این روزها، جنگ زرگری مزورانه ای بر سر آموزش یا عدم آموزش زبانهای ملت های غیر فارس، بین جناح های مختلف رژِیم ضد مردمی در گرفته است. یونسی، مشاور روحانی در امور"اقوام و اقلیت ها"، اخیرا اظهار داشته است که تحصیل به زبان مادری را دولت و وزارت آموزش و پرورش در دستور کار خود قرار داده است. علی اصغر فانی وزیر آموزش رژیم هم در ملاقاتی که روز هفتم بهمن ماه با اعضای مافیای"فرهنگستان زبان و ادب فارسی"داشته، آموزش به زبان بومی در مناطق غیر فارس نشین را مطرح ساخته و گفته است: "مطابق اصل 15 قانون اساسی، آموزش ادبیات بومی و قومی می بایست صورت پذیرد و آقای رئیس جمهور هم در نطق های انتخاباتی شان این قول را داده اند."علی اصغرفانی، همچنان یاد آور شده است که "برای این منظور، ما کمیته ای را تشکیل داده ایم.... و در کنار آن، اطاق فکری نیز فعال شده و عده ای به آن دعوت شدند."
بدنبال اظهارات مقا مات آموزشی رژیم و وعده و وعید های سرخرمن و توخالی برخی از سرد مداران حکومتی که دروغ و فریبکاری شیوه همیشگی شان می باشد، اعضای فرهنگستان کذائی، این شوونیست های تهی از دانش و فرهنگ به دست و پا افتاده و نکته نظراتی مرتجعانه در مخالفت با "آموزش ادبیات بومی و قومی" درمناطق غیر فارس نشین کشور، به زبان آورده اند که به بارزترین وجهی شوونیسم و برتری طلبی سردمداران رژیم را در زمینه مسائل ملی و زبانی آشکار می سازد. محمد علی موحد یکی از اعضای فرهنگستان کذائی، در همان ملاقات با وزیر آموزش رژیم ، اظهار داشت: "دولت باید از مداخله مستقیم در آموزش زبانهای محلی و بومی خود داری کند. ما زبان معیاری داریم که زبان رسمی ماست. اگر دولت بخواهد آنرا فراموش کند و به حوزه زبانهای محلی وارد شود،کار ما زار است." منظور این عنصر مرتجع و شوونیست از زبان معیاری، همان زبان فارسی میباشد که با زور و قلدری طی ده ها سال به خلق های غیر فارس ایران، تحمیل شده است. سلیم نیساری ، یکی دیگر از اعضای مافیای "فرهنگستان"متذکر شد: "عده ای فکر میکنند علاقه به یک قومیت یعنی تحصیل با زبان آن قوم اما این موضوع بسیار خطرناک است. ما در ایران شانس داشته ایم که یک فردوسی بزرگ توانسته پایه محکمی برای زبان فارسی ایجاد کند و ما امروز در کنار دین اسلام به داشتن چنین زبانی مفتخر شویم."چه ترهاتی ارتجاعی و سفیهانه ای! (!!) فتح اله مجتبائی هم، از همپالگی های شوونیست خود در فرهنگستان کذائی عقب نمانده و گفته است: "شک ندارم که این موضوع از خارج به ایران آمده است." (!!) محمد دبیر، عضو دیگر فرهنگستان جهل و نادانی، اضافه کرده است که در مورد زبانهای محلی، تنها تحقیق و پژوهش، به عمل آید! اینها بود شمه ای از اظهارات شوونیستی و سخیف عناصر ارتجاعی وابسته به رژیم گرد آمده در نشست "فرهنگستان زبان و ادب فارسی"در رابطه با وعده های توخالی روحانی مزور و دولت دروغ پرداز وی در مورد تدریس زبانهای "محلی و قومی."
امروزه بر کسی پوشیده نیست که در ایران، ملت های مختلف و زبانهای مختلف وجود دارند . بیش از 60 در صد اهالی ایران را ملت های غیر فارس تشکیل میدهند. هرکدام از ملت های غیر فارس ساکن کشور دارای زبان و ادبیات و فرهنگ .و آداب و رسوم خود میباشد . زبان فارسی، زبان همه ملتهای ساکن ایران نبوده و تنها متعلق به ملت فارس میباشد. در طول90 سال گذشته، این زبان از طریق زورو قلدری رژیمهای پهلوی و جمهوری اسلامی، بر ملت های غیر فارس تحمیل شده است. در سالهای اخیر همراه با تشدید مبارزات کارگران، توده های زحمتکش، زنان، روشنفکران و اقلیت های مذهبی علیه رژیم خودکامه، فریاد های حق طلبانه ملت های غیر فارس نیزعلیه ستم ملی در تمام ابعاد جنایتکارانه آن، هرچه محکم ترگردیده است. در قرن بیست و یکم، تعجب آور خواهد بود که تحمیل زبان فارسی بر ملت های غیر فارس و پایمال گردیدن آشکار حقوق حقه آنها، فریاد خشم و انزجار ملتهای تحت ستم را بدنبال نداشته باشد.
رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی، وحشت زده از تشدید مبارزات خلقهای غیر فارس در جهت کسب حقوق انسانی خود، در همان زمان که با وحشیگری هرچه بیشتر،عصیانها و جنبشهای اعتراضی این ملت ها را سرکوب میکند و دسته دسته از مبارزین کرد و عرب و بلوچ را به جوخه های اعدام می سپارد، با استفاده از حربه تزویر و فریب و با دادن وعده های توخالی درزمینه آموزش ادبیات "قومی و محلی،"مذبوحانه میکوشد از شدت و حدت توفان خشمی که در بین خلقهای تحت ستم ایجاد شده است، بکاهد. باید گفت رژیم سرکوبگری که 35 سال تمام، حقوق انسانی ملتهای غیر فارس را زیر پا لگد مال کرده است، رژیم تاریک اندیش و شوونیستی که در کنار مذهب رسمی شیعه، زبان فارسی را زبان رسمی کشور قرار داده است، هرگز به حقوق انسانی بیش از نصف جمعیت کشور در زمینه زبان، احترامی نگذاشته و به حل عادلانه مساله ملی، تن نمیدهد. وعده های انتخاباتی روحانی، این آخوند مکار و عوام فریب در زمینه آموزش زبان و ادبیات بومی در مناطق غیر فارس، همان اندازه بی ارزش و فریبکارانه است که وعده های رفسنجانی ها و خاتمی های مرتجع "اصلاح طلب"در طول سالهای دردناک گذشته . در انبان سردمداران رژیم کشتار و جنایت، چیزی جز غدر و فریب و دروغ، وجود ندارد. خلقهای تحت ستم ملی ایران فریب وعده های توخالی روحانی و دیگر سردمداران ضد مردمی رژیم را نمی خورند. تبلیغات زهر آگین و دروغین عناصر سازشکار در زمینه نیات اصلاح طلبانه روحانی، کسی که در طول سال ها در تمام اعمال جنایتکارانه رژیم دست داشته است، نباید کسی را گول بزند.
عکس العمل های جبونانه و شوونیستی مافیای فرهنگستان به اظهارات عوام فریبانه وزیر آموزش رژیم وعلی یونسی، دستیار روحانی درمسائل "اقوام و اقلیت ها"، در عین حال نشان دهنده ابعاد دهشتناک احساسات شوونیستی و ضد انسانی مزدورانی است که در این موسسه فرمایشی، جا خوش کرده اند. اظهارات غیر منطقی و برتری طلبانه این مزدوران شوونیست، به خوبی نشان میدهد که در ایران تحت سلطه رژیم آزادیکش جمهوری اسلامی، زبان فارسی زبان خودی و زبانهای د یگر رایج در این کشور، زبانهای غیر خودی و بیگانه محسوب میشوند. فرهنگستان در یک کشور کثیر المله ای نظیر ایران، بجای اینکه ترویج دهنده واشاعه کر همه زبانها ی رایج باشد، به مروج و مشوق تنها یکی از زبانهای متداول در کشور یعنی زبان فارسی مبدل شده است. چه بیعدالتی و ستم کاری آشکاری!
در اظهارات مرتجعانه خود، مافیای"فرهنگستان"در نهایت بیشرمی، تدریس به زبانهای ملی را در نواحی غیر فارس نشین کشوربمثابه خطری جدی برای زبان و ادبیات فارسی تلقی کرده و اصرار میورزند که بهر طریقی شده باید جلو این کار گرفته شود. چنین وانمود میشود که مبارزه حق طلبانه ملتهای غیر فارس علیه ستم ملی و بمنظور تحصیل به زبان های ملی خود، چیزی جز نقشه و ترفند انگلیسی ها و دیگر دول خارجی در جهت تضعیف زبان و ادبیات فارسی نمیباشد! سلیم نیساری مزدور، علنا تحصیل به زبانهای غیر فارس را کاری خطرناک ارزیابی کرده و توضیح میدهد که علاقه به یک ملت، به مفهوم تدریس به زبان آن ملت نیست! این یاوه گوئیها معنائی جز این ندارد که در ایران تحت سلطه رژیم شوونیستی جمهوری اسلامی، ملتهای غیر فارس مجبور به تحصیل به زبان فارسی می باشند. مرتجعین ضد فرهنگ نشسته در"فرهنگستان،"دیوانه وار فریاد میزنند که طرح آموزش زبان و ادبیات "اقوام"غیر فارس، توطئه دولت های خارجی برای کم رنگ کردن زبان فارسی بوده و تهدیدی جدی علیه این زبان محسوب میگردد! اما این واقعیت هرگز به فکر این مرتجعین شوونیست خطور نمی کند که تبلیغ و اشاعه و تحبیب و تحمیل زبان فارسی در طول 90 سال گذشته از جانب رژیم های ارتجاعی و شوونیست حاکم در ایران، لطمه های جبران ناپذیری به زبان و فرهنگ و ادبیات ملت های غیر فارس ایران وارد ساخته است.
ابعاد گسترده توطئه علیه زبان و ادبیات ملت های غیر فارس، زمانی آشکار میگردد که حدادعادل مرتجع و شوونیست ، رئیس فرهنگستان کذائی، آشکارا اقرار میکند که رژیم شوونیست جمهوری اسلامی تعداد کارشناسان را در یاد دادن زبان فارسی به غیر فارسی زبانها اخیرا از 11 نفر به 200 نفر رسانده و معاون وزیری هم برای این اقدام بغایت شوو نیستی و نفاق افکنانه، تعیین کرده است! مافیای فرهنگستان کذائی در حرفها و تذکرات رذیلانه ای که اظهار داشته اند، دشمنی آشکار خود را با زبان و ادبیات و فرهنگ ملت های غیر فارس ایران نشان داده و خشم وانزجار همه انسانهای طالب آزادی و آزاد اندیشی را به حق متوجه خود ساخته اند. وقتی مزدوران عضو فرهنگستان قلابی از زبان سلیم نیساری فریاد میزنند که "در کنار دین اسلام بداشتن زبا ن فارسی نیز مفتخر می باشند" نهایت نادانی و تاریک اندیشی و شوونیسم خود را به نمایش میگذارند. با چنین رژیم ارتجاعی و زورگو، با چنین فرهنگستان کذائی شوونیست که یگانه وظیفه اش ترویج و اشاعه و تحمیل زبان فارسی و ادبیات ارتجاعی دراین زبان میباشد، انتظاررهائی ملتهای غیر فارس از چنگ ستم و تبعیضات ملی، انتظار بس واهی و بیهوده ای است.
در پایان این نوشته، لازم میدانم این تذکر مهم را هم داده باشم که تنها ستم و حق کشی موجود در ایران اسیر و دربند کنونی، ستم ملی و محروم ساختن خلقهای غیر فارس ایران از حقوق حقه خود نیست . در ایران تحت سلطه رژیم جمهوری اسلامی، انواع ستمگری ها وجود دارد . در راس همه این ستم ها، ستم طبقاتی قرار دارد که بر کارگران و توده های زحمتکش اعم از فارس و ترک و کرد و .... اعمال میگردد . ستم ملی در حق ملت های غیر فارس یعنی اکثریت ساکنین کشور، ستم بر زنان - که در جمهوری قرون وسطائی اسلامی از کلیه حقوق انسانی محرومند و شهروندان درجه دوم محسوب میگردند-، ستم بر اقلیت های مذهبی و دیگر ستمگری ها و تعدی ها، به روشنی نشان میدهد که رژیم جمهوری اسلامی یکی از درنده خو ترین رژیمهای موجود در جهان می باشد.
ای بسا امکان دارد که رژیم ضد مردمی که بحرانهای بیشمار اقتصادی و سیاسی اینک موجودیت ننگینش را به خطر انداخته است، مجبور گردد که در عین تحمیل زبان فارسی بمثابه زبان رسمی، آوانسهائی بس حقیر به ملتهای تحت ستم ملی در زمینه آموزش به زبان های ملی، بدهد. اما باید دانست این عقب نشینی های تاکتیکی از جانب رژیم ضد مردمی و دروغ پردازحاکم، تنها تمهیداتی بمنظور تحکیم هرچه بیشتر پایه های استبداد فرهنگی و تداوم بخشیدن به برتری و امتیاز زبان و ادب فارسی میباشد. ترفندهای ارتجاعی رژیم در این زمینه و این امتیازات دادنهای حقیر، بهیچ وجه به معنی رفع ستم ملی در ایران نیست، تا رژیم جمهوری اسلامی به موجودیت انگلی و ارتجاعی خود ادامه میدهد، در ایران تحت ستم،انواع تعدیات و اعمال ضد انسانی و از آنجمله ستم ملی، همچنان وجود خواهد داشت. حل عادلانه و دموکراتیک ستم ملی د ر این کشور چند ملیتی، منوط به سرنگونی انقلابی رژیم ضد مردمی جمهوری اسلامی توسط کارگران و توده های محروم و زحمتکش و همه انسانهای تحت ستم در ایران، می باشد.
پایان
بهمن 1392