همسویی مسئولین آذربایجانی با جریان مرکزگرا و عدم اختیار آنها
با بررسی اجمالی مسئولین نهادها و ادارجات در آذربایجان به راحتی میتوان به عدم دغدغه نسبت به منطقه، بی توجهی به رخدادهای منطقه ای و در نهایت عدم اختیار اکثر مسئولین پی برد. این عدم اختیار از یک بعد میتواند ناخواسته و در پی فشارهای مسئولین بالادست مرکزگرا ، از بعدی دیگر خود خواسته و ناشی از ضعفهای شخصی ، عدم شایستگی و عدم اعتماد به نفس برای مسئولیت متصدی شده باشد . در نهایت امکان وجود هر دو پیش شرط به طور همزمان که باعث وابستگی کامل به مرکز و عدم استقلال عمل میشود وجود دارد.
چندی پیش در پی عمل تحسین برانگیز معلم مریوانی که با هدف همدردی با شاگرد بیمارش موهای سرش را تراشیده بود که در چندین نوبت این عمل از شبکههای مختلف سیما پخش گردید و پی این اقدام اداره کل پست استان کردستان اقدام به چاپ تمبر اختصاصی این معلم و شاگرد نمود که در این تمبر در کنار عکس معلم و شاگرد نشسته روی نیمکت نوشته شده است: "همدردی معلم مریوانی با شاگردش ستودنی است"و حتی بعد از انتشار این خبر از رسانههای مختلف رئیس جمهور دستور تقدیر از این معلم و رسیدگی به وضع این دانشآموز را صادر میکند.
نگارنده ضمن تحسین این عمل، با مقایسه عملکرد مسئولان آذربایجانی در موارد مشابه ، با ذکر نمونه خواستار بررسی علتها می باشد.
در جریان زلزله 21 مرداد ماه 91، فداکاریهای بسیار زیادی از مردان و زنان آذربایجانی سراغ داریم که همه آنها شایسته تقدیر بودند و هیچ موقع شاهد رخداد چنین اتفاقات نبودهایم.
نمونهای از این فداکاران زنی با نام گلی سعادت میباشد. گلی خانم ساکن روستای چایکندی ورزقان، در میان آن همه پس لرزههای ساعت اولیه قاراداغ با جسارت تمام 6 نفر را به تنهایی از زیر خاک بیرون میآورد. این کار شیر زن آذربایجانی به زودی و به سرعت هر چه تمامتر به فراموشی سپرده میشود یکی از وبلاگ نویسان منطقه بعد از گذشت سه ماه از زلزله در هنگام حضور در روستای چایکندی در مورد وضعیت پیش آمده مینویسد:" ... افسوس که به جای اهدای نشان لیاقت و افتخار، امروز گلی خانم به همراه بقیه اهالی چایکندی بعد از گذشت سه ماه هنوز هم ساکن چادرهای سرد و رنگ رفته است..."
نمونههای بسیار زیاد دیگری از بیتوجهی مسئولین سراغ داریم.
بیتوجهی و فراموشی راهدار فداکار اهری، امیر عطالو که در جریان بارش شدید برف اخیر و بسته شدن راههای ارتباطی روستاها،یک هفتهی تمام شبانه روز در خدمت مردم و تلاش برای کمک به روستاییان در بازگشایی مسیرهای ارتباطی،که بر اثر واژگونی دستگاه برفروب و نامناسب بودن شرایط جوی جان خود را از دست داده است. تا به امروز هیچ اقدامی در جهت تقدیر شایسته از خانواده این فداکار انجام نگرفته است.
یا بیتوجهی به علی عابدینی هوادار آذربایجانی که سه سال پیش(11 آذر 89) به هنگام تماشای بازی تراختور- نفت آبادان دچار عارضه مغزی شده از انجام کوچکترین کارهای شخصی عاجز است و حتی حافظه کوتاه مدتش به کلی دچار آسیب دیده شده و حافظه بلند مدتش به کندی کار میکند در این مدت این جوان آذربایجانی با بیمهری مسئولین استان مواجه گردیده است.
در این اواخر نیز خبر بیتوجهی به کودک نابغه آذربایجانی، آتیلا کارآفرین را میشنویم. آتیلا کودک 8 ساله تبریزی که توانست قهرمان، قهرمانان مسابقات ذهنی مالزی را از آن خود کند و در پی آن مدرسه استعداد درخشان کانادا خواستار جذب این نابغه میشود و در کمال ناباوری در هنگام بازگشت از مسابقه، فقط مدیر مدرسه به استقبال وی می رود و هیچ مسئولی از هیچ نهادی، حتی آموزش و پرورش زحمت استقبال از این کودک را به خود نمیدهد. عملی که خارج از آذربایجان به هیچ وجه اتفاق نمیافتد و کوچکترین افتخارات این چنینی دست کم به لحاظ معنوی مورد حمایت قرار میگیرد.
آری اینجا آذربایجان است جایی که مسئولین به جای تقدیر از فداکارانش، همسو با جریان مرکز در سیاست تبعیض قدم بر میدارند.به راستی علت چیست؟
- مرکزگرا بودن مسئولین آذربایجانی
فرید من در نظریه مرکز – پیرامون ، هر کشور را به دو بخش هسته ای و پیرامون تقسیم می کند.مناطق هسته ای اثر تعیین کننده ای بر پیرامون داشته و برتری خود را بر آنها اعمال می کنند.
بر اساس مدل فرید من می توان رابطه مرکز – پیرامون را یک رابطه ای استعماری دانست.
با اندکی دقیق شدن درباره مسئولین به روشنی در مییابیم اکثر مسئولین از خود اختیار عمل ندارند و به علت وابستگی به مرکز ، کم پیش میآید گزارش درستی از منطقه خود را داده، به فکر چارهای برای مشکلات پیشرو باشند بلکه سعی دارند با خود شیرینی برای روسای مرکزنشین و با پشت کردن به مردم، در مسئولیت خود باقی بمانند.
یوهان گالتونگ در نظریه ساختاری امپریالیسم، با مطرح کردن مدل مرکز- پیرامون خاطر نشان میشود جوامع حاکم در مرکز و در پیرامون جوامع وابسته به مرکز قرار میگیرد.
از ویژگیهای این نوع مدل میتوان به موارد زیر اشاره نمود: حجم تبادل اطلاعات میان مرکز و پیرامون کم میباشد، جریان خبر در میان ملل پیرامون ناچیز بوده و یا اصلا وجود ندارد مرکز نسبت به پیرامون از ثقل بیشتری برخوردار است و پیرامون جای کمتری در مرکز دارد.
مسئولین در جوامع پیرامون، هماهنگ با مرکز در جهت پیشبرد رضایت مندی آنها ، در بیانی دیگر در جهت پیشبرد شرایط نسبت به فضای حاکمیت و همسویی با تبعیضهای اعمالی حرکت میکنند.
آنچه در باره مسئولین آذربایجانی به وفور به چشم میآید و در رسانهها شنیده میشود قولهای ریز و درشتی است که هیچگاه تبدیل به عمل نمیشود و فقط جنبه تبلیغاتی دارند.
- عدم توجه به شایسته سالاری در گزینش، در پی آن عدم اعتماد به نفس مسئولین
نباید از چگونگی گزینش مسئولین چشمپوشی نمود که در موارد بسیاری از عدم کفایت مسئولین انتخابی و انتصابی سراغ داریم. آنچه کم به چشم میآید شایسته سالاری در انتخابها میباشد. به نظر می رسد عدم ثبات در مسئولیتها نیز مزید علت شده است.
در میان مسئولین جوامع پیرامون، کم پیش میآید که مسئولی پیدا شود که جرئت شکستن دیوارهای مجازی و سیستم حاکم را بیابد و در جهت منافع ملت حرکت نماید. از میان این تعداد کم مسئولین در جوامع پیرامون نیز به ندرت پیش میآید که این مسئولین از آذربایجان باشد. علت این امر به نظر میرسد حساسیت حاکمیت نسبت به مساله آذربایجان و نیز عدم انتخاب بر اساس شایسته سالاری در این منطقه باشد همانطور که میدانیم مسئول بومی موفق در آذربایجان معمولا ابغا نمیگردد و این مسئول شایسته به سرعت به مناطق خارج از آذربایجان فرستاده میشود.
یکی از شاخصههای مهم مسئولین استقلال و اختیار در عمل میباشد. عدم استقلال ، دنبالهرو بودن مسئولین و در پی آن وابستگی زیاد میتواند عملکرد آنها را محدود نماید. ذکر کلمه استقلال به معنی تصمیمگیری بدون نفوذ یا نیابت شخص و اشخاص، عدم استقلال و وابستگی به معنای تحت نفوذ و سیطره قرار گرفتن میباشد.
- یک سویه و عمودی بودن ارتباط میان مسئولین آذربایجانی و مرکز نشینان
با بررسی از جنبه دیگر درباره نحوه ارتباط مسئولین با مرکزنشینان، به یک سویه بودن این ارتباط پی میبریم که مسئولین در آذربایجان فقط به عنوان اجرا کننده سیاست بالا دستی و انتقال دهنده خواستههای صاحبان قدرت به مردم هستند یعنی ارتباطی به صورت عمودی دارند و به ندرت پیش میآید توان اظهار نظر داشته باشند و به طور مستقل نسبت به شرایط منطقه خود تصمیمی اتخاذ نمایند. در صورتی که در یک جامعه دموکراتیک، مسئولین باید رابطهای افقی داشته باشند.
ژان دارسی( Jean dArcy) جامعهشناس فرانسوی با انتقاد از ماهیت عمودی جریان اخبار و اطلاعات که آن را محور اصلی اختلافات مینامد و میگوید: این نوع ارتباط یکطرفه مثل باران از بالا به پایین بر سر مخاطبان میبارد و این عمل را تبعیض آشکار میداند.
به عقیده دارسی حق ارتباط افقی است، نه عمودی که از صاحبان قدرت به سوی اعضای عادی جاری میباشد.
به دنبال همسویی و وابستگی و عمودی بودن جریان ارتباط در مسئولین آذربایجانی، مسئولین توان گزارش واقعیتها را نخواهند داشت و با آرام جلوه دادن فضای منطقه، سعی در راضی نمودن جریان حاکمیت خواهند داشت. ولی آنچه برای ملت آذربایجان مهم است تکیه بر استعدادهای درونی، پیشرفت با اعتماد به نفس و زیر دست نبودن و ارباب نداشتن میباشد چون باعث استقلال و عزت میگردد.
نتیجه گیری
در کنار عدم اعتماد به نفس مسئولین و ضعف های شخصی آنها، علت اصلی این بی توجهی ها سیستم حاکم بر کشور می باشد که به مسئولین اجازه خود نمایی را نداده ، با سلب اختیار آنها را وابسته بار میاورد.
حال برای برون رفت از شرایط پیش رو ، تلاش بیش از پیش فعالان ملیـ مدنی آذربایجان ضروری به نظر میرسد.
فعالان مدنی با آگاهی دادن به جامعه و بالا بردن شعور سیاسی، میتوانند مسئولین را مستقیم و غیر مستقیم تحت فشار قرار داده تا آنها را وادار به رفتاری هماهنگ با مردم و در جهت منافع آنها وادار سازند. از طرفی دیگر با صحبت کردن و دادن راهکارهای مناسب برای مسئولین فرهنگی و نمایندگان به آنها جرئت لازم برای شکستن دیوارهای مجازی را بدهند.
آنچه برای ما از اهمیت زیادی در کنار این مسایل برخوردار است استقلال مسئولین میباشد و خواهان انعکاس کامل رویدادهای آذربایجان و همسویی با مردم و نه مرکز نشینان هستیم.