قهوهخانه آنلاین
در خلال یکی از معرکه گیریهای معمول فردی موسوم به بختیار بلوری در فضای مجازی (فیسبوک) تحت عنوان آسیب شناسی جنگ میان حزب دمکرات کردستان ایران و سازمان کومهله، احدی از مشارکین با نام شورش خراسانه از اعضای سابق حزب کومهلهی کردستان ایران به روایت ماجرایی از سال ۲۰۰۵ پرداخته و طی آن ادعا مینماید که بهرام رضایی از اعضای دفتر سیاسی وقت حزب کومهله(نقل به قول) وی را موظف به کشتن شخصی به نام رحمان حسینزاده از اعضای ارشد حزب کمونیست کارگری نموده اما او (شورش خراسانه) از انجام این عمل استنکاف کرده است. فلذا متعاقبا توسط رضا کعبی و صباح امینی دو تن دیگر از اعضای دفتر سیاسی کومهله(نقل به قول) احضار و ضمن ماخذه و سرزنش نامبرده به خاطر تعلل و نافرمانی در اجرای ماموریت محوله بر درستی چنین کاری مهر تایید میزنند و در همین اثنا فاروق بابامیری یکی از کادرهای ارکان این سازمان با مطلع شدن از این ماجرا از اتخاذ چنین تصمیمی در حزب کومهلهی کردستان ایران اظهار بیاطلاعی مینماید و بدین شکل این موضوع مختومه میگردد تا این که اکنون شورش خراسانه با طرح آن، مباحث در این باب را گشوده است و مساحت مناسبی (به زعم خودشان) برای اظهار نظرهای رسمی و غیر رسمی انواع کمونیستهای با سازمان و بیسازمان فراهم آورده است که بیش از هر چیزی حاوی کینهورزیهای شخصی و مستمسک قرار دادن این داستان برای انتقامجویی از حزب کومهلهی کردستان ایران و به ویژه شخص عبدالله مهتدی رهبری این حزب میباشد. لذا در این مقال به ذکر اشکالات منطقی این روایت در وهلهی نخست و سپس تحلیل هدف گردانندگان این سناریو و تناقضات و اشکالات سیاسی برخواسته از تعلیقات وارده بر آن از طرف طیفهای مختلف کمونیستی در کردستان خواهیم پرداخت:
۱- بنا بر سوابق شورش خراسانه پدر ایشان در شهرستان بوکان از عوامل فعال رژیم جمهوری اسلامی بوده و خود وی نیز سابقهی تسلیم شدن به جمهوری اسلامی و تواب بودن را در کارنامهاش دارا بوده و سالها پیش هم از حزب کومهله ترک عضویت نموده است بنا بر این موارد بطور واضح شهادت مشارالیه علیه این سازمان و اعضای آن مجروح بوده و قابل پذیرش و استناد در هیچ کجا نیست.
۲- راوی و گواه این داستان فقط یک نفر (شورش خراسانه) است که این تعداد از شهود حتی در کوچکترین دعاوی حقوقی نیز فاقد حد نصاب عددی گوهان است. حداقل تعدد شهود در دعاوی جزیی حقوقی دو نفر و در جرائم جنحه از حداقل سه تن و در قضایای جنایی از چهار نفر باید بیشتر باشد. ضمن این که همگی شهود بایستی حائز شرایط متعدد شهادت باشند.
۳- متن گواهی شاهد دستکم در یک مورد بطور آشکاری حاوی معلومات غلط میباشد که میتوان عدم عضویت بهرام رضایی و صباح امینی در دفتر سیاسی حزب کومهله در زمان مورد اشاره در گواهی شورش خراسانه را ذکر کرد که این دو تن نیز طی یاداشتی در صفحات شخصی خود در فیسبوک این موضوع را گوشزد کردهاند و لذا بنا بر اصول شناخته شدهی منطقی همین موضوع برای مضمحل بودن کل داستان کفایت میکند.
۴- شاید انکار داستان شورش خراسانه از سوی بهرام رضایی و رضا کعبی و صباح امینی به دلیل بر کنار داشتن خود از اندیشیدن به قتل فردی علیرغم انفصال سازمانی قابل هضم باشد، اما فاروق بابامیری که به اقرار شاهد در همان حین نیز موافقتی با این کار نداشته، چرا صحت این داستان را تایید نکرده است.
۵- آشکارا پیداست نه راوی و نه رواج دهندهگان این داستان اساسا با وظایف و اختیارات دفاتر سیاسی سازمانها و احزاب و حتی گروههای خویش و منجمله دفتر سیاسی کومهلهی کردستان ایران آشنایی ندارند، زیرا چنین اقداماتی حتی بر حسب صحت موضوع در چارچوب وظایف و اختیارات دفتر سیاسی نیست و به هیچ ترتیبی در آن نمیگنجد.
۶- مهمترین پرسش در جنبههای عملی و اجرایی این داستان زمانی عارض میشود که شورش خراسانه از انجام اوامر این افراد یا به قول خودش رهبری حزب کومهله سر باز میزند، اما مشخص نیست که چرا موضوع مختومه میشود و به چه دلیل این سازمان و رهبری آن (به قول شورش خراسانه) کشتن رحمان حسینزاده را پیگیری و به دست دیگر عوامل این حزب به انجام نمیرساند، یگانه توجیه ممکن فقط میتواند این باشد که حزب کومهله تنها یک پیشمرگ و عامل اجرایی داشته (شورش خراسانه) که با سرپیچی او از دستورات، دیگر کاری از این حزب و تشکیلات ساخته نبوده و لذا موضوع ناچارا مختومه شده است. (زنگ تفریح)
۷- روایت شورش خراسانه علیرغم تمامی تناقضات و ایرادات خود، باز هم حاوی هیچ نقشی در متن یا حاشیهی این داستان برای عبدالله مهتدی رهبر وقت و فعلی حزب کومهله نیست، ضمن این که بیاطلاعی فاروق بابامیری از این ماجرا بنا بر گفتهی خود شورش خراسانه به روشنی ناقض سازمانی بودن این داستان موهوم است، ولی کسی توضیح نمیدهد پس چرا اینک کمونیستهای کردستان مستقیم و غیر مستقیم انگشت اتهام به سمت حزب کومهله و رهبر آن دارند.
۸- با توجه به زمان و مکان داستان شورش خراسانه (سال ۲۰۰۵ در کردستان عراق) بنا بر بدیهیترین اصول شناخته شدهی منطقی :
الف) این داستان حتی در صورت صحت و پذیرش آن، مشمول مرور زمان گردیده و فاقد اعتبار و شروط ضروری برای رسیدگیست
ب) نه تنها محاکم قانونی اروپایی و غربی صلاحیت رسیدگی به قضایای خارج از حوزهی قضایی خویش را ندارند، بلکه رسیدگی به مکالمات شفاهی و بینتیجهی متبادله میان چهار، پنج نفر حتی در حیطهی وظایف و اختیارات محاکم بینالمللی ویژهی جنایت و ترور هم نمیگنجد (مگر برای خنده و تفریح) و دادگاههای کردستان عراق نیز سوای از اشکالات و ایراداتی که محاکمهی شهروندان کشوری دیگر که بنا به برخی ملاحظات سیاسی در آنجا مستقر هستند را در خود دارند، اساسا به دلیل عدم وقوع جرمی در این ماجرا و مشمول مرور زمان گردیدنش، نمیتوانند محل هیچ اقدامی قرار گیرند. لذا سخنان و اظهارات نسنجیده و ناگاهانهی عدهای در این خصوص صرفا بیانگر جهل گوینده نسبت به این گونه امور میباشد.
تحلیل اهداف سیاسی گردانندگان این سناریو از طرح چنین اوهامی حتی از نارساییهای خفه کنندهی منطقی و حقوقی آن هم مهمتر و واجبتر است و از قضا حاوی نکات و موارد جانبی مهمی در حقانیت مبارزات، سیاستها و مشی حزب کومهلهی کردستان ایران و رهبری تسلیم ناشدنی آن و مهمترین مخاطرات پیشرو میباشد.
برای درک اهداف سران جریانات متروک و خود خواندهی کمونیست در کردستان ایران از علم کردن اوهام از پیش القاء شدهی شورش خراسانه و سینهزنی در لوای آن، بایستی نظری به تحرکات و ماموریتهای پکک افکند تا به سهولت متوجه شد صحنه سازیهای این جماعت چیزی جز تهیهی تمهیداتی برای امکان اجرای دستورات و فرامین پکک در هجوم و درگیری با حزب کومهله و سایر احزاب و سیاسیون مستقل کردستانی در آیندهی نزدیک و مقتضی نیست. پکک به عنوان تامین کنندهی تدارکات، مایحتاج و امکانات تبلیغی حزب کمونیست ایران و مخلفاتش و پرداختهای شخصی به سران آن، هیچ منع و شرمی از فرمانبرداری جمهوری اسلامی احساس نمیکند، چنانچه اخیرا و با وخیمتر گشتن اوضاع رژیم ایران هم جمیل بایک از رهبران این فرقه طی اظهاراتی به تمامی احزاب و گروهها و شخصیتهای سیاسی کردستانی هشدار داده است که جماعت مطبوع او مشارکت هیچ کردی در ائتلاف آمریکایی (به گفتهی او) علیه جمهوری اسلامی را تحمل نخواهند کرد. به زبان سادهتر یعنی اگر حزب کومهله یا سایر احزاب و گروههای کردستانی یا حتی مردم در بحرانهای قطعی پیشروی جمهوری اسلامی به یورشهای جدیتر و همه جانبه علیه رژیم برای یکسره کردن کارش روی بیآورند، به جرم آنچه پکک شرکت در ائتلاف آمریکایی تعبیر میکند بایستی پیشاپیش امادهی نبرد با این فرقه و جیرهخوران درگاهش (مخلفات کمونیستی) باشند، بنا بر این فتوا سران و روسای جماعت کمونیست که قبلا هم با تبلیغ و ترویج خزعمبلات پکک و تامین نیروی انسانی برای این فرقه از کانال تشکیلات خود، امکانات و منافعی از این فرقهی امپریالیستی به جیب زدهاند که در حقیقت فاکتورهای آن را جمهوری اسلامی پرداخته است و کاری جز اطاعت از ارباب خویش (پکک) که این ارباب هم به نوبهی خود نوکر جمهوری اسلامیست ندارند و در ضمن یقین دارند در صورت لشکرکشی علیه کومهله یا سایر احزاب کردستانی به خواست و مقاصد آشکار پکک اینبار صدای کوس رسواییشان نزد مردم کردستان گوش فلک را هم کر خواهد کرد در پی تولید دستاویز و مستمسکی هستند تا در صورت دریافت دستور درگیری با کومهله از کارفرمایشان پکک و این یکی هم به محض وصول اوامر از سپاه پاسداران، ضمن مخفی نگهداشتن آمران و اهداف اصلی درگیری احتمالی که قطعا چیزی جز دفاع از موجودیت جمهوری اسلامی نخواهد بود با منحرف کردن اذهان عمومی دلیل درگیر شدن با کومهله را شدت باور خویش به روایت زیر خاکی و مضحک شورش خراسانه یا مقولاتی این چنینی عنوان کنند. مطمئنا شمشیر از نیام کشیدن این جماعت مدعی کمونیستی نه تنها علیه کومهله بلکه علیه هر کردستانی که عزم جدی و عملی برای براندازی جمهوری اسلامی داشته باشد وارد پردههای دیگری از این نمایشنامهی مضحک خواهد شد و یقینا شعاع این جو سازیها دیگر احزاب و گروههای کردستانی جدی و برانداز را هم در بر خواهد گرفت. لذا اینک و به سهولت قابل فهم است که این هجمههای تبلیغاتی و هر گونه اقدامات احتمالی در آینده علیه کومهله یا هر کردستانی براندازی از سوی این جماعت، به تحریک پکک و برای دفاع از جمهوری اسلامی در تیرهترین روزهای حیات نکبتبار این رژیم است.