بحران در سرزمین پدرخوانده دیکتاتورهای خاورمیانه
ولادمیر پوتین علاوه بر یک رئیس جمهوری تمامیتخواه، یک شومن تمام عیار هم هست. او در راندن انواع و اقسام وسایل نقلیه مهارت دارد، زیردریایی هستهای، هواپیما، لوکوموتیو و کامیونهای غولپیکر را به تنهایی هدایت میکند یا لااق اینطور نشان داده میشود. عکسهای او در حین اسب سواری، قایق سواری، ماهیگیری، شنا در آبهای سرد در میانه زمستان و سوار بر خرس در رسانههای عمومی منتشر شده است. او برای اثبات یگانه و غیر قابل جایگزین بودنش هرکاری کرده است.
ولادیمیر پوتین سالها همکاری با ک. گ. ب را در سابقه کاری خود دارد و از این رو شاید چندان عجیب نباشد که اولین راه حلی که برای حذف منتقدانش به ذهنش خطور میکند ترورهای برنامهریزی شده با سمهای مهلک باشد. در سیاست خارجی هم به صراحت از کشورهای دیکتاتورهای خاورمیانه حمایت می کند، پوتین را شاید بتوان پدرخوانده دیکتاتورهای خاورمیانه دانست.
این روزها اما خیابانها در شهرهای مختلف روسیه شاهد تظاهرات معترضانی است که در دمای دهها درجه زیر صفر برای مخالفت با پوتین به خیابانها آمدهاند . تظاهر کنندگان برای دفاع از ناوالنی، از مخالفان شاخص پوتین و وکیل و وبلاگنویس به میدان آمدند و ناوالنی هم معترض فساد مالی دولت است. برای ناظران خاورمیانهای این اعتراضات اما مسئلهی دیگری در این بین مطرح است، اینکه آیا این اعتراضات کم سابقه در روسیه به جایگاه پدرخوانده دیکتاتورهای حاکم بر کشورهای آنان ضربهای وارد میکند؟ اگر آری تا چه حد و در غیاب احتمالی پوتین معادلات جدید منطقهای چگونه خواهد بود.
ناوالنی و اعتراضات در روسیه
آلکسی آناتولیویچ ناوالنی، حقوقدان، سیاستمدار و منتقد سیاسی و اقتصادی ولادیمیر پوتین است. او یکی از مهمترین رهبران اعتراضات سالهای ۲۰۱۲-۲۰۱۱ در روسیه بود.
ناوالنی روز ۳۰ مرداد ۱۳۹۹ به دلیل بدحالی ناشی از مسمومیت به بخش اورژانس بیمارستان بالینی منتقل شد و به حالت اغما رفت. و برای درمان به آلمان منتقل شد. ناوالنی در برلین گفت که ولادیمیر پوتین را مسئول مسموم کردن خود با سم اعصاب می داند. کرملین هرگونه نقشی در این موضوع را انکار کرد اما فرانسه و آلمان اعلام کردند که متقاعد شدهاند که سم اعصاب از یک تاسیسات دولتی روسیه بیرون آمده است. ناوالنی پس از گذراندن دوره درمان مسمومیتش در کشور آلمان ۲۸ دی ۱۳۹۹ به روسیه بازگشت و در فرودگاه دستگیر شد.
ناوالنی، منتقد سرسخت پوتین، بعد از بازداشت خواستار تظاهرات مردم شد. پلیس مسکو هشدار داد که هرگونه تظاهرات بلافاصله سرکوب خواهد شد و در مرکز مسکو، صدها مانع فلزی برای جلوگیری از تجمع کار گذاشته شد. اما گزارشها از روسیه حاکی آن است که در تظاهرات اعتراضی روز ۴ بهمن که در شهرهای مختلف این کشور از جمله در مسکو برگزار شد، بیش از ۳۴۵۰ نفر از معترضان حامی ناوالنی بازداشت شدهاند.
در شهر مسکو مقامات مسکو، تعداد معترضان را در حدود چهار هزار نفر گزارش کردهاند و این در حالی است خبرگزاری رویترز نوشته است که تظاهراتکنندگان در پایتخت روسیه نزدیک به چهل هزار نفر بوده است.
روسیه و حکومتهای تمامیتخواه
روزنامهنگاران و خبرنگاران داخل ایران میدانند که نوشتن از روسیه، تمامیتخواهی پوتین و اقدامات او در منطقه، یکی از صدها خط قرمز گزارشهای حول سیاست خارجی است، بیدلیل نیست که رسانههای اصولگرا همانند خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، اعتراضات در روسیه را غیرمجاز و غیرقانونی میخوانند.
البته این حمایت ایران از پوتین در مقابل حمایتهای مشابهی از سوی دولت او در وضعیتهای کمابیش مشابه در ایران ایت. در یکی از اخرین موارد آن در آبان ماه سال ۹۸ و در پی اعتراضات گسترده به افزایش قیمت بنزین و کشتار مردم در خیابان در میان موج محکومیتهای سایر کشورها روسیه تلویحا از جمهوری اسلامی دفاع کرد.
ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه اطمینان داده بود که «اوضاع در ایران به تدریج عادی میشود و ثبات پیدا میکند.» به گفته این مقام وزارت خارجه روسیه «مقامهای ایران قادرند تنشها و اوضاع این کشور را به حالت عادی بازگردانند.»
روسیه همواره و البته در چارچوب منافع ملی خود، حامی سیاستهای تندترین بخشهای حکومت ایران بوده و هست. بر اساس گزارشها طی ۲۴۳ روزی که از مجلس یازدهم موسوم به مجلس «انقلابی» گذشته است، سفیر روسیه ۹ دیدار رسمی با مقامات مجلس داشته؛ یعنی هر ۲۷روز یکبار.
روسیه در تمام دوران تحریمهای ایالات متحده علیه ایران و حتی پیش از آن از فعالیتهای منطقهای جمهوری اسلامی حمایت کرده و حتی با ایران همراهی کرده است.
ایران تا مدتها به تنهایی در سوریه از بشار اسد و مواضع او حمایت میکرد، اما از ۸ مهر ۱۳۹۴ روسیه رسما مداخله خود را در سوریه آغاز کرد. حسن نصرالله رهبر شبه نظامیان حزب الله لبنان روز ۸ دی ۱۳۹۹ در مصاحبهای با تلویزیون المیادین گفت که قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس در سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) با قانع کردن پوتین به دخالت در سوریه و حمایت از رژیم اسد از سقوط دیگر شهرهای این کشور به دست مخالفان، جلوگیری کرد.
هدف روسیه در سوریه نه تنها داعش بلکه دیگر مخالفان بشار اسد نیز بودند. روسیه در این جنگ تسلیحات نظامی نیروهای زمینی سوریه را نیز تامین میکرد. ایران مشخصا در سوریه توان خود را از دست داده بود و به همین دلیل قاسم سلیمانی به سراغ پوتین رفت. اگر حمایتهای روسیه از سوریهی بشار اسد نبود شاید سرنوشت این کشور نیمه ویران حالا به شکل دیگری رقم میخورد.
اما حتی پیش از ورود مستقیم روسیه به جنگ مستقیم با مخالفان بشار اسد هم حکومت روسیه از اسد حمایت میکرد. در سال ۲۰۱۲ روسیه و چین قطعنامه های شورای امنیت علیه سوریه را وتو کردند درست در زمانی که داعشی وجود نداشت و حکومت سوریه مخالفان خود را از طریق بمباران شهرها سرکوب میکرد.
در جریان بهار عربی بسیاری از کشورها به دنبال ایفای نقش پررنگ تر در منطقه پرتنش خاورمیانه در قالب حمایت از قیام های مردمی بودند اما در مورد روسیه انعقاد قراردادهای چند میلیارد دلاری با دیکتاتوریهای منطقه مانع هرگونه اظهارنظر تند و انتقادی سران کرملین از حکومتهای سرکوبگر بود. بر اساس گزارشها ارزش قراردادهای روسیه با کشورهای در حال قیام مردمی عربی و خاورمیانه در سال ۱۳۸۹ و در اوج بهار عربی به ۱۰ میلیارد دلار میرسید و برای مسکو از دست رفتن این میزان از سود مالی به دلیل وقوع خیزش های مردمی ناگوار بود.
اگر پوتین نبود
هر چند الکسی ناوالنی منتقد قدرتمندی است اما بعید است که حکومت پوتین با اعتراضات مردمی این روزها تغییر کند و یا حتی اصلاحی در روشهای خود ایجاد کند. بررسی رفتارهای این کشور صاحب نفوذ در منطقه نشان میدهد که این حکومت صرفا بر مبنای منافع ملی و اقتصادی خود در عرصه سیاست بینالمللی عمل میکند. روسیه خود را متحد جمهوری اسلامی میداند اما آنجا که پای منافع ملی خود این کشور در میان بود مثلا تحویل سامانه موشکی اس ۳۰۰ به ایران را در سال ۱۳۹۴ به تعویق انداخت. روسیه در آن زمان به بهانه صدور قطع نامه سازمان ملل علیه ایران، از تحویل این موشک ها به ایران سرباز زده بود.
پوتین در مصاحبه ای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی را بزرگترین فاجعه ژئوپلتیک قرن ۲۰ خوانده است، نحوه سیاستورزی او نشان میدهد که به دنبال احیای بخشهایی از شوروی سابق است و در این مسیر برای او معیارهای بینالمللی، حقوق بشری و انسانی معنای چندانی ندارد. همانگونه حفظ این پایگاه روسیه در سوریه یادگار دوران ابرقدرتی روسها بود.
برای روسیه تشکیل بلوکی ضد غرب اهمیت زیادی دارد و حاضر است تمامی کشورهای تمامیتخواه را به عنوان متحد بپذیرد. خاورمیانه با استقرار حکومتی دموکراتیک در روسیه و بدون پوتین، دیکتاتورهایی خواهد داشت که پدر خوانده ندارند، پدرخوانده ای که به آنها در سیاستهایشان جهت و سلاح میدهد و در شرایط خطیر حمایتشان میکند