راه گذر از حاکمیت فاشیسم مذهبی، از انقلاب دموکراتیک میگذرد
در طول این چهل سال، جامعه و فضای سیاسی آن ، دهه ها خود را با انتخابات( انتخاب بین بد و بدتر) سرگرم کرد. و بعد با مسئله "برجام". و اکنون هم با بازی خامنه ای-ترامپ، و مسایل تحریم و "جنگ" و صلح ... خود را می فریبد.
نتیجه ی این خود فریبی آن شده که اکنون هیچ نیروی مترقی آمادگی شرکت مؤثر در تغییرات مثبت و بنیادین سیاسی را ندارد. بله ندارد. در مبارزه این یعنی "شکست کامل".
در طول این چند دهه فقط در خیزش دیماه 96 بود که جامعه خط بطلان بر"بازیها و سرگرمی های سیاسی"کشید و راه اساسی را نشان داد. نشان داد که دره ی ژرفی بین حکومت و جامعه دهان گشوده است که تنها میتواند با فروپاشی قدرت و انقلاب دموکراتیکپرشود. دریغا که نیروهای مترقی افسون شده ی سیاسی از خواب بیدار نشدند و هنوز که هنور است به دنبال آهنگ نی لبک ها ی افسونگر حکومت، و بازیهای خامنه ای- ترامپ، خواب آلوده می دوند.
دیماه نشان داد نیاز مبرم و اساسی جامعه و جامعه سیاسی، تلاش برای آمادگی کافی جهت شرکت در"انقلاب سیاسی-اجتماعی"دموکراتیک پیش رو ست. این آن کار مبرم و اساسی ست که باید پیش برد. از طریق "ائتلاف ها و اتحادها و... سازمانیابی ها و سازماندهی ها. در داخل و خارج. و اتخاذ استراتژی انقلاب دموکراتیک. و دهها و صدها کار دیگر با محوریت آن.
هر نیروی سیاسی مترقی که استراتژی خود را جهت آمادگی برای شرکت مؤثر در انقلاب دموکراتیک تنظیم نکرده باشد، میتوان گفت "سرگرم بازیهای خود فریبی ست". دریغ و دردا که نیروهای سیاسی به همه چیز باطل میاندیشند به جز استراتژی انقلاب دموکراتیک. اغلب آنها انقلاب دموکراتیکی در پیش رو نمی بینند. و گفته و ناگفته از انقلاب گریزان و متنفراند. سیاست برای اینان "انتخابات و برجام و صلح"است. در زیر "سلطه فاشیسم مذهبی حاکم"صلح می جویند.که سخت خیال باطلی ست.
در حاکمیت فاشیسم نه انتخاباتی وجود داشت و نه خواهد داشت و نه صلحی. جامعه همیشه در جنگ بوده و خواهد بود، نهان و آشکار.
سر کوب جنبشهای ملیت ها، کشتارهای 57-67، جنبش سبز، دیماه و غیره و غیره. حمله سازمان یافته فاشیستها به زنان معترض به حجاب اجباری، اسید پاشی ها به زنان، حمله به کارگران و صدها و هزاران حملات دیگر در گوشه-گوشه جامعه ستمدیده و له شده، جنگ آشکاری ست که چهل سال است فاشیسم مذهبی با تمام قدرت پیش برده و می برد. و با اطمینان باید گفت که جنایت های فراوان دیگری نیز در راه است.
در چنین اوضاعی چه جنگ دولت ها رخ بدهد و چه ندهد، چه بین آنها قرار دادی بسته بشود و چه نشود، چه حکومت دست و پایش را از گلیم اش دراز بکند یا نکند، وظیفه اجتماعی-سیاسی و اخلاقی نیروی مترقی « آمادگی کامل برای شرکت مؤثر در تغییر بنیادین جامعه"است. یعنی اتخاذ استراتژی انقلاب دموکراتیک. همه تاکتیک ها تنها با محوریت این استراتژی میتواند معنا و مفهومی بیابد، در غیر اینصورت نیروی سیاسی فقط وقت هدر میدهد و خود را سرگرم می کند.
به چنین نیرویی هیچ امیدی نتوان بست.
**
حکومت به دنبال مسلح شدن به سلاح هسته ای ست. و آمریکا به دنبال کسب مشروعیت برای حمله نظامی. اگر هم به قرار داد جدیدی برسند، سرکوب داخلی توسط حکومت با شدت بیش از پیش ادامه خواهد یافت.
تبدیل کردن اقلیت معترض جامعه به اکثریت فعال و خیزش عمومی سراسری جهت جمع کردن بساط کامل فاشیسم حاکم، و نه ناقص، از طریق اعمال "اجبار" جهت تحویل قدرت به جامعه،
و در صورت مقاومت، شکستن آن با حق دفاع از خود، راه تغییر حاکمیت است.
در روند این مبارزه آلترناتیو موقت از دل مبارزه زاده میشود و میتوان جلو آلترناتیوسازی بیگانه را گرفت. حکومت برنامه دارد غیرمستقیماً آلترناتیو تحت کنترولیدر داخل پدید آورد و به هنگام لزوم نیز آنرا حذف کند.
و از این راه سر جنبش جامعه را ببرد. نباید به دام افتاد.
برای چنین مبارزه ای لازم است استراتژی شرکت در انقلاب دموکراتیک را برگزید و تا میتوان جبهه و ائتلاف و اتحاد و غیره ایجاد کرد. و همه تاکتیک ها را با محوریت انقلاب دموکراتیک برگزید.
ملیتهای تبعیض دیدهلازم است برای شرکت در چنین مبارزه ای "جبهه"داشته باشند و با آن در مبارزه شرکت کنند. در غیر این صورت کسب حقوق شان میسر نخواهد شد.
استثمار شدگان یدی و فکریبرای رسیدن به دموکراسی خود و عدالت اجتماعی، لازم است حداقل، مهمترین نیروی این حرکات باشند. در غیر این صورت چیزی به دست نخواهند آورد.
نیروهای مترقیاگر استراتژی فوق را دنبال نکنند، جبهه و ائتلاف و اتحادهایی نداشته باشند، همواره "سرکوب و حذف"خواهند شد. و قدرت نیز از مردم دزدیده خواهد شد.
**
تأکید کنم، نیروهای سیاسی به همه چیز باطل میاندیشند به جز استراتژی انقلاب دموکراتیک. اغلب آنها انقلاب دموکراتیکی در پیش رو نمی بینند. و گفته و ناگفته از انقلاب گریزان و متنفراند.
نه جبهه ای می شناسند و نه ائتلافی. نه کار جمعی. سیاست برای اینان "انتخابات و برجام و صلح"است. در زیر "سلطه فاشیسم مذهبی حاکم"، در حاکمیت اسید پاشان، اینان صلح می جویند. که سخت خیال باطلی ست.
در حاکمیت فاشیسم نه انتخاباتی وجود داشت و نه خواهد داشت و نه صلحی. جامعه همیشه در جنگ بوده و خواهد بود، نهان و آشکار. تا زمانی که بساطش توسط جامعه به اجبار برچیده شود.
راه گذر از حاکمیت فاشیسم مذهبی، از انقلاب دموکراتیک میگذرد.