بهتان و دلیل عجله بر انجام کودتا
«این تهمتی که ازگناهان کبیره است در یک همچون مواردی جایز میشود و در بعضی موارد واجب میشود» و همچنین، «برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمین واجب است دروغ گفتن هم واجب است شرب خمرهم واجب است». همچنین در کیهان 17دی 1366 درهمان مستند ازقول او آمده است: «حکومت مقدم بر تمام احکام فرعیه حتی نماز و روزه و حج است». البته ازاین نوع فتواها از زبان او و دیگر فقه سالاران بارها شنیدهایم وموضوع تازهای نیست. آن چه مهم است اما بیتفاوتی ما مردم در قبال این نوع تفکر وقبول ضمنی آن میباشد که جای آن در این مستند بسیار خالی میباشد. مسئولیت این عملکرد در طول تاریخ نه تنها برگردن گوینده است که بار بیشتر آن بردوش مردمی است که در برابر آن تفکر بیتفاوت و بدتر از آن همدستی درشیوع آن و باز هم از آنها بدتر، قضاوت برپایه همان تهمت ها میباشد. مامردم هستیم که باپذیرش تهمت، مشوق تهمت زن میشویم و او را در این کار زشت یاری میرسانیم. اگرادعا شود که وضع بحرانی کنونی کشور نتیجه همین قبول بهتان و تهمت وشایعه وقضاوت بدون خردورزی وتفکر وتأمل از سوی مردم است گزافه گوئی نیست.
در زمان جنگ، درماه های اول که نیروهای دشمن زمین گیرشدند و ارتش براوضاع مسلط شد، شایعات شروع شدند و به دنبال آن تهمت خائن بودن به منتخب مردم از سوی مخالفان او شروع گشت. و این کارها تحت فرمان خمینی برای «حفظ حکومت روحانیان» انجام میشدند. ترس از پیروزی به فرماندهی بنیصدر موجب شد تا برنامه حذف او را در دستور کار قرار دهند. بامروری دوباره از روند جنگ به اهمیت این شایعات و تهمتزدنها پی می بریم. چند نمونه کوچک نشان میدهند که اشغال خرمشهر در واقع با شیوع شایعه سقوط آن شهر شروع شد:
● رئیس جمهور در گزارشات روزانه خود در تاریخ 03/07/59 مینویسد: «... بعد به ديدار از جبهه عين خوش رفتيم جايی كه عراقیها مدعی بودند گرفته اند و 100 كيلومتر هم آن طرف تر آمده اند.هليكوپتر در نزديك امامزاده ای به زمين نشست. مردم آن منطقه به پيشواز آمدند و اسلحه میخواستند برای اينكه بتوانند با دشمن بجنگند....
● بعد از ظهر گفتند كه مردم خرمشهر دارند شهر را تخليه ميكنند و هر آن ممكن است شهر سقوط كند و من تصميم گرفتم از اين دو شهر بازديد كنم و سوار يك جيپ آهو شديم و راه افتاديم محافظی هم ما در اين وقت نداشتيم و اتومبيل هايی كه ما را همراهی كنند نخواستيم و راه افتاديم.... از آنجا به خرمشهر رفتيم.در خرمشهر ديديم فرق بين ديده و شنيده بسيار است، آنچه میشنيديم و آنچه را میبينيم يكی نيستند.خرمشهر سقوط نكرده بود.ما به خرمشهر رفتيم در نزديكی آنجا يك عرب مسلحی از هموطنان ما آمد و گفت اينجا خبری نيست برگرديد فرمانداری كه ستاد آنجاست. درگزارش روز بعد، 04/07/59 مینویسد: «... با امام ديدار كرديم.امام چهره بشاشی داشت و بسيار از سفر خوزستان راضی بود.وضع را برايشان تشريح كردم.گفتم به اينكه ارتش ما خوب مقاومت كرده و اين شنيده ها نادرست است و با آنچه انسان میبيند نميخواند.گفت پس اين اخبار چيست كه ميگويند اينجا سقوط كرد، اونجا سقوط كرد؟گفتم اين اخبار را آدمهای نادان و ناشی و مسئولين محلی ميسازند و میگويند و برای خودشان و ديگران اضطراب درست ميكنند، كه واقعيت ندارد.من جبههها را رفتم و يك به يك بازديد كردم كه هم روحيه قوی است و هم وضع خوب است و ارتش ما خوب مقاومت كرده است».
اینها نمونه چندی از شایعاتی بودند که بابرنامه و هدف بدون توجه به خطرحضور دشمن برای تمامیت عرضی کشور از سوی قدرت مداران فاسد برای تضعیف فرماندهی کل قوا ساخته میشدند وتوسط بخشی از مردم، بدون بررسی و خردورزی دامن زده میشدند. باهمین شایعات زمینه کودتا و استقرار استبداد را فراهم آوردند. خمینی هم خودش از این توطئهها اطلاع داشته است. چراکه توطئه گران نزد او از برنامههایشان میگفته اند. بنابر گزارش زیر، او به آن اذعان میکند. رئیس جمهور درگزارش 16/08/59 مینویسد: «... درهرحال به تهران رفتیم به منزل امام رفتیم... به او گفتم و گفتم كه اگر ما را به حال خود بگذارند و نيروهای مسلح را به حال خود بگذارند و روحيه ها را خراب نكنند، ما موفق و پيروز میشويم. اگر بخواهند به طور مرتب روحيهها را خراب بكنند ما پيروز نمی شويم و شكست میخوريم و اين شكست سرنوشت ايران را دگرگون خواهد كرد. ايشان گفتند كه نه، شما مطمئن باشيد كه قدر زحمات شما معلوم است و آن ها هم كه برای انجام كاری به اينجا آمده اندگفتم كه يك عده رفتهاند آنجاو فداكاری می كنند و شما هم اينجا نشسته ايد و نقشه ميكشيد.به هرحال من به ايشان گفتم اين عده علاوه بر اينكه نشستهاند و نقشه میكشند اسباب ومقدمات ضعف را هم خودشان فراهم آوردهاند و مقصر اين وضع آن ها هستندو متهم آ نها هستند.حالا اينها طلب كار هم شدهاند و میخواهند به خيال خودشان فرصت را مغتنم بشمارند.اين را به شما بگويم اگر اينها موفق بشوند و تزلزلی در اين روحيهای كه الان بوجود آمده بوجود بياورند، قطعاً نيروهای مسلح ما كارايی خودشان را از دست خواهند داد و شكست حاصل خواهد شد...».
بعداز اشغال خرمشهر و مدتی آرامش در مرزها، نیروهای ایرانی چند تک موفق انجام دادند که چهره جنگ را عوض کرد. قدرت طلبان داخلی که بر سر گروگانها با ریگان و بوش (اکتبر سورپرایز) معامله کرده بودند و پیروزی در جنگ و خطر فاش شدن معامله پنهانیشان آنها را سخت نگران سرنوشت خود کرده بود، تخریب رئیس جمهور را شدت بخشیدند و با تهمتهای ناروا و پخش آن توسط روحانیان دست نشانده، زمینه کودتا را آماده ساختند. محمود جمالی نماينده مردم كاشان در مجلس و چهره نزديك به حزب جمهوری اسلامی از تصميم شورای فرماندهی سپاه برای ارسال پيام تبريك به رهبر انقلاب به جای فرمانده كل قوا به نشریه جوان (31 /3/90) ميگويد: «در اواخر ماه ارديبهشت در جبهه ها دو تا عمليات موفق و پرشور و حال داشتيم.يكی در منطقه مرزی شمال قصرشيرين كه ارتفاعات استراتژيك گاميشان را از دست عراقیها درآود و تجهيزات و اسير هم گرفت.و يكی در خوزستان منطقه سوسنگرد كه ارتفاعات مهم و راه گشای ﷲاكبر را آزاد كرد.ما با توجه به شرايط بنیصدر، از حضرت امام كسب تكليف كرديم كه به امام پيام تبريك بگوييم و از بنیصدر عبور كنيم؟ احمدآقا از امام استفسار كردند و پاسخ مثبت آمد. در شورای عالی سپاه حمل بر اين شد كه بنیصدر از چشم مردم افتاده و آقا به زودی ايشان را از فرماندهی كل قوا عزل خواهند نمود و همين شد كه تبريكات به سمت امام جهت پيدا كرد». این ادعا اولا نشان میدهد که از دید شورای سپاه، رئیس جمهور مقبول مردم بوده است که حالا «ازچشم مردم افتاده»! ثانیا، باید بگویند رئیس جمهوری که شب و روز خود را در جبهههای جنگ با مردم برای دفاع از کشور میگذراند چگونه می تواند از «چشم مردم» افتاده باشد؟ در حقیقت، وارونه این ادعا صحت داشت. زیرا سنجش افکاری که در همان زمان انجام شد و در روزنامه لوموند نیز انتشار یافت، حاکی از بالا رفتن درصد محبوبیت رئیس جمهوری به 82 درصد و پایین آمدن محبوبیت خمینی به 47 درصد بود. خمینی که نمیتوانست این تحول مردم را تحمل کند، پایان جنگ در پیروزی و خطر لو رفتن سازش محرمانه با امریکا را برای خود و دستیارانش مرگبار میدید و بر انجام کودتا جازم میشد. این شد که روزنامهها را فلهای توقیف کردند. فرماندهان نظامی را به حضور خمینی احضارکردند. شروع به واردکردن تهمتهای ناروا به همکاران بنیصدر کردند. به خمینی القاءکردند که اگر بنیصدر جنگ را تمام کند، او که امروز اگر روحانیت با او طرف شود، او پیروز میشود، سوار تانک هایش میشود و به تهران میآید، آن وقت شما نیز حریف او نمیشوید. او نیز دستور کودتا را صادر کرد. هاشمی رفسنجانی، در عبور از بحران میگوید خمینی دستور داد مجلس زودتر کار بنیصدر را تمام کند. مجلسی که با تقلب در انتخابات و به زور خمینی تشکیل شده بود، آلت فعل او در کودتا شد. وهمه این ها در سایه فتاوی مرجع دینی مبنی بر وجوب زدن تهمت، دروغ، شایعه و بهتان و...وبهت وسکوت وتردید مردم در پذیرش دستورات «دینی».