محمد امین رسول زاده در افکار و اعمال خود دچار اشتباهات و انحرافات بزرگی شد که پانتورکیستها برای پرده پوشی و مخفی نگه داشتن اشتباهات او میکوشند. اشتباهات رسول زاده انکار ناپذیر بوده و غیرقابل چشم پوشی هستند ولی نمی توان خدمات او به استقلال و تشکیل جمهوری آذربایجان شمالی را انکار کرد. در سالهای اخیر، پانتورکیستهای آذربایجان جنوبی تصویری پیامبر گونه از محمد امین رسول زاده ارائه داده اند. آنها رسول زاده را در هاله ای از تقدس قرار داده اند و او را به پیامبر و یدر روحانی آذربایجان جنوبی تبدیل کرده و به پرستش او پرداخته اند. از اینرو در اینجا اندکی به زندگی و فعالیتهای رسول زاده اشاره میشود تا جایگاه یا عدم جایگاه واقعی او در مبارزه مردم آذربایجان جنوبی بیشتر مشخص شود.
رسول زاده در 31 ژانویه 1884 در روستای نوخانی در حوالی باکو در خانواده ای روحانی متولد شد. او در سن هفده سالگی یعنی در دوران تحصیل در باکو با افکار ناسیونالیستی پای به میدان مبارزه و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی گذاشت. اندکی بعد او با کمونیستها و بلشویکهای مشهور روسیه همکاری فعالانه ای داشت و سازمان "همت"شاخه قفقاز حزب سوسیال دموکرات روسیه را ایجاد کردند. رسول زاده از رفقای نزدیک استالین، نریمان نریمانف و عزیز بکف چاپارادزه بود و سه بار جان استالین را از مرگ نجات داد.(87) با شکست جنبش کارگری رسول زاده و تعدادی دیگر از رهبران همت از سوسیال دموکراسی جدا شدند. محمد امین رسول زاده در سال 1906 در سن 24 سالگی به ایران گریخت و به مشروطه خواهان پیوست. رسول زاده به همکاری نزدیک با حیدر عمو اوغلی و همچنین با رجال و عوامل فراماسونری و وابستگان انگیس نظیر سید حسن تقی زاده، حسین قلی خان نواب، سلیمان میزا اسکندری و سید محمد رضا مساوات پرداخت. این جماعت همگی ضد روسیه بوده و بخاطر اشتراک نظر و عمل مشترکا حزب عامیون (دموکرات) را بنیاد گذاشتند و روزنامه حزبی "ایران نو"را منتشر نمودند. رسول زاده یکی از گردانندگان روزنامه و بعنوان اندیشه پرداز، سردبیری"ایران نو"را بعهده داشت. او توسط "روزنامه ایران نو"، نهضت ناسیونالیسی و ایرانیگری را شکل داده و تاثیر عمده ای بر تحولات سیاسی ایران بر جای گذاشت. او مشی پان ایرانیستی و گرایش سوسیال دموکراتیک حزب عامیون را رهبری کرد و نام و نشانی مهم و درخوری در تاریخ معاصر ایران دارد. روزنامه "ایران نو"ناسیونالیسم فارس را نمایندگی و تبلیغ میکرد و در هر شماره نشریه مباحثات و مقالات ادامه داری بنام "گفتار پارسی"درج میشد. این مباحثات راهگشای ناسیونالیستهای فارس بخصوص کسانی شد که خواهان پیراستن زبان فارسی از لغات عربی بودند.(88)
افراد و نخبگان سر سپرده ای مثل حکیمی، محمد علی فروغی و منصور که ایدئولوژی شاهنشاهی را انسجام بخشیدند، محصول فعالیتهای حزب عامیون (دموکرات) ایران و روزنامه "ایران نو"ارگان رسمی حزب بودند. دوستان رسول زاده مانند محمد علی فروغی دنباله رو سیاستهای انگلستان بودند و در دوره عروج رضاخان جزء تئوریسینهای رژیم شاهنشاهی شدند. رسول زاده بمدت سه سال برای شکل گیری یک دولت متمرکز در "ایران"، انسجام و تقویت ناسیونالیسم فارس تلاش و خدمات ارزنده ای نمود. در ادبیات پانتورکیستها نه تنها به این بخش از فعالیتهای رسول زاده هرگز اشاره نمیشود بلکه چنین وانمود میکنند که رسول زاده از دید پان ایرانیستها از منفورترین تورکهای آذربایجان است (89)
درجریان مداخله و اولتیماتوم روسیه به "ایران"و حرکت نیروهای روس به تهران در سال 1911، روزنامه "ایران نو"بسته شد و رسول زاده برای حفظ جان خود از تعرض نیروهای روسی به استانبول رفت. پان ایرانیستها رفتن رسول زاده از ایران را یکی از لطمات و ضایعاتی میدانند که به انقلاب مشروطه ایران وارد آمد.(90) محمد امین رسول زاده در استانبول به محفل پانتورکیستی "تورک اجاقی"یعنی کانون تورک ملحق شد. در همان اثنا اسماعیل گاسپارلی یکی از مسئولان و صاحبنظران "تورک اجاقی"بود. از نظر اسماعیل گاسپارلی محور اتحاد و همبستگی ملی تورکها عنصر نژادی است. علی حسین زاده یکی دیگر از رهبران "تورک اجاقی"به عنصر "خون و نژاد"، "دین اسلام"و "ظواهر غربی"تاکید میکرد. ضیا کوک آلپ هم به شعارهای علی حسین زاده مبنی بر"تورک گرایی، اسلام گرایی، تجدد گرایی"تاکید میکرد و به تئوری"از ملت، تورک - از امت، اسلام - و از تمدن، غرب"پای می فشرد. ضیا به زبان واحد تورکی اشاره کرده و به این باور بود که تورکی آذری، تورکی استانبولی و غیره باید شکل واحدی پیدا کنند.
محمد امین رسول زاده به عنوان یکی از فعالین پانتورکیست آذربایجان شمالی در استانبول از نظرات ضیا گوک آلپ دفاع و دنباله روی کرد. رسولزاده تئوریسین و نظریه پرداز پانتورکیستها نبود و تنها افکار پانتورکیستها، مخصوصا افکار ضیا را تبلیغ میکرد و مقالات و نشریات پانتورکیستی را به رهبران حزب مساوات به باکو ارسال میکرد. او بدین گونه حزب مساوات را با پانتورکیسم آشنا نموده و ایدئولوژی پانتورکیستم را به حزب مساوات غالب نمود. رسول زاده در سال 1913 بعد از عفو عمومی تزار به باکو برگشت و به رهبری حزب مساوات رسید. او افکار پانتورکیستی را از ترکیه با خود به آذربایجان برد و آنها را توسط نشریه "آچیق سوز"تبلیغ میکرد. بنا به کتاب"روشنفکران آذری و هویت ملی و قومی"به نوشته علی مرشدی زاد و نوشته رونالد گریگور سانی در صفحه نهم کتاب "کمون باکو – طبقه و ملیت 1917 – 1918"حزب مساوات "خواستار وحدت تمامی خلقهای مسلمان بدون هر گونه تبعض ملی یا مذهبی بود". با بروز جنگ عثمانیها با روسیه در سال 1914 رسول زاده از پانتورکیستها فاصله گرفت و روزنامه های رسول زاده بنام کاسپی و آچیق سوز که در سال 1915 تاسیس شده بودند از روسیه حمایت کردند. آرمان "وحدت ملی مسلمان"به مطالبات فرهنگی محدود شد. آچیق سوز فقط از ایجاد مدارس به زبان محلی و اعطای وجوهات شرعی به روحانیون و آخوندها دفاع میکرد. روزنامه کاسپی رسول زاده در دفاع از روسیه، مبارزه مردم تورکستان علیه اشغالگری روسیه را لکه ننک یاد کرد که تلاشهای مشترک مردم روسیه علیه دشمن خارجی را تضعیف میکند.
بعد از بقدرت رسیدن بلشویکها، حرب مساوات با حزب "عدم مرکزیت"یا گروه فدرالیستهای تورک به رهبری نصیب بیگ یوسف بیگلی ادغام شد و در "کنگره مسلمانان قفقاز"در مسکو شرکت کرد. رسول زاده در این کنگره از استقلال ملتهای تحت ستم روسیه و آذربایجان دفاع کرد. اندکی بعد برنامه حزب مساوت در 76 ماده منتشر شد. در تاریخ 28 ماه مه 1918 چهار حزب مسلمان قفقاز جلسه ای به منظور اعلام تشکیل جمهوری آذربایجان، انتخاب اعضای مجلس شورای ملی و تعیین رهبری جمهوری آذربایجان تشکیل دادند . در آن موقع رسول زاده 34 سال داشت و با 33 رای بعنوان رهبر شورای ملی آذربایجان انتخاب شد. آنها بیانیه استقلال صادرکردند و حکومت موقت بدون داشتن هیچ گونه قدرت سیاسی، اجرایی و عملی شکل گرفت. رسول زاده به همراه هئیتی از شهر گنجه برای درخواست کمک از وهاب پاشا فرمانده ارتش شرق عثمانی به باطوم رفت. نیروهای عثمانی بعد از انعقاد پیمانی با رسول زاده در 15 سپتامبر 1918 به باکو هجوم آوردند و حکومت بلشویکی برهبری شائومیان را درهم شکستند. آلمانیها خواهان خروج نیروهای عثمانی از باکو شدند. با خروج عثمانیها از باکو، نیروهای انگلیسی به فرماندهی ژنرال تامسون باکو را اشغال نمودند و با نمایندگان حکومت ناتوان و بی اراده آذربایجان به همکاری پرداختند. نمایندگان مساوات هر چند که نتوانستند به "کنفرانس صلح ورسای"در فرانسه وارد شوند ولی آنها به مذاکره با نمایندگان کشورها پرداختند و تا پایان ژانویه 1920 مجموعا 21 کشور استقلال آذربایجان شمالی را برسمیت شناختند.(91)
فعالیتهای پانتورکیستی، درسال 1917 بعد از سرنگونی رژیم تزاری و استقلال آذربایجان بیشتر شد ولی فعالیت آنها زمانی افزایش یافت که ارتش عثمانی کنترل بخشهایی از آذربایجان را بدست گرفت و تعدادی از مهاجران پانتورکیست در رهبری دولت قرار گرفتند. بعد ازخروج عثمانیها از آذربایجان رسول زاده برای پیشبرد افکار ضیا گوک آلپ و سیاستهای پانتورکیستی تلاش های خود را ادامه داد ولی سه ماه بعد از رسمیت یافتن جمهوری آذربایجان، در 27 آوریل 1927نیروهای اشغالگر سرخ اتحاد شوروی به آذربایجان شمالی هجوم آوردند و آن را اشغال کردند. بلشویکها بعد از اشغال آذربایجان به هر گونه فعالیت سیاسی پانتورکیستی و غیر پانتورکیستی پایان دادند. بعد از سقوط دولت آذربایجان، رسول زاده و عباس کاظم زاده دستگیر شدند. در آن موقع استالین در قفقاز بسر میبرد و خبر دستگیری رسول زاده را دریافت نمود. استالین برای نجات جان رسول زاده شتافت. استالین به باکو رفت و از طرف کمیسری امور ملل به پانکرانف فرمانده ارتش یازدهم شوروی دستور داد تا محمد امین رسول زاده را آزاد کند. استالین شخصا بر آزادی رسول زاده نظارت کرد و بعد از آزادی او را با خود به مسکو برد. استالین مقام مهمی در کمیسری امور ملل به رسول زاده سپرد و در عین حال در دانشگاه شرق شناسی مسکو تدریس زبان فارسی را بعهده رسول زاده گذاشت.
رسول زاده در سال 1922 به کمک و طرح رحیم وکیل اوف نماینده سابق پارلمان و فرمانده تشکیلات نظامی باکو، داداش حسن زاده و موسی جارالله بیگی اف شخصیت فرهنگی تاتار از پطروگراد به فنلاند فرار کرد. او بعد از فرار ابتدا به هلسینکی و بعد به پاریس رفت و از آنجا به استانبول برگشت و روزنامه نگاری را در ترکیه ادامه داد. رسول زاده از سالها پیش منافع ترکیه را ارج می گذاشت. او قبلا در ترکیه مقاله ای بنام "آذربایجان در قلمرو توران"نوشته بود و خودسرانه و غیر مسئولانه آذربایجان را به تورانچی ها، پانتورکیستها و توسعه طلبان صاحب "تاج و تخت"ترکیه بخشیده بود. رسول زاده در آن نوشته آذربایجان را حلقه ای مهم از زنجیر توران، کلید توران و ریشه توران معرفی کرده بود. او بعد از شکست نیروهای اشغالگر و توسعه طلب عثمانی در اروپا، به نصیحت عثمانیها پرداخته و راه اشغال تورکستان، آذربایجان و شرق را به "جنگاوران خسته و بخت برگشته "توصیه کرده و چنین نوشته بود: "ترکیه که جنگاورانش تا وین رفته بودند، بخت برگشتی خود را دیده، خسته و رنجور بر دیوارهای استانبول تکیه داده و مانند افراسیاب خوابی دید، این خواب را جامعه شناسان چیره دست و سیاستمداران متبحر که خواب سنجان زمانه بودند، سنجیدند. آنها به او گفتند که: آینده تو نه در غرب، بلکه در شرق است. چون از ریشه خود دور شده ای. باغبان دهر شاخه های دراز شده را میزند، که تو در محیط خود و بر ریشه خود رشد کنی. آینده تو در روم و حجاز و عراق نیست، بلکه در تورکستان است، اما بر سر راه تو نوجوانی با نام آذربایجان از ریشه تورانی است. شاه کلید توران نوین با اوست. مبادا با او کشمکش کنی، مبادا دل او را بشکنی، اگر بر او آسیب برسانی، همه امید ها هدر میشود و تاج و تخت بر باد میرود "(92)
به دنبال انعقاد قرارداد مودت و دوستی ما بین اتحاد جماهیر شوروی و ترکیه در سال 1931، مصطفی کمال آتا تورک با زیر پا گذاشتن آصل تئوریک احمقانه، بی پایه و آیه وار خود یعنی "تورکون تورکدن باشقا دوستو یوخ" (تورکها، جز تورک هیچ دوست دیگری ندارند) دست دوستی بسوی روسها دراز کرد و در برابر دوستی با روسها، کسانی را که حتی حاضر به تقدیم سرزمین شان به ترکیه بودند را از ترکیه اخراج کرد. یکی از مفاد قرارداد دوستی روسیه با ترکیه، اخراج مخالفان شوروی از ترکیه بود. مصطفی کمال آتاتورک دستور تعطیلی نشریات و فعالیتهای مساواتچی ها را صادر کرد و از رسول زاده و اعضای مساوات خواست هر چه زودتر ترکیه را ترک کنند.
رسول زاده در ایام بقدرت رسیدن هیتلر و در اوج قدرت گیری جنبش نازیسم به برلین رفت و در سال 1937 به لهستان وارد شد. در سال 1939 لهستان توسط قوای آلمان اشغال شد و رسول زاده در سال 1940 به رومانی رفت. در سال 1941 "آلفرد روزنبرک"رئیس وزارت امور شرق و "بون منده"رئیس بخش سیاسی شعبه قفقاز وزارت امور شرق، محمد امین رسول زاده را به برلین دعوت کردند و از او تقاضای همکاری کردند. رسول زاده به آنها پاسخ مثبت و مساعد داد و از آنها خواست آلمان بعد از پایان جنگ، استقلال آذربایجان را برسمیت بشناسند، اما آلمانیها با صراحت این پیشنهاد را رد کرده و اعلام کردند که بعد از شکست اتحاد جماهیر شوروی، آذربایجان مستقیما توسط برلین اداره خواهد شد. محمد امین رسول زاده هر چند که میدانست آلمان برای "نفت سیاه و شراب سرخ آذربایجان"به لشکرکشی به شرق دست زده ولی خدمت به دولت و ارتش فاشیست آلمان را مصلحت دید.
رسول زاده در آن موقع شخصیتی شناخته شده بود ولی نیروی سیاسی و تشکیلاتی جدی و قدرتمندی نداشت و در مذاکرات یا دیپلماسی وزنه ای بشمار نمی رفت. داشتن نیرو یا اصل نیرو و توازون قوا از اصول مهم مذاکرات و دیپلماسی بشمار میروند ولی رسول زاده فاقد آنها بود. او به تنهایی و با دست خالی امکان برقراری روابط دیپلماتیک با آلمان را نداشت تا در مذاکرات امتیاز گرفته و مطالبات خود را به کرسی بنشاند به همین جهت ملاقاتهای رسول زاده با نیروهای آلمانی بمعنای رابطه دیپلماتیک نیروهای آذربایجانی با آلمانی محسوب نمی شد و این رابطه فاقد هر گونه سندی رسمی و پیمان نامه سیاسی مشترک بود.
در 22 نوامبر 1941 به دستور هیتلر لژیونهای تورکستانی، گرجی و مسلمانان قفقاز تشکیل شد، لژیون قفقاز دو شعبه قفقاز شمالی و آذربایجان را شامل میشد. لژیون آذربایجان روزنامه ای بنام "هجوم"داشت. محمد امین رسول زاده جهت مبارزه با اتحاد شوروی به صفوف فاشیستهای هیتلری وارد شد. او به مقام مهمی در لژیون آذربایجانیها که بالغ بر هفتاد هزارتن بود منصوب شده و زندگی مرفهی برایش مهیا شد. پانتورکیستها، گرگهای خاکستری به همکاریهای تنگاتنگ محمد امین رسول زاده و رهبران حزب مساوات با نیروهای نظامی و اطلاعاتی آلمان لب فرو بستند و سخنی نمی گویند اما در دنیای اطلاعاتی و اینترنتی امروز، اسناد و مدارک زیادی گوشه های تاریک و ناشناخته رهبران و وقایع تاریخی را بیشتر روشنایی می بخشند.(93) رسول زاده در دوره ای استثایی و پر از وقایعی مانند دو انقلاب بورژوایی روسیه 1905و انقلاب1917، انقلاب بورژوایی مشروطه در ایران 1905 – 1911، جنگ جهانی اول 1914 – 1918، انقلاب تورکهای جوان 1918 – 1923، جنگ جهانی دوم 1939 – 1945 و دوران جنگ سرد زندگی میکرد.
بررسی جزئیات زندگی رسول زاده نشان میدهد که تغییر عقیده برای رسول زاده با تغییر شرایط برای او بسیار آسان بود و او بسرعت افکار خود را با اوضاع سیاسی وفق میداد. او ابتدا ناسیونالیست بود ولی با رشد افکار کمونیستی، بلشویک شد. زمانی که به ایران رفت در جریان انقلاب بورژوایی مشروطه، به تئوریسین ناسیونالیسم فارس تبدیل شد. وقتی رسول زاده به ترکیه رفت به جنبش غالب پانتورکیستی، پان تورانیستی و پان اسلامیستی ملحق شد. بعد از سرنگونی تزار او در جمهوری آذربایجان پانتورکیسم را نمایندگی کرد. بعد از اشغال آذربایجان و نجات یافتن از مرگ دوباره به همکاری با استالین و بلشویکها پرداخت. زمانی که به رومانی و آلمان رفت به فاشیستهای آلمانی پیوست و بمدت سه سال به آنها خدمت کرد. رسول زاده بعد از پایان جنگ و شکست فاشیسم کارش را از دست داده و به ترکیه برگشت و دوباره به فعالیتهای پانتورکیستی ادامه داد. او در ششم مارچ سال 1995 فوت کرده و در آنکارا بخاک سپرده شد. محمد امین رسول زاده علیرغم تمامی اشتباهات و انحرافات فاحش و چشمگیرش در زندگی و مبارزه، همیشه برای استقلال آذربایجان شمالی مبارزه کرد و این بخش از زندگی و زحماتش جای احترام و تقدیر میباشد.
تا قبل از استقلال و جدایی آذربایجان شمالی از اتحاد شوروی، هدف گروههای سیاسی آذربایجان مسئله بوزقورد و ایجاد دنیای تورک در میان نبود بلکه هدف فوری آنها مقابله با اشغال اراضی آذربایجان توسط ارامنه درسالهای 1988 و 1989 بود. در پروسه این مبارزات، ناسیونالیستهای آذربایجان شمالی برای بازسازی فکری و انسجام سیاسی خود به تاریخ مبارزات ناسیونالیستی گذشته برگشته و به افکار رسول زاده و حزب مساوات مراجعت کردند. آنها جهت ادامه راه حزب مساوات و رسول زاده، خود را به سلاح ایدئولوژی ناسیونالیسم افراطی و پانتورکیسم مسلح ساختند.
برگرفته از نوشته : نقد و شناخت پانترکیسم در جنبش رهایبخش و دمکراتیک آذربایجان جنوبی - اسماعیل آل بایراق
---------------------
منابع
87 - رسول زاده، فرقه دموکرات و تاریخ معاصر ایران - حسین آبادیان
88 – همان منبع شماره 87
89 – محمد امین رسول زاده از دید پان ایرانیستها – مئهران باهارلی
http://far.baybak.com/shomareh_2934.azr
90 - یک نامه از محمد امین رسول زاده - کاوه بیات
http://howiyat.blogsky.com/1390/06/27/post-45/
همچنین به کتاب، رسول زاده، فرقه دموکرات و تاریخ معاصر ایران - حسین آبادیان مراجعه شود.
91 - رسول زاده، فرقه دموکرات و تاریخ معاصر ایران - حسین آبادیان
92 - آذربايجان در قلمرو توران - محمد امین رسول زاده
http://www.solgunaz.com/Articles
/Azerbaijan%20part%20of%20Turan_M_A_Resulzadi.htm
http://birliksesi.blogspot.co.uk/2008/11/blog-post_24.html
93 – محمد امین رسول زاده و مساوات در خدمت اس اس و نازیسم