روایت مفصل گزارش نیویورک تایمز از سقوط جمهوریت و قدرت گرفتن طالبان در افغانستان
ماتیو آیکینز گزارشگر آزاد که برای نیویورک تایمز مینویسد، روز شنبه گزارش بلندی را در مورد چگونگی سقوط کابل و فرار سیاستمداران جمهوریت از افغانستان نوشته است. این نوشته، گوشههای تازهای از رویکرد سیاستمداران افغان در آخرین ماههای سقوط افغانستان و تحولات پس از آن را به تصویر میکشد.
آیکینز که خود شاهد رویدادهای پیش از سقوط الی پس از سقوط بوده، در این گزارش، ناتوانی سیاستمداران در قدرت افغانستان را از تصمیمگیری برای مواجهه با شرایط پیشآمده روایت کرده است. آیکینز گزارش خود را از ماه ژوئیه، یک ماه قبل از سقوط کابل روایت میکند. به باور آیکینز بخش زیادی از سیاستمداران افغان بهخصوص جوانهایی که بر اساس راهبرد اشرف غنی مبنی بر جوانسازی قدرت در افغانستان، مسندهای مهمی را در حکومت به دست آورده بودند، فکر میکردند امکان اینکه افغانستان ظرف شش ماه پس از خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان سقوط کند، وجود ندارد. علیرغم فساد و تعصب در حکومت، اما همه باور داشتند که در مواجهه با طالبان، نیروهای افغان متحد با هم علیه آنان خواهند جنگید؛ چیزی که خیل سریع مشخص شد وجود ندارد.
با امضای توافق صلح میان آمریکا و طالبان در فوریه ۲۰۲۰، گروه طالبان تقریباً دولت افغانستان را دور زد. آنان حالا با آمریکا مذاکره میکردند و نیازی نداشتند تا مذاکره همزمان با دولت افغانستان را که از دید آنان یک رژیم دستنشانده بود، هم به پیش ببرند. تنها مواد توافقنامه صلح آنان را ملزم ساخته بود تا گفتوگو با هیئت دولت افغانستان همچنان در دوحه جریان داشته باشد.
اما در اینسو سیاستمداران افغان باور نداشتند که طالبان با گفتوگوهای صلح با دولت غنی صادقانه برخورد کنند.
با آغاز پیشروی طالبان به سوی شهرهای بزرگ، تعدادی از سیاستمداران چه در داخل و چه در بیرون حلقه قدرت، فاصله خود را با حکومت غنی بیشتر کردند. آنان میدانستند که در روند فعلی سیاسی افغانستان، اشرف غنی دیگر وجود نخواهد داشت. غنی نیز متوجه این موضوع شده بود. به همین دلیل برای برنامههای صلح بنبستهای مختلف ایجاد میکرد.
طالبان به ویژه شبکه حقانی نیز با تعدادی از مقامهای دولت و سیاستمداران بیرون از دولت ارتباط گرفته بود و آنان به گفته خلیل حقانی پیش از پیش به طالبان تسلیم شده بودند. فساد باعث شده بود که هیچ کسی متوجه خالی شدن پایگاههای نظامی از سربازان جنگی نشود. با اینکه دولت افغانستان دایم روی داشتن ارتش ۳۰۰ هزار نفری تاکید داشت، اما در واقعیت کمتر از یک سوم این تعداد نیرو در اختیار دولت بود.
تنها نیروهایی که هنوز با شدت در مقابل طالبان میجنگیدند، نیرو های موسوم به قطعات صفری ( نیروهای ویژه امنیت ملی) بودند که توسط آموزگاران آمریکایی مربوط به سازمان اطلاعاتی سیا آموزش دیده و حتی در درون خاک پاکستان نیز عملیات انجام داده بودند.
همین نیروها نیز کافی بودند تا از کابل و حومه آن در مقابل طالبان محافظت کنند. اما تمرکز قدرت در چند چهره محدود در اطراف اشرف غنی، قدرت مانوردهی نیروهای امنیتی را در افغانستان کاهش داده بود. پس از اینکه حمدالله محب به سمت مشاور شورای امنیت افغانستان تعیین شد، او در تلاش تمرکز قدرت در ارگ، تغییراتی اساسی در ردههای بالایی ارتش و پلیس اعمال کرد. وزرای دفاع و داخله ( کشور) فقط چهرههایی نمادین بودند.
اعتماد بیش از حد حکومت غنی بر نیروهای ویژه صفری، باعث شد تا ارتش افغانستان همچنان به دست ژنرالهای فاسد باقی بماند و در نتیجه در زمان پیشروی طالبان به سوی شهرها، هیچ کدام از نیروهای ارتش وارد جنگ نشدند و بدون درگیری سلاحهای خود را به طالبان تسلیم کردند.
با سقوط شهرهای مثل هرات، بلخ و قندهار، به نظر میرسید که اشرف غنی متقاعد شده بود که نمیتواند بیشتر از این در مقابل طالبان مقاومت کند. او جمع بزرگی از سیاستمداران افغان را به ارگ خواست تا در این رابطه با آنان گفتوگو کند. در این نشست، امرالله صالح معاون اول غنی غایب بود، اما هیچ کس به دلیل وخامت اوضاع نپرسید صالح کجاست. در حالی که همان روز، معاون اول غنی از کابل خارج شده و خود را به پنجشیر رسانده بود. به نظر میرسد صالح زودتر از هرکس دیگر متوجه سقوط کابل شده بود.
اعضای جلسه به صراحت به غنی گفتند که باید قدرت را ترک کند. حامد کرزی هرچند مستقیما از وی نخواست تا استعفا کند، اما گفت زمان فداکاری بزرگ فرار رسیده است. بقیه نیز با تایید حرف کرزی گفتند برای جلوگیری از خونریزی در کابل باید کنار برود.
غنی هرچند در ظاهر امر پذیرفته بود که جنگ را باخته است، با این حال توقع داشت که همچنان در قدرت باقی بماند، ولو که بقیه دولت را با طالبان بسپارد. به همین خاطر تا آخرین لحظه از این رویکردش که قدرت را بر اساس انتخابات به کسی دیگر خواهد سپرد، کوتاه نیامد. غنی از طریق خپلواک، مشاورش، به چهرههایی که از وی درخواست استعفا کرده بودند پیام داد که پس از گفتو گو با مقامهای آمریکایی تصمیم خواهد گرفت.
تا صبح شنبه، طالبان تقریبا ۸۰ درصد خاک افغانستان را تصرف کرده بودند. آنان رژه به سمت کابل را آغاز کردند. آمریکاییها که نگران تکرار حوادث تلخ سال ۱۹۹۲ در کابل بودند، تماسها با طالبان را بیشتر کردند.
طالبان بالاخره توافق کردند که وارد شهر کابل نشوند. هرج مرج در داخل شهر کابل باعث شده بود تا بیشتر سیاستمداران به فکر فرار از افغانستان باشند.
ماتیو ایکینز میگوید چند شب پیش از سقوط، به مهمانی یکی از مقامهای دولت افغانستان به وزیر اکبر خان رفته بود. آنجا ناگهان شایعه شد که آمریکا فرودگاه کابل را به روی پروازهای تجاری خواهد بست، زیرا روند تخلیه را آغاز میکند.
به گفته ایکینز، ناگهان همه افرادی که در این مهمانی بودند و از مقامهای دولت به شمار میرفتند، به سمت موبایلهای خود هجوم بردند و در صدد رزرو بلیط برای خروج از افغانستان برآمدند، در حالی که اشرف غنی سفر مقامهای دولت به بیرون از افغانستان را ممنوع کرده بود.
با این همه، روزانه دهها تن از اعضای حکومتش در حال خروج از افغانستان بودند. غروب روز شنبه، ۱۴ اوت، غنی با فرمانده ناتو در افغانستان و سرپرست سفارت آمریکا گفتوگو و طرح امنیتی کابل را برای آنان تشریح کرد.
پس از آن با انتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، در مورد انتقال قدرت به صورت نرم به طالبان گفتوگو کرد. همان شب شهر مزار شریف هم سقوط کرد. مارشال دوستم و عطا محمد نور که ادعا داشتند شمال را به قبرستان طالبان تبدیل خواهند کرد، به سمت مرز های افغانستان با ازبکستان فرار کردند و صد ها تانک جنگی را در کنار مرز با ازبکستان بی صاحب رها ساختند.
صبح یکشنبه نیز ضیا الحق امرخیل استاندار ننگرهار، این شهر را به طالبان تسلیم کرد. او همراه با آنان عکس یادگاری هم گرفت و مقامهای طالبان از وی تشکر کردند که نگذاشت تا خونریزی در شهر صورت بگیرد. تا ظهر روز یکشنبه طالبان به پشت درهای کابل رسیدند، اما در داخل ارگ اشرف غنی در حال کتاب خواندن بود.
جاوید کوتوال، رئیس دفتر اکرم خپلواک، مشاور رئیسجمهوری از پنجره اتاقش عکسی از اشرف غنی در حال کتاب خواندن گرفته بود. او بعداً دید که محب با یک عرب به نزد غنی آمد و لحظاتی با هم گفتوگو کردند. این دیدار در برنامه روزانه غنی درج نشده بود و به نظر میرسید که به صورت اضطراری تنظیم شده است. فرد عرب سیف نام داشت که از دوستان محب بود و با اهل قدرت آشنایی زیادی داشت.
به نظر میرسد این عرب پیام مقامهای امارات متحده عربی مبنی بر انتقال رئیسجمهوری با یک پرواز چارتر به امارات را به وی رسانده باشد. حوالی ساعت یازده، صدای تیراندازی در نزدیکی ارگ ریاست جمهوری به گوش رسید. این مسئله نگرانی زیادی را در میان مردم ایجاد کرد، تا جایی که عدهای فکر کردند طالبان وارد کابل شدهاند.
منشاء این تیراندازی مشخص نشد، اما باعث شد تا نیروهای ویژه محافظت رئیسجمهوری( پی پی اس) سریعا کارمندان ارگ را از محل کارشان خارج بسازند. احتمال دارد این کار زمینهسازی برای حرکت بی سر و صدای رئیسجمهوری به سوی خارج باشد.
طالبان از طریق کانالهای ارتباطی خود به مقامهای حکومت اطمینان داده بودند که هنوز وارد کابل نشده اند، اما در گوشه و کنار کابل چهرههای شبیه به طالب دیده میشدند. بعدا مشخص شد که یک تعداد از باندهای جنایتکار با استفاده از خلاء امنیتی به دلیل رها کردن پاسگاههای پلیس، اقدام به چپاول پاسگاهها زیر نام طالب کردهاند.
هرچند در همین لحظات، متین بیک رئیس دفتر اشرف غنی در توییترش نوشته بود که اوضاع تحت کنترل است. اما محب آماده فرار میشد. او هیچگاه به طالبان اعتماد نداشت.
ماتیو ایکینز میگوید محب بعداً به وی نوشته بود که خلیل حقانی با او تماس گرفته و از وی خواسته بود تا تسلیم شود. حقانی از محب خواسته بود تا با هم دیدار داشته باشند و او قبول کرده بود. اما بعدا کسی او را پشیمان ساخت و گفت که احتمالا دامی خواهد بود. مطهری دستیار متین بیک به ایکینز گفته است که کارمندانش محب را دیده که به سوی محل فرود هلیکوپترها میروند و کیسههای بزرگی را با خود حمل میکنند و در مورد انتقال پولهای نقد عملیاتی شورای امنیت صحبت میکنند. هرچند محب و کارمندانش این مسئله را بعدا تکذیب کردند، اما خبرگزاریهای زیادی از انتقال کیسههای دلار توسط هلیکوپترها خبردادند.
متین بیک، رئیس دفتر غنی، به ایکینز گفته است: «من تا ساعت سه در محوطه ارگ قدم میزدم و از فرار رئیسجمهوری باخبر نبودم. تنها پس از اینکه با حنیف اتمر برخوردم که پاسپورت رئیسجمهوری را در دست داشت متوجه شدم که غنی فرار کرده است.»
اتمر به بیک گفته بود که غنی حتی بدون آنکه پاسپورت خود را بگیرد، فرار کرد.
با فرار غنی هرج و مرج در کابل شکل گرفت. اکثریت سیاستمداران به کرزی رجوع کردند تا کنترل اوضاع را در دست بگیرد، اما کرزی از این مسئله امتناع کرد.
کریم خرم وزیر اطلاعات و فرهنگ دوره کرزی به ایکینز گفته است کرزی نخواست کنترل ارگ را به دست بگیرد، در عوض به جستجوی وزیر دفاع پرداخت، اما تا آن زمان اکثریت مقامهای دولت خود را به فرودگاه کابل رسانده بودند.
در همین زمان در دوحه، زلمی خلیل زاد نماینده آمریکا در افغانستان، همراه با فرانک مکنزی رئیس ستاد فرماندهی مرکزی ارتش آمریکا ( سنتکام)، با ملا برادر ملاقات داشت تا راه حلی برای وضعیت آشفته کابل پیدا کند. ژنرال مکنزی از ملا برادر خواسته بود تا در شعاع ۳۰ کیلومتری از مرکز کابل، نیروهای طالبان حضور نداشته باشند، اما ملا برادر با این طرح مخالفت کرده و گفته بود که نیروهای امنیتی افغان متلاشی شده و پاسگاههای خود را ترک کردهاند.
ملا برادر گفته است طالبان برای جلوگیری از چپاول زندگی مردم وارد کابل شدهاند. در نتیجه ژنرال مکنزی ناگزیر از ملا برادر خواسته بود تا مزاحم برنامه تخلیه نشوند و به فرودگاه کابل هم نزدیک نگردند.
یکی از افرادی که در این جلسه حضور داشته به ایکینز گفته است ملا برادر از ژنرال مکنزی و خلیل زاد پرسیده بود که در خلای نیرو های امنیتی چه کسی مسئولیت تامین امنیت کابل را بر عهده میگیرد. خلیلزاد و مکنزی به سوی هم دیده بودند و جوابی به این سوال نداشتند. ملابرادر از ژنرال پرسیده بود که آیا شما امنیت کابل را بر عهده میگیرید؟ و چون جوابی نداده بودند گفته بود اگر طالبان امنیت کابل را بر عهده بگیرند چی؟ مکنزی گفته است، خیلی خوب به برنامه تخلیه من کاری نداشته باشید، دیگر مسایل را خود بهتر میدانید.
حوالی ساعت شش و نیم شام طالبان اعلان کردند که وارد کابل شده اند. آنان دلیل ورود خود را جلوگیری از چپاول مال و زندگی مردم عنوان کردند، زیرا نیروهای امنیتی کابل محل وظایف خود را رها کرده بودند.
طالبان برای ورود به کابل آماده نبودند، زیرا آنان فکر میکردند دو هفتهای در اطراف کابل خواهند ماند. به همین دلیل تعداد خیلی کمی وارد شهر شدند و محل های مهم را تصرف کردند. گفته میشود طالبان با کمتر از هزار نفر وارد شهر کابل شدند، شهری که بیش از ده هزار نیروی امنیتی در خود داشت.
بخش سوم گزارش ماتیو ایکینز به تخلیه افغانها از افغانستان اختصاص دارد. او شاهد وضعیت به شدت آشفته در فرودگاه کابل و پرواز هواپیما هایی بوده است که جوانان خود را از در و پیکرش آویزان کردهاند. ایکینز میگوید خودش دو بار رهنمایی یک گروه از افغانها که شامل خبرنگاران، فعالان جامعه مدنی و هنرمندان بود بر عهده میگیرد و بدون مشکلی آنان را به فرودگاه کابل میرساند.
او از انفجار انتحاری کنار فرودگاه نیز میگوید که باعث کشته شدن در حدود ۲۰۰ تن شد. ایکینز میگوید گزارشهایی وجود دارد که پس از انفجار نیروهای دریایی آمریکا بر افرادی که از ترس انفجار بعدی میخواستند از دیوار ها بالا بروند شلیک کردهاند.
بخش چهارم این گزارش طویل ماتیو ایکینز، به روزگار پس از جمهوریت اختصاص دارد. او میگوید هرچند رهبری طالبان، عفو عمومی را اعلان کرد، اما این مساله باعث نشد تا جنگجویان این گروه افراد را نکشند. او از قتلهای مرموز در قندهار و دیگر نقاط افغانستان خبر میدهد. ربودن افراد و گم شدن آنان و اینکه مردم هنوز از طالبان میترسند.
با اینکه گزارشهای زیادی در مورد روزهای سقوط و نحوه فرار اشرف غنی منتشر شده و تعدادی از رسانهها اظهارات چهرههای نزدیک به غنی در مورد آخرین ساعات فرارش را منتشر کردهاند، اما گزارش نیویورک تایمز از آن جهت که هم زمان نگاهی به طالبان و نیروهای ناتو نیز میاندزد، قابل اهمیت است.