یک بار دیگر متنی حاشیه آفرید و حاشیهای به متن آمد. کامنت نویسی مجهول الهویه (فارسی سره: ناشناسا)، به نام "همایون"، بیتی آشکارا طعنه آمیز (با بازی کلامی) در انتقاد از این شعر سعید یوسف و "ناشرش"هایده ترابی نوشت. این نگارنده آن کامنت را "حقیر"و "سکسیستی"دید و اعتراض کرد. آقای ائلیار مسئول و همکار دیرین ایران گلوبال که معرف همگان هستند، با اعتراض این نگارنده همراه شدند و دید منفی خود را از آن بیت کذائی بیان کردند. دیگرانی هم بر دوگانگی زبانی در آن کامنت تأکید داشتند و ظرفیت "سکسیستی"بودن آن را گوشزد کردند.
اینک پرسوناژ "همایون"مدعی است که برعکس، با این کامنت قصد نواختن "ناشر عصبی و پرخاشگر"را داشته است. او گویا در این تصور بوده است که این نگارنده تا پیش از این "نسبت به ایران بیمهری"داشته و حالا به مبارکی گام در صراط مستقیم نهاده و دیگر "میهنستیزی"نمیکند، چنانکه شعری ملی و میهنی هم منتشر کرده است! از آنجا که "همایون"دریای مهر است، گوشزد میکند که " بیمهری خوشبینانهترین تعبیری است که میتوان در این مورد بر گزید"!
زبان طنز آمیز و نقد برُندۀ سعید یوسف بر ناسیونالیسم ایرانی و دفاعش از حقوق ملیتهای زیر ستم در ایران، امر پوشیدهای نیست. آنانی که دیسکورس مسئلۀ ملی را در ایران گلوبال دنبال میکنند، باید با شعرهای "پارسیگوی دگرخو" (در دفاع از حق تحصیل به زبان مادری) و "با چنین اساتید" (در نقد بیانیۀ 21 تن استاد در اعتراض به "قلع"تندیس فردوسی در سلماس) خوب آشنا باشند. شعر "ایران! ایران!"هم در همین راستاست. این نگارنده شعر و شاعر را صد در صد "سرموضع"میبیند. شعر با زبانی طنزآمیز ناسیونالیسم ایرانی، بیماری خودشیفتگی "آریائی"، تبعیض نژادی، خاک پرستی، مرز پرستی و نوستالژی امپراتوری را در میان فارس مسلکان آشکارا به زیر نقد میکشد. به عبارتی دیگر، شاعر و "ناشر پرخاشگر و عصبی"دچار توبه و ندامت نشدهاند و آن شعر نیز توبهنامه و ندامتنامه نیست. درست برعکس است.
مسئلۀ پرسوناژ "همایون"و قصد نواختن وی خیلی پیچیده شد. حال باید دید که "بدبینانهترین تعبیری"که او در چنته دارد تا نثار "ناشر میهنستیزِ عصبی و پرخاشگر"کند، چیست؟ این نگارنده بر این باور است که پرسوناژ "همایون"اگر با یک نشانی حقیقی و حقوقی ظاهر شود، حق دارد سعید یوسف و این نگارنده را به اشدّ تعابیری که میشناسد بنوازد. نشانی "همایون"ها و "تپوری"ها و منتقدانی از این دست، باید از نظر حقوقی و قانونی قابل پیگیری باشد. "همایون"میداند که اینجا مسئله بر سر داشتن حق نام مستعار نیست. گزینش نام مستعار برای قلمزنی، کوچکترین ربطی پیدا نمیکند به "مجهول الهویه"شدن در یک میدان آزاد عمومی که برای چالش و گفتگوست. پیش کشیدن موارد نام مستعار برخی نویسندگان مانند صادق هدایت و ملک الشعرا در قیاس با مورد حاضر بسیار انحرافی و مضحک است. بدیهی است که افرادی میتوانند زیر نام مستعار بنویسند و آثار خود را منتشر کنند. از این زاویه کسانی چون "ف.م. سخن"و "ائلیار"اصول مطبوعاتی را زیر پا نگذاشتهاند. آنها به عنوان افراد حقیقی و حقوقی، با نام مستعار مینویسند و مانند هر نویسندۀ دیگری در دنیای آزاد از سانسور و سرکوب، از نظر قوانین مطبوعاتی قابل دسترسی هستند. آنچه گفته شد، از اصول الفبائی گفتگو در افکار عمومی است که بارها مورد تحریف "همایون"ها قرار گرفته است.
نکتۀ پایانی: از آنجا که شعر "ایران! ایران!"از صفحۀ ایران گلوبال حذف شده است، از آقای توکلی و دیگر مسئولان ایران گلوبال تقاضا میکنم که آن را بازگردانند تا مانند دیگر مطالب به روال معمولی فرصت خوانش بیابد. پیشنهاد من این است که کامنتهای حاشیهای آن شعر به زیر نوشتۀ حاضر منتقل شود و راه گفتگو بر هر دو مطلب باز بماند. سپاسگزارم