Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

«تهدید به جنگ، تنها راه دستیابی به صلح با ایران است»

$
0
0

«تهدید به جنگ، تنها راه دستیابی به صلح با ایران است»

 

دنیس راس، از متخصصان برجسته اندیشکده «انستیتو واشنگتن برای سیاست خاورنزدیک» که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما مشاور ویژه دولت آمریکا در امور خاورمیانه و ایران بود، با انتشار یادداشتی در نشریه «فارین پالیسی»، می‌نویسد که تهران به‌دلیل روبه‌رو نشدن با واکنش‌ شدید درقبال نقض تعهدهای هسته‌ای خود، دیگر ایالات متحده و طرف‌های برجام را جدی نمی‌گیرد و واشینگتن به‌منظور احیای توافق هسته‌ای، باید گزینه تهدید نظامی را روی میز بگذارد.

رویکرد دولت بایدن درقبال ایران تاکنون مبتنی‌بر تلاش برای محدود کردن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی از طریق احیای برجام، توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵، و اعمال محدودیت‌های در نظر گرفته‌شده در آن برای زیرساخت‌های هسته‌ای ایران تا سال ۲۰۳۰، بوده است. مقام‌های دولت فعلی آمریکا معتقدند که پس از احیای برجام، زمان مذاکره برای یک توافق «طولانی‌تر و قوی‌تر» خواهد بود که در آن بندهای غروب برجام، مربوط به موعد پایان محدودیت‌‌های هسته‌ای ایران، تمدید و مسائل مربوط به موشک‌های بالیستیک و رفتارهای تهاجمی ایران در منطقه نیز در نظر گرفته می‌شود.  

برنامه احیای برجام و سپس تبدیل آن به توافق طولانی‌تر و قوی‌تر، به نوشته دنیس راس، مانند طرحی نظامی است که تا پیش از رویارویی با دشمن کارآمد به نظر می‌رسد، اما موفقیتش بسته به همراهی ایرانی‌هاست، درحالی‌که آن‌ها نشان داده‌اند شریک برنامه‌های کاخ سفید نخواهند شد.  

جمهوری اسلامی در عوض، برنامه هسته‌ای خود را بسیار تهدیدآمیزتر کرده‌ و در این فرایند، درمورد امکان دستیابی به راه‌حل دیپلماتیک، تردیدهایی را برانگیخته است. آن‌ها علاوه‌بر جلوگیری از دسترسی آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای به داده‌های نظارتی مربوط به فعالیت‌های غنی‌سازی در ایران، گام‌هایی برداشته‌اند که هیچ هدف غیرنظامی قابل توجیهی ندارد: غنی‌سازی اورانیوم تا سطح ۶۰درصد و همچنین تولید اورانیوم فلزی.

بنابر اعلام مقام‌های جمهوری اسلامی، این قدم‌ها پاسخی به اقدام‌های خرابکارانه منتسب به اسرائیل علیه روند ساخت و به‌کارگیری سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم در تاسیسات کرج و نطنز بوده است؛ اما بنابر این یادداشت، این‌ها صرفا بهانه‌‌هایی است برای انجام اقدام‌هایی که هیچ ارتباطی با استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای ندارند.

مقام‌‌های دولت بایدن البته توجیهات جمهوری اسلامی برای گام برداشتن به‌سمت سلاح هسته‌ای را نمی‌پذیرد، اما به نوشته راس، در گفت‌وگو با اسرائیلی‌ها، «فشارها بر ایران را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرده‌» و برای مثال، خرابکاری در نطنز و کرج را از نوع «فشار بد» دانسته‌اند، زیرا ایرانی‌ها آن را دستاویزی قرار دادند برای غنی‌سازی در سطوح نزدیک به آنچه برای ساخت سلاح هسته‌ای مورد نیاز است و همچنین تولید فلز اورانیوم که کارکرد اصلی آن چیزی نیست جز ساخت هسته بمب اتمی.

در ادامه این یادداشت آمده است: «ایران قطعا با این اقدام‌ها از آستانه‌های خطرناکی عبور کرده است و هرچند مقام‌های آن کشور از اهمیت این موضوع آگاه‌ بودند، اما از آن نترسیدند. آن‌ها به‌وضوح، واکنش چندان جدی ایالات متحده و دیگر اعضای گروه ۱+۵، یعنی چین، فرانسه، آلمان، روسیه، و بریتانیا را در قبال اقداماتشان، نه در عرصه دیپلماتیک و نه به‌شکل‌های دیگر انتظار نداشتند؛ و در نهایت هم حق با آنها بود و اقدام‌هایشان هیچ‌گونه عواقبی درپی نداشت.»

دنیس راس، «از دست رفتن هراس ایران درمورد حدودی که می‌تواند در راستای جاه‌طلبی‌های هسته‌ای خود از آن‌ها عبور کند» را به‌شدت خطرناک می‌داند، زیرا به نوشته او، «ممکن است این سوءتفاهم را در آن‌ها ایجاد کند که ایالات متحده احتمالا هرگز به‌دنبال واکنش نظامی نخواهد رفت و این رویکرد مطمئنا امکان رسیدن به نتیجه دیپلماتیک را کمتر می‌کند». 

براساس این یادداشت، هدف جمهوری اسلامی از غنی‌سازی نزدیک به سطح مورد نیاز برای ساخت سلاح هسته‌ای، تولید اورانیوم فلزی و راه‌اندازی آبشارهای سانتریفیوژهای پیشرفته، «شاید در حال حاضر تحت فشار قرار دادن واشینگتن برای بهبود مفاد توافق هسته‌ای و رفع تحریم‌های بیشتر درقبال پذیرش محدودیت‌های کمتر برای زیرساخت‌های هسته‌ای آن کشور باشد؛ یا شاید می‌خواهند مانند ژاپن به نوعی توانایی آستانه‌ هسته‌ای دست یابند که آن‌ها را قادر می‌سازد درصورت تمایل، خیلی سریع به‌سمت سلاح اتمی حرکت کنند؛ شاید هم هردوی این موارد را هم‌زمان در نظر دارند». 

این کارشناس خاورمیانه معتقد است که «صرف‌نظر از هدف جمهوری اسلامی، تا وقتی آن‌ها درک نکنند که مسیر خطرناکی در پیش گرفته‌اند، احتمال توسل به زور بالا می‌رود». یقینا، اسرائیلی‌ها که تهدید هسته‌ای ایران را برای خود وجودی می‌دانند، به‌ویژه زمانی که بینند آن کشور مانند ژاپن به آستانه دستیابی به توانایی تسلیحاتی نزدیک می‌شود، به فراتر رفتن از خرابکاری و حمله نظامی به کل زیرساخت‌های هسته‌ای ایران تمایل بیشتری پیدا می‌کنند.

براساس این یادداشت، اگر ایالات متحده قصد کاهش خطر درگیری با جمهوری اسلامی و ایجاد فرصتی برای موفقیت دیپلماسی را داشته باشد، دولت بایدن باید با اعمال فشار بسیار موثرتر، ترس ایران از واکنش ایالات متحده را بازگرداند. البته این امر بر اسرائیلی‌ها هم تأثیر می‌گذارد و نیاز آن‌ها برای اقدام مستقل علیه ایران را کاهش می‌دهد.

به نوشته راس، آنچه ۱+۵ را به هم پیوند می‌دهد، تمایل به جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، هم‌زمان با اعتقاد به استفاده از دیپلماسی برای دستیابی به این هدف است. درنتیجه نشان دادن تعهد واشینگتن به دیپلماسی و همچنین نشان دادن آنچه که ممکن است ادامه استفاده از دیپلماسی و جمهوری اسلامی ایران را در این فرآیند تهدید کند، هر دو مهم است. 

برقراری موازنه میان این دو موضوع مستلزم در پیش گرفتن سیاستی است که در آن بدون دور کردن متحدان از خود، ایران را از خطر راهی که در پیش گرفته است، آگاه می‌کند. دنیس راس صحبت از بررسی «گزینه‌های دیگر» درقبال ایران را تکراری و غیرکافی می‌داند و می‌نویسد: «دولت بایدن ضمن تاکید بر تعهد خود به دیپلماسی، باید اعلام کند که اگر ایران دسترسی به یک نتیجه دیپلماتیک را غیرممکن کند، تمام زیرساخت‌های هسته‌ای خود را به خطر می‌اندازد.»

در پایان این یادداشت آمده است: «اگر واشنگتن می‌خواهد احتمال استفاده از زور علیه برنامه هسته‌ای ایران را کمتر کند، ضروری است که بازدارندگی را در این زمینه احیا کند. به این منظور، رهبران ایران باید باور داشته باشند که اگر در مسیر فعلی باقی بمانند و نتیجه مذاکرات را رد کنند، یا ایالات متحده یا اسرائیل با اقدام نظامی، سرمایه‌گذاری عظیمشان در برنامه هسته‌ای را نابود خواهند کرد. این نخستین‌بار نیست که تهدید قابل پذیرش به اعمال زور، برای جلوگیری از استفاده آن، ضروری به نظر می‌رسد.»


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>