پروژه ی حکومت برای شکست خیزشها
میانه ی گل و گلوله
در آغاز خیزش آبان (98)، مردم معترض بر اوضاع زندگی خود، به تفنگداران حکومت گل دادند.
و در پایان هفته، صدها کشته و هزاران زخمی و زندانی روی دست شان ماند.
بین گل و گلوله، چه چیزهایی نادیده گرفته شده بود، که میانه، چنین بر آتش و خون نشست؟
حکومت میداند، و مردم نیز، که ناکارامدی رژیم، جامعه را به انبار باروت تبدیل کرده است.
حکومت گفته نمی خواهد با قیام مردم غافل گیر شود، بل میخواهد ، خود، "مردم معترض"را غافل گیر کند".
مخصوصاً در ایامی که همسایه (عراق) و آنطرفتر لبنان و دیگرجاها، به پا خواسته اند.
جامعه معترض ایران در وضعیت "خود انگیخته و خود رهبری"به سر می برد.
سخت زخمی و عاصی و احساساتی، و بدون سازمان یافتگی است.
حکومت خوب بر این امر آگاه است.
رژیم عمداً، با "برنامه بنزین"، که از مدتها پیش تهیه کرده بود "توده"زخمی را به خیابان کشاند.
با آتش افروزی و خرابکاری سازمان یافته در اماکن( که خودش چیده بود)، و مسئول جلوه دادن معترضان، آنان را محاصره نمود،
به گلوله بست و چماق کوب کرد.
اکنون دارد بساط "مثله و دار"فراهم می کند.
و همینطور به روشن کردن جرقه یک خیزش دیگر میاندیشد. که بازهم خون بگیرد.
اعتصاب و اعتراض و جرقه و مبارزه وقتی می تواند مثبت باشد که "مردم خود، فکر کرده و تصمیم گرفته"،
به آن اقدام کنند. بدون شتابزدگی. و اسیر جو و احساسات شدن. بدون افتادن به تله ی برنامه ی "حرکت سازی"حکومت.
در عین حال، سازماندهی حرکت آگاهانه ی خویش. و غافل گیر کردن رژیم.
پروژه ی حکومت برای شکست خیزشها
بر اساس اخبار و تجارب و تحلیل خیزشهای دی 96 و آبان 98 داریم :
1-حکومت عمداً و آگاهانه جرقه جنبش را میزند تا جامعه که حکم انبار باروت، پیدا کرده، پیش از آنکه خودش آگاهانه،
و سازمان یافته قیام کند، غافل گیر شود.
2-رژیم میخواهد با آتش افروزی و خرابکاری هایی که خودش برای اماکن سازماندهی کرده، معترضان را مجرم نشان داده، آنان را در محاصره ی ویرانیها قرار بدهد، و نابود کند. با گلوله و چماق و شنکنجه و دار. او برای کشتار هیچ حد و مرزی نمی شناسد.
3- قصد دارد توسط آدمکشان خود در محلات ، با اعتراضات به مقابله برخیزد.
**
در مقابله با پروژه حکومت :
1- برای اقدام به اعتصابات و اعتراضات خیابانی، و شیوه های مبارزه ی مدنی دیگر، لازم است، فرداً و جمعاً، "خود، آگاهانه تصمیم "گرفت. بدون اینکه "جوگیر و اسیر احساسات بود". و بعد از اینکه، زمان کافی برای تصمیم گیری اختصاص داده شد.نباید اجازه داد رژیم حرکات اعتراضی را به محاصری خرابکاریها در آورد. با تغییر تاکتیک بین اعتصاب و خیابان و مبارزه منفی و غیره میتوان حکومت را از اجرای "محاصره توسط خرابکاریها"مانع شد. یعنی نباید به دنبال نقشه حکومت کشیده شد، بل بعکس، درست آن است که حکومت را به دنبال برنامه خود( مردم) کشید.
2- حکومت میخواهد با سوء استفاده از "خشم و احساسات"معترضان، آنان را غافل گیر کرده، به خیابان بکشاند وسرکوب کند. لازم است فرد و جمع، خود، "با تصمیمِ اندیشه شده"، پای به راه بگذارند. بدون اینکه شتابزدگی در کار باشد.
3- درست آن است که مبارزه با حکومت چهره ای آگاهانه پیداکند، و متکی بر تصمیمگیری شخص و افراد شرکت کننده شود.
دنباله روی شکست میافریند. حکومت می خواهد مردم در پروژه او حرکت کنند و سرکوب شان به جرم خرابکاری و اتهامات دیگر راحت انجام پذیرد.
نباید به تله افتاد. لازم است خود برای حکومت برنامه گذاشت و غافل گیرش کرد. تا جنبش اعتراضی نتواند این کار را انجام بدهد، احتمال ضربه پذیری و شکست اش خیلی خیلی زیاد است.
4- بهتر است فردی و جمعی اندیشید: اعتصاب لازم است یا اعتراض خیابانی؟ یا هر دو؟ یا شیوه و شیوه های مبارزاتی دیگر؟کی؟ کجا؟ چگونه؟ تفکر و تصمیم گیری روی اینگونه مسایل میتواند تا حدی، به حرکت شکل آگانه بدهد و از حالت خودبخودی آن بکاهد. و مانع میشود که مردم اسیر "برنامه حرکت سازی حکومت"بشوند. برعکس رژیم در برنامه و چنگ معترضان قرار می گیرد.
معادله باید برعکس شود. لازم است مردم کنشگر باشند، حکومت واکنش نشان دهد.
رژیم تا می تواند جرقه زنی خواهد کرد، که نیرو بگیرد و جامعه را ضعیف کند. باید به هنگام مناسب در مقابل اش سنجیده جواب داد.
نه شتابزده و خود بخودی. مانند واکنش به گرانی بنزین. برای اینکار بهتر بود معترضان بعد از دو هفته صحبت در شبکه های اجتماعی و
شنیدن نظرات جامعه سیاسی کشور، با اعتصاب عمومیبه حکومت جواب میدادند. از این طریق پروژه سرکوب او هم نقش برآب میشد.
5- بر طبق قوانین جهانی و بشری حق دفاع از خود و همینطور دفاع از جمع خود را نباید فراموش کرد.