هنر و علم اطلاع رسانی به هنگام پاندمی
هنر و علم اطلاع رسانی به هنگام پاندمی
آنتونی فوچی[۱] متخصص بیماریهای عفونی. هماهنگ کننده واکنش ویروس کرونا دبورا بریکس.[۲] مقامات بهداشت شهرستان در سرتاسر ایالات متحده آمریکا. پاندمی کووید-۱۹ به ظهور یک سری اسامی مخاطبان جدید انجامیده: آنهایی که در مرکز توجه رسانه ها و مسئول کمک به مردم هستند برای درک اینکه چه اتفاقی در حال افتادن است، چه اتفاقی در مرحله بعد احتمالا بوقوع میپیوندد، چگونه رفتار کرد تا شیوع پاندمی را کاهش داد، و چرا.
از طریق این مقامات بهداشتی، میلیونها نفر در مورد فاصله های اجتماعی، مسطح کردن شیب نمودار، ماسک زدن، واکسن، داروهای ضد ویروس و خیلی موارد دیگر آشنایی پیدا کرده اند.
موقعیت دشوار است: کم اهمیت دادن به یک خطر ممکن است باعث شود که مردم به اندازه کافی واکنش قوی نشان ندهند؛ و اگر زیاده روی شود ممکن است دفعه دیگر گوش ندهند. و چطور میشود به گفته های مقامات اعتماد کرد زمانی که درک دانشمندان از این ویروس هر هفته تغییر می کند؟
دبورا گلیک[۳] محقق ارتباطات بهداشتی در یوسی ال ای دانشگاه فیلدینگ در بهداشت عمومی[۴] سالها صرف مطالعه هنر و علم اطلاع رسانی به مردم در زمان فوریتهای پزشکی کرده، و در مورد این موضوع در سال ۲۰۰۷ در مجله سالانه بهداشت عمومی مقاله ای نوشت[۵].
در طول سالها گلیک به مراکز کنترل و جلوگیری بیماری ایالات متحده آمریکا کمک کرده که برنامه های ارتباطی برای یک سری گسترده از خطرات تهدید کننده سلامتی، از جمله بیوتروریسم،[۶] بوتولیسم[۷] و طاعون تهیه کنند. مجله دانستنیها[۸] با گلیک صحبتی داشت در مورد اصول اساسی که مقامات بهداشتی را در پیام رسانی راهنمایی میکند با توجه مخصوص به پاندمی فعلی.
این مصاحبه برای طول و شفافیت آن ویرایش شده است.
اهداف ارتباطات بهداشت عمومی در یک پاندمی چیست؟
هدف این است تا جایی که ممکن است اطلاعات وسیعی را هر چه سریعتر در سطح وسیعی از مردم منتشر کرد. این یعنی پیامها باید ساده باشند. با این حال در اطلاع رسانی به هنگام خطر، بسیاری از پیامها ساده نیستند- آنها وابسته به مفاهیم تکنیکی هستند مثل ٬٬ صاف کردن شیب منحنی٬٬ یا ٬٬ ردیابی تماسها٬٬ (بمنظور پیگیری افراد ناقل) که در ابتدا برخی از مردم ممکن است درک نکنند که منظور چیست. در نتیجه پیام های اولیه بطور کلی روی اینکه چه اتفاقی در حال افتادن است، چه کاری باید کرد، چگونه باید انجامش داد، کجا باید اطلاعات را پیدا کرد و کی چه کاری انجام می دهد، تمرکز دارد. وقتی که ٬٬ چه٬٬ در اذهان در حال چرخش است ٬٬ چرا٬٬ میتواند در آن ادغام شود.
ما یک شیوه داریم بنام ٬٬ نکات اصلی بحث٬٬ که در واقع، آن از روابط عمومی و سیاست نشات گرفته اما حدود ۲۰ سال پیش در بحران ها و خطرات اضطراری استفاده شد. قبل از انتشار رسمی، گروهی از افراد مسئول در مورد ایده های اصلی برای اطلاع رسانی به مردم، تصمیم می گیرند. در مجموع یک قاعده کلی این است، اگر شما در مورد مسائل اساسی بقا صحبت میکنید، شما بیش از سه یا چهار نکته در یک زمان احتیاج ندارید.
شما آن را بر مبنای شواهد ارایه می دهید. اگر شما بگویید که ماسک بپوشید، شواهد شما آن مطالعاتی است که نشان داده کسانی که ماسک پوشیده اند احتمال کمتری برای پخش ویروس کرونا دارند. اگر شما بگویید که دستها یتان را بشویید، برای این است که از سرایت میکروب جلوگیری شود. ایده اصلی این است که شما پیامهای اساسی را داشته باشید، با اینحال شما درگیر توضیح دادن این هستید که چرا این کار را انجام می دهید.
٬٬ دستانتان را بشویید٬٬ و ٬٬ ماسک بپوشید٬٬ پیامهای ساده ای هستند. فاصله های اجتماعی تا حدی پیچیده می شود، اما هنوز هم از نظر منطقی ساده است. اما حالا بیایید به موضوع نه چندان ساده ای مانند ٬٬ صاف کردن شیب منحنی٬٬ بپردازیم.
درک اینکه چرا شما این کار را میکنید، قبل از هر چیز فرض بر این است که شما میدانید منحنی چیست، بنابراین شما باید از نمودارها استفاده کنید و توضیح دهید که اینها چه مفهومی دارند و هر کدام نماینده چیست. سپس موضوع افزایش ناگهانی ظرفیت بیمارستان[۹] مطرح میشود. شما مفهوم این را درک نخواهید کرد مگر اینکه شما دانشجوی بهداشت عمومی یا حوادث یا فجایع طبیعی باشید.
به این دلیل است که ما در مورد موضوع هایی که بیشتر پیچیده هستند صبر میکنیم تا مردم کاملا پیامهای ساده را درک کرده باشند. نیرو و تلاش زیادی لازم است تا به مردم کمک کرد تا درک کنند در حال حاظر چه کارهایی انجام می شود. از جمله از نظر بهداشت عمومی، نه تنها کاهش سرایت و موارد بیماری بلکه جلوگیری از غافلگیری سیستم بیمارستانها نیز مطرح است.
٬٬ صاف کردن شیب منحنی٬٬ برای جلوگیری از افزایش ظرفیت سیستم بهداشتی، یکی از پیچیده ترین مفاهیمی بود که مقامات بهداشتی مجبور بودند در زمان پاندمی به اطلاع عموم برسانند. در واقع این حقیقت که ما الان اهمیت آن را درک میکنیم یکی از مهمترین موفقیتهای ارتباطات ویروس کرونا تا به حال بوده.
آیا پاندمی با سایر موارد بهداشت عمومی تفاوت دارد؟
اطلاع رسانی در مورد خطرات معمولی معمولا در مورد مسایل سلامت شخصی مثل سیگار کشیدن یا مسائلی در مورد بیماریهای مسری مقاربتی یا سل، در ارتباط است. آنها معمولا روی گروهی از مردم با ریسک بالا تمرکز دارند. در نتیجه شما مخاطبان مشخص دارید، شما بازاریابی میکنید، و شما ارتباط برقرار می کنید. آنها ارتباطات در مورد موارد خطری روزمره هستند.
تفاوت در اینجاست: در حالت اضطراری همه در معرض خطر هستند – یا دست کم همه در یک مکان مشخص. بیشتر موارد اضطراری یا محلی هستند یا منطقه ای، اما جمعی هستند، به این معنی که تعداد بیشماری از مردم در معرض خطر هستند، و این لزوما به این معنا نیست که آنها کاری انجام داده اند و یا از انجام عملی سر باز زده اند.
موارد اضطراری خبرساز هستند. کووید-۱۹ استثنایی است، با وجود این برای اینکه تمام رسانه ها با هم همکاری داشتند، که این معمول نیست. بنا براین ما مجبور نبودیم که تمرکز خود را روی آگاه کردن مردم از مشکل متمرکز کنیم، ما توانستیم روی اینکه آنها چه کارهایی باید انجام دهند، متمرکز شویم – به آنها کمک کنیم تا رفتارهایی که به کاهش خطر کمک میکند، پذیرفته و انجام دهند مانند زدن ماسک و حفظ فاصله های اجتماعی.
در پاسخ به ارتباطات پاندمی چقدر برنامه از پیش تهیه شده تهیه می شود؟
بسیاری از برنامه های پاندمی از سالها قبل پیاده شده اند. ما پس از اپیدمی سارس[۱۰] در ۲۰۰۲-۲۰۰۳ خیلی نگران بودیم که ما برای یک پاندمی جهانی آمادگی نداریم. پیامهای بسیاری گسترش یافت، خصوصا در مورد بهداشت – اگر بیمار هستید در خانه بمانید، دستانتان را بشویید، واکسن آنفلوانزا بزنید. ما تا حدودی هم پناهگاه اضطراری[۱۱] را تصور کرده بودیم: مکزیکوسیتی در اولین هفته اپیدمی آنفولانزای خوکی در سال ۲۰۰۹ دستور پناهگاه اضطراری داشت. اما ما فقط به دو هفته فکر می کردیم! آن چیزی است که خیلی با وضعیت فعلی تفاوت دارد. این خطر(پاندمی کرونا) خیلی طولانی تر و خیلی گسترده تر است.
آیا شما باید مردم را بترسانید تا آنها را وادار به عمل کنید؟
سالها بحث بر سر این بود آیا از ترس در اطلاع رسانی بهداشتی استفاده کرد یا نه. اتفاق نظر همگان در این است که بستگی دارد به نوع تهدید و اینکه چقدر قریب الوقوع است. در اطلاع رسانی های روزمره در مورد خطر استعمال دخانیات یا پرخوری، شما در مورد ترس اغراق نمی کنید. در اینجا این درست است که یک نگرانی وجود دارد، اما با اغراق کردن در مورد ترس، شما آنچنان آن را ترسناک میکنید که کسی نمی خواهد به شما گوش دهد.
شما با این مساله در حال حاضر مواجه نیستید که موارد اضطراری تهدید جانی دارند. اکثریت قریب به اتفاق مردم اشتیاق شدیدی به یادگیری دارند. آنها برای فراگیری اطلاعات آمادگی دارند، تا زمانی که اطلاعات بطور خرد خرد شده در اختیارشان قرار گرفته که آنها را تحت تاثیر قرار ندهد. و به این دلیل است که شما آنرا تقسیم بندی میکنید. شما نمیتوانید همه چیز را به همه کس به یکباره بگویید. اما اگر مردم را بمرور راهنمایی کنید و به آنها آموزش بدهید، در واقع اکثریت مردم گوش خواهند داد. این دقیقا آن چیزی است که ما ملاحظه کرده ایم.
چقدر شما باید پیام ها را برای مخاطبان مختلف تنظیم کنید؟
آنچه که ما در پیامهای بهداشت عمومی مییابیم این است، هر چه بیشتر شما بتوانید آن را با شرایط ویژه زندگی شخص مطابقت بدهید، بهتر است. اما برای یک اداره بهداشت متناسب کردن پیامها برای همه کار دشواری است. در حالت ایده آل ما والدین، مدرسه، دانشگاه، ارگانهای محلی، ارگانهای مذهبی را داریم که پیامهای ما را دریافت میکنند، در باره جمعیت خود فکر میکنند و می گویند این روش در مورد ما صدق می کند، و این آن چیزی است که ما می خواهیم انجام دهیم. در دانشگاه من، ما ماه هاست که پیامهای ویژه ای را شنیده ایم و حالا در مورد چگونه به سر کار رفتن، اگر که به این کار مجبور شوید: مطمئن شوید که دستگیره در را تمیز کنید، زیاد تردد نداشته باشید، ساعتهای ورود متناوب باشد و چیزهایی از این قبیل.
این پیامهای هدفمند مهم هستند زمانی که کار و کسب شروع بکار میکنند: این کارهایی است که کارکنان ما باید انجام دهند، این کارهایی است که ارباب رجوع باید انجام دهند، ما به مراجعین بدون ماسک اجازه ورود نمیدهیم، باید فضای کار را تقسیم بندی کرد. قسمتی از اینها بمرور زمان فرا گرفته میشود. ما این را در حین عمل یاد میگیریم. ما سالها برنامه برای پاندمی طرح کردیم، بعد از سارس و آنفولانزای اچ۱ان۱[۱۲] اما هیچکس به خیلی از مسائل عملی که ما امروز با آنها روبرو هستیم، نپرداخت، برای اینکه ما تا این حد به آینده فکر نکرده بودیم.
چطور با اطلاعات نادرست عمدی و اطلاعات غلط برخورد می کنید؟ آیا باید فقط آنها را نادیده گرفت تا از مهم شدن آنها جلوگیری شود؟
اگر که اطلاعات غلط یا غیر علمی ترویج پیدا کند نباید ساکت ماند. شما بطور قطع واکنش نشان داده و آنها را نفی میکنید. و شما اینکار را به نحو هوشمندانه و بطور مداوم تکرار میکنید. بعد از جنبش ضد واکسن که در اواخر ۱۹۹۰ خیلی سر و صدا کرد، بهداشت عمومی مردم شروع کرد که به مرور بیشتر منسجم، دقیق ومبتنی بر شواهد علمی باشد. آنها به مقاومت ادامه دادند، گرچه هنوز هم جنبش ضد واکسن وجود دارد ولی تهدیدش به حداقل رسیده.
کووید-۱۹ اطلاعات اشتباه بسیار زیادی داشته، و آنها از طرف کاخ سفید حمایت شدند: که اخبار این ویروس جعلی است، هیچ موقع به آمریکا نمی رسد، ما آماده ایم، ما درمان آنرا داریم؛ هیدروکسی کلروکین والبته ناگفته نماند مواد سفید کننده و ضد عفونی کننده. اما یک واکنش مقاومت آمیز شدیدی وجود داشت. در کالیفرنیا شهر دار لس آنجلس، استاندار و مقامات بهداشت عمومی پیامهایی فرستادند که ٬٬ این یک چیز واقعی است، ما باید فاصله های اجتماعی را رعایت کنیم، ما باید از بالا بردن ظرفیت بیمارستانها جلوگیری کنیم.٬٬
اما چه می شود اگر این پیامهای متناقض منعکس کننده دانش در حال تکامل ما باشد؟ ما اول شنیدیم که ماسکها موثر نیستند، بعد شنیدیم که آنها موثرند...
شما باید به عقب برگردید و بگویید، ٬٬ میدانید ، ما در ماه فوریه از کارآیی ماسکهای صورت اطلاع نداشتیم، اما اکنون این آگاهی را داریم٬٬. شیوه بهتری که در ماه فوریه میتوانست گفته شود ممکن است اینچنین باشد،٬٬ ما نمیدانیم تا چه اندازه ماسکها موثر هستند؛ ما زمانی که همه داده ها را بدست آوردیم در این مورد تصمیم می گیریم.٬٬ اگر شما به اطلاع رسانی ها در شرایط فوق العاده اضطراری گوش کرده باشید، آنها فقط آنچه را که می دانند به شما می گویند. اگر شما چیزی را نمی دانید، داستان سر هم نمی کنید. میگویید: ٬٬ ما روی این مساله کار میکنیم، ما در این مقطع اطلاعات کافی را نداریم ، ما به محض اینکه دسترسی به اطلاعات پیدا کنیم آن را در اختیار شما می گذاریم.٬٬
آیا می توانید به نمونه هایی از اطلاع رسانی کووی-۱۹ اشاره کنید که بطور بسیار ضعیفی صورت گرفته؟
هر نوع پیام متناقضی بد است. اگر شما در مورد این تهدید تردید کنید، یا یک چیزی را در یک زمان بگویید و چیز دیگری در زمان دیگر، این پیام رسانی متناقض است، و اعتماد و اعتبار را از بین می برد.
با دولت مرکزی کشمکش های زیادی وجود داشت، تناقض های بسیاری بود، مقداری دروغ و داستانهای ساختگی وجود داشت. من فکر میکنم فوچی و بریکس مشاوران کاخ سفید به اندازه کافی در این شرایط درست عمل کردند. اما رییس جمهور ما فرصتهای زیادی یکی پس از دیگری داشت که نشان بدهد که او میتواند ارتباطی مسئولانه، هماهنگ، معتبر و با همدردی داشته باشد. این بزرگترین امتحان او بود و او شکست خورد.
اگر به جنبه های مثبت بنگریم، چه چیزی خوب انجام شد؟
اگر شما به بهترین شیوه ارتباط برقرار کردن بعد از یک شرایط اضطراری نگاه کنید، معمولا از طرف مقامات محلی و کسانی که در مورد آن مساله تخصص داشته اند، صورت گرفته. آنها هم جامعه را می شناسند و هم موضوع بحث را. در لس آنجلس، مدیر بهداشت شهرستان، باربارا فرر[۱۳] توصیه های بسیارعالی، خیلی آرام و دلگرم کننده همراه با ایده ها و دستورالعمل هایی بطور مرتب ارائه داد. فرما نداران، شهرداران، مدیران بهداشت عمومی، متخصصین امراض مسری (اپیدمیولوژیستها) و کادر پزشکی قدم پیش گذاشته و منبع اصلی بودند. از نقطه نظر اطلاع رسانی در مواقع اضطراری این کاملا منطقی است.
https://www.medscape.com/viewarticle/933729#vp_1
نویسنده:
باب هولمز نویسنده علمی مستقر در ادمونتون کانادا.[۱۴]
توضیحات:
Anthony Fauci [۱]
Deborah Brix [۲]
Deborah Glik [۳]
UCLA Feilding School of Public Health [۴]
Annual Review of Public Health[۵]
Bioterrorism [۶]
تروریسمی که شامل انتشار عمدی عوامل بیولوژیک است. این عمل با انتشار باکتری ها، ویروس ها یا سموم که ممکن است به شکل طبیعی اشان یا به فرم دستکاری شده توسط انسان صورت می گیرد. این روش در جنگها استفاده می شود.
Botulism [۷]
یک بیماری نادر ولی بالقوه کشنده است. بوتولیسم یک بیماری فلج است که عامل ایجاد کننده آن سمی است که توسط باکتری کلوتستریدیوم بوتولینوم تولید میشود.
Knowable Magazine [۸]
Hospital Surge [۹]
SARS [۱۰]
Shelter-in-place [۱۱]
پناه گرفتن در قسمتی از ساختمان مسکونی که داری پنجره های کمتری است مانند یکی از اتاق ها یا پناه گرفتن در ساختمانی در قسمتی از شهر که محفوظ تراز بقیه جاهاست. معمولا در مواقع بحرانهای اضطراری به این کار اقدام می کنند.
H1N1 flu [۱۲]
Barbara Ferrer ¬[۱۳]
Bob Holmes is a science writer based in Edmonton, Canada [۱۴]