چین و جنگ اوکراین: موقعیتی دشوار و فرصتی برای ایفای نقش بزرگتر
یکی از عمدهترین پرسشهایی که جنگ اوکراین در پایتختهای کشورهای جهان مطرح کرده است، این است که چین در این بحران در پی چیست؟ پاسخ تاکنون مبهم است و چین قدرتمند، خود نیز در این آشفتگی گیج شده است، زیرا تهاجم روسیه آن را در موقعیت حساس و دشواری قرار داد.
این کشور نه جنگ جاری در اوکراین را محکوم میکند و نه آن را تهاجم میخواند، بلکه از تعبیر «بحران اوکراین» استفاده میکند. پکن که نمیتواند تصمیم قاطعی در قبال این درگیری بگیرد، از رای دادن در شورای امنیت سازمان ملل متحد به پیشنویس قطعنامههای ارائه شده از جانب غرب علیه تهاجم روسیه به اوکراین، خودداری میکند.
چین در وضعیت مناسبی قرار ندارد که مانند روسیه که جدایی دونباس از اوکراین را به رسمیت شناخت، از جداییطلبان و مناطق جداییطلب حمایت کند، زیرا چنین اقدامی بر مسئله تبت، منطقه سینکیانگ، و اویغورها تاثیر خواهد گذاشت. همچنین، پکن نمیتواند راهبرد ایالات متحده را که مبتنی بر «تعارض، همکاری، و رقابت» با چین است، در حالی که چین را «بزرگترین چالش» در برابر خود میداند، نادیده بگیرد.
ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، اندکی پیش از حمله روسیه به اوکراین و هنگامی که از پکن بازدید میکرد، در بیانیهای مشترک با شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین، در مورد «همکاری بدون حد و مرز» میان دو کشور به توافق رسید. سپس، شی در یک تماس تلفنی به جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، گفت: «این وضعیتی است که هرگز خواستار مشاهده آن نبودیم».
اما چین ابرقدرتی است که نمیتواند ساکت بنشیند و دست روی دست بگذارد. البته ذکر ضربالمثل چینی «کسی که زنگی را به گردن ببر آویزان کند، باید خود آن را بردارد»، از زبان شی جینپینگ در جریان صحبت با جو بایدن، اشاره واضحی به سیاست چین است.
در واقع، موضع متعادل چین با مواضع کشورهای متوسط و کوچکی که به دنبال میانجیگری در مذاکرات برای حل مناقشه و پایان دادن به جنگ اوکراین، به نتیجه نرسیدهاند و هنوز هم با مسکو و کییف در ارتباط هستند، تفاوت بسیاری دارد. چین متحد اصلی روسیه است و میتواند نقش چشمگیری در تغییر مسیر تحولات جهانی ایفا کند. با این حال، نگرانی پکن از اینکه تلاش آن برای میانجیگری نتیجه ندهد، مانع اقدام آن در این زمینه میشود.
با تداوم جنگ در اوکراین، گسترش ائتلاف راهبردی بین پکن و مسکو، در حالیکه روسیه خود را در موقعیتی «منفور» قرار داده است، کار آسانی نیست و هیچ کس توقع ندارد که چین از منافع اقتصادی خود با آمریکا و اروپا دست بکشد. براساس آمار سال ۲۰۲۱، حجم تجارت چین با روسیه ۱۴۷ میلیارد دلار، با آمریکا ۶۵۷ میلیارد دلار، و با اروپا ۸۲۸ میلیارد بوده است. علاوه بر آن، چین یک تریلیون دلار در پروژه «کمربند و جاده» سرمایهگذاری میکند که از آسیا تا اروپا، خاورمیانه، و آفریقا امتداد دارد.
اگر پوتین بخواهد بر پایه سیاست اتحاد جماهیر شوروی سابق، محاسبات ژئوپلیتیکی را بر محاسبات اقتصادی مقدم قرار دهد، شی مایل است اقتصاد را بر مسائل ژئوپلیتیک، که در سایه قدرت اقتصادی تقویت میشوند و در ضعف آن تضعیف، اولویت دهد.
رخدادی که بسیاری از وقوع آن هراس دارند، این است که چین با استفاده از سرگرم بودن جهان به جنگ اوکراین، برای بازپسگیری تایوان از زور استفاده کند؛ به ویژه اینکه دستیابی به این هدف، آرزویی است که شی میخواهد آن را به عنوان بخشی از میراث خود در قدرت، ثبت کند.
با این حال، تحریمهای سنگین غرب علیه روسیه، باعث شده است که چین قبل از برداشتن هرگامی که ممکن است آن را در معرض تحریمها قرار دهد، دقت بسیاری به خرج دهد.
چین میکوشد بدون دست زدن به اقدامی که اتحاد جماهیر شوروی انجام میداد و در مسیر گسترش ایدئولوژی مارکسیستی و حمایت از احزاب کمونیستی در جهان میکوشید، کشورهای جهان را متقاعد کند که «الگوی چین» برای توسعه و پیشرفت، بر «مدل لیبرال غربی» برتری دارد.
به گفته آنتونی کوردسمن، تحلیلگر برجسته مسائل راهبردی، پکن از برنامهریزیهای آمریکا برای مقابله با چین غافل نیست؛ به ويژه که برای واشنگتن ثابت شده است که چین، با توجه به اقتصاد بزرگترش در قیاس با اقتصاد روسیه، میتواند در دهه آینده تهدید موثری برای آمریکا باشد.
ایالات متحده از چین میخواهد که نه تنها از حمایت نظامی، بلکه از حمایت سیاسی و اقتصادی پوتین که خود را درگیر جنگ اوکراین کرده است، خودداری کند، و انتظار دارد که اژدهای چینی نقش آشکاری در مهار خرس قطبی بازی کند. اما چین با توجه به شرایط حساسی که پیش رو دارد، از دست زدن به هرگونه اقدام آشکاری در جنگ نامحدود اوکراین امتناع میورزد.