در پاسخ به نقد جناب فریبرزفرشیم، از سخنان جناب مهندس حسن شریعتمداری
درین راه، تنها اختلافاو با دیگر چهره های سیاسی کشور این بوده است که او بیشاز همه،در "ایجاد یک توافق ملّی"درمیان احزاب، سازمانها و سیاسیون آن مناظق بوده و بس. اگر سخنی موکّدانه در ایجاد یک توافق ملّی در میان سران آن مناطق زبانی و فرهنگی و مذهبی داشته است، بدلیل "حساسیت و اهمیت سیاسی"آن می باشد. زیرا "تبعیض بر زنان و یا جنبش کارگری و دیگر جنبش های صنفی مانند مّلمان و غیره، مارا بسوی یک جنگ داخلی قومی در شرایط حساس سیاسی نمی کشاند. اما نارزایتی های "سیاسی"در میان مردم آن مناطق، همیشه حادثه آفرین های تاریخی داشته اند. بویژه درین شرایط حساسی که نظام دینی ملّایان موجب "بروزِاختلافات و تبعیض های مذهبی و دینی"در میان مردم آن مناطق شده و نیزآغازگر حادثه آفرینی های منطقه ای گشته که هاله ای از جنگ خارجی را در آسمان کشور افکنده است.
با وجودِ چنین حساسیّت های واقعی است که ایشان بریک توافق ملی از زبان آنان و با منطق طرح شده از سوی آنان، با سران سیاسی شان به به تشریح دقیق سیستم هایی مانند فدرالیسم و عدم تمرکز پرداخته است. البته، درین راه، ایشان همواره آنهم با چه استدلال های علمی و سیاسی توانمندی، به نقاط ناتوانیهای فکری و سیاسی طرّاحان چنین طرح هایی پرداخته است.
جناب شریعتمداری همیشه رسما، قویا و موکّدا خواستار "ایران یک ملت و یک کشور"بوده است.
فکر نمی کنم کسی که در ایران کمترین آشنایی با سیاست داشته باشد، در نظر و نگاه سیاسی ایشان نسبت به شعار "ایران یک کشور یک ملّت"شکی داشته باشد. هر آنچه او از آن، با حساسیت سخن می گوید: در راستای نقد "مرکزیت گرایان افراطی"ونیز ناسیونالیست های افراطیهر دو، در داخل و خارج کشور می باشد. من بعنوان یک ایرانی بلوچ، امیدوارم تا پیش از "کنفرانس لهستانِ ترامپ"تشکل های "شورای دمکراسی خواهان ایران، حزب مشروطهی لیبرال ایران، حزب سکولار دموکرات ایران و مهستان، به همراهیِ شاهزاده رضا پهلوی "که همه آنها در چهاراصل پذیرفته شدهی "ایران، دموکراسی لیبرال، حقوق بشر و سکولاریسم و سیستم عدم تمرکز"توافق کامل دارند، شورای مدیرت گذار را حمایت کرده، رهبری آن شورا را با کمک سیاسی و لازم و ضروری یکدیگر، قطعی نموده توانمنند تر کرده تاثیر قاطع خود را در تصمیم گیریهای سرانِ نشستِ در لهستان به سود ملت و کشور ایران، بگذزارند.
با سپاس ازیز دادیار، سوئد