ژیسکاردستن و انقلاب ایران
ژیسکاردستن البته خود را «تقصیرکار» نمی دانست. حتی رابطه بسیار خوبی با محمدرضا شاه داشت. در سال ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) که به ریاست جمهوری فرانسه رسید، نخستین مهمان خارجی که به کشورش دعوت کرد، شاه ایران بود. آن هم در حالی که شاه در غرب، آماج انتقاد و متهم به دیکتاتوری و نقض حقوق بشر بود و فرانسه قرار بود مهد و پرچمدار دموکراسی و حقوق بشر باشد.
تخصص والری ژیسکاردستن اقتصاد و امورمالی و در سیاست، راست میانه و لیبرال مسلک بود. سیاست را در مدار اقتصاد می دید. دوران ریاست جمهوری اش، دوران بهبود وضع معیشتی و درآمد فرانسویان شد. اولویت دادن ژیسکاردستن به شاه ایران در دعوت به کشورش را بسیاری تعبیر به این کردند که او ایران را از دریچه لوله های نفت می بیند.
ژیسکاردستن زمانی رئیس جمهور فرانسه شد که ایران در اوج ثروت بود و هیچگاه در طول تاریخش به اندازه آن سالها مشتری کالاهای خارجی، بویژه کالاهای لوکس نشده بود. وقتی سخن از کالای لوکس می رود، نام فرانسه زبانزد است. فقط البته کالای لوکس نبود. در رشد صنایع نوپای ایران هم فن آوری فرانسوی نقش مهمی داشت.
رنو پنج های فرانسوی در زمان ژیسکاردستن بود که در خیابانهای ایران پدیدار شدند. سفر تفریحی به فرانسه در زمان ژیسکاردستن دیگر برای کارمندهای ساده ایرانی هم امکانپذیر شده بود. هم در توان مالی شان بود و هم نیازی به اخذ روادید نداشتند. خیلیهایشان در بازگشت، یک پژو ۵۰۴ هم می خریدند و با خودشان می آوردند.
یکی از ایرانیهایی که بی نیاز از روادید به فرانسه رفت، آیتالله روح الله خمینی بود. دولت فرانسه البته اگر می خواست، می توانست راهش ندهد. به ویژه که سازمان اطلاعات و امنیت فرانسه (د. اس. ت) با حضور آیتالله خمینی در کشور مخالف بود. ژیسکاردستن سفیر خود را در تهران نزد شاه فرستاد. شاه نه تنها با حضور آیت الله خمینی در فرانسه مخالفتی نکرد بلکه خواستار آن شد که با وی با احترام رفتار و امنیتش تأمین شود. تأکید کرد که اگر جز این کنند، «هرگز فرانسه را نخواهد بخشید». (گفتگوی روزنامه توس با والری ژیسکاردستن - شهریور ۱۳۷۷).
آن گونه که نزدیکان شاه بعدها گفتند، او می پنداشت وقتی پای آیت الله خمینی به فرانسه برسد و رسانه های غربی حرفهایش را منتشر کنند، او را چنان آدم عقبمانده و متحجری خواهند یافت که از دورش پراکنده خواهند شد و دیگر کسی بهائی به او نخواهد داد.
درست عکس آنچه شاه می پنداشت، رخ داد. فرانسه قرارگاه انقلاب شد و انقلاب در ایران اوج گرفت. ژیسکاردستن نماینده ای نزد آیت الله خمینی فرستاد تا به او گوشزد کند که فعالیتهایش با آیین پناهندگی نمی خواند. بار دیگر به شاه پیام فرستاد که آیا می خواهد آیت الله خمینی را از فرانسه اخراج کنند و به الجزایر بفرستند؟ شاه پاسخ داد که اداره امور کشور خودت، دست خود توست. (گفتگوی روزنامه توس با والری ژیسکاردستن - شهریور ۱۳۷۷).
کمی بعد، رهبران چهار قدرت جهان، آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در جزیره گوادلوپ در دریای کاراییب گرد آمدند که متعلق به فرانسه است، طبیعتا ژیسکاردستن میزبان بود. گفتگوهای کنفرانس معروف گوادلوپ هنوز پس از نزدیک به ۴۲ سال محرمانه مانده اما ژیسکاردستن بعدها در چند مصاحبه گفت که جیمی کارتر، رئیس جمهوری آمریکا از شاه قطع امید کرده و کار او را تمام شده میدانست. از موضعگیری کارتر یکه خورد اما دریافت که بریتانیا هم با آمریکا همراه است.
نه روز پس از پایان کنفرانس گوادلوپ، محمدرضا شاه برای همیشه از ایران رفت. دو سال پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران، ژیسکاردستن از قدرت کنار رفت و فرانسوا میتران سوسیالیست به جایش نشست که این بار، کشورش را میزبان مخالفان آیت الله خمینی کرد.
فرانسه هنوز هم میزبان مخالفان و منتقدان جمهوری اسلامی است، همان گونه که میزبان مخالفان و منتقدان سلطنت پهلوی و پیش از آن، میزبان مخالفان و منتقدان سلطنت قاجار بوده است. این چرخه همیشه در فرانسه تداوم شده و ایرانیان تنها یکی از اجزای آن بودهاند. میزبانی از ناراضیان سیاسی و رهبران انقلابها سنتی دیرینه در فرانسه است و والری ژیسکاردستن تنها چند صباحی سفرهدار این مهمانی بود.