انتخابات اسرائيل؛ خیز نتانیاهو برای حفظ وضع موجود
مردم اسرائیل امروز (دوشنبه) در حالی برای سومین بار ظرف یک سال پای صندوقهای رای میروند که ظاهرا نگرانی اصلیشان بیش از آنکه نتیجه انتخابات باشد ویروس کرونا است که چند هفته پیش از طریق زائران کرهای به اسرائيل رسید.
در یکی از سرسختترین نبردهای انتخاباتی سالهای اخیر میبینیم که حتی از این ویروس نیز به عنوان اسلحه سیاسی استفاده میشود. به گفته «کمیته مرکزی انتخابات» شاهد پخش اخبار قلابی با هدف ایجاد سراسیمگی بین رایدهندگان احتمالی بودهایم. سیاست شاید قوت غالب مردم اسرائیل باشد اما این بار خیلیها ترجیح میدهند ریسک بیمار شدن را نکنند و خانه بمانند.
یک دلیل این عدم علاقه این است که در سومین انتخابات طی یک سال گذشته رای دهندگان دیگر تصمیمشان را گرفتهاند. کمتر کسی را میتوان راضی کرد از حزب آبی و سفید به لیکود برود و یا حتی به حزبی دیگر درون اردوگاه ایدئولوژیک خودش. نظرسنجیها این واقعیت را نشانمان میدهند. روز جمعه آخرین نظرسنجیهای پیش از انتخابات منتشر شدند و عملا شاهد تساوی آرا بین اردوی راست ملیگرا به رهبری بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر کنونی، و اردوی صهیونیستهای لیبرال و چپ به رهبری بنی گانتز، فرمانده کل سابق ارتش اسرائیل و رهبر حزب «آبی و سفید» هستیم.
رویدادهای اخیر هیچ یک نتوانستهاند این تساوی را بشکند. «معامله قرن» که نتانیاهو مدعی بود بزرگترین دستاورد کشور از بیانیه استقلال در سال ۱۹۴۸ تا کنون است توخالی از کار در آمد. حتی جرد کوشنر، مشاور و داماد ترامپ، که جهتگیری خود به نفع دولت اسرائیل را پنهان نمیکند علیه طرفداران الحاق بلافاصله بخشهای عظیمی از سرزمینهای فلسطینی به خاک اسرائیل موضع گرفت و در نتیجه شاهد اعتراض علیه نتانیاهو از سوی جناح راست اردوگاه سیاسی خودش بودیم. معامله ترامپ هر چقدر هم به تمام خواستههای نتانیاهو جامه عمل پوشانیده بود همچنان وعده «دولت فلسطینی» میداد و در راست اسرائیل خیلیها هرگز چنین چیزی را نمیپذیرند.
روند قضایی علیه نتانیاهو هم ظاهرا دیگر بر طرفدارانش تاثیر ندارد.اولین جلسه محاکمه او به اتهام رشوهگیری قرار است در روز ۱۷ مارس برگزار شود (در این روز نخستوزیر باید در دادگاه حاضر شود و اعلام کند که اتهامات وارده را میپذیرد یا خیر.) اما طرفداران او ظاهرا به کل روند قضایی اعتماد ندارند. نتانیاهو روز جمعه گفت قوه قضائیه باید ثابت کند قضات ناظر بر پروندهاش «چپگرا» نیستند.
دو طرف سیاست در اسرائیل اینقدر به همدیگر گل پاشیدهاند که مردم ظاهرا میخواهند عقب بایستند تا کثیف نشوند. البته به غیر از کنشگران توئیتری که شایعاتی پخش میکنند از این قبیل که حکومت ایران فیلمهایی از خودارضایی ژنرل گانتز در دست دارد و یا سارا نتانیاهو، همسر نخستوزیر، الکلی شده است. اگر در انتخابات بعدی دوباره شاهد بنبست و تساوی آرای دو طرف باشیم چه میشود؟ بازار حدس و گمان در این زمینه از همین حالا داغ است. بعضی ناظرین از احتمال چهارمین انتخابات پیاپی خبر میدهند. بقیه میگویند گانتز وادار به پذیرش دولت چرخشی با نتانیاهو میشود.
از جمله سایر شایعات این است که نتانیاهو اصلا برای این هنوز در صحنه سیاسی حاضر است که میخواهد از کنار رفتنش به عنوان امتیازی استفاده کند تا در معامله با دادستانی از زندان رفتن خود جلوگیری کند. شایعه دیگر مربوط به آویدور لیبرمن، رهبر حزب «اسرائیل، خانه ما» میشود که خودداریاش از هرگونه ائتلاف با احزاب مذهبی ارتدوکس و قسم خوردنش به اینکه حاضر نیست با نتانیاهو دولت تشکیل دهد باعث درگرفتن انتخاباتهای مکرر یک سال اخیر در اسرائیل شده است. شایعه این است که لیبرمن قرار است با شورشیان حزب لیکود به توافق برسد تا «کودتای حزبی» علیه نتانیاهو سازمان دهند. بعضیها حتی میگویند رئیسجمهور کشور، روون ریولین، اصلا نمیتواند فردی را مسئول تشکیل دولت کند که اتهامات رسمی و قضایی علیهاش مطرح هستند.
در انتخابات امروز اما هر اتفاقی بیافتد بهاحتمال بسیار نتانیاهو همچنان چند سال دیگر در محوریت سیاست اسرائیل قرار خواهد داشت. میراث بیبی هم دقیقا همین است. مخالفینش او را متهم میکنند که ایدئولوگی ارتجاعی است اما او در طول سالهای طولانیاش در قدرت نشان داده که بر خلاف سایر رهبران اسرائیل هدف واقعیاش حفظ نظم موجود است.
سایر رهبران کشور ما تا پیش از او (بخصوص از اواخر دهه ۱۹۷۰ به بعد) دست به تغییرات عمده در اسرائیل زدند: مناخم بگین، چهره راستگرا و اولین نخستوزیر اسرائیل که از حزب کارگر نمیآمد، با مصر توافق صلح امضا کرد و دست به آزادسازی بازارها زد که عواقبی به شدت مخرب داشت. اسحاق شامیر دست به مذاکرات با فلسطینیها در کنفرانس مادرید زد. اسحاق رابین توافق اسلو را امضا کرد و به معاهده صلح با اردن رسید. آریل شارون دیوار بین اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی را بالا برد و نیروهای کشور را از نوار غزه بیرون کشید. حتی اهود اولمرت، آخرین نخستوزیر پیش از نتانیاهو، کشور را عازم جنگ دوم با لبنان کرد که حساسترین لحظه تاریخ نظامی اسرائیل از جنگ ۱۹۷۳ به بعد بود. او سپس به سرعت تلاش به رسیدن به توافق با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، کرد اما پیش از اینکه به جایی برسد به جرم فساد اقتصادی کنار زده شد.
اما هیچ یک از رهبران فوقالذکر دوره خود را به پایان نرسانند. در اسرائیل رقم زدن تغییر سیاسی یعنی نه تنها مقابله با بخشهای عظیمی از جمعیت که در ضمن حرکت علیه اعضای ارگانیک ائتلاف سیاسی خود نخستوزیر.
شاید رمز دوام نتانیاهو در قدرت دقیقا همین باشد. او مثل قورباغهای که در دیگ افتاده به تدریج به این باور رسید که هرگونه تغییر در نظم کنونی فاجعه بار خواهد بود. او هر چقدر هم که نژادپرستی را تشویق کند همچنان جلوی افراطگراییهای اعضای ائتلاف سیاسی خودش در این زمینه را میگیرد. هر چقدر هم که سفت و سخت از نابود کردن حماس و جمهوری اسلامی ایران حرف بزند هرگز به سوی جنگ نشتافته و عملا او است که به قطر اجازه میدهد چمدان چمدان پول نقد را از مرزهای اسرائیل به نوار غزه برساند تا حاکمیت حماس سر پا بماند.
نتانیاهو به جای اینکه اسرائیل را به سوی جلو پیش ببرد با تمام تلاش میکوشد خود را در قدرت نگاه دارد. او فضایی درست کرده که در آن هر رهبری که در پیاش بیاید برای انجام تغیرات عمده در اسرائیل دشواریهای بسیاری پیش رو خواهد داشت. همین است که بسیاری از کسانی که کوشیدهاند او را کنار بزنند (از یائیر لاپید و حزب «یش آتید» تا اسحاق هرزوگ و حزب کارگر و حالا ژنرال گانتز و حزب آبی و سفید) بیش از آنکه نقطه مقابل او جلوه کنند مانند نسخهای کمرنگ از خود بیبی میمانند که شاید فساد اقتصادیاش کمتر است.
نتانیاهو فقط نگران محاکمه پیش رو نیست. او در ضمن میبیند که نگاه دنیا به خودش عوض شده است. برای درک این واقعیت کافی بود مناظره اخیر نامزدهای ریاستجمهوری حزب دموکرات آمریکا را تماشا کنیم. برنی سندرز، نامزد پیشتاز آن رقابت، با لقب «متعصب نژادپرست» به بیبی حمله کرد. اما نکته گویاتر اینجا است که هیچ یک از سایر نامزدها در پاسخ به سناتور سوسیالیست آمریکایی از نتانیاهو دفاع نکرد. همین است که امید بیبی به سر کار ماندن ترامپ است. ترامپ آخرین متحد واقعی بیبی است و هر دو آنها تنها با حفظ کرسی خود در قدرت میتوانند خود را از دست عدالت قضایی نجات دهند.
برای نتانیاهو این آخرین فرصت برای توقف تغییر است. اما اگر ایدئولوژی ترامپ میکوشد جهان را به عقب بازگرداند، هدف ایدئولوژی نتانیاهو چیزی نیست مگر حفظ وضعیت موجود. شعار او انگار این است: «اسرائیل را همینطور نگاه دارید.»