در کجا ایستادهایم؟
تحولات سیاسی چندماهه گذشته، دو پیامد ناخواسته برای ایران بهدنبال داشته است:
اول: زیرپا گذاشتن مرحلهای مفاد برجام توسط ایران، بهجای ایجاد فرصت و تشویق اتحادیه اروپا برای فراهم آوردن مکانیزمهایی که بتواند تحریمهای آمریکا را دور بزند؛ نهایتا به یک تهدید برای این کشور تبدیل شد.
دوم: حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در عربستان سعودی، کشورهای غربی را به یکدیگر نزدیکتر کرده و اکنون به راهکارهایی فراتر از برجام در قبال ایران فکر میکنند.
زیر پا گذاردن مرحلهای مفاد برجام از ابتدا یک استراتژی باثبات و قابلاتکا نبود. این استراتژی با محدودیتهای فراوانی روبهرو بود.
طراحان این سیاست فکر میکردند که با تهدید شکستن حریمهای برجام، کشورهای اروپایی بهطور جدی بهفکر آن خواهند افتاد تا برای دور زدن تحریمهای آمریکا چارهای کنند و برجام را نجات دهند.
این استراتژی بر دو داده اشتباه استوار شده بود. داده اشتباه اول این بود که کشورهای اروپایی میتوانند مستقلا خارج از منظومه مالی جهانی آمریکا عمل کنند. در طول خصوصا دو دهه گذشته، اقتصاد خدماتی آمریکا (service industry) توفیق یافته تا نبض مراودات مالی دنیارا به زیر کنترل خود آورد و دلار را بعنوان واحد مالی این مراودات همچنان باثبات نگه دارد.
داده اشتباه دوم آن بود که اروپاییان در هر شرایطی و با دادن هر هزینهای از برجام محافظت بهعمل میآورند.
سئوال اساسی که کرارا بهغلط از طرف مسئولان ایرانی مطرح شده، این است که اروپاییان نخواستهاند از امتیازات خود برای حفظ برجام در مقابل آمریکا استفاده کنند. سوال صحیحتر این بوده است که اروپا در شرایط فعلی اقتصادی جهانیشده و با تمرکز نظامها و نهادهای بینالمللی مالی در دست آمریکا، چگونه میتوانسته مستقل از واشنگتن عمل کند و با حمایت از برجام، نفوذ اقتصادی و مالی واشنگتن را نادیده بگیرد؟
لذا اتحادیه اروپا اعلام کرده که چنانچه ایران به فاز چهارم پشت پا زدن به تعهدات برجامی خود قدم گذارد، آنها در ماه نوامبر از برجام خارج میشوند.
خروج اروپا از برجام اولا، میتواند به ائتلاف ضدایرانی ترامپ کمک کند و ثانیا، دعاوی برجامی اروپا و آمریکا با ایران را مجددا به شورای امنیت سازمانملل ببرد تا تحریمهای بینالمللی جدیدی بر روی ایران وضع شود.
ایران اکنون با چالش تحریمهای امریکا روبهروست و چنانچه شورای امنیت سازمانملل مجددا بر این کشور تحریمی وضع کند، آن تحریمها بینالمللی است و بدونشک چین و روسیه هم با اینگونه تحریمها موافقت خواهند کرد.
هرگز نباید تردید کرد که درصورتی که ایران تصمیم بگیرد کاملا از برجام بیرون بیاید و به غنیسازی اورانیوم ادامه دهد، بعید نیست که راه برای یک تنش نظامی با ایران هموار شود.
حمله به تاسیسات آرامکو در عربستان سعودی
معادلات امنیتی منطقه را کاملا درهم ریخته است و اکنون خارج از چهارچوبهای برجام، اروپاییان فکر میکنند که باید برای امنیت در منطقه طرحهای اساسی ریخته شود.
اگرچه حوثیها مسئولیت این حمله را برعهده گرفتهاند؛ اما انگشتان اتهام بسیاری در جامعه بینالمللی بهسوی ایران نشانه رفته است.
آقای ظریف در مصاحبهای با یک خبرنگار آمریکایی گفته که حوثیها با این حمله جبران پنجسال بمباران عربستان سعودی را کردهاند.
سخنگوی وزارت امورخارجه اعلام کرده که ایران از این حمله حمایت میکند.
آقای علمالهدی در نمازجمعه مشهد عملا ایران را مسئول این حملات دانسته است.
آقای روحانی با طرح ”ائتلاف امید” و امنیت برای کشتیرانی در خلیجفارس و تنگه هرمز به اجلاس سالیانه سازمان ملل آمده بود. اما پیشنهاد او نتوانست به یک پیشنهاد عملی و جدی تبدیل شود.
آقای روحانی خود در گذشته صحبت از ناامنی تنگه هرمز کرده و گفته بود که اگر نفت ایران از این منطقه خارج نشود، نفت هیچ کشور دیگری نیز نمیتواند از این منطقه خارج شود. متاسفانه مواضع ناصحیح دولت روحانی به ایجاد ائتلافی به رهبری آمریکا برای امنیت کشتیرانی در خلیج فارس کمک کرد.
حمله به تاسیسات نفتی عربستانسعودی، سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه را بر آن داشت تا برای مسئول دانستن ایران در این حمله با آمریکا و عربستانسعودی همصدا شوند. این حمله به این شائبه کمک کرده که برگشت به برجام با ایران تنها برای ایجاد صلح در منطقه خاورمیانه کافی نیست.
کسانی که دست به این حمله زدند، هرگز فکر نکرده بودند که از مردم ایران و امنیت آن هزینه میکنند و دولت روحانی که از این حمله حمایت کرده، فکر نمیکرد که بر حجم چالشهای کشور ما در روابط خود با غرب و همسایگان میافزاید.
از طرف دیگر، ترامپ برای اولینبار با چالش جدی استیضاح در آمریکا روبهروست. در گذشته بیشترین ادعا در گزارش مولر در مقابل ترامپ جلوگیری او از اجرای عدالت قانون بود (obstruction of justice)؛ اما اینبار تبانی (collusion) صریح او با یک دولت خارجی برای تاثیرگذاری در انتخابات آینده آمریکا مطرح است.
در صورت استیضاح ترامپ، مایک پنس پست ریاستجمهوری این کشور را بهدست خواهد گرفت. پنس بهشدت ضدایران است و ابایی از راهاندازی یک جنگ خصوصا در صورت فروپاشی برجام نخواهد داشت.
اکنون ایران در مقابل چالشهای جدیدتر و بزرگتری با آلترناتیوهای محدودتری قرار گرفته است. فرصتهای زیادی در گذشته برای حل مشکلات ایران با دولت آمریکا از دست رفته است.
آیا ایران حاضر است تا اینبار از پیشنهادی که ترامپ به روحانی داده؛ بهطور حسابشده و با کمک اروپا استفاده کند؟