سرشت اندیشه احمد کسروی
هدف این نوشته نقد همه ی اندیشه های کسروی نیست . که آثارش بیش از 100 نوشته است. و نیاز به کتابها دارد. بل اشاره به برخی نکات اندیشه ی اوستکه از دیده ها پنهان نگهداشته اند؛
و سرشت اندیشه ی او را نشانه است.
قتل کسروی مانند قتلهای دیگر محکوم است و امید است که هرگزچنین اعمالی دیده نشود. اینکه قاتلان او در 57 برقدرت ایران مسلط شدند نیز روشن است.
نویسندگان مختلفی درمورد کسروی چیزنوشته اند ، از نیکفرگرفته تا جهانبگلو و دیگران. اما به نکاتی که میخواهم اشاره کنم در اکثر نوشته نیامده است و علت آن هم واضح است. چون از دید «ایران گرایی و ناسیونالیسم فارسی» به او برخورد کرده اند.
تلاش فرهنگی احمد کسروی دارای نقاط مثبت و منفی ست. اما کار او فاقد متد علمی بود. با این روش بیگانه بود. نه تحصیلات آنرا داشت و نه خود این متد را آموخته بود.
این خلاء در کارهای او همه جا دیده میشود. برخورد او درهرزمینه ایکه دست برده «ایده لوژیک، مذهبی، ناسیونالیستی و بنیاد گرایانه» ست.
همه ی نوشته های او را خوانده ام و با تشکیلات «باهماد آزادانش» از نزدیک آشنا بودم. بر پایه ی این شناخت آگاهانه میگویم که کسروی از «متدعلمی» پیاده بود.
اورا به عنوان یک «تلاشگر فرهنگی با بینش آخوندی و مذهبی» میشناسم. نه چیزدیگر.
بخشهای کار کسروی:
1-دین:او در نقد دین ، و آنچه به این زمینه مربوط میشود «افراطی کور»بود. و این برخورد نیز از ویژگی شخصیت مذهبی او حاصل میشد. برخورد ی درست نبود.
2- تاریخ : کارهای تاریخی اش «ملاطی»ست برای تاریخ نویسی علمی. که علمی به حساب نمیایند.
3-زبان : مهم ترین کار او کتاب «آذری زبان باستان آذربایجان» است که یک فرضیهاست. نه کار علمی. زبان پاک و سره نویسی پیشه کرد. که در ادبیات کار بیهوده ای بود.
کتاب «آذری زبان باستان آذربایجان» با دید سیاسی نگارش یافته برای اهداف سیاسی. دستیازی به علم وسیله بود برای عقاید سیاسی.
تأکید ناسیونالیستها به اندیشه ی کسروی درمورد آذربایجان راه اندازی جنگ «فارس-ترک»است و به زیان ایران آزاد و دموکراتیک و سکولار و فدرال .
4- ادبیات: اندیشه او در مورد ادبیات ارتجاعی ست. شناختی از ادبیات ندارد. ضد رمان و شعر بودوغیره.
5- سیاست: فراتر از مشروطیت نرفت. مشروعه و مشروطه را توضیح داد. و با سکولاریسم که مهمترین نشانه اش جدایی دین و دولت و تولرانس است بیگانه بود.
«دین آیین زندگی ست» از ایده های اوست.منظورش به ویژه پاکدینیخود بود. میخواست پاکدینی را آیین زندگی مردم کند. درک نمی کرد که دین مسئله خصوصیانسان است.
درحقیقت میخواست به جای اسلام پاکدینی خود را حاکم کند.
6- باعلم برخوردایده لوژیکداشت.و همینطور با دیگر زمینه ها.
راسیسم کسروی:
احمد کسروی ناسیونالیست و راسیست بود. کسرویسم راسیسم است. تحت تأثیرعقاید «آریا گرایی» که در دوره ی اورایج بود به این ایده گرایش پیدا کرد . با هدف دین سازی اش برای ایران
نیز همخوانی داشت:
1- «نابودی همه ی زبانها غیراز فارسی».کسروی خود اعلام کرده بود.
2- برپایی جشن«کتابسوزان»که برای نشان دادن ایده ی بالا انجام میداد.
در جشن کتابشوزان «هر آنچه که مخالف اندیشه ی «پاکدینی» خود کسروی بود به آتش کشیده میشد.
کسانی که ادعا می کنند کسروی چنین نبود. دلایل خود را میتوانند ارائه بدهند.
-کتاب «ورجاوند بنیاد»یا کتاب مقدس، کتاب دینی کسروی بود. اگر کسروی حکومت میکرد هیچ کم و کسری از خمینی نداشت.
تبلیغات کسرویست ها:
ناسیونالیسم فارسی در دل خود جایگاهی دارد برای کسرویسم. ناسیونالیستها میکوشند با تکیه به ایده ی او تمامیت ارضی ایران را حفظ کنند.
این سیاست بیراهه است و به زیان ایران متحد.اینان سیاست «دوستی خاله خرسه» پیشه کرده اند. خردمندانه است که این کجراهه را ترک گویند و در اندیشه ایران فدرال باشند.