چه عجب که صدا اروپایی ها را هم شنیدیم
چه عجب که صدا اروپایی ها را هم شنیدیم
به استناد گفته های آقای علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی ایران در گفتگو با یکی از نشریات داخلی مذاکرات پشت پرده میان ایران و ایالات متحده حدود دو سال قبل از پایان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد انجام شده بود و طرفین در همان زمان به برخی توافقات دست یافته بودند.
بر همین اساس هم پیش بینی می شد که پس از رسیدن آقای روحانی به سمت ریاست جمهوری این مذاکرات علنی شود و ظرف مدت کوتاهی ایران و ایالات متحده توافق خود را امضا کنند اما دل ایرانی ها آرام نگرفت و با توجه به بد عهدی های سابق ایالات متحده از پنج کشور دیگر هم دعوت کردند تا در گفتگو ها شرکت کنند تا ضامن هرگونه توافقی باشند.
شاید بتوان گفت به همین دلیل هم توافقی که شاید می بایست طی چند ماه به امضاء می رسید چند سال طول کشید تا به امضاء برسد چون دیگر کشورها هم منافعی داشتند که می بایست در این توافق لحاظ می شد.
باز هم طرف ایرانی نتوانست اطمینان پیدا کند وبه همین دلیل اصرار کرد که این توافق به قطعنامه شورای امنیت نیز تبدیل شود.
با همه این شرایط آقای ترامپ پس از به قدرت رسیدن نه فقط توافق هسته ای را پاره کرد بلکه سیاستی را در پیش گرفت تا بقیه هم نتوانند به تعهدات خود طبق توافق عمل کنند و مضاف بر این همه را وادار کند قطعنامه شورای امنیت را زیر پا بگذارند.
آقای ترامپ فقط توافق هسته ای با ایران را زیر پا نگذاشت بلکه دیگر معاهدات وتوافق نامه های بین المللی را نیز نقض وپاره کرد.
با همه این شرایط مشاهده کردیم که کشورهای اروپایی، که بسیار هم مدعی هستند، حتی یک بار هم صدایشان در نیامد و نه فقط هیچ واکنشی نشان ندادند بلکه ایران را مدام دعوت می کردند که به برجام پایبند باشد و وعده وعید های تو خالی به ایران می دادند.
اروپایی ها مدعی بودند که یک شکاف بزرگ میان آنها و ایالات متحده در مورد برجام وجود دارد و آنها تلاش دارند که راهکار هایی برای دور زدن تحریم های آمریکا وکمک به ایران پیدا کنند امایکسال پس از خروج آمریکا از برجام هیچ قدمی، تکرار می کنم، هیچ قدمی بر نداشتند و فقط از ایرانی ها می خواستند که به نوعی صبر استراتژیک داشته باشند و تا سال 2020 صبر کنند تا بلکه آقای ترامپ در انتخابات بعدی رای نیاورد.
البته هیچ ایده ای هم که بعد از 2020 و در صورت انتخاب و یا حتی عدم انتخاب وی می خواهد انجام دهند هم نداشتند.
چون به هر حال هم شانس آن وجود دارد که آقای ترامپ مجددا انتخاب شود هم هم اینکه اگر هم انتخاب نشود رئیس جمهوری بعدی سیاست های فعلی کاخ سفید ادامه دهد.
رفتار اروپایی ها طی این یکسال بیش از اینکه نشانه وجود شکاف میان اروپا و ایالات متحده باشد بیشتر نشان می داد که یک نوع همکار و همراهی پشت پرده میان طرفین وجود دارد که یکی پلیس خوب بشود و دیگری پلیس بد و کاری کنند که ایران مجبور باشد همه تعهد های خود در برجام را انجام دهد اما هیچ امتیازی از این توافق به دست نیاورد.
دولت ایران در شرایطی اولین تصمیم خود برای مقابله با فشار های آمریکا را گرفت که طی یکسال پیش ایالات متحده به شکلی همه تحریم های شورای امنیت بر علیه ایران را برگرداند و حتی اگر ایران می خواست به تعهدات خود طبق برجام عمل کند به دلیل تحریم های اخیر آمریکا کشوری برای خرید یورانیوم غنی شده و آب سنگین ایران وجود نداشت.
مساله ای که بسیار قابل تامل است این می باشد که مقامات اروپایی به جای اینکه ایالات متحده را برای رفتارهای خود مورد ملامت قرار دهند و جهان را متوجه کنند که مقصر همه این ماجرا ها ایالات متحده و سیاست های ترامپ ومتحدین اش است باز هم ایران را دعوت می کنند که به برجام پایبند بماند و تهدید و وعده وعید نثار ایران می کنند.
سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا توافق برجام یک توافق یک طرفه بوده یا دو طرفه؟
اگر بنا باشد ایران به تعهدات خود طبق برجام پایبند بماند آیا نباید طرف مقابل هم همه تعهدات خود طبق برجام را انجام دهد و به برجام پایبند بماند؟
حد اقل تعهدی که اروپایی ها نسبت به ایران در برجام دارند این است که هم کانالهای بانکی تبادلات مالی ایران را باز کنند و هم اینکه در مقابل تحریم های غیر قانونی ایالات متحده بر علیه ایران ایستادگی کنند و به ایالات متحده بفهمانند که در مجامع بین المللی این سازمان ملل و شورای امنیت است که قانون وضع می کند نه آمریکا.