Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

مقایسه جملات سومری و ترکی8 - Grammar

$
0
0

مقایسه جملات سومری و ترکی8 - Grammar

 

 

در چند نوشته جملات سومری و ترکی را مورد بحث قرار دادیم و کم و بیش به گرامر زبان سومری نیز اشاره شد. شاید بد نباشد در این قسمت نگاه مختصری داشته باشیم به دستور زبان سومری. 
عنوان کتاب جدید دستور زبان سومری را داریم، علاقمندان می توانند به آن رجوع کنند:
SUMERIAN GRAMMAR BY DIETZ OTTO EDZARD
اینجا تنها الفبای گرامر مطرح میشود و نه بیشتر. مطالب را من از منابع مختلف جمع آوری کرده ام که نگاه مختصری داشته باشیم به آنچه در این مورد وجود دارد. برای یادگیری گرامر مذکور لازم است به کتاب بالا مراجعه کرد.
نکته دیگر اینکه زبان سومری برای زبان شناسی هنوز مسایل بسیاری دارد که دقیقاً روشن نشده است. در زوایا و عرصه های گوناگون از جمله تلفظ و نگارش کلمات. دستوز زبان و غیره.
از نظر من تا زمانی که زبان سومری را جدا از زبانهای اتصالی « منطقه اورال-آلتای» مورد کند و کاو قرار میدهند، و همینطور جدا از زبانهای اتصالی باستانی مثل ایلامی و غیره، دشواریهای زبان سومری حل نخواهد شد. چیزی که میتواند به گشودن مشکلات این زبان یاری کند به کار گیری امکانات زباهای اتصالی این منطقه است، از جمله زبانهای خانواده ی معروف به ترکی. در این رابطه هم لازم است از امکانات زبانها و لهجه و گویشهای شفاهی بهره ی لازم را برد. 

در زبان سومری صدای نون عُنه داریم : ñ > ng =ĝ این صدا در زبان ترکمنی، قشقایی، و در برخی لهجه های زبان ترکی آذربایجان، هنوز هم وجود دارد. آن مسیری را طی کرده و جای خود را به آواهای دیگر داده است. طبق تحقیقی که در دهه های اخیر در گویشهای اورمیه و اطراف اش صورت گرفته صدای ĝ  حدوداً چنین مسیری در زبان شفاهی این منطقه داشته است: 
ĝ= nġ/ng, n, ġ/g, ğ, y, v/w, h , m

URMİYE AĞIZLARI Doktora Tezi TALİP DOĞAN

در این تحقیق پیرمرد هفتاد ساله ای این جمله را استعمال میکند:ossun da yaxçı. men, muna dédim
در سومری کلمه ی mu-na بسیار استعمال شده است. اهل فن خارجی با هزار مصیبت از راههای دشوار و ناهموار و بیگانه تلاش کرده اند بدانند که معنی این واژه چیست؟ در صورتی که اهل منطقه مذکور در زبان شفاهی ترکی خود به راحتی همین کلمه را استعمال میکنند. دقیقاً به همان معنی که در سومری مطرح است.
واژه kas سومری: در ترکی kas, kaç, kaş, qaş, qaç داریم، دقیقاً به همین معنی که در سومری هست. zu سومری یعنی دانستن. وقتی توجه کنیم که بخشی از کلمات مرکب ترکی دارای دو قسمت "قدیم و جدید"اند، یا از دو واژه ی هم معنی درست شده اند به راحتی میتوان به ریشه ی کلمه ی مرکب رسید. در ترکی « sor bil» داریم. که کوتاه soru-şub bil-mək است. اینجا sor-maq و bil-mək دو فنومن مختلف را نشان میدهند اما وقتی sor تغییر یافته zu باشد بدین معنی ست که آن هم به مفهوم دانستن است. کلمه bil این مورد را نشان میدهد. یعنی zu معادل so است و هر دوی اینها به معنی bil که دانستن است. و معنی سومری و همینطور bil ، مرکبِ so یا sor ، این موضوع را عیان میکند. این اصطلاح مرکب ( sor bil) مانند اصطلاح « bənd bərə» است که هر دو واژه به معنی « سد آب» اند. انسان برای اینکه منظور خود را به شنونده دقیق برساند کوشیده دو کلمه ی هم معنی را به صورت مرکب یا کنار هم استعمال کند و هنگامی که لهجه ها  و حتی زبانها از هم دور اند کوشیده دو کلمه از دو زبان یا لهجه را در کنارهم به کار گیرد و منظور خود را کامل برساند. این نیاز موجب شده کلمات هم معنی کنار هم قرار گرفته اند. ما در ترکی آذربایجان از این پدیده زیاد داریم. اینجا بن واژه های سومری واضح دیده میشوند. 
روند و مسیر تغییرات آواها نیز نشان میدهد کلمات قدیمی چگونه تغییریافته و به ما رسیده اند. واژه سومری kur به معنی çöl یا dağ-daş و سرزمین و کوه را در نظر گیریم می بینیم کلمه ی kir ترکی قدیم به معنی çöl یا صحراست. و u سومری به i ترکی تغییر کرده است. 
 KIR - 1. çöl, daşlıq yer, düzənlik, 2, Kir Çeçək (antroponim) KIRA - 1. tarla, əkin yeri, 2. antroponim, şəxs adı
 ترکی قدیم بخش لغت نامه.

واژه یkaranlık تاریکی، را به شکل
qərənqulux در منطقه مذکور استعمال میکنند.  همانطور که در بالا آمده  ĝ =ng به ġ/g=qتبدیل شده است. در واقع اصل کلمه karaĝlık بوده . مقایسه آن با qərənqulux نشان میدهد که چه تغییراتی پدید آمده است.
[kana [DARK سومریبا تبدیل n به r که قانونمند است kara سیاهیِ تاریکی حاصل میشود.
[kukku [DARK PLACESاین کلمه  که در سومری به معنی جای تاریک است، مانند واژه ی korku یا qorku در ترکی ست که در جای تاریک به شخص چیره میشود. در واقع همان « جای تاریک به همراه تولید ترس» است.
اما در سومری آنها برای خود ترس لغات دیگری دارند.
[kukku [DARK تاریکی. کلمه ی xux-xu یا xu-xu نیز هست که "موجود ترسناک خیالی در تاریکی "ست. در واقع این خود تاریکیست. با تبدیل x به k داریم kuk-ku .  یا ku-kuاین واژه همان کلمه سومری ست که بعدها در ترکی تغییر آوا داده است.
کلمات korku و xu-xu و kara همه « تاریکی » و اثر آن را توضیح میدهند. روشن است که برداشت و منظور ما از آنها برابر با منظور سومری نیست. اما هر دو زبان با تغییر صداها یک فنومن را روشن میکنند، تاریکی.

  پیوند دو زبان بر این پایه ها استوار است:
1- بن واژه ها: du سومری برو ، dur get رفتن  یا di سومری و de ، گفتن. de  و di به معنی رفتن هم در هر دو زبان استعمال می شود. de balamsan یعنی برو کار را انجام بده تمام کن. همین طور معنی گفتن هم دارند.
2- تغییرات صداهای قانونمند مانند xux-xu و kuk-ku
3- کلمات مشترک موجود tor و tur کوچک
4- کلمات دو بخشی که هر دو بخش هم معنی هستند get-di ( هر دو بخش به معنی رفتن است)
5- کلمات مترادف که با هم میایند و هم معنی هستند مانند bənd bərə, səs-kuv
kuv در سومری ku=gu است که v حذف شده. و در səs-kuvهر دو کلمه یا بخش هم معنی اند.
6- ترجمه تحت اللفظی کلمات و جملات که نگاه و زاویه حسی دو زبان را در رابطه با پدیده ها نشان میدهند. این دو زاویه حسی بهم نزدیک اند. مانند « سخن شکافتن ( یارماق) یعنی قول دادن سومری و سخن کسمک ترکی= قول و قرار گذاشتن». 

 

 

 dubsar کاتب

 

Sumerian/Grammar

 1. ضمایر
------

ضمایر شخصی «مستقل»
ĝ =ng تلفظ اغلب n 
 تلفظ "ز z"
Singular 
 1. P.   ĝe
mən من
--
 2. P.   ze
 sənتو
--
 3. P.  ane, ene
 an , ol, o او
--
Plural---
اول و دوم شخص جمع، فاقد کلمه مستقل
1.-  
2. - 
---
 onlar آنها 
3. anene, enene

 ضمایر شخصی سومری به تدقیق دیگر:

Sg مفرد
1Sp me, ĝá-e (older ĝe26) I 
(or ĝe26-e)
 
2p za-e (older zé) you 
(OB also èn)
3p e-ne (older a-nehe, she 
---
Pl جمع
Pl 1 me-en-dè-en (it iswe, us │
│ 2    me-en-zé-en (it is) you │
│ 3p e-ne-ne (older a-ne-ne) they (personal), them
 --- 

ضمایر ملکی
مفرد 

-ĝu  mənim my 1st sg
-zu  sənin your (s) 2nd sg
-ani  onun his/her 3rd sg
-bi  onun its 3rd sg inanimate
--
جمع
-me  bizin our1st pl animate
-zu.ne.ne  sizin your (p) 2nd pl
-a.ne.ne  on.lar.ın their 3rd pl

مثال:

ama.ĝu [ana.m] = my mother
lugal.ani [lugal anın, onun luqal-ı] = his king or her king
nin.a.ne.ne[ xa.nım on.lar.ın, onların xanımı, xatını, xatunu] = their queen

وندهای ملکی در حالت genitive or locative به چیزی متصل شوند ، وندهای مفرد به a ختم میشوند: 

-ĝa [mənim] - my (1sg sent., gen & loc)
-za [sənin] - your (s) (2sg sent., gen & loc)
-ana [onun] - his/her (3sg sent., gen & loc)
-bi.a [onun] or .ba - its (3sg non-sent., gen & loc)

 
2. جمع کلمات
----

 The Plural Marker
کلمه در زبان سومری مانند دیگر زبانها تشکیل شده از یک یا چند آوا. مانند e به معنی خانه، قصر، معبد، و lu-gal ( شاه) و غیره . با صفات و دیگر اجزای جمله. تنها فرق مهمی که به چشم میخورد این است که "بن"ها "وند"های مختلف میگیرند و معانی جدیدی میافرینند.
جمع بستن چیزها در زبان سومری با ene و تکرار کلمه، و در مواردی  با واژه ی hi-a به معنی "مجموعه چیزهای مختلف"مثلا گوسفندان گوناگون، صورت میگیرد.

šeš.ene [qardaş.lar] brothers, or perhaps the brothers 

 h تلفظ می شود ḫ خ .  

nin šeš [bacı qardaş] = sister and brother

[nin šeš].ene [bacı.lar qardaş.lar; (bacı-qardaş)-lar] = sisters and brothers

 "nin šeš.ene [bacı qardaş-lar]" can mean two things: either sister and brothers or sisters and  brothers
udu-hi-aگوسفندان مختلف

:منابع بخش ضمایر 

DANIEL A FOXVOG-
SUMERIAN GRAMMAR
INTRODUCTION TO SUMERIAN GRAMMAR
wikibooks.org/wiki/Sumerian/Grammar-
DIETZ OTTO EDZARD-
On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar-
 Peter J. Huber 

  Plural جمع
مثال
(diĝir-ene خداوندان
(lugal-ene شاهان
lugal-umun هفت شاه. غیر از عدد علامت جمع ندارد. 
(bad دیوار ، دیوارها. بدون علامت جمع. 
(du-duکلمات kur-kur کوهها. سرزمینها. همه ی سرزمینها. علامت جمع « تکرار اسم».
(šu-šuدست ها ؛ a-gal-galآب بزرگ ؛ udu-hi-a گوسفندان مختلف. علامت جمع تکرار صفت. 

SUMERISCH Ernst Kausen 

 حرف اضافه u و معنیlu-gal

lugal یا برعکس که در خط میخی نوشته اند gal-lu چون اسم خاص شده نیازی به ترجمه آن به "شاه"نیست. معنی تحت اللفظی اش "آدم بزرگ"است. با توجه به لغات قدیمی میتوان این نام را« kəl-lu یا lu-kəl» نوشت. همینطور lu-qal.
qal در ترکی کوتاه qal-ın ا
ست به معنی قدیمی بزرگ. و معنی جدید « ضخیم». اکنون هم به آدم بزرگ qalın adam گفته میشود.
kəl
در ترکی از لغات فراموش شده است به معنی بزرگ. تنها در مورد « گاومیش نرkəl» آنرا استعمال میکنیم. qala به معنی بزرگ در جمله bir qala adam یعنی bir qala kimi adam در واقع بزرگی « قلعه» را تداعی میکند و نه به صورت انتزاعی معنی "بزرگ"را. اما میشود بزرگی را هم از آن برداشت کرد. gal سومری همین واژه ی qal-ın یا  kəl است. که g به k و a به ə تبدیل شده است. این تغییرات قانونمند است.  در ترکی قدیم g را k و ə را  a تلفظ میکردند. از سوی دیگر اینها آواهایی هستند که به هم تبدیل میشوند. 
دو اسم nin و lugal را کنار هم بگذاریم "ملکه "یا اسم خانمی که شاه است ساخته میشود: lugal nin . در زبان سومری بین دو اسم حرف اضافه ی "و یا واو، və "وجود نداشت.  بعدها u از زبان اکدی وارد زبان سومری شده است. اکنون در ترکی در برخی عبارت دو اسم را بدون هیچ حرف و وندی کنار هم میگذارم.  dədə bala gəlsin; پدر، فرزند بیایند.  زن ، بچه بروند arvad uşaq getsin . یا بین دو اسم به جای  və ، 
ilə, inən, میاوریم. və نیز استعمال میشود. 

 کلمات:

lugal [lugal] = king, master, lord
šeš [qardaş] = brother
ama [ana] = mother
nin [xa-nım, qa-din] = sister; queen, lady
dumu [uşaq] = child; son
. lugal, it can mean a king, the king, or even just king
lugal ( شاه) میتواند به معنی bir lugal یا bu lugal یا lugal باشد. 

1. qardaş; the brother šeš
2.bir luqal xanım ; a queen lugal nin 
3. ana uşaq; mother and child ama dumu
4. qardaş bacı; brother and sister šeš nin 

til [dir, dir.lik] = life
bad [bərə, duvar] = wall (n)
Uruk [şəhər adı] = Uruk, a great city in early Mesopotamia
e [ev] = house, and sometimes temple
e.gal ["yekə,böyük, kəl, kalan" -ev; qəsr] = palace

til.zu =sənin dir.liyin your life

bad.bi =onun duvarı its wall

nin.ani =onun xatını his/her queen

bad Uruk.ak =Uruk(un )duvarı the wall of Uruk

onun uşağı üçün  for her child = dumu.ani.ir 

 luqal.ım my king = lugal.ĝu 

onun evi his house = e.ani

sənin evin(ocağın) xatın.ı the queen of your temple = nin e.zu.ak 

---

 bad سومری( دیوار)
کلمه bad سومری با تلفظ bəd و bənd و مترادف با bərə اکنون به معنی « سد» فارسی، سد رودخانه ،استعمال میشود. اما معنی قدیمی  و نه چندان قدیمی اش همان « دیوار» است. اصطلاحات « dədəyin bəd bərəsin» یعنی 
« dədəyin var yoxun, dar-duvarın, hər-nə-varın، nə ki varın»

نیز به این معنی اشاره دارد. در اورمیه گردشگاه معروفی هست که با نام « bənd و bəd» شناخته میشود. و روخانه ی شهرچایی از آنجا به طرف شهر جاری می شود. کوههای اطراف این گردشگاه مانند « دیواری» آنرا احاطه کرده اند. هم معنی با کلمه bəd واژه ی bərə است. آن هم به معنی « دیواری»ست که بر روی آب رودخانه میسازند تا آب آن را بند آورند. اصطلاح « su gəldi bərə basdı» هم آنرا توضیح میدهد.
به نظر میرسد کلمه سومری bad به معنی دیوار همین واژه bəd یا bənd کنونی ست که متراف با bərə است واستعمال میشود. این دو کلمه به صورت یک کلمه مرکب نیز کارببرد دارد به شکل « bəd-bərə» یا «bənd-bərə».
بسیاری از کلمات قدیمی در زبان مردمان منطقه رایج اند که میتوانند در خواندن متنهای قدیمی از جمله سومری یاری رسان باشند. "زبان شفاهی و لهجه ها و گویشها"برخلاف زبان کتبی به زبان یا زبانهای قدیمی بیشترنزدیک اند. 

بانوی سومری 

 

3.  the Genitive

کسره در حالت مضاف و مضاف الیه  ak-
luqal Urim.da.kı; Urim.in luqal.ı   lugal Urim.ak = the king of Ur 
dumu nin Lagaš.ak.ak
اینجا دو بار ak علامت genitive آمده .  nin ملکه، dumu بچه، lagaš اسم شهر.
dumu nin Lagaš.ak.ak = dumu [nin [Lagaš.ak].ak] = [the child of [the queen of Lagash]] = the child of the queen of Lagash
 nin Lagaš.ak laqaşın xatını
ak آخری مربوط به dumu است. laqaşın xatını-nın uşağ.ı کودکِ ملکه یِ لاگاش
dumu nin.ani.ak 
o xatın-ın uşağı
--
törü xanımın-ki

dumu در ترکی törü است. d به t و ö به u و m به r تبدیل شده . قانونمند. türk هم به معنی همین törü یا در اصل dumu است.
o xa.nım-dakı, xanım.ınkı törü
o xatın-ın uşağı, o xatın-ın törüsü 

lugal Urim.ak در متنها به صورت lu-gal Urim-ma ظاهر میشود. در زبان ترکی بخواهیم بگوییم "لوگال برای اوریم"، می توان گفت:
lugal Urim.a به مفهوم لوگالِ اوریم. Urimin lugalı 

{é} + {lugal+ak} + Ø > é lugal-la
The house of the king
: در ترکی به معنی "خانه  برای لوگال"، است. (خانه لوگال) میشود  ev luqal-(l)a
luqalın evi

----

4.  Verb فعل

 -- فعل -İ

i-mək و i-men

فعل i-mək تنها فعل بیقاعده در ترکی آذربایجان ست.که به عنوان فعل کمکی و فعل اسمی، عرصه استعمال وسیعی دارد. آن به صورت مستقل فاقد معنی ست .حالت مصدری اش (i-mək )نیز در کلام کاربرد ندارد. در«زمان حال» تنها به صورت«وند یا پیوند» به آخر کلمات افزوده شده بیانگر زمان حال میشود. 

صرف فعل « i» یا i-mək « استن و بودن» در سومری و ترکی:

سومری:

i.men I am 1st sg
i.men you(sg) are 2nd sg
i.me.am he/she/it is 3rd sg
i.menden we are 1st pl
i.menzen you(pl) are 2nd pl
i.meš they are 3rd pl

ترکی: 

i.əm I am 1st sg
i.sən you(sg) are 2nd sg
i.dir he/she/it is 3rd sg
i.yik we are 1st pl
i.siniz you(pl) are 2nd pl
i.dirlər they are 3rd pl
---
i.meš they are 3rd pl سومری

i-miş را در حالت ماضی استمرای،به همان شکل سومری استعمال میکنیم:
onlar i-miş آنها می بودند. زمان متفاوت است.


فعل i-men  استن، بودن . مثال:
 i.men = to be

0) lugal.zu i.men
0) I am your king 

1) šeš.ĝu.ene i.meš
1) They are my brothers

2) bad til.ak i.me.am
2) It is the wall of life
آن دیوارِ زندگیِ ست.

3) nin.zu i.men
3) I am your sister

4) lugal.ene i.menden
4) We are kings

5) nin Uruk.ak i.men
5) I/You am/are the queen of Uru

 
du"   to build"
 
mu.na.(n.)du.Ø
mu-na-du3 , he built
 .Ø علامت خالی. جای سوم شخص مفرد. 
(n.)
 وند سوم شخص مفرد که فاعل است.
na حالت "به ، برای"، Dativ 
mu-na 
در مورد mu که در عبارت( mu-na ) قرار دارد توضیح روشنی در کتابهای گرامر ندیدم. در ترجمه نیز آنرا به حساب نیاورده اند یا به عنوان « خواست فاعل» در نظر گرفته اند. هر چند که این ایده چندان بیراهه هم نیست ولی مشکل را حل نمی کند.
به نظر میرسد mu اینحا و نه در جای دیگر ( که جزو ضمایر ملکی ست) ، میتواند شکل قدیمی bu باشد. چون صدای m در بخشی از کلمات قدیمی بعد ها به b تغییر یافته است. با تبدیل شدن m به b واژه ترکی bu حاصل میشود. و وند حالت "به" na نیز با آن
سازگار است. bu-na با مفهوم امروزی اشاره به فاعل است. که مثلا خانه برای او ساخته شده است. البته bu-na میتواند o-na نیز درک شود ، مشکلی نیست. ولی mu-na در واقع اصطلاح قدیمی ست که بجای « bu-na یا o-na» کاربرد داشته است. با این نگاه، برگردان جمله چنین است: او (n -) به او  ( mu-na) که اشاره به "فاعل غایب"سوم شخص مفرد، در جمله است، بنا کرد (چیزی، مثلاً معبدی ، خانه ای، را). به صورت کوتاه « او بنا کرد» ، در واقع "او به او بنا کرد"، معنی میدهد. اما این معنی مشکل وجود mu-na را حل نمی کند. مگر اینکه با توضیح بالا موافقت داشته باشیم. این ایده که mu همان bu است، استعمال کلمه ی muna به جای buna در گویش ترکی منطقه اثبات میکند. توجه را به استعمال همین کلمه در تحقیق دانشگاهی زیر جلب میکنم:

متن زیر به ترکی ترکیه است و واژه ها را با e به جای ə نوشته اند که لازم است مورد توجه واقع شود. ge با تلفظ gə صحیح است. حذف صدای ə کار بسیار نادرستی بوده که انجام داده اند. در ترکیه گذشته از لهجه های دیگر ، آذربایجانی های قدیم زندگی میکنند که در زبانشان صدای ə وجود دارد. الفبای ترکیه ناقص است. و دشواری آفرین. در عوض الفبای آذربایجان بسیار دقیق و پاسخگوی نیاز. 
نویسنده سطور زیر با اینکه از الفبای تلفظ استفاده کرده ولی مشکل تلفظ دقیق کلمات  حداقل برای خواننده هنوز باقی ست.  

Konuşan: Kerim Kerîmi / Yaş 72
Derleme yeri: Göyçeli Aslanu
 ġız, bileyin emoğlun‿istiri. ge, bileyin sene alağ. dédi: ossun da yaxçı. men, muna dédim. geldim, dédim bexşeli’ye: göylü var ġızın sene. geginen, bu ġızı alġınaņ
bi yollası, men, yolda muna biy‿ez şiyni vérdim
?meem‿uşağım‿olubdi, meselem muna nemne ġoya
URMİYE AĞIZLARI Doktora Tezi
اینجا واژه  muna را پیرمرد هفتاد ساله اهل منطقه دقیقاً مانند سومری ها استعمال کرده است. و نشان میدهد که
muna سومری، همان muna در ترکی ست و هم معنی. تلفظ  کتبی این واژه  buna ست به معنای « به این، به آن». mu اینجا معنی « این» و همینطور « آن» می تواند داشته باشد. بستگی به منظور گوینده دارد. که به چی اشاره کند.
 --
e→  ed بیرون رفتن
te→ teĝ نزدیک شدن
  tuku→du-du داشتن
naĝ→na-naنوشیدن
ĝar → ĝa-ĝa نشستن
mu→ mu-mu رشد و نمو کردن
gi→  gi-gi برگشتن
dug →e صحبت کردن
 
Eridug.a e gu.a bi.n.du
Eridug = Eridug, the name of a city in ancient Sumer
e = house, temple
gu = riverbank
du = to build 
a. at در ( در مثل در ساحل)
bi اش : dinger bi خدای اش
non human bases :
its, their, this, that, those

ni اش: ama-ni مادر اش

 
at Eridug, the house, by the riverbank, he built
At Eridug, he built the house by the riverbank
او در اریدوگ ، کنار رودخانه، خانه ساخت .
 --
Enlil i.ĝen
Enlil went
انلیل رفت
 Enlil.e ud.e gu ba.n.de
Enlil spoke to the storm
 انلیل با آذرخش سخن گفت.
 
 
5. وندها و برخی کلمات و فعلها
شناخت و کاربرد وندها در جملات میسر است ولی آشنایی با آنها به صورتی که اینجا آمده نیز شاید خالی از فایده نباشد.

نه-nu Negative
 نه na
nu=na=nə 
na-mu-e-ši-du : he may not come to you

نباید انجام بگیرد bara- 
واقعاً چنین است-na(n) 
می خواهم، میخواهیم انجام دهیم-ga
-ha Precative, Affirmative
واقعاً چنین است. هنوز معلوم نیست-ša 
 و -u 
 باید انجام بگیرد ولی ممکن نیست -nuš

 کسره  در حالت مضاف و مضاف الیه-ak genitive 

وند فاعلی-e 

 خالیabsolutive denotes the patient
.باید انجام بگیرد. ممکن است. مطمئن است که -a

در  -a  locative
در خانه e-a
-ir dative denotes a beneficiary
(  همراهِ ، با ، در ( داخل خانه -da comitative denotes with
 تا-ta ablative-instrumental denotes motion going away

 (تا( آسمان) ، برای (زندگی او -še 
مانند 
-gin equative denotes like

 نزدیک-e directive denotes nearness

---

qabaq جلو، در جلو، سینه gab
 aga، در پشت ، پشت  
ra به سوی ، برای
dim همسان، برابر
تشبیه 
 مثل ، مانند  gim, gimi
 
:در جلوی öndə
----
در جلوی من igi mu
 در جلوی توigi zu
 در جلوی او  igi -na, idi-ani
---
 از جایی، در جایی  ta 
 در بالا ، در آسمان an-ta 
 در پایین، در زمینki-ta
 در کجا؟ me-e-ta
 da نزد ، پهلو 
نزد خدای آسمان an-da 
 کودک نزد مادر  dumu-ama-da
 به سوی ، به طرف   ra
za-(e)ra به سوی تو
(چوپان را فراخواندن( بدون حرف اضافه را sipa-še-pa
 در -a :حالتLokativ
:معنی افعال زیر  
به جلو bara 
.در ترکی ستvarmak و barmakکلمه بالا معادل 
نزدda
در پهلو ta
به پهلو si
 ب.کری. سومریان
 
m ventive marker “here”
ba separative marker “away
(assimilated m-ba > mma; the combination is written im-ma)
(n) indirect object “him2”, elided
di comitative case marker “with
ni subordinate subject “him1”
b impersonal subject “someone, they, it
agr verbal base “to put
ø direct object “it”, invisible
 Peter J. Huber
p.16
 
 Uruk
 
 
6. جمله:

به نقل از ب.کری. سومریان. ص 146
«
Nanna-ra Urnammu-(ke) e-ani mu-na-du

Nanna´ya Urnammu evini dikib´di برای ناننا، اورنامو، خانه اش را ساخته بود.
در قسمست اول جمله فاعل و در آخر فعل میاید
در برخی موارد وقتی تکیه به جای نهاد ( مبتدا) روی  اجزای دیگر جمله  باشد نظم جمله از قاعده ی فوق خارج می شود.
e-a(k) en-ki,ke temen mu-si-ge
ev´in en-ki temelini goydu
اساس خانه را انکی گذاشت. 
در جمله فوق تکیه روی خانه است. خانه ( مفعول) قبل از فاعل آمده است.»

7. زمان 

Peter J. Huber 
“On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar
.در زبان سومری جملات شامل زمان حال، زمان گذشته، زمان « حال-آینده» تحت عنوان جملات امری
Präsens-Futur-Marker /-ed/   علامت آن 
.مورد توجه قرار میگیرند
 
:خط آبی سومری .کلمه وسطی اکدی . خط بزرگ انگلیسی
   
من می روم  i3-du-un allak I go 
  من رفتم ba-gen-en attalak I went away
 
او می خورد  i3-⸢gu7 ⸣-e  ⸢i-ik-kal⸣   he eats
او میخورد al-gu7-⸢e   [i]-ik-⸢kal⸣  he eats
او در حال  خوردن است  an-[g]u7  a-⸢ki-il⸣  he is eating
 
من می دوم  kas4 am3-me-en (alassumam) I run here 
من دویدم  kas4 mu-du11 (alsumam) I ran here 

ba-da-ab-gar   šu(!)-uš-ku-un-šu(!) he was placed with him by someone
an-na-ni-⸢ib2 ⸣-gar   šu-uš-ku-un-šum he was placed for him (by someone)

a-gar (šaknaku) I(ø) had been placing it
ab-gub na-zu-uz it has been stood

nu-ub-dim2-me-en u2-la e-pi-eš I do not make it

na-mu-e-ši-du-unI not come may to you 
nu-mu-e-ši-gen-enI did not come to you
mu-e-ši-gen-en I came to you
 
gen-ni a-lik go!
ga-gen lu-ul-lik may I go!
gen-am3-ma at-la-kam come away!
ga-am3-ma-gen lu-ut-ta-al-kam may I come away! 

mu-ra-an-sum
{mu-jr-a-n-sum-Ø} 3-5-6-10-11-13
VENT-2s-DAT-3.HUM.A-geben[PFV]-3.P
.او آن را به تو داد

mu-na-ab-us2-e
{mu-n-a-b-us-e-Ø} 3-5-6-10-11-12-13
VENT-3.HUM-DAT-3.NHUM.P-auferlegen-IPFV-3s.HUM.A

mu-na : bu-na(bu-nun)-a-b( o-ni) -us2-e(us-ə)qoydu

bunun( onun) uzərinə onu qoydu

.آن را  به روی  این  گذاشت

ba-úš
ba (4) - uš (11) - Ø (13) "او می میرد"
MED-sterben-3.sg.Subj

ba-hul
ba (4) - hul (11) - Ø (13) "او خراب شده است"
MED-zerstören-3sg.Subj

ba-an-tuku
ba (4) - n (10) - tuku (11) - Ø (13) "er nahm für sich( او ازدواج کرد )"
MED-3.sg.Ag-haben-3.Obj

igi ba-ši-bar
igi-Ø ba (4) - ši (8) - n (10) - bar (11) - Ø (13)
Auge-Abs. 3.SA.Pr-TERM-3.Sg.Ag.-richten-3Sg.Obj.
به چیزی چشم دوخت
gözünü bir şeyə tikdi
جملات دیگر--

1.

im-ta-sikil-e-ne
{i-m-b-ta-b-sikil-e-ene} 0-3-5-8-10-11-12-13
PROTH-VENT-3.NHUM-ABL-3.NHUM.P-reinigen-IPFV-3p.HUM
im|b|.ta|b|.<si.kil>.e.ne
آنها همینجا این را تمیز میکنند
کلمه ی sikil سومری تمیز بودن. در ترکی همین کلمه به شکلها و معانی مختلف که همه تمیز بودن و شدن را میرسانند اکنون استعمال میشوند:  silkələ-mək, sil-mək, silik ...

2.
zú-ĝu11 ma-gig
{zu-ĝu m-Ø-a-gig-Ø} 3-5-6-11-13
Zahn-1s.POSS VENT-1s-DAT-krank.sein[PFV]-3.
دندانم مرا اذیت کرده است( جانم را به درد آورده).
gig معادل همین واژه ی ترکی در این جمله است که گفته می شود: dişim məni gicəldib
تبدیل g به c قانونمند است.
3.
ki-bi-šè ba-ni-in-ĝar
{ki-bi-še ba-ni-n-ĝar-Ø} 4-9-10-11-13
Ort-3.NHUM.POSS-ALL MED-LOC-3.HUM.A-stellen[PFV]-3.
او آن را بجای اش گذاشت
4.
nu-mu-ù-ta-zu
{nu-mu-j-ta-Ø-zu-Ø} 1-3-5-8-10-11-13
NEG-VENT-2s-ABL-1s.A-wissen[PFV]-3.P
´ich habe es von dir nicht erfahren´
من آن را از تو آگاهی نیافتم.
5.
hé-mu-ù-zu

{he-mu-j-zu-Ø} 1-3-10-11-13
PREC-VENT-2s.A-wissen[PFV]-3.P
میخواهی آنرا بدانی.
6.
ù-na-du11
{u-n-a-j-dug-Ø} 1-5-6-10-11-13
SEQ-3s.HUM-DAT-2s.A-sagen[PFV]-3.P
و بعد تو به او چنین گفته ای.

SUMERISCH Ernst Kausen 

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>