ترامپ رفت! ترامپیسم و تکرار!؟
برای تحلیل پیروزی الکترالی ترامپ بر هیلاری میتوان روی دو موضوع اصلی و چندین حاشیه تاکید کرد ! ۱-جهانی سازی اقتصاد و فقر و بیکاری حاصل از ان برای مردم ایالات متحده ۲- تنفر بخش وسیعی از جامعه امریکا از هیلاری کلینتون و جریان راست حاکم بر حزب دمکرات !
گلوبالیزاسیون اقتصادی که با رهبری سازمان تجارت جهانی ،صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی سرمایه با ورود به دهه نود میلادی با هدف سود بیشتر و فتح نیروی کار ارزان به انتقال صنایع و بازارهای مولد از کشورهای پیشرفته به سوی چین و ویتنام و کره جنوبی و….هر چند که به رونق نسبی اقتصادی کشورهای نامبرده انجامید و حتی چین را با برنامه توسعه و استبقال از چنین انتقالی به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرده است در کشورهای پیشرفته صنعتی عامل افزایش بیکاری ، تحلیل و کوچک شدن طبقه متوسط و ایجاد فاصله وحشتناک یک درصدی های حاکم بر بازارهای مالی و انحصارات بانکی با دیگر بخش های اقتصادی گردید که بحران سال نود وهشت از نمونه های چنین انتقالی بود و جالب اینکه حزب دمکرات که قاعدتآ باید حامی صنایع داخلی و منافع عمومی جامعه امریکایی میبود سکاندار گلوبالیزیشن شد و پروژه جهانی سازی را بی توجه به منافع جامعه ملی به اقتصاد امریکا تحمیل نمود و حمایت وسیعی از اقشار میانی و فرودست اجتماعی را از دست داد!
کانسرواتیو های دست راستی “جمهوریخواه”امریکایی که گسل اجتماعی حاصل از فاصله طبقاتی و تنفر عمومی از بانوی جنگ ” هیلاری” و عامه جامعه امریکایی را بدرستی تشخیص داده بودند با حمایت از ترامپ پوپولیست وارد کازار انتخاباتی شدند که بدون حضور ترامپ پوپولیست هیچ شانسی در حضور حداقلی مردم در کازار انتخاباتی نداشتند ! ترامپ با بیان ارزوهای از دست رفته جامعه امریکایی بخش های وسیعی از عوام ناراضی را به حمایت از رویاهای تخیلی فراخواند و پیروز الکترال ونه اکثریت ارا گردید ! او در تعقیب رویاهایش و انچه وعده داده بود بر علیه هم حزبی هایش و همراهانش و منافع انان نیز کوتاهی نکرد و تنها برای تداوم قدرت بهرقیمت برنامه ریزی کرد!
دستاوردهای مثبت جهانی سازی ( کنترل گرمایش زمین ) را در کنار عدم همراهی در ناتو کلید زد ! او که پلکان قدرت را در همراهی با ای پک و نتانیاهو میدید بدرستی رابطه با عوام امریکایی را در یاد اوری ارزوهای بر باد رفته تکرار میکرد و همه ابزار درست و غلط را برای فریب فرودستان امریکایی بکار گرفت ! نبرد علیه دمکراسی امریکایی و نظارت اجتماعی را در دشمنی با مطبوعات و نمایندگان کنگره بکار گرفت! مهاجرین به امریکا را بعنوان عامل اصلی درماندگی امریکایی معرفی کرد و سرمایه داری افسار گسیخته امریکایی امریکایی و جهانی را در پس شعارهای پوپولییستی اش به حاشیه امن برد و حذف مالیات از سرمایه داران را در کنار حذف خدمات بهداشت عمومی اوباما را بعنوان دو راه حل خروج از بحران به جامعه فروخت ! در عرصه بین المللی متحدین اروپایی و کانادا را در کنار چین و استرالیا و….به پرداخت حق ویژه تجارت با امریکا مجبور نمود ! ترامپ نارضایتی عمومی از کل سیستم ایجاد شده در جامعه امریکایی را بدرستی تشخیص داد و حامیانش را در بالاترین و پایین ترین طبقات جامعه امریکایی در یک پارادوکس بی نظیر در حمایت از شخص خودش متحد نمود!!!
حال پس از یک کشاکش سنگین انتخاباتی جو بایدن رییس جمهور امریکاست ! جو بایدنی که بیش از همه چیز وامدار ویروس کرونا ست که اگر بی توجهی ترامپ و کشتار وسیع این ویروس در ایالات متحده نبود پیروزی ترامپ حتمی مینمود ! دمکرات های پیروز برای عدم تکرار ترامپ و ترامپیسم راهی بجز کم کردن شکاف اجتماعی و کسب رضایت عامه ندارند و اینجا جایی است که سندرز و حامیانش میتوانند با بسبج عمومی و فشار داخلی در حزب دمکرات بر اجرای برنامه های خدمات اجتماعی پوپولیسم را به عقب نشینی و عدم فرصت باز تولید محکوم نمایند که در غیر اینصورت حتی در صورت پیروزی استیضاح ترامپ در کنگره و سنا ترامپیسم در قالب ایوانکا و یا هر پوپولیست دیگری میتواند دوباره خود را بر امریکا وجهان تحمیل نماید!