بهتر است کمی واقع بین باشید -یک پان -نژاد پرست است و در این میان پان ایرانیست هم تافته جدا بافته نیست!زندان رفتن یک نفر موضوع حقوقی است که عدم رعایت حقوق ان فرد بدون شک نقض حقوق بشر است!
قهرمان قنبری
قتل غیر قانونی و غیر انسانی اقای فروهر توسط رژیم جهل جمهوری اسلامی باعث نمی شود که چهره ایشان طرفدار دموکراسی و حقوق بشر ترسیم شود!حزبی که ایشان رهبرش بوده با اسم پان اغاز میشود و نژاد پرست است!اما حالا چون بازوی چماق داران دکتر مصدق در برابر حزب توده و حکومت بوده!بنظر شما میشود طرفدار دموکراسی و ازادی!
شما باید برای همیشه این تناقض را حل کنید!اگر پان ایرانیست خوب است چرا پان تورکیست یا پان اذربایجانیست یا پان عربیسم بد است؟
اگر نژاد پرستی فارسی یا ایرانی خوب و ارمانی است به چه دلیل نژاد پرستی تورکی،کوردی یا عربی بد و غیر انسانی است؟
با توجه به اینکه لااقل در جمهوری اذربایجان و تورکیه و اذربایجان جنوبی حزب و تشکیلاتی با پیشوند پان حتی وجود ندارد،اما با این حال بعضی احزاب به راستی در معرض اتهام هستند،یا کوردها هیچ تشکیلاتی با نام پان ندارند!چطوری در ایران چندین تشکیلات با پیشوند پان ایرانیسم وجود دارد و مدعی حقوق بشر هم هستند!
حالا یک پان میتواند مدعی حقوق بشر و دموکراسی باشد،حتی اگر وحشیانه توسط جمهوری اسلامی به قتل رسیده باشد؟
حتما قتل ایشان توسط جمهوری اسلامی محکوم است و عاملان روزی باید محاکمه شده و حساب پس بدهند!اما این دلیل نمی شود که یک حزب و تشکیلات نژادپرست را بنام حقوق بشر و دموکراسی قالیب کنیم!
مطمعنا ایشان نژادپرست بوده و یک نژاد پرست نمی تواند ادعای دموکراسی و حقوق بشر را بکند،حتی اگر دست راست دکتر مصدق باشد!
داریوش فروهر با محسن پزشکپور اختلاف پیدا کرد و از حزب پان ایرانیست محسن پزشکپور جدا شد و حزب پان ایرانیست دیگری با اسم حزب ملت ایران بر پایه پان ایرانیست تاسیس کرد،اگر حافظه ام یاری دهد این نام دقیق حزبش است!
و در نهضت ملی کردن نفت بخاطر اینکه چماق کشان خیابانی مصدق را تامین میکرد محبوب مصدق و مصدقیان شد!
قتل او به هر عنوان محكوم است و اصولا بايد عاملين اش محاكمه شوند،اما زندان يا سابقه مبارزه هر كسى دليل بر مبرى بودن وى نيست.
همه پانها در خودشان مدافع صلح و ثبات و ازادی معرفی میکنند،بهتر است کمی واقع بین باشید،مگر پان تورکیست در تورکیه ادعایی غیر از دارد،که بهترین و انسانی ترین سرنوشت را میخواهد برای خلق کورد میخواهد و در حرف هم مانند شما فرقی بین تورک و کورد نه میبیند و نه میخواهد متهم به تبعیض شود!
بهتر است کمی واقع بین باشید یک پان نژاد پرست است و در این میان پان ایرانیست هم تافته جدا بافته نیست!زندان رفتن یک نفر موضوع حقوقی است که عدم رعایت حقوق ان فرد بدون شک نقض حقوق بشر است!
ولی زندان رفتن یک فرد دلیلی بر نژاد پرست نبودن وی نیست!
شما از پنجه در پنجه بودن پان ایرانیست با رژیم حرف میزنید!
اولا تشکیلات پان ایرانیست محسن پزشکپور که رسماً دست در دست رژیم است و در سالهایی که اصولا خفقان بود محسن پزشکپور به ایران برگشت و با همکاری رژیم کنگره حزبی برگزار کرد!
بعد از مرگ رحوم فروهر هم که اصولا صدایی از تشکیلا یا بازداشت افرادش نیست که خبر از پنجه در پنجه بودن با رژیم را داشته باشد!
صدها کورد و عرب و بلوچ اعدام شده اند و هزاران نفر بازداشت ،از تورکها اعدام نبوده ،اما در تجمعات کشته میشوند و هزاران بازداشت و زندانی داده اند!
حالا از حزب پان ایرانیست هم سه نفر بازداشت شده؟انوقت هویت طلبان میشوند همکار رژیم و پان ایرانیستها پنجه در پنجه رژیم؟
پان ایرانیسم بمثابه ایدلوژی نژادپرستی اصلیترین دشمن خلقها و ازادی هستند!حتی اگر با جمهوری اسلامی مخالف باشند،چونکه ایدولوژی انها بعنوان پشتوانه نظری دیکتاتوری و فاشيسم میباشد!
قتل فروهرها محكوم و غير قانوني است!كسى از نحوه قتل انها دفاع نمى كند!اما اينكه پان ايرانيسم و نژادپرستى را به دموكراسى و ازادى ربط داده شود غير قابل قبول است!
در ثانى بجز فروهرها انسانهاى زيادى در همان قتل هاى زنجيره اى كشته شدند،چرا فقط مورد مرحوم فروهر بزرگنمايى و تبليغات ميشود و حتى به ازادى و دموكراسى ربط داده ميشود؟
بنظر ميرسد كه مسله نه مرحوم فروهر بلكه ارزشهاى اولترا ناسيوناليستى و پان ايرانيستى ايشان بيشتر مدنظر است!
پانها در کشورهای مستقر چون از رانت های دولتی استفاده میکنند،مسلما مسلح به رانت تحصیلی و اموزشی هستند انها در بازی با کلمات و نثر نویسی استاد هستند،بخاطر همین هم به راحتی میتوانند یک پان ایرانیست را مدافع حقوق بشر و دموکراسی جلوه دهند!انها بمثابه این مثل قدیمی هستند که گنجشک را رنگ میکنند و به اسم قناری میفروشند!
آ.ائلیار
پیمان عارف در نوشته ی خود -داریوش فروهر و پان ایرانیسم فرهنگی-از پان ایرانیسم داریوش فرو هر یک خوانش پان گرایی «ملی-دموکراتیک» ارائه میدهد که در کل عملاً با تجارب تاریخی متضاد است. ببینیم چگونه؟
نوشته بودم «داریوش فروهر از حزب پان ایرانیست نبود». این درست است. او از حزب ملت ایران بود. اما اضافه میکنم که سیاست و فلسفه ی حزب ملت ایران فروهر و حزب پان ایرانیست پزشکپور در کل یکی ست. و برپایه های نظری پان ایرانیسم قرار دارد.
با مراجعه به سایت حزب ملت ایران دفاع این حزب را از پان ایرانیسم میتوان مطالعه کرد. و پیمان عارف و قنبری گرامی نظرشان درست است که داریوش فروهر از زاویه ی سیاسی-نظری پان ایرانیست بود.
سایت حزب ملت ایران می نویسد:«تا سال ۱۳۳۲ بر بنیاد اندیشه پانایرانیسم سه حزب تشکیل شد. «پرچمداران پان ایرانیسم» به رهبری محمد مهرداد، «حزب ملت ایران» بر بنیاد پان ایرانیسم به رهبری داریوش فروهر و «حزب پان ایرانیست» به رهبری محسن پزشکپور.[۵]»
البته قتل این سیاستمدار همیشه محکوم است و عاملان باید روزی پاسخ گوباشند.
چرا پان ایرانیسم با دموکراسی بیگانه است؟ احزاب ملی و پان گرا تئوری سیاسی خود را بر توتالیتاریسم بنا نهاده اند. و تمامیت خواه و یک گرا هستند. چگونه؟
این نظریه سیاسی اعلام کرده :«ملت بزرگ ایران دارای یک وطن، یک تاریخ، یک فرهنگ، و آداب و رسوم میباشد. ...
تمامی کشورهایی که نژادهای ایرانی دارند باید با یکدیگر متحد شوند و ایران بزرگ را بسازند.آنچه به نام ایران نامیده میشود، ایران نیست. باید ایران را در مفهوم واقعی آن به هممیهنان خود بشناسانیم. سبب ضعف و ناتوانی واحدی که امروز به عنوان ایران از آن نام میبرند، واحدی که امروز به نام افغانستان از آن نام میبرند، واحدی که امروز به نام قفقاز زیر چنگ روسها افتاده، دلیل ضعف و ناتوانی مناطقی که آنها را به نام جعلی «ترکستان روس» مینامند، ایناست که از یک دیگر جدا افتادهاند. پس راه نجات، رسیدن به وحدت و یگانگی است.مناطقی مانند افغانستان ، تاجیکستان و مناطق تاجیک نشین چین باید به ایران بپیوندند. مناطق کردنشین ترکیه ، سوریه و عراق باید به ایران بپیوندند.آذری ها و ارمنی های قفقاز نیز همینطور.» منبع ویکی پدییا.
این همان سیاستی ست که پهلوی ها و اکنون خمینسم کم و بیش اجرا کرده اند.
بگذریم از اینکه پایه خمینسم «پان شیعی ایسم »نیز هست . علاوه بر توتالیتاریسم. و نتیجه اش دیکتاتوری این حکومتها بوده است.
پایه اندیشه پان ایرانیسم و ملی گرایی بر اساس «نژادگرایی» نهاده شده است که میگوید:«تمامی کشورهایی که "نژادهای ایرانی"دارند باید با یکدیگر متحد شوند و ایران بزرگ را بسازند.»
در این رابطه پیشنهاد میکنم علاقمندان بهتر است کتاب توتالیتاریسم نوشته ی متفکر آلمانی هانا آرنت را بخوانند و روی بیگانگی توتالیتاریسم با دموکراسی اندیشه کنند.
دموکراسی با مقولات «نژادگرایی-تمامیت خواهی-بزرگ گرایی- یک گرایی- نفی چندگانگی» متضاد است.
نمیشود گنجشک را بجای بلبل رنگ کرد و بخورد مردم داد. زمان این بازیها گذشته است.
وحدت قراردادی با پذیرش کثرت قراردادی - و با به رسمیت شناختن موجودت و ویژگیهای متقابل اجزاء - و احترام به حق و حقوق همه جانبه ی فرهنگی-سیاسی-اقتصادی و رفع تبعیض و اجرای عدالت اجتماعی پدید میاید که از وظایف اجرای دموکراسی ست. این کارها خارج از توان توتالیتاریسم پان ایرانیستی و بیگانه با نژادگرایی و بزرگ گرایی ست.
ملی گرایی ملیتها که نتیجه ی یک قرن توتالیتاریسم حاکم بر ایران است- و نقض حقوق حقه- خود واکنش نادرست به این پدیده و روی دیگر سکه ی «ملی گرایی و پان گرایی» نظریه ی سیاسی پان ایرانیسم است.
نه توتالیتاریسم پان ایرانیسم مشکل گشاست و نه ملی گرایی و پان گرایی ملیتها.
راه حل مشکل ایران «دموکراتیسم و فدرالیسم» است. مانند کشورهای مترقی اروپایی و غیره.
عقب ماندگی سیاسی -فکری در چنگ نظریه های «ملی گرایی و پان ایرانیسم» نتیجه اش دیکتاتوریهاست که از پهلوی تا داعشیسم خمینی تجربه کرده ایم.
بهتر است نشان داد با تمدن بشری همگامیم و این اندیشه های عقب مانده و تبعیض گرای را الوداع گفته ایم.
یا میخواهید در باتلاق طرابلس شما را هم مثل سعدی به کار گل وادارند؟