زبان فارسی، دشواریِ آواها
زبان فارسی، دشواریِ آواها
و
دور افتادگی اش از خویشانِ زبانیِ خود
در دانشگاه اپسالای سوئد، پروفسورِسوئدیِ زبان شناسی به نام سر کار خانم کارینا جهانی که سرپرستئی دایره ای به نام "زبانهای ایرانی"از جمله زبان بلوچی را به عهده دارد، در سال ۲۰۱۴ میلادی، کنفرانسی بین المللی برگزار کرد و با گرد آوری"زبان شناسان بلوچ"از دانشگاه های"زاهدان، کراچی و کویتهی بلوچستان پاکستان و شعبهی بلوچی دانشگاه ایتالیا"، نویسندگان و شاعران اروپایی بلوچ، بعلاوهی نویسندگان، شاعران و نیز رسانه های گروهی و روزنامه نگاران بلوچ پاکستانی
در آن کنفرانس گرد آورد تا شیوهی نگارش بلوچی را از رنج"پراکندگیِ دامنگیر"در آورده آنرا به یک شیوهی استاندارد و پذیرفته شده در هر سه بلوچستان "پاکستان ـ ایران ـ و افغانستان برسانند.
این کنفرانس درپایان، پس از گفتگوهای چند روزهی خود، به یک پیروزیِ بزرگ دست یافت و شیوهی نگارش پیش کشیدهی نِشست های آن کنفرانس بزرگ رامورد دستینه و پذیرش همهی شرکت کنندگان قرارداد.
نمایندگان زبانی بلوچ درین کنفرانس، به دو اقدام دلیرانه و هنرمندانه دست زدند.
۱ـ شرکت کنندگان دانشورِبلوچ، با دلاوری بلوچیِ خود، پس از برسی و سود و یا زیانباری تمام، توانستند در برداشتن همهی آن حروف دوازده گانهی عربی "ف ، ق، ط،، ظ، ع، غ ، ص ض، ط، ظ ،ذ، ث"که ادا کردن شان در زبان بلۆچی دشوار بود و رنج کودکان را در هنگام نوشتن فراهم نموده بودند، به توافق برسند.
۲ ـ برای ادایِ درستِ آوایِ در واژه ها، نشانه هایی بر گزینند و خواندن واژه های همسان اما در مانا متفاوت را روشن گردانند.
درین باره دو نشان:
"ویکتوری انگلیسی) و همزه"ء"کارگرفته شدهی گذشته را که نویسنده ای به نام سید هاشمی پیشنهاد کرده بود، برگزیدند.V("
آنها با برگزیدن این دو نشان، توانستند خواندن درستِ کلماتی همسان چون :
"مور، مور، مور"را که یکی به مانای مورچه، دیگری نخوردنو سومی گیاهی درمانی است، اما یکسان نوشته می شوَند،
با گذاشتن دو نشان، درست خوانی کنند.
این چنین که. مۆر: مورچه شوَد و
مئور : گیاه درمانی.
یا واژه هایی چون "میل ـ میل، را که یکی از آنها به مانای میل: کیلومتر، دیگری به مانای:دوست داشتن را با گذاشتن یک همزه
از یکدیگر جدا سازند و بنویسند: میل ـ مئیل.
همچنین ادای"مین"به مانا فرورفتن و غرق شدن را، با نشانهی یک "وی"لاتین، از "مین"به مانای بُمب، از هم جدا سازند واین چنین بنویسند: "مینو مێن.
این کنفرانس، پس از به تصویب رساندن یک شیوهی نگارش استاندارد، با بودجهی بخش بلوچی دانشگاه ابسالای کشوَرِسوئد، به همتِ این پروفسور پر تلاش و پیگیریهای او، با همین شیوهی نگارش، برای آزمایش این شیوهی نوین، چندین کتابِ در زمینهی شعر، نقد، داستان کودکان و رُمان، منتشر نمود و درپی پی ریزی و رسایی همهی جانبهی این زبان، درکنفرانس بعدی خود، با همت و تلاش شبانه روزی و پیگیریهای این پروفسور دلسوز، در صدد کتابی گراماتیکی در سطوح "سیکل و دیپلم"بر آمده ضمنا، یک "دیکشنری هشت هزار واژه ای"با چهار زبان:
"بلوچی، انگلیسی، فارسی و اُردو"را نیز تدارک دیده که زیر چاپ اند و بزودی در دسترس سه جغرافیای بلۆچها قرار خواهند گرفت.
زبان فارسی، با توجّه به روَند یکپارچگی خود در یک جامعهی چند زبانی که در"بلوچی و کردی و آزری"دارای ریشه های یگانه ای می باشد، نیازبه یک رفرم در شیوهی نگارش دارد تا با آن زبانها نزدیکتر ازعربی باشد که زبانی تهاجمی و بیگانه بوده و هست.
بیرون از آن، فارسی در نگارش کلمات و ادای آواها، دچار مشکلات فراوانی است:
الف: دشواری در هنگام نوشتن دیکتهی کودکان در مدرسه، بویژه برا کودکان کلاس نخستین، درادای واژه هایی چون:
"س ـ ص ـ ث". "زـ ذ ض، ظ"ـ. ت ـ ط . وهمچنین نیز در ا ـ ع" (علی و انار)
لذا یا باید زبان فارسی را بر پایهی پیشنهاد دهندگانی بر "لاتین"نهاد و یا باید، این چند حرف بیگانهی بیگانه را از زبان برداشت.
۲ ـ برای درست خوانیِ واژه هایی چون :
کون به مانای باسن و کون به مانای هستی و جهان. رود به مانای رود خانه. همچنین: رود به مانای رفتن ـ و نیز شود که به مانای شدن هست ولی ـ شود می نویسند. شد ـ شد ـ که به مانای شدن هست و شَد که به مانای تشدید می باشد. "گر"به مانای کچل وـ "گر"به مانای آتش گرفتن و اخگر به مانای"گُر گرفتن"می باشد.، "بود"به مانای هست بودن چیزی در گذشته، و بود. به مانای اگر چیز در آینده باشد. و نیز "میل"به مانای چند کیلومتر و نیز"میل"به مانای علاقه داشتن را باگذاشتن نشانه هایی مانند آنچه بلوچها و کردها کرده اند، آسان خوانی بنمایند.
همچنین، از دور اندیشی به دور نیست که به گلهی شکایت گونهی بسیاری از نویسندگان، زبان شناسان و ادیبانِ مردم مناطقی چون بلوچستان و کردستان ارزش گذاری شده، گوش فراد داد که می گویند:
۱۴۰۰ سال است که ما، با وجودِ داشتن زبانهایی که ریشه ای یگانه دارند، از زبان عربی دورتریم. به جای اینکه فارسی ۶۰% با بلوچی و کردی، نزدیکتر و یگانه تر باشد، ۶% درسد با عربی نزدیکتر و همخوان تراست که زبانی کاملا تهاجمی و ضد ملّیست.
همچنین، باید تلاش ورزید که زبان فارسی ما، "آواهای از دست دادهی زبان گذشتهی پهلوی"خود را دو باره زنده نموده بازیابی نماید. آواهایی که هنوز در "بلوچی، کردی، دری، لُری، گیلکی و مازندرانی"بجا مانده اند که در صورت باز گرداندن، می توانند همخوانی و یگانگی بیشتری با کردی و بلوچی و دری داشته باشند و یکی تر و یگانه تر شوند.
با باز گرداندنِ آن آواهای پهلوی از دست رفته، دیگرهم میهن بلوچی، هممیهن فارسش را در ادای نادرستِ کلمهی "پنّوچ و "پنّۆچ"، یا بلوچ و"بلۆچ"از خود، بیگانه ندانسته و به سخره نگیرد.
به هرصورت، زبان فارسی در درازای دویست سال، هیچگونه نو آوری و تلاشی در نزدیک کردن هر چه بیشتر با همریشه های زبانی خود نکرده است. این درست و در خورستایش که درین باره، زنده یادان احسان تبری، داریوش همایون و جناب داریوش آشوری، واژه هایی نوین افزودند و کردوانی ها و دوست ارجمندم جناب هِلمند اربابی ها در بیرون از کشوَر، به پارسی گویی پرداخته و کارهایی می کنند، امّا این کوشش ها تا کنون درین زمینه که اشاره شد نبوده اند.
امیدواریم که فرهنگستان ایران و زبان شناسان نامداردر آینده ای نزدیک، به این نیازِ مهم بپردازند.
ازیز دادیار ـ بلوچ، هموَندی از بخش زبان بلوچی دانشگاه اپسالای سوئد.