جنایات جنسی انگلیسها و فرانسوی ها در آفریقا، دست مایه داستانسرائی تاریخ نویسان
دست نوشته های جنایات جنسی انگلیسها و فرانسوی ها در آفریقا، دست مایه داستان سرائی تاریخ نویسان پهلوی، برای دربار قاجار
یک آلمانی در پرونده تاریخی کشور و ملتش آلمان، جنایات آشوئیتس را دارد، ولی نسل جوان آلمان هرگز از آلمانی بودن خود خجالت نمی کشد؟ چون در کتابهای تاریخی فقط هیتلر و حزب نازی گناهکار قلمداد شده،
ولی چه عللی باعث شده که یک ترک زبان از ابراز هویت خود خجالت بکشد؟ و خود را مثلا آذری معرفی کند.
چون در کتابهای تاریخی کل ملت ترک مقصر قلمداد شده، به همراه میلیونها جوک تحقیر آمیز، که تمام جوکهای خنده دار دنیا برای آدمهای هالو و احمق را به ×× یه ترکه بود ×× تبدیل کرده اند، برخلاف قوانین حقوق بشر نژاد ترکها را در کتابهای درسی و تاریخی آنچنان جلوه داده اند که گویا ترکها ذاتا آدمهای بدجنسی هستند.
آیا این ناشی از همدستی روسها و انگلیسها و فرانسوی ها و فارسها و ارامنه، در نوشتن تاریخ جعلی شرم سازانه برای محو و ریشه کن کردن هویت ملتهای ترک در جهان نمی باشد؟
بعضی از پانفارسیستها آنچنان می نویسند که شاهان ترک باعث عقب ماندگی و رشد فاناتیک در ایران شدند، که گویا حکومتهای فارس قبل از ترکها حاکمیتی لائیک، یا آتئیست و ماتریالیست داشتند، البته فراموششان می شود که در همین قرن ۲۱ حاکمان فارس شیعه در ایران دست قطع می کنند، زنان را سنگسار می کنند، انسانها را از کوه پرتاب می کنند، در ملا عام اعدام می کنند، شلاق می زنند، البته روشنفکران ایران برای فرار از واقعیت سعی می کنند زیرکانه این جنایات را هم به گردن عرب و ترک بیندازند.
برای نوشتن صدها کتاب در مورد انحرافات جنسی در دربار قاجار به صدها گزارشگر بیکار لازم بود که این همه جفنگیات را برای بی حیثیت سازی ترکها ردیف کنند، شاید این تاریخنگاران دوربین بدست و یا با دوربین های مدار بسته ۲۴ ساعته تمام اتاق خوابهای دربار قاجار را تحت نظر گرفته بودند، این کار در آن زمان مطلقا امکان پذیر نبود، ولی یک تاریخ شناس هر چقدر هم که خیالباف باشد و شخصا انحراف جنسی داشته باشد نمی تواند بدون اطلاعات و زمینه های قبلی این همه قصه را سر هم کند، ولی آنچه که مسلم است جمع آوری کلسکیونی از دفتر خاطرات و پایه های فکری تاریخ نگاران مواجب بگیر ایران را یاداشتهای جنایات جنسی انگلیسها و فرانسویها در کشورهای مستعمره تشکیل داده و هنر آنها این بوده است که این داستانها را مطابق با فرهنگ ایران به خاندان قاجار نسبت داده اند.
تمرکز روی معلولیت جسمی و اخته بودن و خواجه تاجدار نامیدن آقا محمد خان و گویا آقا محمد خان با کور کردن ۲۰ هزار کرمانی مبارز شیره ائی که حال تکان خوردن نداشتند آنها را از دور منقل جمع کرده و از چشمهای آنها مناره ساخته، بر پدر دروغگو لعنت (( احتمالا سربازان آقا محمد خان به شیره کش خانه های کرمان رفتند و به معتادان گفتند بی حرکت و آنها هم از فرط نئشگی گفتند داداس کو حرکت؟ ))) البته ژنرال «سر پرسی سایکس» تاریخ نویس انگلیسی بر حسب تجربیات جنایایات استعماری کشور متبوع خود در آفریقا این تعداد را در اثر نئشگی تا هفتاد هزار جفت چشم هم بالا برده، احتمالا ایشان هم در شیره کش خانه های کرمان دور منقل نشسته بوده و در عالم نئشگی از نزدیک شاهد ماجرا بوده، باور کردن این جفنگیات یعنی خندیدن به شعور انسان، تو روشنفکر ایرانی که خود را عقل کل می دانی چرا باور کردی؟ داشتن عقل سلیم هم نعمتی است!!
این همه جنایات جسمی و جنسی در کتابهائی مثل سوسمارالدوله فقط می تواند بر اساس فیلم های مستند ویدئوئی ضبط شده از اتاق خوابهای دربار قاجار واقعیت داشته باشد.
صحنه های سر سره بازی های سکسی در دربار قاجار که باز گو کردن آن شرم آور است، تنها می توانسته در آفریقا و توسط کارگزاران و سربازان انگلیسی صورت گیرد که در جریان جنگ جهانی دوم بطور اتفاقی همه جنایات سکسی آنها برملا شد که برای مثال وقتی استعمارگران سرگرم جنگ بودند و بعلت از دست دادن کنترل خود بر کشورهای مستعمره زمینه ائی برای آنها فراهم شد که بتوانند استقلال خود را بدست آوردند، اکثر سربازان کشورهای استعماری بخاطر تجاوزات جنسی در کشورهای مستعمره مورد انتقام مردم واقع شدند و آلت های تناسلی آنها را خانواده های قربانیان بریدند، و این در آنموقع زبانزد همه شد که سربازان استعمارگران بدون آلت تناسلی به خانه های خود بازگشتند.
ولی چگونه می توان بدون فیلم برداری و حضور در اتاق خوابهای قاجار این همه داستانهای سکسیتی برای خاندان قاجار سر هم کرد؟ در واقع این داستانها زیاد هم ساختگی نیستند بلکه، اینها داستانهای دوره استعمار فرانسه و انگلیس در آفریقا و دیگر کشوهای مستعمره می باشند که بر اساس باز تعریف سربازان اخته شده در کشورهای مستعمره، این داستانها بعنوان سوژه به تاریح نگاران پانفارسیست ایران داده شده، این دانشجویان پانفارسیست در دوره قاجار بجای تحصیل در اروپا جذب فراماسیونها گردیده بودند و عملا زمینه کودتا را توسط رضا قشوچی بر علیه دولت قاجار را تدارک می دیدند، آنها را دولت قاجار فرستاده بود که در اروپا تحصیل کنند و مدرنیسم را یاد بگیرند و به ایران بیاورند، ولی آنها بجای مدرنیسم، تاریخ جنایات استعمارگران انگلیسی و فرانسوی را در کشور های مستعمره را بعنوان تاریخ قاجار و ترک به همراه آوردند، و مشروطه تقلبی را زمینه ائی برای کودتای رضا قشوچی و سرنگونی دولت قاجار را فراهم آوردند، و بعد از آن تاریخ ایران توسط همین ها تدوین شد، و بیضه های آقا محمدخان قاجار شد مبدا تاریخ و تاریخ ایران و همه حیثیت ملت ترک بر اخته بودن کذائی آقا محمدخان استوار گردید و کوپی پیس جنایات انگلیسها و فرانسویها در کشورهای مستمره شد داستانهای حرمسرای دولت ترک قاجار در ایران، بی جهت نیست که تاریخ ایران بوی بیضه های اخته شده آقا محمدخان و تجاوز جنسی و همجنس بازی می دهد و طبیعتا بر اساس این داستانهای کاملا دروغ باید تمام کودکان ترکهای دنیا از ترک بودن خود خجالت بکشند، چون جنایات انگلیسها و فرانسوی ها در قالب جنایات شاهان ترک تعبیر و تفسیر شده، چون جنایایات انگلیس و فرانسه در آفریقا زیرکانه و موزیانه بنام ملت ترک در کتابهای تاریخی مدارس ایران و اروپا به ثبت رسیده، آیا وقت آن نرسیده که تاریخ نویسان واقعی ترک آزربایجان آستین بالا بزنند و تاریخهای مغرضانه انگلیسها و فرانسویها و نوکران پانفارس آنها را حداقل برای ملت ترک آشکار سازند؟
انگلیس در برنامه طولانی مدت خود برای شکست امپراتوری عثمانی دو دسته گی شیعه و ثنی را ایجاد کرد و عملا با ایجاد تشیع در آزربایجان ارتباط و اتحاد ترکهای دو طرف دریای خزر را تضعیف کرد، و با روی کار آوردن رضا قشوچی و فارسیزه کردن آزربایجان در ایران، سعی کرد ارتباط ترکها را به بیگانه انگاری ترکها تبدیل کند، تاریخی هم که برای ترکها و مغولها نوشت سعی کرد ترکها را در جهان هیولاهای متجاوز خونخوار نشان دهد، اگر فیلم سرکوب اسکاتلندیها را بدست انگلیسها ببینید، داستانهای افسانه ائی مغول ها را در جنایات انگلیسها در اسکاتلند می توانید بینید، قصه های مغولها همان رفتار انگلیسها با اسکاتلندی ها می باشد که بنام مغول در کتابها ثبت گردیده است، و گر نه چه نیازی هست که انگلیسها کتابهای تاریخی ترکها را بطرز اسرار آمیزی کلاسه بندی کنند و جزو تاریخهای فوق العاده سری و طبقه بندی شده محافظت کنند،
انگلیسها در تاریخ شگردشان همیشه اینطور بوده، که برای نابودی کردن دشمن از ترکهای بی اطلاعی مثل ستارخان و یا آدمهای خود فروشی مثل رضا قشوچی و احمد کسروی استفاده می کرد.
این قصه واقعی نشانگر سیاست دائمی انگلیس ها است:
روزی قرار می شود که هیتلر و استالین و چرچیل به یک سگ خردل بخورانند، هیتلر گردن سگ را محکم می گیرد و بزور خردل را در دهانش فرو می کند، سگ دست و پای هیتلر را گاز می گیرد و فرار می کند، استالین سگ را در بغلش می گیرد و کمی نوازشش می کند و بعد او هم می خواهد بزور خردل را به سگ بخوراند که نمی تواند، چرچیل سگ را در بغلش می گیرد و نوازش می کند، و بتدریج خردل را در مقعد سگ می مالد، در اثر سوزش مقعدش، سگ بلاراده برای دفع سوزش شروع به لیسیدن مقعدش می کند، و بدینطریق چرچیل همه خردل را از طریق سوزش مقعد سگ به او می خوراند،