مقایسه موضع ایران و ترکیه در مورد طالبان و افغانستان
افغانستان امروز با پیشرویهای طالبان در موقعیت بسیار پرمخاطرهای قرار دارد. خروج نیروهای آمریکا و ناتو که براساس زمانبندی جو بایدن در ۱۱ سپتامبر کامل میشود، از دید بسیاری تحلیلگران میتواند باعث سقوط دولت غربگرای کنونی کابل و از میان رفتن ساختار حکومتی شود که پس از سرنگونی رژیم طالبان در ۲۰۰۱ ذره ذره و آجر به آجر در افغانستان تاسیس شده است. نقش مثبت یا منفی بازیگران منطقهای در این میان مهم است. در این نوشتار سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ترکیه را در مورد افغانستان مقایسه میکنیم و میکوشیم نشان دهیم منطق آمریکاستیزی حاکم بر سیاست تهران میتواند تبعات بسیار منفی برای آینده مردم افغانستان داشته باشد؛ در نقطه مقابل نوع رابطه ترکیه با آمریکا میتواند یک الگو باشد. این رابطه در مجموع هم به نفع مردم ترکیه است و هم بیشتر با منافع ملی مردم افغانستان که از ارتجاع طالبان احساس خطر جدی میکنند، سازگار است.
طالبان به تازگی ادعا کرده است که نود درصد از خاک افغانستان را کنترل میکند. نود درصد، چنانکه دولت افغانستان هم به صراحت گفته، آشکارا اغراقآمیز است اما امروز اجماعی میان بسیاری ناظران شکل گرفته که خطر پیشروی سریع طالبان بسیار جدی است.
موضع اخیر اردوغان در مورد مناقشه دولت افغانستان با طالبان
ماه گذشته (خرداد)، همان ایامی که ایران درگیر انتخابات ریاستجمهوری بود، رجب طیب اردوغان و جو بایدن در حاشیه نشست سران اعضای پیمان آتلانتیک شمالی یا ناتو برای نخستین بار پس از انتخاب بایدن به ریاستجمهوری آمریکا دیدار کردند. اردوغان آن دیدار را ثمربخش دانست. در پی آن معلوم شد که موضوع واگذاری امنیت فرودگاه بینالمللی حامد کرزی کابل به ترکیه، پس از خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان، بین رهبران آمریکا و ترکیه صحبت شده است و ترکیه رسما تایید کرد که نظامیان این کشور حفاظت از فرودگاه بینالمللی کابل را پس از خروج نیروهای ناتو برعهده خواهد گرفت. ترکیه البته تاکید کرده است که دولت آمریکا برای اجرای این ماموریت باید در امور دیپلماتیک، تدارکاتی و مالی از ترکیه حمایت کند.
فرودگاه حامد کرزی کابل، مهمترین فرودگاه افغانستان است و آشکار است که با این تصمیم نیروهای ناتو و مشخصا آمریکا میخواهند خلا امنیتی ناشی از خروجشان از افغانستان را تا حدودی از طریق ترکیه برطرف کنند. اردوغان هم به نوبه خود از این کارت برای بهبود روابط با آمریکا و غرب و گرفتن امتیازهای بیشتر استفاده میکند. (البته همزمان برخی مخالفان در ترکیه میگویند ورود بیشتر این کشور به مناقشه افغانستان باید با کمال احتیاط صورت گیرد، چون افغانستان از زمان اسکندر مقدونی تا امروز که آمریکا از آنجا عقبنشینی میکند، «گورستان امپراتوریها» بوده است.)
به طور طبیعی دولت غربگرای افغانستان با ریاستجمهوری اشرف غنی هم از ماموریت ترکیه برای تامین امنیت فرودگاه کابل پشتیبانی میکند و به این وعده با دید مثبت مینگرند. در نقطه مقابل طالبان در واکنش به این تصمیم، در موضعگیریهای متعدد، تهدید کرده با سربازان ترکیه نیز مثل «نیروهای اشغالگر» برخورد خواهد شد و تمامی نیروهای مسلح خارجی، پیمانکاران، مشاوران، مستشاران نظامی باید از افغانستان خارج شوند، گرچه همزمان تاحدودی جانب احتیاط را هم گرفته است، وقتی مثلا سهیل شاهین، سخنگوی طالبان، گفت: «ترکیه به عنوان یک کشور بزرگ اسلامی با افغانستان مناسبات تاریخی دارد.» طالبان در واضحترین موضعگیری علیه ترکیه بیانیهای داده است که با عنوان «اعلامیه امارت اسلامی در مورد دوام اشغال افغانستان از سوی نیروهای ترکیه» در سایت این گروه موجود است و در آن همزمان ترکیه تهدید و تمجید شده!
این دوگانگی در موضع را این طور میشود فهمید: طالبان البته مایل است برای به قدرت رسیدن موی دماغی نداشته باشد، ولی همزمان بر اساس تجربه دوران «امارت اسلامی» میداند بدون داشتن مشروعیت بینالمللی، از جمله بین کشورهای با اکثریت مسلمان و تاثیرگذاری همچون ترکیه، با مشکلات بسیار جدی روبهرو خواهد شد و حکومتش در درازمدت نمیتواند پایدار باشد.
طالبان همزمان در برابر مذاکرات بینالافغانی صلح افغانستان که قرار بود در هفتههای گذشته در استانبول برگزار شود سنگاندازی میکند. عبدالله عبدالله، رئیس شورای عالی مصالحه ملی افغانستان، به تازگی در گفتوگو با خبرگزاری آناتولی در مورد مذاکراتی که قرار بود در استانبول برگزار شود و نشد اعلام کرد: «متاسفانه طالبان ... برای شرکت در کنفرانس استانبول شروط غیرواقعی و غیرمنطقی مطرح کرد. این کنفرانس میتوانست فرصتی برای احیای مجدد روند صلح و مذاکرات باشد ولی به دلیل رفتار طالبان ممکن نشده است.» عبدالله عبدالله در ادامه میگوید: «کشورهای مختلف جهان به این روند کمک کردند. سازمان ملل حمایت کرد. ترکیه با قطر که قبلا از مذاکرات میزبانی کرده بود، همکاری کرد. .... ولی رفتار طالبان مذاکرات را خدشهدار کرد.»
نکته دیگر آنکه از نحوه پوشش اخبار افغانستان در این روزها در خبرگزاری آناتولی، که خبرگزاری رسمی دولت ترکیه است، بر میآید ترکیه خود را به دولت افغانستان نزدیکتر میبیند تا طالبان و مایل است در خلا خروج نظامی آمریکا و ناتو متحد دولت غربگرای کابل و دموکراسی این کشور باشد.
موضعگیری هسته سخت جمهوری اسلامی در مورد افغانستان
موضعگیری هسته سخت جمهوری اسلامی در مورد افغانستان البته داستانی دیگر دارد. این موضعگیری البته غیرشفاف است، از جمله شاید به این سبب که افغانستانیها به خوبی فارسی میدانند، جمعیت بسیار بزرگی از مهاجران افغان در ایران زندگی میکنند و هرگونه موضعگیری ایران در مورد افغانستان به دقت از دید ناظران افغان رصد میشود.
در این زمینه موضعگیری روزنامه کیهان بسیار قابل تامل است. کیهان را میشود سخنگوی بخش نظامی-امنیتی-تندروی حاکم بر جمهوری اسلامی دانست که در آن حسین شریعتمداری نماینده مادامالعمر ولی فقیه در روزنامه و همهکاره است. بر این اساس مقاله جنجالبرانگیز «در افغانستان چه خبر است؟» که در تاریخ ۵ تیرماه در بخش «یادداشت روز» (به نوعی سرمقاله و موضع رسمی روزنامه) منتشر شد، حائز اهمیت بسیار است.
در این مقاله اشرف غنی، رئیسجمهور کنونی افغانستان، «فردی غربگرا» معرفی شده است که «هر آنچه آمریکاییها طی این سالها گفته[اند]، مو به مو اجرا کرده است». از نظر کیهان غنی و دولت او نوکر آمریکا هستند.
آمریکاستیزی از سطر سطر این مقاله میبارد و نویسنده میکوشد با هر دستاویزی دشمنی با غرب را توجیه کند و به جای طالبان و اسلامگرایی تندروی این گروه آمریکا را عامل بحران افغانستان معرفی کند و مینویسد: «ریشه اصلی آنچه در افغانستان جریان دارد ... همین آمریکاست» و «نزدیکترین دلیل برای اینکه نمیشود به آمریکاییها اعتماد کرد، همین وضعیت افغانستان است. بحرانهای داخلی قبل از همه، راهحلهای داخلی میطلبد».
در این مقاله به روشنی آمده است که هدف آمریکا «از لشکرکشی به منطقه» و افغانستان، مقابله با جمهوری اسلامی بوده است. در بخشی دیگری که از دید بسیاری «تطهیر» طالبان تلقی شده است، در مورد پیشرویهای اخیر طالبان در افغانستان القا شده بود که طالبان آنقدرها هم بد نیست، چون:
«در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). بر اساس این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. منابع خبری در این کشور حتی میگویند، درگیریها با نیروهای نظامی دولت افغانستان است و غالبا نیز همین نیروهای مسلح به همراه مقامات محلی خیلی راحت و بدون مقاومت به طالبان میپیوندند.»
نویسنده نگاه پاک خطاپوشی در مورد طالبان دارد و معتقد است طالبان امروز با طالبان سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۸۰شمسی (و دورانی که دیپلماتهای ایرانی در کنسولگری ایران در مزار شریف به دنبال اشغال شهر به دست طالبان به قتل رسیدند) متفاوت است. در دهه هفتاد شمسی «قدرت گرفتن» طالبان در افغانستان «به صلاح ایران» نبود («اما به صلاح آمریکا؛ چرا»)، با این حال امروز میشود امیدوار بود «این گروه پرنفوذ تغییر رویه داده» باشد تا «پس از خروج آمریکا، با دستان پر وارد مذاکره» شود!
ترکیهستیزی پیشفرض دیگر نویسنده کیهان است. ترکیه متهم به بحرانسازی میشود، چون هم رقیب است و هم روابط خوبی با آمریکا دارد: «اما حواسها به کشورهای فرصتطلبی مثل ترکیه نیز باید باشد. این کشور نشان داده برای رسیدن به برخی بلندپروازیها، به استقبال ماجراجویی میرود. ماجراجوییهای این کشور در ماجرای قرهباغ، سوریه، عراق، یونان، لیبی و... نشان میدهد، برخی کشورها نانشان در بحرانسازی است!» (تو گویی جمهوری اسلامی هرگز در بحرانسازی در منطقه خاورمیانه مشغول نبوده است!)
جز مقاله کیهان میتوان به نمونههای بسیاری دیگری در مورد آمریکاستیزی حاکمان ایران در افغانستان اشاره کرد که برای پرهیز از اطاله کلام از آوردن آنها اجتناب میکنیم. تنها یک نمونه دیگر سخنان اخیر سید رسول موسوی، مدیرکل آسیای جنوبی وزارت امور خارجه، است که البته با لحنی ملایمتر، پس از کلی صغری و کبری در نهایت موضع هسته سخت نظام را تکرار کرده و آمریکا را به نوعی مسبب مشکلات کنونی افغانستان معرفی کرده و گفته است: «آمریکا به دنبال این است که جنگ داخلی را در افغانستان ایجاد کند که مردم [افغانستان] بگویند دوباره برگردید، ولی من فکر نمیکنم که بحث برگشت آمریکا، شدنی باشد.»
البته جمهوری اسلامی همزمان میل دارد در موضعگیریهای رسمی خود را هماهنگ با دولت کابل نشان دهد، که البته اصلا صادقانه نیست.
برآیند؛ از آمریکاستیزی تا همکاری با آمریکا
ایران با آمریکا روابط خصمانه دارد و برخی گروههای نزدیک به ولی فقیه در جمهوری اسلامی از اینکه آمریکا با فشار طالبان در حال عقبنشینی از افغانستان است آشکارا ابراز شادمانی میکنند. منطق تحلیل این افراد، آن است که اگر روزگاری چالشی سخت میان ایران و آمریکا رخ دهد، افغانستان جایی نباشد که از آن آمریکا بتواند برای کنش نظامی علیه جمهوری اسلامی استفاده کند. اینجاست که سخنان جدید سخنگوی دفتر سیاسی طالبان در دوحه که «ما به هیچ طرفی اجازه نمیدهیم که از خاک افغانستان علیه امنیت و منافع هر کشور دیگری استفاده کند»، به دل خبرگزاری حکومتی تسنیم مینشیند و این رسانه با آب و تاب سخنان مسئول سیاسی طالبان را همراه با عکسی با ظاهری آراسته از او بازتاب میدهد! اینکه طالبان چه بلایی برای افغانستان است و با پیشروی این گروه چه آسیب بزرگی به فرهنگ و مردم و خصوصا زنان افغانستان میرسد، در این نگاه البته جایی ندارد!
در سوی دیگر ماجرا ترکیه، بهرغم همه تنشهای گاه و بیگاه با آمریکا در دوران اردوغان، از متحدان آمریکا و غرب محسوب میشود. بر خلاف اسلامگرایان جمهوری اسلامی که سیاستشان در افغانستان و کل جهان را دشمنی با آمریکا تعیین میکند، اسلامگرایان ترکیه آمریکا را خصم خود نمیدانند؛ چنانکه امروز دولت اردوغان مایل است از خلا قدرت پیش آمده در افغانستان برای نزدیکی بیشتر با آمریکا و ارتقا رابطه با دولت دموکرات جو بایدن استفاده کند. ترکیه در دوران ترامپ هم روابط بسیار نزدیکی با آمریکا داشت.
ریشه این امر تفاوت دو نوع اسلامگرایی شیعیـآخرالزمانی در ایران و سنیـعملگرا در ترکیه است؛ اولی اساس گفتمان خود را دشمنی بنیادین با آمریکا و اسرائیل تعیین کرده و رابطه با آمریکا (و به طریق اولی اسرائیل) را استثنایی در رابطه با جهان میبیند که نباید در موردش سازش کرد.
در دومی بهرغم داشتن رابطه تنشآلود گاهبهگاه با غرب، پراگماتیسم (عملگرایی) غالب است و رابطه با آمریکا و حتی اسرائیل مانند رابطه با روسیه یا چین یا هرکشور دیگری در جهان دیده میشود که لازم است بر اساس منافع ملی کشور تنظیم شود. اردوغان و هوادارانش برای خودشان در روابط بینالملل دوستان یا دشمنان مطلق و همیشگی تعریف نمیکنند، خامنهای و هوادارانش ولی دشمنان مطلق و ابدی دارند: آمریکا و اسرائیل.