Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

جنگ اوکراین و خطر گسترش فاشیسم

$
0
0

جنگ اوکراین و خطر گسترش فاشیسم

از بزرگ‌ترین قربانیان هر جنگی، حقیقت است. در میان هیاهوی جنگ، طرفین می‌کوشند واقعیات را به میل خود متفاوت جلوه  دهند و به‌خصوص در زمانه ما «جنگ اطلاعات»‌ در اهمیت دست‌کمی از جنگ در میدان ندارد. در منطقه‌ای مثل اروپای شرقی با پیچیدگی‌های تاریخ آن، این جنگ جایگاه خاصی دارد. 

اشغال اوکراین به دست روسیه، پس از ماه‌ها «جنگ اطلاعاتی» از سوی کرملین آغاز شد. واقعیت مسلم این است که ارتش روسیه با نقض تمامی هنجارهای بین‌المللی دست به تجاوز به خاک کشور همسایه خود، اوکراین، زد. برای توجیه این کار انواع جنگ‌های اطلاعاتی به کار رفت: ولادیمیر پوتین، رئیس‌ جمهوری روسیه، مدعی شد که اوکراین به دست فاشیست‌ها افتاده و قصدش «نازی‌زدایی» است. گنادی زوگانوف، رهبر حزب کمونیست فدراسیون روسیه، هم از این دعاوی پشتیبانی کرد و در روزهای قبل از اشغال، در مقاله‌ای مدعی شد: «دلیل بحران کنونی این است که عروسک‌گردان‌های رهبران کی‌یف در واشنگتن و نیروهای فاشیستی در آنجا دائما می‌کوشند قتل‌عامی در منطقه دونباس سازمان دهند.» زوگانوف مدعی شد که منافع دولت روسیه در اوکراین و سایر کشورهای شوروی سابق، مبتنی بر «صلح و همسایگی خوب، زندگی آرام و حاکی از کرامت برای شهروندان، توسعه اقتصادی و همکاری فرهنگی است.»

دعاوی پوتین و زوگانوف در این مورد آشکارا قلب واقعیت است. کرملین کشوری را اشغال کرده‌ است که مردمش بر خلاف روسیه، در انتخاباتی دموکراتیک رئیس‌ جمهوری خود را با ۷۰ درصد اکثریت انتخاب کردند. این رئیس‌ جمهوری، ولودیمیر زلنسکی، خود یهودی است و سه نفر از عموهای پدرش را در هولوکاست از دست داده است. انگ «نازی» زدن به او که رهبر منتخب کشوری مستقل و با حق حاکمیت ملی است، بدین‌سان قبیح است؛ به‌خصوص وقتی در یاد داشته باشیم که اتفاقا این پوتین است که شاید بیش از هر رهبر دیگری در جهان از جریانات راست افراطی و فاشیستی حمایت کرده است و با آن‌ها اخوت ایدئولوژیک دارد. 

اما از سوی دیگر، واقعیت دیگری هم در میان است که برخی از طرفداران طرف مقابل گاه مشغول پنهان کردن آن می‌شوند: در اوکراین نیروهای فاشیست و نازی حضور دارند و بخشی کوچک، اما ماهوی از نیروهای نظامی این کشور هستند؛ واقعیتی تلخ اما خطرناک، که اگر به آن توجهی نشود، برای آینده کل جهان معضلی مهم خواهد بود. 

اما حامیان پر و پا قرص اوکراین، مثل مایکل مک‌فال، سفیر آمریکا در روسیه در زمان اوباما، که اکنون قویا از تسلیح ارتش اوکراین از سوی واشنگتن حمایت می‌کند، علاقه‌ای به مطرح شدن این واقعیت ندارند. آقای مک‌فال در یکی از گفت‌وگوهای خود حتی مدعی شده بود که «هیچ نازی‌ای در اوکراین نیست».

گردان آزوف و خطر عروج «داعش» راست افراطی

اوکراین نیز مثل هر کشوری تاریخی پیچیده و طیف‌های سیاسی مختلف دارد که هر یک ریشه در این تاریخ دارند. این کشور از مهم‌ترین صحنه‌های وقوع جنگ جهانی دوم بود؛ بخشی از همان سرزمین‌های موسوم به «خون‌زارها» (عنوان کتابی از تیموتی اسنایدر، تاریخدان شهیر دانشگاه ییل)‌ که صحنه برخی از بدترین جنایات آلمان نازی بود. در این تاریخ پیچیده، طیف‌های مختلف ناسیونالیسم اوکراینی، مثل بسیاری نیروهای دیگر در قرن بیستم، گاه برگ‌هایی سیاه در پرونده خود دارند؛ از جمله مشارکت در کشتار یهودیان و لهستانی‌ها در سال‌های مختلف، گاه در همکاری با نازی‌ها. 

این میراث پرمناقشه در صحنه سیاسی اوکراین نیز به چشم می‌خورد و احزابی هستند که بخش‌هایی تاریک از آن‌را نمایندگی می‌کنند. 

مهم‌ترین این جریان‌ها، «گردان آزوف» است، گروهی شبه‌نظامی و داوطلب که در جریان بحران سیاسی اوکراين در ماه مه ۲۰۱۴ اعلام موجودیت کرد و از بندر ماریوپول که بر کناره دریای آزوف واقع شده است، دفاع کرد. وقتی با تحریک روسیه، جدایی‌طلبان در مناطق روس‌زبان شرق اوکراین دست به تشکیل دو جمهوری خودخوانده دونتسک و لوهانسک زدند، گردان آزوف وارد نبرد نظامی وسیع‌تر شد. چند ماه بعد، در نوامبر ۲۰۱۴، این گروه شبه‌نظامی رسما بخشی از گارد ملی اوکراین شد که نیروی ژاندارمری ملی کشور است و تحت نظارت وزارت کشور عمل می‌کند. در جریان حمله روسیه به اوکراین از این گردان بیشتر شنیده‌ایم؛ به‌خصوص که همان بندر ماریوپول در چند روز گذشته هدف یورشی وحشیانه روسیه قرار گرفت و نیروهای آزوف در روزهای اخیر در دفاع از آن نقش بازی کردند. 

اما گردان آزوف به روشنی هویت راست افراطی دارد و حتی نئونازی‌ها در آن حضوری علنی دارند. سخنگوی رسمی این گروه در سال ۲۰۱۵ اعتراف کرده بود که ۱۰ تا ۲۰ درصد از اعضای آزوف خود را نازی می‌دانند. این گروه گاه از نمادهایی همچون «خورشید سیاه» استفاده کرده است که کاملا متعلق به نازی‌ها است و هاینریش هیملر، از سران آلمان نازی، آن را طراحی کرده بوده است. آندری بیلتسکی، بنیانگذار این گروه، ‌از رهبران بنام جریان‌های راست افراطی در اوکراین است که سابقه حمله به اقلیت‌های کشور را دارد. او بود که در سال ۲۰۱۰ گفت، هدف ملی اوکراین باید «رهبری نژادهای سفیدپوست جهان در جنگ صلیبی نهایی علیه نژادهای پست تحت رهبری سامی‌ها باشد.»

همین واقعیت‌ها باعث شده است که کنگره آمریکا، در پی تلاش نمایندگان جناح مترقی حزب دموکرات، همچون آقای رو خانا از ایالت کالیفرنیا، کمک نظامی آمریکا به این گروه را ممنوع کنند. اما در فضای جنگی انتظار می‌رود که این گروه نسبتا کوچک (که کل اعضایش بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفر تخمین زده می‌شوند) بتواند نیروهای خود را بیش از پیش گسترش دهد. 

مردم اوکراین در انتخابات‌های دموکراتیک بارها با صدای قاطع به جریان راست افراطی «نه» گفته‌اند. رهبران «گردان آزوف» در صحنه سیاسی حزبی به نام «سپاه ملی»‌ تشکیل دادند که در انتخابات سال ۲۰۱۹ تنها ۲.۱۵ درصد رای آورد و به یک کرسی هم نرسید. پیش از آن دیده بودیم که حزب ناسیونالیست افراطی «اسووبودا» (که نیروهای مسلح نزدیک به آن در جریان تبدیل جنبش صلح‌آمیز ۲۰۱۴ به حرکتی مسلحانه نقش داشتند) نیز در انتخابات با مخالفت مردم مواجه شد. این حزب که در انتخابات ۲۰۱۲ بیش از ۱۰ درصد رای آورده بود، در انتخابات ۲۰۱۴ شاهد کاهش آرای خود به ۴.۷ درصد بود؛ یعنی زیر ۵ درصد لازم برای ورود به مجلس. ، اوله تیانیبوک، رهبر این حزب، در انتخابات ریاست ‌جمهوری در مه ۲۰۱۴ تنها ۱.۱۶ درصد رای آورد. مردم در سال ۲۰۱۹ در عوض رئیس‌ جمهوری‌ای یهودی انتخاب کردند که به دلیل خواست صلح و درخواست گفت‌وگو با رهبران دو جمهوری خودخوانده جدایی‌طلبان، از سوی همین گروه‌های راست افراطی تهدید به ترور شد.  

حمله پوتین به اوکراین دقیقا بهترین هدیه‌ای بود که می‌شد به گردان آزوف و گروه‌های مشابه اهدا کرد: گروهی که در فضای مدنی و سیاسی قادر به جلب حمایت مردم نبود، حالا در فضای نظامی و در حالی که میلیاردها دلار اسلحه وارد اوکراین می‌شود، خواهد کوشید رشد کند. 

نیروهای «گردان آزوف» مختص به شهروندان اوکراین نیستند و صدها نفر از کشورهای مختلفی چون برزیل، ایتالیا، بریتانیا، فرانسه، آمریکا، یونان، کشورهای اسکاندیناوی، اسپانیا، چک، اسلواکی، و البته خود روسیه، به اوکراین سفر کرده‌اند تا به آن بپیوندند. بسیاری از این نیروها علنا جذب افکار راست افراطی و متمایل به نازی‌ها در این گروه نظامی شده‌اند. با این حساب، این گروه می‌تواند چیزی شبیه «داعش» راست افراطی شود. 

ماهیت «گردان آزوف» پس از پیوستن این گروه به گارد ملی عوض نشده است. در ژانویه ۲۰۱۸، نیروهای این گروه در خیابان‌های کی‌یف، پایتخت اوکراین، راهپیمایی کردند و به شهروندان اقلیت رومایی و همجنس‌گرایان (دو مورد از قربانیان آلمان نازی) حمله کردند. همین چند هفته پیش بود که گارد ملی اوکراین در توییتر فیلمی باورنکردنی از نیروهای آزوف منتشر کرد که در آن می‌بینیم آن‌ها گلوله‌های خود را در چربی خوک می‌زنند، چون می‌گویند که می‌خواهند از آن‌ها علیه نیروهای روسیه، که به گفته آن‌ها متشکل از چچن‌های مسلمان هستند، استفاده کنند؛ حرکتی که به روشنی بوی فاشیسم می‌دهد.

برای کسی که سوابق این گروه را دنبال کرده باشد، این‌ها جای تعجب ندارد. 

سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری بارها در مورد ارتکاب جرایم متعدد جنگی در طول سال‌اهای اخیر، از جمله شکنجه اسرا به‌دست گردان آزوف، گزارش داده‌اند. 

در سال ۲۰۱۹ «مرکز صوفان» که از مهم‌ترین اتاق فکرهای موجود آمریکا در زمینه گروه‌های تروریستی است، گزارشی در مورد آزوف منتشر کرد که عنوان آن چنین  بود: «شبکه‌ای فراملیتی که کسی از آن صحبت نمی‌کند».

این گزارش اشاره کرده بود که گردان آزوف با نیروهایی در سراسر جهان ارتباط دارد. حتی تروریستی که در مارس ۲۰۱۹ به نماز جمعه در مسجد النور در کرایست‌چرچِ نیوزیلند حمله کرد و ۵۱ انسان بی‌گناه را کشت، مدعی بود که در اوکراین بوده و در صفوف گردان آزوف جنگیده است. او نماد گردان آزوف را با خود به همراه داشت. 

در گزارش سال ۲۰۱۹ مرکز صوفان می‌خوانیم: «گردان آزوف به عنوان نقطه‌ای محوری در شبکه فراملی افراطیون خشونت‌بار راست‌گرا ظهور می‌کند… رویکرد تهاجمی این گروه در شبکه‌سازی در راستای یکی از اهداف اصلی آن است: تبدیل کردن نواحی تحت سیطره گردان آزوف در اوکراین به مرکز اصلی جریان فراملی برتری سفیدپوستان.» 

به زبان ساده، یعنی کارشناسان مقابله با تروریسم مدت‌ها است که درباره پتانسیل آزوف برای شکل دادن به جریان‌های جهانی تروریستی هشدار می‌ٔهند. 

فاشیسم در هر دو طرف

در عین حال، همسویی گردان آزوف با آرمان بحق مردم اوکراین برای دفاع از کشورشان در مقابل اشغال خارجی باعث شده است که  برخی بر خطر گسترش این گروه چشم ببندند. حتی شاهد بودیم که فیس‌بوک که سال‌ها است آزوف را در فهرست «گروه‌های خطرناک» و هم‌رده با گروه‌هایی همچون داعش و کو کلاکس کلان قرار داده است که ابراز حمایت علنی از آن‌ها ممنوع است، در پی حمله روسیه به اوکراین، آن ‌را از این فهرست خارج کرد. سخنگوی «متا» (شرکت مادر فیس‌بوک) گفت: «ما فعلا استثنای کوچکی در مورد ستایش از هنگ آزوف، تنها در چارچوب دفاع از اوکراین و در نقش آن‌ها به عنوان بخشی از گارد ملی اوکراین، قائل می‌شویم.»

در طرف روسیه و پوتین نیز نیروهای فاشیستی کم حضور ندارند. بسیاری از نیروهای راست افراطی در سراسر جهان پوتین را به دلیل هم‌جنس‌گراستیزی و مخالفت با لیبرالیسم می‌ستایند و رهبر «جهان سفیدپوست مسیحی» در مقابل آمریکای چندفرهنگی می‌دانند. پوتین در این زمینه پشتوانه فکری هم دارد؛ از جمله الکساندر دوگین،‌ از فیلسوف‌های محبوب کرملین، که پایش به ایران هم باز شده است و از جمهوری اسلامی ایران به عنوان نیروی ضدغرب تمجید می‌کند، و الکساندر پروخانوف، نویسنده ۸۴ ساله راست‌گرا که در سابقه‌اش هم دعوت از دیوید دوک (از رهبران جریان افراطی «کو کلاکس کلان» در آمریکا) به روسیه را دارد، و هم حمایت از نامزدی زوگانوف در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۹۹۶.  پوتین از همان ابتدای به قدرت رسیدن خود با گروه‌های مختلف راست افراطی همکاری کرده است (از جمله با  دارودسته خیابانی «او بی ۸۸» که روابط نزدیکی با سازمان جوانان طرفدار پوتین به نام «حرکت با همدیگر» داشت). تعجبی نیست که در جریان این جنگ نیز این نیروهای راست افراطی به کمک فراخوانده شده‌اند و در دونتسک و لوهانسک نیز جنگیده‌اند و فرای آن نیز حضور خواهند داشت. 

با این حساب، جنگ اوکراین هر قدر به درازا بکشد، احتمال این ‌که سرزمینی که مرکز خون‌زارهای جنگ جهانی دوم بود، حالا به محل رشد و پا گرفتن نیروهای فاشیست و راست افراطی تبدیل شود، بیشتر می‌شود. اگر از جنگ‌های افغانستان و سوریه درسی گرفته باشیم، این است که این نیروها پس از پایان جنگ به راحتی سلاح زمین نمی‌گذارند و بلای جان کشورهای مختلف می‌شوند. این خطر را نباید دست کم گرفت. 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>