Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

درس‌های سوریه؛ اپوزیسیون ایران چقدر می‌تواند روی ترامپ حساب کند؟

$
0
0

درس‌های سوریه؛ اپوزیسیون ایران چقدر می‌تواند روی ترامپ حساب کند؟

براندازی یا معامله؟

البته در پی انتقاد گسترده سیاستمداران آمریکایی و حتی طیفی از متحدان جمهوری خواه رئیس جمهور آمریکا به تصمیم اخیر، او تهدید کرد اگر ترکیه دست به اقدامی "خارج از اندازه"در شمال سوریه بزند "کاملا اقتصاد آن کشور را ویران خواهد کرد". ولی دونالد ترامپ در در دی ماه گذشته هم با اشاره به دورنمای تخلیه شمال سوریه هشدار داده بود اگر بعد از خروج آمریکایی ها ترکیه به نیروهای کُرد حمله کند، اقتصاد ترکیه را "ویران خواهد کرد". هشداری که مشخص نیست ارتش ترکیه، که در حال عملیات در شمال سوریه است، تا چه حد آن را جدی گرفته باشد.

رئیس جمهور آمریکا یک بار دیگر هم، بر سر ماجرای رفراندوم مهر ۱۳۹۶ جدایی کردستان عراق، کردها را غافلگیر کرده بود. به دنبال برگزاری رفراندوم، دولت اقلیم کردستان عراق اعلام کرد که حدود ۹۳ درصد مردم اقلیم به جدایی از عراق رای داده اند و امید داشت این نتیجه، باعث همراهی آمریکا با نتیجه همه پرسی شود. ولی دولت آقای ترامپ، همسو با دولت های عراق، ترکیه و ایران، اعلام کرد که نتیجه رفراندوم را نمی‌پذیرد و دولت اقلیم هم، نهایتا پس از چند هفته اجرای نتیجه همه‌پرسی را معلق کرد.

مجموعه این تحولات در شرایطی به وقوع می‌پیوست که کُردها، به ویژه کردهای سوریه، متحدان اصلی آمریکا در زمان درگیری با داعش بودند و در نتیجه، تصور همراهی بیشتری را از سوی واشنگتن داشتند. نیکی هیلی سفیر قبلی آمریکا در سازمان ملل و از سرسخت ترین مدافعان دونالد ترامپ، دوشنبه پیش با توجه به نقش تعیین کننده کردها در مقابله با داعش هشدار داد: "اگر انتظار داریم از حمایت متحدانمان برخوردار باشیم، باید همیشه از آنها حمایت کنیم... اینکه آنها را رها کنیم تا بمیرند اشتباه بزرگی است."

در عین حال، رئیس جمهور آمریکا غیر از شمال سوریه، در مناطقی دیگر هم به ایجاد انتظارات بالا و سپس بلاتکلیف گذاشتن این انتظارات پرداخته است.

نمونه مشهور این رویکرد، که از قضا مشخصا در ارتباط با یک حرکت "براندازانه"صورت گرفته، واکنش آقای ترامپ به بسیج عمومی اپوزیسیون ونزوئلا در ماه های ابتدایی سال ۲۰۱۹ و برگزاری سلسله تظاهرات عظیم ضددولتی در پایتخت این کشور بود. حرکتی که با اعلام تشکیل دولت اپوزیسیون و به رسمیت شناخته شدن رهبر مخالفان به عنوان "رئیس جمهور موقت"از سوی حدود ۵۰ کشور دنیا -از جمله قدرت های بزرگ غربی- همراه شد.

در آن مقطع، دونالد ترامپ تا به آنجا پیش رفت که در ۲۹ بهمن مستقیما به فرماندهان ارتش ونزوئلا در مورد تبعات مقابله با معترضان هشدار داد، و در ۴ اسفند با انتشار پیامی گفت: "مردم ونزوئلا در آستانه پس گرفتن کشور خود هستند و ایالات متحده در کنار آنها ایستاده است". در ادامه چنین وضعیتی، حتی مایک پومپئو امور خارجه ایالات متحده صراحتا اعلام کرد که "آمریکا درصورت لزوم آماده انجام عملیات نظامی در ونزوئلا است".

چنین موضع گیری هایی، به طور طبیعی بسیاری را در داخل و خارج ونزوئلا به این نتیجه رساند که آمریکا، مصمم به ساقط کردن دولت نیکولاس مادورو است. ولی با مسلط شدن مجدد دولت مادورو بر وضعیت، دولت آمریکا عملا واکنشی جز وضع تحریم های بیشتر اقتصادی انجام نداد و حتی در ۳۰ مرداد آقای مادورو اعلام کرد که طی چند ماه قبل، دولت ونزوئلا در حال مذاکرات پشت پرده با چهره‌های بلندپایه دولت ترامپ بوده است. وی مشخصا گفت: "راهی را دنبال کردم که [از طریق آن] رئیس‌جمهور ترامپ واقعا به ونزوئلا گوش می‌دهد."

از سوی دیگر هم، آقای ترامپ ضمن تاکید بر اینکه "با نماینده‌های مختلف ونزوئلا در حال گفت‌و‌گوست"، گفت: "نمی‌خواهم بگویم با چه کسی، اما ما با سطوح عالی در تماس هستیم."

آیت الله خامنه ای و شینزو آبهحق نشر عکسKHAMENEI.IRImage captionآقای ترامپ دو هفته پیش از سفر شینزو آبه به تهران برای رساندن نامه او به آقای خامنه‌ای اعلام کرد: "ایران با همین رهبران موقعیت تبدیل شدن به کشوری بزرگ را دارد. می‌خواهم به صراحت بگویم که ما به دنبال تغییر رژیم نیستیم"

تاکید بر مذاکره با 'همین رهبران ایران'

تجربیات حاصل از نیمه اول دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، طبیعتا جریانات همسو با دولت وی یا دارای حُسن ظن به آن را در مناطق مختلف دنیا، پیش روی پرسشی بنیادین قرار داده: اینکه چه حد می توانند بر روی دونالد ترامپ حساب کنند؟

این پرسش، در سطح بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی که در مقابله با این حکومت خود را دارای اهداف مشترک با ایالات متحده می داند هم، موضوعیت داشته است.

روی کار آمدن آقای ترامپ در ایالات متحده آمریکا، با تاکیدات شدیداللحن او مبنی بر برخورد شدید با جمهوری اسلامی ایران همراه بوده. در عرصه عملی نیز، فشارهای اقتصادی واشنگتن بر تهران در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، به معنای واقعی کلمه بی سابقه بوده و تاثیرات بسیار گسترده ای برجای گذاشته.

رویکرد سرسختانه دولت ترامپ نسبت به حکومت ایران، به طور طبیعی استقبال طیفی از نیروهای حامی براندازی را به همراه داشته و این رویکرد، به ویژه به دنبال تشدید فشارها در مقطع پس از خروج ایالات متحده از توافق هسته ای، تقویت شده. با وجود همه اینها اما، تردیدهای جدی وجود دارد که رئیس جمهور ایالات متحده، از طریق این فشارها به دنبال براندازی حکومت ایران است.

درحقیقت خروج آمریکا از برجام در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷، پس از مدت کوتاهی با دعوت های مکرر او از مقام های ایرانی برای معامله همراه شده و در متن این دعوت ها، حتی کوچکترین اثری از ادعای منوط بودن مذاکرات به عقب نشینی جمهوری اسلامی در داخل به چشم نخورده است.

دونالد ترامپ کمتر از سه ماه پس از خروج از برجام، در ۸ مرداد ۱۳۹۷، در نشستی خبری در کاخ سفید اعلام کرد که حاضر است با حسن روحانی رئیس جمهور ایران بدون پیش شرط مذاکره کند.

اگرچه مقام های دیگر دولت ترامپ، بعدها از وجود شرط هایی برای مذاکره با ایران سخن گفتند، و خود او هم در برخی موارد به بیان اظهاراتی پرداخت که گویی مذاکره را به شرایطی کلی منوط می کند، ولی رئیس جمهور آمریکا با ادامه تاکید بر تمایل به گفتگوی بدون شرط با تهران، تردید چندانی در اولویت های اصلی خود باقی نگذاشت. این تاکیدات، مشخصا از بهار گذشته شدت گرفت.

دونالد ترامپ در ۱۹ اردیبهشت، حتی انتظارات خود از مذاکره با مقام های ایرانی را هم -ولو در لفظ- بسیار محدود کرد: "ما فقط نمی خواهیم که آنها سلاح هسته ای داشته باشند که این خواسته بسیار زیادی نیست."

او در ۶ خرداد، در اظهارات خبرسازی در ژاپن تا آنجا پیش رفت که تاکید کرد هیچ مشکلی با حاکمان ایران و معامله با آنها ندارد: "ایران با همین رهبران موقعیت تبدیل شدن به کشوری بزرگ را دارد. می‌خواهم به صراحت بگویم که ما به دنبال تغییر رژیم نیستیم. ما به دنبال جلوگیری از تسلیحات هسته‌ای هستیم."

او در جریان سفر به توکیو، همچنین نامه ای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی را به شینزو آبه نخست وزیر ژاپن داد تا به تهران ببرد و به شخص او تحویل دهد. آقای آبه هم، حدود دو هفته بعد، در ۲۳ خرداد به ملاقات آیت الله خامنه ای رفت. با این حال، نه پاسخ رهبر به شینزو آبه مبنی بر اینکه "شخص ترامپ را شایسته مبادله هیچ پیامی نمیدانم و هیچ پاسخی هم به او ندارم"، و نه تاکیدات پی در پی جان بولتون مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آمریکا بر ضرورت مقابله سخت با تهران، منجر به پایان دعوت های آقای ترامپ برای مذاکره نشد.

نقطه اوج این رویکرد، در آستانه اجلاس سالانه سازمان ملل در نیویورک خبرساز شد که تلاش هایی با محوریت پاریس برای ترتیب دادن ملاقات میان دونالد ترامپ و حسن روحانی به جریان افتاده بود. در ۱۹ شهریور، رئیس جمهور آمریکا جان بولتون سرسخت‌ترین حامی براندازی حکومت ایران را برکنار کرد، آن هم در شرایطی که گزارش شده بود آقای بولتون پیش از برکناری، به‌شدت با ایده کاهش تحریم‌های ایران در ازای ملاقات روسای جمهور دو کشور مخالفت کرده است. در همان روز، وزیر خارجه آمریکا، به‌صراحت از آمادگی دونالد ترامپ برای ملاقات "بدون پیش شرط"با حسن روحانی خبر داد.

البته در ۲۵ شهریور، دو روز پس از حملات ۲۳ شهریور به یک پالایشگاه و یک میدان نفتی عربستان -که به قطع شدن موقت نیمی از صادرات نفت این کشور انجامید- آقای ترامپ آمادگی خود برای دیدار با مقام‌های ایرانی "بدون پیش شرط"را رد کرد.

در آن زمان، تصور می شد که دلیل این موضع گیری، حملات صورت گرفته به عربستان بوده که واشنگتن تاکید داشت کار تهران است. ولی بعدا معلوم شد با میانجیگری رئیس جمهور فرانسه، قرار شده دونالد ترامپ در شامگاه ۲۴ سپتامبر به حسن روحانی زنگ بزند، اما آقای روحانی در آستانه تماس از گفتگو انصراف داده است.

با توجه به مواضع قبلی و بعدی آقای خامنه ای در مخالفت با مذاکره رئیس جمهور با همتای آمریکایی خود در نیویورک، برداشت غالب این بود که انصراف حسن روحانی از گفتگو ناشی از منع رهبر بوده. ولی فارغ از تحولات منجر به این موضوع، تاریخ پیش بینی شده برای گفتگوی تلفنی مستقیم روسای جمهوری ایران و آمریکا -۲۴ سپتامبر- دو "بین سطور"بسیار مهم داشت:

نخست آنکه حتی حملات صورت گرفته به تاسیسات نفتی عربستان، آقای ترامپ را از اقدام برای گفتگوی مستقیم با رئیس جمهور ایران در روز بعد از حملات منصرف نکرده بود.

دوم اینکه موضع ۲۵ سپتامبر دونالد ترامپ در رد گفتگوی بدون شرط با جمهوری اسلامی، در فردای روزی بیان می شد که حسن روحانی حاضر به گفتگوی بدون شرط با او نشده بود.

براندازی یا معامله؟

آن گروه از حامیان براندازیِ که نسبت به رئیس جمهور آمریکا نظر مساعد داشته اند، قاعدتا وی را در کمک به تحقق هدف براندازی در ایران مصمم تشخیص داده اند.

ایجاد این تصور، با توجه به شدت بی‌سابقه فشار واشنگتن بر تهران در دوران دولت فعلی آمریکا، قابل فهم به نظر می رسد. نقش چنین فشاری در تضعیف جدی جمهوری اسلامی ایران نیز، حتما غیرقابل انکار است.

با وجود این، سوال مشخص آن است که آیا جهت گیری سیاست فشار حداکثری دولت آمریکا، سرنگون کردن حکومت ایران است یا وادار کردن آن به تعامل با آمریکا در شرایط مورد نظر دونالد ترامپ؟

البته پاسخ به این پرسش از دیگاه های مختلفی می تواند صورت بگیرد و هر پاسخ نیز، ممکن است درنهایت با مجموعه ای از اتفاقات غیرمنتظره به چالش کشیده شود.

اما به نظر می رسد میزان اشتیاقی که دونالد ترامپ در یک سال و نیم گذشته برای معامله با حکومت ایران نشان داده، پذیرش شِق اول را، حداقل تا این لحظه، بسیار دشوار کرده است


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>