زمستان ایران رو به پایان است
هیچ زمستانی پایدار نبوده و نخواهد بود. زمستان حاکم بر سرزمین زیبای ما هم بی شک رو به پایان است.
"ارش"تیر ازادیخواهی را به قیمت جانش پرتاب کرد تا "گلرخان"سرزمینمان, ازادانه اواز بخوانند و عشق بورزند .
"نرگس"ها دور از فرزندانشان سینه دیوار را چاک خواهند داد تا "نسرین"ها در سیاهچاله ها نپوسند.
شیربچه ها خواهند غرید تا "شیرزاد"ها رویای ازادی را محقق کنند.
خیابانها پر از "شاپرک "خواهد شد تا گیسوان مهرویان در نسیم برقصند.
همچنانکه بنفشه ها سر از خاک دراورده اند تا نوید بهار دهند, خوشه های نور و "سپیده"رها شده و سرود ازادی خواهند خواند. با طبقی پر از رنگین کمان بر سر و گلخنده های معصومانه بر لب.
ستاره های بخت و اقبال طلوع کرده و انگاه خواهیم توانست "سهیل"ها را در کنار هزاران ستاره دیگر در اغوش کشیم.
"فرنگیس"ها و "هاجر"ها سوار بر اسبهای وحشی, دشتهای پر شقایق را زیر پا گذاشته و خواهند تاخت تا "اسماعیل"ها قربانی نشوند .تا "امنه ها"و "شهین"ها و "شریفه"ها رخت سیاه "زانیار"ها و "ارشدترین امیر"ها و "رامین"ها را بر تن نکنند.
باد "صبا "خواهد وزید تا عطر "نیلوفر"و "مریم"و شب بو , مشام مردم را پر کند. جویبارهای جاری بر گونه های مادران سیاهپوش, رودهای پر ابی ست که دشتهای لاله "خاوران"را ابیاری کرده و اینک همچون سیل طغیانگر هر چه پلشتی ست از دامن بانوی مهر و اب , "ایران"اناهید نشان , خواهد زدود.
کاوه ها با پرچم ژاله نشان خویش ,قله های دادخواهی را فتح خواهند کرد تا "سام"ها و "سهراب"ها زندگی کنند. تا "کیکاووس"ها و "سینا"ها و "سارو"ها خودکشی نشوند!
"شعله"های اتش عشق , جنگلهای پر از نهال و سپیدار , و بیشه های پر از "ریحان"را روشن خواهند کرد تا بیدهای مجنون دلگرم و "خواستار"ازادی و له کردن ترس باشند .تا "پرستوهای مهاجر"بر شاخه های نارون حیاط خانه پدری لانه بسازند.
شکوفه های بادام و گیلاس, عطر وحشی خود را رها خواهند کرد تا از فراز دیوارهای بلند زندان, مشام "اتنا"ها را پر کرده, رویای ازادی را قابل دسترسی کنند.
برق ابرها, رنگین کمانی از مهر خواهد ساخت تا چشمان "زینب"ها نور بگیرد .خوشه های گندم زیر برق خورشید خواهد رقصید , تا "جعفر"ها نان به سفره های ساده کارگری ببرند. دختران دلربا کنار چشمه ها سرود خواهند خواند تا "عبدی"ها بر لوح سفید کودکان"شین اباد "بنویسند: "دارها را بسوزانید تا دار قالی در فضایی پر از دار و درخت برپا کنیم".
مدتهاست دانه ها در دل خاک برای زندگی و جوانه زدن میجنگند. تمام فصل سرد را جنگیده اند و اکنون سر از خاک دراورده اند. جوانه زده و کوچه ها را پر از طعم زندگی کرده اند.
این وعده تاریخ و طبیعت است که از پس هر زمستان , بهار و پس از هر شب تاریک, سحر میاید. در پس هر سختی و تنگنا, پنجره ها به سوی نور گشوده خواهد شد . سپس روز نو میشود تا همه هستی و جهان "ندا"ی زنده باد زندگی را بشنود. تا "ترانه"های رامشگران خنیاگر, خواب را از سر خوابزدگان بپراند. تا شلاق باد بهار , نه بر پشت"دراویش " , که بر ستیغ کوه های بلند زاگرس و تفتان فرود اید. جمخانه ها پر از هو هوی"دور باد دیو "خواهد شد تا ضحاک در دل البرز فرو رود . تا مردم , اری مردم , زندگی کنند . بی هراس از مارهای سیاهی که بر دوش گماشتگان و"سپاهیان"تاریکی روییده تا نور را سر ببرند و جهان را در ظلمات جهل و فقر و ارتجاع فرو کنند.
ما مردمانیم. مردمی که گوی بلورین "جاودانگی"را در دل داریم. نسل ها میایند و میروند . و ما"مردم "همچنان هستیم.زیرا ما مردمانیم!
"روز نو"ی بهار را به همه مردم نیک اندیش و زیبا گفتار که حامی فرزندان نیک روش ایرانند شادباش میگویم. تندرست و نیک انجام باشید.
مادر ریحانه جباری
۲۷ اسفند ۹۷