اقتصادگرایان اصولگرا و نظم دوزیستی
می شود اقتصادگرا بود، اما تنها یک تصور سیاسی ـ ایدەئولوژیک از اقتصاد داشت. می شود اقتصادگرا بود و هدف از علم اقتصاد را تنها خدمت بە یک نظام سیاسی و نە رفاە مردم و ادامە چرخە اقتصاد دانست، و سرانجام می شود اقتصادگرابود اما اقتصاد را در جهان درهم تنیدە کنونی بعنوان جزایر از هم مجزا تصور کرد.
و این داستان آن اقتصاددانان اصولگرائی است کە نامەای دە مادەای بە روحانی نوشتەاند و در آن بخوبی توصیف های مطرح شدە بالا را بە نمایش گذاشتەاند.
روحانی اخیرا گفتە کە بلد نیست با روابط خارجی خراب اقتصاد را متحول کند. روحانی با این سخنان خود بطن اندیشە مسلط بر روابط خارجی در نظام جمهوری اسلامی را بە چالش کشیدەاست. در متن سخنان او، ایدە طلب تحول در روابط خارجی مطرح است کە رهبر نظام اساسا مبنای آن را همراە با سپاە پاسداران می چیند؛ روابط خارجی ای کە بر مبنای تقابل چیدە شدەاست. و آنگاە کە روابط خارجی ویران می شود، بشیوە اتوماتیک اقتصاد و زندگی مردم هم ویران می شود.
اما در نامە اقتصاددانان اصولگرا، در آن دە مادە مطرح شدە، خبری از نگاە آنان در مورد روابط خارجی وجود ندارد. آنان آمدەاند تا نظر رهبر و سپاە را توجیە کنند، اقتصاد ایران را جزیرەای کنند و بگویند کە می شود بدون روابط خارجی، اقتصاد یک کشور را چرخانید. آنان در واقع خواهان قطع روابط با جهان خارج بویژە با کشورهای پیشرفتە غربی هستند. و اساس ماجرا همینجاست.
مدل این اقتصاددانان یک مدل ایزولە شدە از نوع کشورهائی مانند کرەشمالی و کوباست. نگاە کە در سیاست بستەباشد، در اقتصاد هم بستە خواهد بود.
اما اشتباە فاحش این اقتصاددانان اصولگرا در این است کە جمهوری اسلامی بر خلاف کشورهای دارای اقتصاد بستە، در فکر ایجاد امپراطوری اسلامی (بقول خودشان تمدن اسلامی) است، و این قبل از هر چیز پول می خواهد. و چنین پولی هم از برکت اقتصاد باز و روابط خارجی وسیع مهیا می شود!
پس جمهوری اسلامی در عین تضاد با غرب بە روابط سیاسی و اقتصادی با آن در سطح گستردە نیاز دارد. باید از دشمن نفع برد تا بە آن ضرر زد! و این همانا هستە اصلی پارادوکسال نظام است.
البتە می شود دوزیستی بود، اما برای این دو زیستی بودن، باید کاملا نصف نصف بود. و این همان مسئلەای است کە اقتصاددانان اصولگرای نظام براحتی فراموش می کنند و در نامە اخیرشان بە روحانی بە اوج می رسد.