۲۰۲۱، سالی استثنایی برای تنشزدایی در خاورمیانه
خاورمیانه در دهههای اخیر کمتر سالی را همانند سال ۲۰۲۱ در سطح روابط بینالمللی تجربه کرده است؛ سالی که در آن نه جنگ، تروریسم یا فرقهگرایی بلکه «تنشزدایی» به کلیدواژه تکراری تحولات فرامرزی تبدیل شد و تمامی بازیگران کلیدی نیز در آن نقش بازی کردند.
این وضعیت اگر چه به معنای پایان مجادلات و اختلافات اساسی یا رقابتهای پرخطر ژئوپولتیک نیست، اما شرایطی را به وجود آورد که دستکم در دوران کرونا، به حکومتها فرصت داده تا برای استفاده از منابع محدودشان در جریان مقابله با یک همهگیری پرهزینه، خیالی آسودهتر از سالهای گذشته داشته باشند.
تغییرات بنیادین سیاستهای کاخ سفید در برابر رقابتهای منطقه، انگیزه مضاعف کشورهایی مانند عراق و لبنان برای پایان تنشهایی که بیش از همه به خود آنها آسیب میزند، همسویی خواستههایی مانند رفاه، امنیت و صلح و خستگی از جنگ در سطح جوامع خاورمیانه در کنار محدودیتهایی که همهگیری کرونا به کشورهای منطقه تحمیل کرده، از جمله دلایلی هستند که سال ۲۰۲۱ را به یک سال متفاوت برای روابط بینالمللی خاورمیانه تبدیل کردند.
در میان این عوامل، شکست دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا و آغاز به کار جو بایدن در نخستین ماه این سال، یکی از مهمترین تحولاتی بود که موجب شد تا مسیر جدالهای خاورمیانه نیز به شکل قابل توجهی تغییر کند. آقای بایدن اصرار داشت که در دوران او «دیپلماسی» حرف اول را خواهد زد.
در جریان تنشزدایی خاورمیانه، اگرچه واشنگتن به شکل مستقیم عامل ابتکار عملهای دیپلماتیک و مذاکرات نبود، اما تغییرات استراتژیک کاخ سفید در مواجهه با رقابتهای خاورمیانه یکی از دلایل اصلی بود. به طور مشخص، در رقابت ایران و عربستان، ریاض حامی بزرگش را در کاخ سفید از دست داد.
برخلاف دونالد ترامپ که نخستین سفر خارجیاش را به عربستان انجام داد، جو بایدن در جریان رقابتهای انتخاباتی به وضوح گفته بود که با محمد بن سلمان مقابله خواهد کرد. او اگرچه در طول سال به این تهدید عمل نکرد، اما حاضر نشد حتی یکبار با ولیعهد خبرساز عربستان گفتوگو کند.
جو بایدن همچنین گفته بود که به برجام باز میگردد و همین مساله خیلی زود بازیگران منطقه را به این فکر واداشت تا خود را برای دورانی که بار دیگر برجام قدرت میگیرد، آماده کند. از افزایش احتمالی درآمد جمهوری اسلامی گرفته تا کاهش قابل ملاحظه تنش نظامی میان تهران و واشنگتن، از جمله تبعاتی بود که پیشبینی میشد بازگشت آمریکا به برجام در پی داشته باشد.
در نهایت اگرچه بازگشت آمریکا به برجام یا منزوی کردن محمد بن سلمان در عرصه بینالمللی، هیچ کدام به شکلی که آقای بایدن وعده داده بود در این سال رخ نداد، اما موجب شدند تا از همان آغاز سال، چهرههای مهمی مانند محمد بن سلمان، رفتارهایشان را متناسب با شرایط جدید تغییر دهند.
اول از همه، محمد بن سلمان و یار کلیدیاش، محمد بن زاید، ولیعهد امارات، در برابر قطر کوتاه آمدند و در همان ژانویه که جو بایدن سوگند ریاست جمهوری خورد، به محاصره اقتصادی قطر پایان دادند. در همین ماه در در نشست شورای همکاری خلیج فارس در ریاض، شیخ تمیم، امیر قطر نیز در کنار باقی رهبران شرکت کرد.
در سال ۲۰۱۷ قطر از سوی رهبران عربستان و امارات متهم شده بود که با سیاست خارجی تهاجمی آنها در برابر جمهوری اسلامی ایران همراهی نمیکند. اما در عین حال ریشههای این اختلاف، فراتر از مساله ایران نیز قابل ردگیری بود و رقابتهای سیاسی این کشور با امارات یا عدم همراهی شیخ تمیم با محمد بن سلمان در جریان جنگ یمن، مسایلی نبودند که از چشم ناظران دور بمانند.
در نهایت بدون اینکه قطر هیچ گونه تغییر خاصی در سیاستهایش به وجود بیاورد یا به هیچ یک از خواستههای عربستان و امارات تن بدهد، ریاض و متحدانش به سوی دوحه دست دوستی دراز کردند.
اما همانطور که آغاز این تنش بر روابط ترکیه با عربستان و امارات اثر گذاشته بود، پایانش نیز بر این روابط اثر گذاشت. در آغاز محاصره اقتصادی قطر در سال ۲۰۱۷ رجب طیب اردوغان از فرصت این تنش حداکثر بهره را برد تا روابطش را با شیخ تمیم تثبت کند و با ابتکار عمل آنکارا، عملا محاصره اقتصادی قطر بینتیجه شد.
رئیسجمهور ترکیه کمی بعد یکی دیگر از اقدامات عربستان را به فرصتی در رقابت منطقهای تبدیل کرد؛ کشته شدن جمال خاشقجی، روزنامهنگار مخالف محمد بن سلمان در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه. او به قیمت یک تنش قابل توجه، پرونده خاشقجی را به ابزاری قدرتمند برای ضربه زدن به اعتبار محمد بن سلمان تبدیل کرد.
در سال ۲۰۲۱ و در پی آشتیکنان عربستان و امارات با قطر، دریچهای نیز برای پایان تنش ترکیه و این دو کشور گشوده شد. تا پیش از این تصور اینکه ترکیه پشت قطر را خالی کند و قبل از دوحه با عربستان و امارات آشتی کند، دشوار بود.
آقای اردوغان به شکلی قابل توجه به پروژه بلندپروازانه محمد بن سلمان برای تبدیل شدن به یک رهبر مسلط و قدرتمند در خاورمیانه ضربه زد. و در نهایت او نیز همانند شیخ تمیم، بدون اینکه در برابر محمد بن سلمان و محمد بن زاید کوتاه بیاید، بار دیگر روابط کشورش را با این کشورها برقرار کرد.
در همین سال، طحنون بن زاید، برادر بانفوذ ولیعهد امارات به ترکیه سفر کرد و کمی بعد زمینه سفر محمد بن زاید به آنکارا نیز فراهم شد. دیدار رجب طیب اردوغان با رهبر دوفاکتوی امارات، نقطه پایان تنش دو کشور بود که از زمان ماجرای قطر اوج گرفته بود.
آقای اردوغان نیز قرار است در فوریه ۲۰۲۲ به ابوظبی برود. او در این مدت به دوحه نیز سفر کرده و البته دو بار با ملک سلمان، پادشاه عربستان تلفنی گفتوگو کرده است. در جریان تنشزدایی ریاض و آنکارا، وزاری خارجه دو کشور نیز در مکه با هم دیدار کردند و دور از انتظار نیست که دیر یا زود اردوغان نیز با محمد بن سلمان دیدار کند.
تنشزدایی امارات با ایران در سال ۲۰۲۱ آغاز نشد، اما به هرحال تحولاتش ادامه پیدا کرد و در چند نمونه نشانههایی از نزدیکتر شدن دو کشور دیده شد. مهمترین آنها سفر طحنون بن زاید به تهران و ملاقاتش با مقامهای ایرانی بود. گفته شد که او در جریان این سفر از ابراهیم رئیسی نیز دعوت کرده به ابوظبی سفر کند.
کمی بعد از این سفر، نفتالی بنت، نخستوزیر اسرائیل برای نخستین بار به خلیج فارس سفر کرد و به شکل رسمی میهمان محمد بن زاید در ابوظبی بود. سکوت ایران در برابر این تحول تاریخی، یکی دیگر از نشانههای کاهش قابل ملاحظه تنش میان ایران و امارات بود.
در این سال همچنین در حاشیه مذاکرات ایران و عربستان که از سال قبل و به شکل محرمانه با میانجیگری عراق آغاز شده بود، محمد بن سلمان در یک مصاحبه تلویزیونی و با لحنی آشتیجویانه درباره ایران و انگیزههای کشورش برای بهبود روابط با تهران صحبت کرد.
به جز ایران، موضع جبهه کشورهای عربی منطقه در برابر سوریه نیز تعدیل شد. علاوه بر بازگشایی دفتر نمایندگی امارات در این کشور، زمزمههایی از بازگشت سوریه به جمع کشورهای اتحادیه عرب مطرح شد که نشان میداد مذاکراتی جدی در این زمینه در جریان است.
خاورمیانه به یکی از معدود مناطق جهان تبدیل شده که حل و فصل مناقشات در آن به یک معماری نهادینهشده دیپلماتیک در سطح منطقهای متکی نیست. و همچنان چشماندازی نیز دیده نمیشود که قدرتهای منطقهای مانند ایران، ترکیه، اسرائیل و عربستان، دور یک میز بنشینند و ساختاری را برای جلوگیری از جنگ طراحی کنند؛ نهادی منتج از یک پیمان بینالمللی با ساز و کار حل اختلاف مانند کاریکوم در حوزه کشورهای کارائیب یا آسهآن در جنوب شرق آسیا.
همزمان، رقابتهای منطقهای و اختلاف نظرهای ایدئولوژیکی که گاه موجودیت رژیمهای حاکم در خاورمیانه به آنها وابسته است، بسیاری از مناقشات و رقابتهای منطقهای را به بازی مرگ و زندگی برای بازیگران تبدیل میکند.
به همین دلیل نیز در تمامی این سالها رقابت تسلیحاتی کشورهایی مانند ایران و عربستان هرگز کند نشده و حتی در سال ۲۰۲۱، با انتشار خبرهایی در ارتباط با سرمایهگذاری ریاض در برنامه موشکی، صورت جدیدی نیز پیدا کرده است.
در چنین فضایی، آنچه در این سال رخ داد، اهمیت قابل توجهی پیدا میکند. و به همین دلیل نیز کشورهایی مانند عراق که در برابر رقابتهای ایران و عربستان بسیار آسیبپذیر هستند، در تلاشند تا از همه ابزارهایشان برای کاهش تنش استفاده کنند.
جنگهای افغانستان و عراق در دو دهه گذشته و نتیجه نهایی آنها برای گروهی از سیاستگذاران در واشنگتن مستنداتی هستند تا بگویند که آمریکا نمیتواند برای همیشه بر روی راهحل نظامی در مناقشات خاورمیانه حساب کند.
ضمن اینکه اتفاقاتی مانند حمله به تاسیسات نفتی عربستان یا آتشسوزی کشتیها در آبهای امارات به متحدان آمریکا در منطقه نشان داد که قدرتهای بزرگ برای مهار تهدیدها، چه محدودیتهایی دارند.
و آخرین و چه بسا یکی مهمترین عوامل که میتواند سوخت و انرژی مورد نیاز برای موتور تنشزدایی را در سال پیشرو نیز تامین کند، تحولات اجتماعی-فرهنگی جوامع خاورمیانه است که هرچه بیشتر میگذرد، خواستههایشان همسویی بیشتری پیدا میکند.
رفاه و توسعه اقتصادی، ثبات و امنیت و در نهایت آزادیهای سیاسی و مدنی، سرفصلهای خواستههایی هستند که به اشکال مختلف از سوی شهروندان کشورهای مختلف خاورمیانه مطرح میشوند. در چنین روزهایی که شهروندان بسیاری در کشورهای مختلف مدام میگویند از «جنگ» خستهاند، سران حکومتها به آسانی نمیتوانند تصمیم بگیرند که بجنگند.