچه در چند سطر پایین تر، دست برای کمک از نهادهای بین المللی برای استقرار دمکراسی دراز کرده اید. تسریع بر مخالفت با مداخله نیروهای خارجی، مشخصاً یک سیاست ضدامریکایی است که محور سیاست رژیم جمهوری اسلامی نیز میباشد.
2. در بند 2 چنین درج شده است: " کشور ايران سرزمينی است که در نتيجه همزيستی مليتهای، فارس، ترک، کرد، عرب، بلوچ، ترکمن و ديگر مجموعه های زبانی و اقليتهای مذهبی و فرهنگی شکل گرفته است.
برای اتحاد پايدار و باهم ماندن مردمان ايران ضروری است :
اولا هويت و حقوق ملی - دموکراتیک اين مردمان پذيرفته و حق تعيين سرنوشتشان به رسميت شناخته شود.
ثانيا تمرکز قدرت و مرکز گرائی تاکنونی، جای خود را به عدم تمرکز و تقسيم قدرت در ساختار سياسی ايران بدهد.
ما خواهان اتحاد آزادانه مردمان ايران در يک سيستم سياسی و اداری فدرال هستيم."
اغتشاش فکری در این بند آشکار است چرا که در این بند درک های متفاوتی از "ایران"ارایه شده است. در جایی از وجود "همزیستی"و در ادامه از "خواهان اتحاد آزادانه مردمان ایران"یاد شده است. حال سوال این است که کدام صدق میکند. آیا این احزاب بر این باور هستند که اتحاد آزادانه در ایران و جود نداشته و سرزمین بلوچستان و . . . بزور توسط ایران اشغال شده اند، پس آنها خواهان به تحقق رسیدن چنین اتحادی هستند، و یا اینکه این همزیستی وجود داشته است؟
"فراخوان مشترک"برای اتحاد پایدار مردمان ایران، پذیرفته شدن " هويت و حقوق ملی - دموکراتیک اين مردمان" و نیز "حق تعيين سرنوشتشان" را برای اتحاد پایدار مردمان ایران ضروی دانسته است. این عبارات مبهم هستند و یک شکل از کلی گویی میباشند. در اینجا براحتی میتوان " هويت و حقوق ملی - دموکراتیک اين مردمان"را هویت و حقوق ملی – دمکراتیک یک ملت واحد دانست که مردم آن ملت در تعیین سرنوشت اش، مختار است( به مفهوم استقلال ملی – ساورنتی). تفسیر دیگر ان میتواند باشد که هویت و حقوق ملی – دمکراتیک مردم بلوچ و . . . برسمیت شناخته میشود و بلوچ ها در تعیین سرنوشت شان مختارند.
3. در این بند آمده است: " 14- ما برگزاری اجتماعات، تحصن، اعتصاب، راهپيمايی و اشکال متفاوت مبارزه، برخورداری از حق دفاع در برابر اعمال قهر حکومت و مبارزه مدنی برای رسيدن به مطالبات اقتصادی و سياسی را جزئی از حقوق اساسی شهروندان می شناسيم."
گویا در این بند، کلمات بدون چندان تاملی ردیف شده اند. "مبارزه مدنی"که بنیان سیاسی( و نیز همسویی ناخواسته با سیاست های راهبردی رژیم) این فرخوان مشترک را تشکیل میدهد با «اشکال متفاوت مبارزه» هیچ همخوانی ندارد. این احزب امضاء کننده "فراخوان مشترک"یا هر نوع مبارزه را مشروع میدانند و یا اینکه فقط به مبارزه مدنی باور دارند و اشکال دیگر مبارزه را مردود میدانند!؟.
در یک ارزیابی میتوان گفت که این کوشش(فراخوان مشترک) ثمره یک تفاهم فکری بین نیروهای چپ ضدامپریالیستی میباشد که در مخالفت با امریکا در حال شکل گیری است و سیاست راهبردی رژیم در بطن "اتحاد عمل نیروهای مشترک(اپوزیسیون چپ جمهوریخواه)"نمایان میباشد. نظر بر این است که نیروی چپ در ایران جایگاه خاصی ندارد و سیاست های امریکایی این احزاب به شکست منجر خواهد شد.
عبدالله بـلـوچ – لـنـدن
19 نوامبر 2018