Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

بایدن به عربستان می‌رود؛ نفت یا حقوق بشر؟

$
0
0

بایدن به عربستان می‌رود؛ نفت یا حقوق بشر؟

 

محمد بن سلمان سال‌هاست که در تلاش است تا از طریق دیدار با رهبران کشورهای دیگر - به ویژه کشورهای قدرتمند غربی - اعتبار از دست رفته‌اش را بازسازی کند

این نخستین بار نیست که دولت آمریکا متهم شده بین حقوق بشر و نفت، دومی را انتخاب کرده. و احتمالا آخرین بار هم نخواهد بود.

کاخ سفید سرانجام خبرهای غیررسمی چند هفته اخیر را تایید کرد و اعلام کرد که جو بایدن در ماه آینده به عربستان سعودی سفر خواهد کرد و در جریان این سفر با محمد بن سلمان، ولیعهد این کشور دیدار می‌کند؛ ملاقاتی که در ابتدای ریاست‌جمهوری آقای بایدن غیرممکن به نظر می‌رسید.

جو بایدن نه فقط در دوران مبارزات انتخاباتی به صراحت علیه حکومت عربستان و فعالیت‌های شخص محمد بن سلمان موضع گرفت، بلکه از فردای حضورش در کاخ سفید نیز به روشنی نشان داد که ۷۰ سال رابطه استراتژیک ریاض و واشنگتن با چالشی کم‌سابقه روبه‌رو شده است.

در فاصله کوتاهی بعد از به قدرت رسیدن جو بایدن، دولت آمریکا نتایج تحقیقات دستگاه‌های اطلاعاتی‌اش را درباره قتل جمال خاشقجی (خاشقچی)، روزنامه‌نگار منتقد حکومت سعودی منتشر کرد. بر اساس این نتایج اعلام شد که محمد بن سلمان شخصا از برنامه قتل او اطلاع داشته است؛ اتهامی که شاهزاده سعودی آن را رد کرده است.

علاوه بر این، آمریکا اعلام کرد که فروش‌های تسلیحاتی‌اش را به عربستان محدود می‌کند و از همکاری اطلاعاتی در جریان جنگ یمن نیز کنار می‌کشد. در چارچوب تعارفات دیپلماتیک دو کشور نیز، در ارتباطات سران دو کشور دیگر از نام محمد بن سلمان خبری نبود، بلکه رئیس‌جمهور آمریکا تنها با ملک سلمان، پادشاه سالخورده عربستان تلفنی گفت‌وگو می‌کرد.

این در حالی بود که محمد بن سلمان سالهاست اداره امور کشور را در دست گرفته و مدتهاست از او به عنوان «حاکم دوفاکتوی عربستان» نام برده می‌شود. او که در چهار سال دوران ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، روزگار درخشانی را در روابطش با آمریکا تجربه ‌کرد و حتی به کاخ سفید دعوت شد، بعد از شکست ترامپ در انتخابات ناگهان خود را در موقعیتی تضعیف شده دید که گویی دیگر هیچ ارزشی برای حامی نظامی مهم کشورش ندارد.

اما واقعیت این است که این تصویر در واقع چهره بیرونی روابط واشنگتن و ریاض در دو سال اخیر بود. دولت بایدن از ابتدای به قدرت رسیدن هرگز به دنبال قطع روابط با ریاض یا افزایش قابل توجه فشار بر این کشور در ارتباط با سیاست‌های ماجراجویانه منطقه‌ای یا کارنامه تاریک حقوق بشر نبود. برعکس، واشنگتن در این مدت کمابیش همان راهی را رفت که پیش از این در دولت‌های قبلی آمریکا سابقه داشته است؛ تلاش برای تغییر رفتار عربستان در مسیری که از نظر کاخ سفید به منافع ملی این کشور کمک کند.

از نظر برخی از سیاستمداران آمریکایی مانند تام مالینوسکی که در دولت آمریکا دیپلمات بود و این روزها نماینده کنگره است، عربستان یک «دولت متکی» به واشنگتن است و به همین دلیل نیز باید در ازای تامین امنیتش توسط آمریکا، به منافع ملی آمریکا توجه کند.

این مساله نیز از نگاه محمد بن سلمان که به شدت به دنبال احیای روابطش با واشنگتن بود هرگز دور نماند و او تلاش کرد تا گام‌های مهمی برای راضی کردن آمریکا بردارد. عربستان به محض قطعی شدن شکست دونالد ترامپ در انتخابات، مذاکراتی را با قطر آغاز کرد تا روابطش را با این کشور عادی کند.

ریاض همچنین در مذاکرات با ایران از خود جدیت قابل توجهی نشان داد و در فاصله چندماه بعد از به قدرت رسیدن جو بایدن، محمد بن سلمان در یک مصاحبه تلویزیونی، در چرخشی قابل ملاحظه از تمایلش برای ارتباط بهتر با تهران صحبت کرد. او حتی در جنگ یمن نیز به عقب‌نشینی‌های قابل‌توجهی دست زد که در نهایت به طولانی‌ترین آتش‌بس این جنگ ختم شد؛ آتش‌بسی که همین حالا نیز ادامه دارد.

اما ظاهرا هیچ کدام از این اقدامات بر نظر منفی دولت بایدن نسبت به عربستان اثر خارق‌العاده‌ای نداشت و محمد بن سلمان در ازای این اقدامات، نشانه مثبتی از تغییرات معنادار در روابط دو کشور نمی‌دید. بایدن حتی حاضر نبود که برای سفارت عربستان در ریاض، سفیری انتخاب کند؛ اقدامی که به اضطراب و نگرانی قابل‌توجهی در میان دیپلمات‌های عربستانی دامن زده بود.

این همه در حالی بود که محمد بن سلمان حتی در زمان دونالد ترامپ هم طعم محدودیت‌های حامی نظامی کشورش در تامین امنیت عربستان را چشیده بود. وقتی تاسیسات نفتی عربستان در کشمکش تهران و واشنگتن، با حملات گسترده‌ای روبه‌رو شد، محمد بن سلمان به روشنی دید که تا چه اندازه دست و پای قدرتی مانند آمریکا در جلوگیری یا حتی تلافی چنین حمله‌ای بسته است.

اعلام خروج نیروهای آمریکایی از سوریه توسط دونالد ترامپ و مدتی بعد خروج آمریکا از افغانستان در دوران جو بایدن، همه برای رهبران منطقه به نشانه‌هایی تعبیر شدند از اینکه استراتژی کاهش حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه، جمهوری‌خواه و دموکرات نمی‌شناسد؛ ایالات متحده به همراه باقی متحدان غربی‌اش، با اولویت‌های بزرگتری در رقابت‌های بین‌المللی روبه‌رو شده است و این اولویت‌ها روی اهمیت ژئوپولتیک خاورمیانه اثر گذاشته است.

چگونه ورق برگشت؟

جو بایدن

در نهایت ورق در زمانی برگشت که برخی کشورهای خاورمیانه، از جمله عربستان، در زمینه همان رقابت بزرگ ارزش استراتژیک پیدا کردند؛ زمانی که روسیه به اوکراین حمله کرد.

بعد از جنگ اوکراین بود که باردیگر به همه یادآوری شد هنوز راه درازی برای تبدیل شدن خاورمیانه به منطقه‌ای بی‌اهمیت برای قدرت‌های غربی وجود دارد؛ اتفاقی که در قرن بیستم به آرامی برای کشورهای آفریقایی رخ داد و موجب شد تا غرب تنها در لحظاتی که کشوری در جنگ سرد اهمیت داشت، به آن کشور توجه کند.

مساله نفت کشورهای خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی که در حال حاضر بزرگترین تولید‌کننده این محصول استراتژیک در جهان محسوب می‌شود (در کنار مساله گاز که بر اهمیت استراتژیک قطر افزود)، در جریان جنگ پیچیده اوکراین به یکی از عواملی تبدیل شد که در نگاه هر دو سوی این نبرد می‌تواند حتی بر نتیجه نهایی نبرد اثر بگذارد.

تحریم نفت روسیه از سوی آمریکا و متحدانش، در شرایطی که همین تحریم‌ها به افزایش قابل توجه قیمت نفت دامن زد، نه تنها به نتیجه مورد نظر غرب ختم نشد، بلکه موجب شد تا مسکو بتواند با تخفیف‌های وسوسه‌کننده خیلی زود مشتری مهمی مانند چین را جایگزین کند. علاوه بر این موضوع، اثرات افزایش قیمت انرژی بر اقتصاد جهانی و فشاری که به اقتصادهای غربی وارد می‌کند، یکی دیگر از چالش‌هایی است که آمریکا و متحدانش را تهدید می‌کند.

اگرچه پیش‌بینی اتفاقی مانند حمله روسیه به اوکراین آسان نبود، اما این بدان معنا نیست که پیش‌بینی تغییر میزان اهمیت عربستان برای آمریکا در حلقه‌های اثرگذار سیاست‌گذاری آمریکا غیرممکن بوده. به همین دلیل نیز بایدن هرگز در دوران حضورش در کاخ سفید برای عملی کردن وعده خبرساز تبدیل کردن عربستان به یک «حکومت مطرود» (شبیه به جمهوری اسلامی ایران)، گامی برنداشت.

و وقتی ورق برگشت، رفتار کاخ سفید هم تغییر کرد. اول از همه جو بایدن برای عربستان یک سفیر انتخاب کرد. و کمی بعد هم کاخ سفید به محمد بن سلمان اجازه داد تا به مکالمه تلفنی ملک سلمان با جو بایدن بپیوندد. اما حالا دیگر معادلات رابطه ریاض-واشنگتن آنقدر تغییر کرده بود که محمد بن سلمان تصمیم گرفت در اقدامی جسورانه این پیشنهاد کاخ سفید را رد کند.

خبر این تصمیم محمد بن سلمان خیلی زود به رسانه‌ها درز داده شد؛ آن‌هم در کنار خبری مهم‌تر مبنی بر اینکه هم عربستان و هم امارات، درخواست واشنگتن را برای افزایش تولید نفت رد کرده‌اند و گفته‌اند که به توافقشان با روسیه در «اوپک پلاس» درباره میزان تولید وفادار می‌مانند.

محمد بن سلمان که زمانی برای جبران ضربه‌ای که از قتل خاشقجی خورده بود، برای حضور در مجامع بین‌المللی و دیدار و گفت‌وگو با مقام‌های غربی کمپین‌های رسانه‌ای گسترده راه می‌انداخت و باز شکست می‌خورد، این‌بار در موقعیتی بود که سال‌ها تحقیر مداوم توسط سران کشورهای غربی را به شکلی کاملا نمایشی جبران کند.

او کمی پیشتر موفق شده بود تا در جریان بحران استعفای یکی از اعضای کابینه لبنان، امانوئل مکرون را مجبور کند با او ملاقات کند. و حالا به دنبال این بود از فرصت به دست آمده حداکثر بهره را ببرد و همه آنچه درباره انزوای بین‌المللی‌اش گفته می‌شد را به تاریخ بسپارد.

به ویژه اینکه به موازات تحولات اوکراین، مذاکرات هسته‌ای آمریکا و ایران نیز به بن‌بست رسیده بود و همه رقبای منطقه‌ای «جمهوری اسلامی» در حال ارزش‌گذاری بر روی اهمیت استراتژیکشان در دنیای محتمل «بدون برجام» بودند. در چنین دنیایی، جایگاه عربستان و متحدان عربش در خلیج فارس (مانند امارات) برای غرب - به ویژه آمریکا - به شکل معناداری تغییر می‌کند.

اگرچه هنوز سرنوشت قطعی این مذاکرات روشن نیست، اما در صورت شکست آن، آمریکا و متحدانش به اجماعی جهانی برای مقابله با برنامه هسته‌ای نیاز دارند؛ شرایطی شبیه به ابتکار عمل دولت باراک اوباما که در نهایت منجر شد تا ایران محدودیت‌هایی فراتر از پیمان منع گسترش تسلیحات هسته‌ای را در چارچوب برجام بپذیرد.

پیام محمد بن سلمان به واشنگتن روشن بود: اگر قرار است عربستان در رقابت جهانی غرب با چین و روسیه، طرف غرب را بگیرد، غرب نیز باید در مقابل امتیازات بیشتری برای عربستان قائل شود.

در حال حاضر اگرچه خبر سفر جو بایدن به عربستان با انتقادهایی جدی از سوی سیاستمداران حزب دموکرات و سازمان‌های مدافع حقوق بشر روبه‌رو شده است، اما در محافل سیاست خارجی واشنگتن، کم نیستند کسانی که معتقدند در حال حاضر هیچ چیز به اندازه عقب‌راندن روسیه (و در ابعادی کلان، جلوگیری از گسترش قدرت و نفوذ چین) برای آمریکا اهمیت ندارد.

آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا که سال‌هاست از طرفداران جدی نظریه «لیبرالیسم در روابط بین‌الملل» محسوب می‌شود و همواره برای روی اهمیت پایبندی به ارزش‌های دموکراتیک و حمایت از «جهان آزاد» پافشاری کرده، اخیرا در سخنرانی‌اش در مراسم یکصدمین سالگرد تاسیس نشریه «فارین افرز» درباره رابطه کشورش و عربستان گفت: «بله، قطعا انرژی بخش حیاتی این مساله است.»

او اصرار داشت که «دموکراسی و حقوق بشر» همچنان در رابطه ریاض و واشنگتن مهم است، اما در کمتر از دو هفته بعد از همین سخنرانی اعلام شد که جو بایدن در راه ریاض است تا دست محمد بن سلمان را بفشارد؛ دستی که به گفته تیم کین، از سناتورهای عضو کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، «هنوز لکه خون از آن پاک نشده است».

اما در عین حال همین دست‌ها در حال حاضر می‌توانند با افزایش تولید نفت به جبهه آمریکا در جنگ اوکراین کمک کنند، یا همچنان به جای اتکا به مسکو و پکن برای تامین امنیت، در اردوگاه حامیان غرب در خلیج فارس باقی بمانند و جلوی ارتقای موقعیت جهانی چین و روسیه را بگیرند


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>