پرستوهای وطنی در غربت!
انتخابات تقلبی سال ۸۸ سببساز اعتراضات وسیع اجتماعی گشت که در پی آن سرکوب شدید مردم توسط نیروهای امنیتی را همراه داشت. چنین سرکوبی بیش از همه ترس و دلهره رادر میان خانوادههای ایرانی دامن زد و بسیاری از آنها نگران فرزندان خود گشتند. اما این تنها یک سوی آن خیزش مردمی و سرکوب بود. روی دیگرش دادگاهای ساختگی و نمایشی بود که بیشتر قصد و غرض نیروهای امنیتی دامن زدن به یاس و سرشکستگی و ناباوری و بیقهرمانی جامعه بود. بگیر وببند پیش و پس از انتخابات خود نشانگر طرح وسیع امنیتی رژیم بود و یکبار دیگر نشان داد که این حکومت جمهوری اسلامی ست که همواره مشغول طرح و اجرای توطئه است. در پی چنین شوک اجتماعی بود که رژیم دادگاههای ساختگی خود را برپا کرد و نتیجه اش شگفتگی مردم را دو چندان کند. چرا که در این دادگاهها بسیاری از اصلاحطلبان در آن دستبه اعتراف و توبه زدند و از همه مهمتر شماری همچون محمدعلی ابطحی نه تنها خود را، بلکه پای بسیاری دیگر را بااعترافات خویش به چالشهای امنیتی حکومت باز کردند.
در آن وقتها امثال من را هم که در خارج از کشور ناظر این حوادث بودند، دچار تعجب کرد و مدام میپرسیدم چرا بایدامثال ابطحی که پشتشان به خاتمی و رفسنجانی گرم است وکار „غیرامنیتی” هم نکرده اند،این چنین دست به خودزنی کنند؟ در آن وقتها دوست با تجربهتری بر این پرسش و تعجبمن پاسخی در خور داد. اما من برای هضم و فهم آن نیاز به زمانی به دارازی ده سال داشتم. پاسخی کوتاه اما گویا چنین بود: باید ببینی چه پروندهای ناموسی! از او دارند.!
نزدیک به ده سال از ماجرای دادگاه ۸۸ و اعترافات ابطحی گذشت و قتلی در تهران توسط نجفی، شهردار سابق، رخ داد.(؟) در این ارتباط به یکباره اصطلاح پرستوههای امنیتی برسر زبانها افتاد. تا آنوقت هیچکدام از در دام افتادگان واعتراف کنندگان در دادگاههای جمهوری اسلامی شجاعت آنرا نیفتادند که اصل موضوع و علت چنین خودزنی را فاش سازند تا هم رفتارشان در خود زنی توجیه شود و هم گوشزدی و راهنمایی برای دیگران باشد. متاسفانه این خطای افراد آگاه به ماجرای پرستوهای امنیتی سبب شد که افرادبیشتر ی در دام افتند. چنانکه حتی ابطحی بعد از سالهاهرگز اصل ماجرای اعترافات را بیان نکرد و آنقدر خود را ازچشم مردم هوادار اصلاحات انداخت که در پایان کارش به جفت کردن نعلینهای آقا کشید.
پرستوهای امنیتی نیروهای گمنام امام زمان کارشان به دامن انداختن علنی مردان با وسایل شیطانی بود و هست. زیبایی وعشوهی زنانه در ابتدا و همخوابی بعدی برای تهیه مواد تصویری از بهر تکمیل مدرک برادران امنیتی، آخرین ایستگاه وظایف این پرستوها بود و هست.
البته چنین کاری در عرف نیروهای امنیتی دنیا امری جا افتاده است و تقریبن همواره نتیجه خوب بوده است. از موساد تا کاگ ب تا سیا … و حتی ساواک شاهنشاهی با امثال فلسفی و شجونی همان کرد که رژیم جمهوری اسلامی با امثال تاجرآلمانی و ابطحی و نجفی انجام داد! اگر اوایل کار برادران سپاهی و سربازان گمنام امام زمان این شیوه را پنهان میکردند، الان از آن بهره فراوان علنی میبرند و چندان قصدی هم برای پنهانکاری ندارند و چه بسا اجر کار نیک این پرستوها را به خواهر زینب حواله میدهند. تنها چیزی که برادران در حال حاضر پنهان میدارند نام قربانی و سوژه بعدی ست. این برادران مسلمان همه شیوههای به دام انداختن را از کفار میآموزند و اگر بتوانند به اسم خود ثبت میکنند، همانطور که تعزیر را به جای شکنجه به اسم اسلام ثبت کردند. و اگر هم نتوانند به اسم اسلام ثبت کنند، یک غسل ترتیبی نثارش میکنند تابه عطر محمدی متبرک شود.
اما این شیوهای نرم و „مخملی” در ابتدا فقط شامل قربانیان داخل کشور بود و نیروهای مخالف برون مرزی از شیوه های به مراتب بهتری برخوردار میگشتند: ترور! سر بریدن و تیر درقلب رها کردن. رژیم سالها ترورهای خشن و غیرانسانی خودرا در خارج از کشور اجرا کرد. نمونهی فریدون فرخزاد گویاترین آنها ست. پس تا مدتها سهم مخالفین نیروهای برونمرزی ترور بود. بعدها کار رژیم شد نفوذ و خرید نیروهای مخالف. به موازات آن جمعآوری اطلاعات از مخالفین. برای این منظور هم شیوهای مختلفی را بکار گرفت. از جمله اجیرکردن غریبهها برای عکاسی در تظاهرات ایرانیها در اروپا. یا مجبور کردن ایرانی هایی که به دیدار خانوادههای خود به کشور میرفتند به جاسوسی و گزارشنویسی. در این اواخرشیوه های سایبری و مقابله اینترتی نیز به فعالیتهای سربازان گمنام افزوده شده است. در این راه هم با نامهای جعلی و ظاهرا اندکی هم باورمند در شبکههای اجتماعی همچون فیسبوک ظاهر میشوند و چنان به نفع یکی و علیه دیگری دخالت میکنند که شما تا مدتها در دام آنها گرفتارمیشوید.
عاقبت اما رژیم ما، برونمرزها، را هم از نعمت „پرستوهای وطنی” برخوردار کرد. این شیوه مرحلهی تازهای از مقابلهی رژیم با مخالفین تبعیدی است. با یک تفاوت که اینجا پرستوها بیشتر دام مجازی برای ورود به وسایل دیجیتالی شما را ازراه چت کردن مهیا میکنند. چون پروندهای ناموسی در خارج از کشور نمیتواند به کار رژیم آید. پس نقش این زنان زیباروی در درجه اول طرح دوستی دیجیتالی و در مرحله بعد به بهانههای مختلف چت های عمدتن غیر تصویری ست. اما این تله بیشتر برای اموری دیگری از جمله به دست اوردن کدهای شبکههای اجتماعی شماست. بکارگیری این پرستوها فقط درزمانی مفید و کاربردی ست که نیروهای امنیتی سرنخی ازفعالیت شما با نیروهای داخلی بدست اورده باشند و از اینراه مایل به نوع، مطالب و گسترهی اطلاعاتی شما با داخل کشور هستند. و این فقط از راه نفوذ در گوشی همراه،شبکههای اجتماعی همچون «تلگرام» شما میسر میشود.
متاسفانه بسیاری از کاربران دیجیتالی آگاهی کافی به وسایل خود (موبایل، کامپیوتر و … ) ندارند. از همین رو در دام چنین پرستوهایی میافتند. چگونگی کار چندان دشوار نیست: برای مثال شما میتوانید به جای دیگری به شبکه اجتماعی«تلگرام» بگویید که من رمز ورود تلگرامی خود را فراموش کردهام. تلگرام از شما شماره تلفن همراه (چیزی که در حالاحاضر سخت متداول شده است.) میخواهد و بعد یک کد چند رقمی ارسال می کند. این کد ارسالی میتواند برای ورود ووقوف به اطلاعات شما کافیباشد. در چنین شرایطی پرستوهای عشوه گر شما را تشویق و ترغیب به دادن این کدمیکنند و شما که غافل از مکانیسم کد هستید و سخت غرق در صدای نرم پرستو، کد را میدهید. بعد از این دیگر کارخیلی سریع انجام میگیرد.
این پرستوهای وطنی، زنان زیبا رویی هستند که عمدتا تنهازندگی میکنند. همسر(؟) اینها هرگز با آنها دیده نمیشود وعمدتا در ایران هستند. ظاهرا همسران اینها „تاجر” هستند! از فروختن چای لاهیجان گرفته تا فرش و توت خشک! البته شما هرگز نه این خانم را در کار میبینید و نه همسر ناپیدای ایشان را. اما زندگی هر روزه ی اینها از من و شما که سالهاست اینجا در اروپا کار میکنیم بهتر است. علیرغم گرانی زندگی در اروپا از ماشینی و خانه نسبتن گران برخوردارند. پرستوها در زندگی اجتماعی آرام، همراه وسخت اهل دوستی هستند. به همه قصد کمک دارند. و دربیشتر تجمعات و فعالیتهای فرهنگی حضور. در بیشتراظهارت خود ظاهر غیرسیاسی هستند و همه را هم غیرمستقیم بدان دعوت میکنند. فیلمساز را به ساختن فیلم وفیلسوف را دعوت به فلسفه بافی میکنند و از شما هم میخواهند که چنین کنید. با دستودلبازی پول خرج میکنند وچهرهای خیرخواه از خود ارايه میدهند و کتاب فراوان میخرند و خود را شاگردی نوآموز و ساعی نشان میدهند.
به همین خاطر باید به همه دوستانی که در فعالیتهای سیاسی هستند و روابط وسیعی با ایران و خارج دارند، به همه آنهایی که در حال حاضر با ایران در تماس مداوم هستند، به همه هنرمندان، بویژه نقاشان، تاتریها و اهل تدریس و … هشدار داد. دوستان از حضور این افراد در کنارخودتان قند تو دلتان آب نشود. این پرستوها دامی بیش نیستند. خرسند نباشید که چنین خانم زیبایی شما را به خانهتان میرساند و در رفت و آمد همراه شماست. شمایی که خود را مخالف هر دو نظام میدانید، شمایی که زندانی شاه بودن را افتخار خود میدانید! مواظب پرستوی کنار خودتان باشید. آقایی که خود را مرد بزرگ دانش و فلسفه میدانی ازتلفنهای شبانه به بهانه پرسشی مست لذت نشو! این پرستوتنها بر بام شما ننشسته است. اینها امروز شما را قربانی خود کرده اند و فردا دیگری را. اینها همانهایی هستند که درهر خلوت و فرصتی از هر جنایت رژیم دفاع میکنند، حتی قتلعام ۶۷!
اینها دست آموزان نیروهای امنیتی در خارج هستند.
اینها چون «نسیم» سوی شما میآیند تا زندگی شما را به توفان امنیتی ها سپارند. به هوش باشیم تا در دام چنین نسیمهای ظاهرا بیآزار نیفیتم!