جمهوری آذربایجان، وضعیت ترکیه وحرکت ترکگرای ایران
بعد از انکه قرار گذاشته شد تا مسابقات اوروپای جمهوری اذربایجان از ارامگاه اغوزخان، امیر تیمور و یا حداقل ده ده قورقود شروع شود اما ناگهان به اشتباه و سهوا با لگوی آتش از اتشکده زرتشت دوره ساسانی شروع شد دوباره حرکت همیشه اگاه ترکگرای خودش را به میان انداخته تا ما طوری متوهم بشویم که گوی این مسابقات در اذربایجان ایران است و لذتی که یک کشور بیگانه و اتفاقا دشمن با اذربایجان ایران در حال بردن است و ما هیچ نقشی در آن نداریم را در اثر القائات این جماعت مال خود فرض کنیم استقلال فکری که منجر به استقلال ملی میشود راهش همین است! من همیشه به استقلال فکری حرکت ترکگرای غبطه خورده ام!
شاید برای شما عجیب باشد اما دولت جمهوری اذربایجان برای سنبل کردن ساخت و ساز شهری از چوبهای با طرح و رنگ سنگ سفید برای پوشش دیورهای معبر و زیرگذرها و پوش ساختمانهایخود استفاده میکند که از دور شبیه به سنگ آهکی سفید است اما با نزدیک شدن به آن میشود چوب بودن آن را تشخیص داد. چند روز مانده به مسابقات المپیک اوروپای آپارتمانی که به همین شکل غیر استاندارد ساخته شده بود آتش گرفت و طی آین حادثه تعدادی کودک و خانواده ساکن این آپارتمان کشته شدند. در اولین اظهار نظر شهردار باکو به سوال خبرنگاری که میگفت نام شرکتی که این آپارتمان را ساخته است چیست؟ ایشانجواب دادند: به تو ربطی ندارد و بعد از اینکه چند قدم دور شد برگشت و با خنده گفت اصلا برای من است که چی؟ می خواهی چکار کنی؟
قصدم از مطرح کردن این خبرتفهیم این موضوع منطقی به دوستان ترکگرا است تا بگویم اگر آن مسابقه انطور که شما میفرمایید افتخار ما در تبریز است و به ما مربوط میشود حتما این جنایت اشکار و گردن کلفتیها و جواب سر بالا دادنهای شهردار باکو هم باید مربوط به مردم تبریز باشد و به حساب ما نوشته شود. چون از لحاظ منطقی نمی شود که المپیک باکو مربوط به ما باشد اما این جنایتها نه. امیدوارم متوجه شده باشد که هر دولت بیگانه ای منافع ، جنایات و خوبی و بدیهای مربوط به خود را دارد و این انتخابی نیست لطفا در دراز مدت باعث سرافکندگی ملت ما نشوید.
محبوب امراهلی فعال حرکت ملی و کارمند گوناز(جمهوری اذربایجان) پستهای خودش در فیسبوک را از حالت عمومی خارج کرده خصوصی منتشر میکند و حتی پروفایل جدیدی هم ساخته است. همه اینها به این دلیل است که مردم آذربایجان متوجه نشوند که این آقایان چه فکر میکنند، چه می خواهند؟ و سطح فکریشان چیست، همه این مخفی کاریها برای این است که حقیقتآنچیزی که اتفاق می افتد از همین حالا که اینها محدود به چند گروه سیاسی هستند از مردم اذربایجان مخفی بماند چه برسد به روزی که دولت تشکیل بدهند. مگر ملت اذربایجان چه میخواهد ؟ دمکراسی، ازادی بیان، شفافیت در کار سیاسی، صداقت،حرکت تورکگرای همه اینها را دارد!
افراد زیادی آمدند و حذف شدند مانند، مهران بهارلی، محبوب خان، گونتای گنج الپ اینها سرهای پر بلای هستند که جلو داده میشوند تا دست آقایان همیشه تمیز بمانند. این افراد تقریبا هر چه از دهانشان در آمده است به این آن گفته اند اما نکته جالب قضیه این است که در عین حال هیچکدام از بزرگان حرکت ملی هم مستقیما هیچ نقشی در هیچکدام از این توهینها و تحقیرها نداشتند و در صورت لزوم نخ مامورانشان را کشیده اند و حاضر به عذر خواهی نبوند و نخواهند بود.
جدیدترین شخصیتی که در گوناز مشغول به کار شده جناب محمد رضا لوای است از آنجای که هویت خواه هستند از قبل و بعد اسلام هر چه دوست دارید مدرک تاریخی بیزانسی، رمی، یونانی، عربی-اسلامی، ایرانی و ترکی بیاورید تا نشان دهید که جناب لوای جمهوری آذربایجان فعلی هرگز آذربایجان نبوده است و یا اینکه زمانی که اذربایجان در 3000 سال قبل وجود داشت اصلا در اناطولی دولت ترکی نبود که فرهنگش ما یکی باشد برای ایشان اهمیتی ندارد. ایشان سازی که برای او کوک کرده اند را مینوازد.
فرهنگ ملی، تاریخ ملی و هویت ملی هم آنقدر ارزش ندارد که حتی برایش تره خرد کرد ؟؟ این مفاهیم از اول هم برای دهان حرکت ملی بزرگ بوده و هست. شبیه وصله ناجور، خودشان موضوع را به میان انداختند خودشان هم در حل آن عاجز هستند. هم به خودشان هویتخواه میگویند هم در عین حال دشمن هویت قابل استناد علمی آذربایجان هستند!
پس از حل مشکل ما را در اذربایجان ایران جناب لوای در آخرین مقاله خودشان دستشان را به سمت دوستان اویغوری خود در چین دراز کردهاند اینها همه طبیعی است چون اوبالی در تلوزیون شخصیش، چهره گانلی در حزب شخصیش دقیقا دارند همین کار را انجام میدهند آنهم کاملا هماهنگ. حرکتی که که هنوز آراده و اگاهی لازم برای قبول تاریخ و فرهنگ حقیقی خودش را نداشته و در مقابل تمام مدارک مشهود تاریخی سعی در پنهان کردن و تحریف تاریخ و فرهنگ اذربایجان را دارد و در این راه از هر توهین ، افترا و دروغی فروگذار نیست (منظور کلیت رسانه های حرکت تورکگرای است نه جناب لوای)همیشه با ترکهای افغانستان، کریمه و چین سر هواداران خود را گرم نگاه میدارند.
در مقاله قبلی نوشته بودم که حرکت ترکگرای با دروغگوی در مورد تمام ابعاد هویتی اذربایجان طی 30 سال گذشته به جای تبلیغ فرهنگ اذربایجان تنها مشغول ترویج زبان عثمانی، تاریخ دولتی جمهوری اذربایجان و ترکیه ، میتولوژی و داستانهای اسیای میانه بوده است. دریغ از یک مورد پنهان در فرهنگ ما که این جماعت ان را اشکار کرده باشد.
جناب لوای میگویند:
سکوت پان پارسیسم و فاشیست ها و راسیست های ایرانی همچنان ادامه دارددر چین اویغورهای مسلمان و ترک را بر سر هویت و عقیده شان قتل عام می کنند اما رسانه های فارسی و رهبران هر دو عالم مسلمین نقطۀ توجه شان فقط به سمت سوریه و فلسطین غش می رود.
جناب لوای پان تلوزیون گوناز است که شما کارمند آن هستید. همان تلوزیونی که در گفتگوی که جناب اوبالی با علیرضا اصغرزاده داشت رسما به زبان آورد که طرفدار اتحاد ترکهای جهان است. لینکش در یوتیوب موجود است. جالب است وقتی به ضرباتی که به اذربایجان طی 100 سال اخیر وارد شده است به خونهای که ریخته شده است نگاه میکنید انسان دچار حیرت میشود که چطور ممکن است که همه اینها به خاطر هیچ بوده باشد انسان تعجب میکند که تا چه حدی ممکن است کلمهو جان انسانها برای حرکت تورکگرای بی ارزش باشد ، عده ای جوان به دلیل اینکه فکر میکنند در حال خدمت به اذربایجان هستند الت دست افکار صد درصد شخصی عدهای ترکگرا قرار گرفته اند. حرکتی که ثابت کرده است هویت ، تاریخ و فرهنگ و مردم اذربایجان ارزشی برای آن ندارد که اگر داشت دروغ و انرژی ملت خود را برای رسیدن بهآمالهای دور از عقلی مانند اتحاد ترکی حدر نمیداد اتحاد با یکی ازعقب افتاده ترین قشر موجود در روی زمینکه من بعید میدانم حتی معنای ملت و ترک را درک کنند اینها همه خودشان را مسلمانان جهادی میدانند و بس.
در اینترنت جستجو کنید هواپیما ربای در ایغورستان چین به دست مسلمانان غیور! بمبگذاری انتحاری به دست مسلمانان ایغور! ادم ربای، حتی در یکی از خبرها خواندم که مسلمانهای ایغور با در دستن داشتن ساتور و چاقو در خیابان حرکت میکردند و هر کسی که میدیدند را چاقو میزدند شاید دلیلش این باشد که انها مشرک و کافر هستند خونشان حلال است.
خلاصه کردن تمام مبارزات مردم ایغور چین در چهره معصوم خانم ربیعه قدیر نیز یکی دیگر از دروغهای متداول رسانه های تورکگرا است در حالی که ایشان جز کم نفوذترین شخصیتهای معترض ایغوری در ترکستان چین هستند.
در گفتگوی که عبدالله منصور ریس حزب ترکستان مستقل در سال 2009 انجام داد به صراحت گفت:
هدف ما تسخیر خاک خودمان و تصویه کافران از آن و بعد تسخیر کشورهای کافر و گسترش اسلام است.
We have to conquer our own country and purify it of all infidels. Then, we should conquer the infidels countries and spread Islam. The infidels who are usurping our countries have announced war against Islam and Muslims, forcing Muslims to abandon Islam and change their beliefs
Abdullah Mansour, leader of the Uyghur separatist movement Turkistan Islamic Party (East Turkestan Islamic Movement), from The Duty of Faith and Support, Voice of Islamal-Fajr Media Center, August 26, 2009
حالا توضیح خواهم داد تا ببینید این تبلیغات از کجاست. تبلیغاتی که کوچکترین نفع و ربطی به ما در تبریز ندارد.
آیا ما در تبریز مشکل گرایش عمومی ملت به سمت اسلام دولتی را داریم ؟؟؟ به هیچ وجه ،35 سال گرسنگی و فلاکت باعث شده در اخرین اماری که خود دولت اسلامی منتشر کرده است معلوم شد که بیش از 90 درصد مردم در ایران ماهواره دارند.
تبلیغ در مورد مشکلات ایغورهای ملیگرا در چین به قول پانتورکها ، و به قول خود ایغورها مشکلات مسلمانان چین! دارای دو جنبه است یکی ترکیه و دیگری جمهوری آذربایجان. جمهوری آذربایجان سعی دارد به ملت سرتا پا اسلام زده خودش نشان دهد که ببینید اگر دولت جمهوری اسلامی حقیقاتا مسلمان است پس چرا با چینی که ایغورهای مسلمان را میکشد همکاری دارد؟؟ پس گول حرفهای دولت اسلامی آخوندها را نخورید اینها مسلمان نیستند و چنین و چنان.
دولت ترکیه هم به این موضوع علاقه دارد تا خودش را از زیر اتهاماتی همچوخیانت به مسلمانان ترک در عراق و سوریه و غیره برهاند و ثابت کند آنقدرها هم که بقیه فکر میکنند دروغگو نیست به فکر مسلمانان و ترکها است چون همه میدانند که حمایت و یا عدم حمایت ترکیه از ایغورهای که در 10000 کیلیومتری ترکیه قرار دارند ضرری به روابط پکن انکارا وارد نمیکند اینها هرگز چیزی فراتر از تبلیغات و بلوفهای سیاسی نبوده است.
اما ذهنیت جناب لوای خواسته و یا ناخواسته ادامه تبلیغات جمهوری آذربایجان است، ارتباط دادن ایران به هر شکلی با چین و ایغورها و اتهام زدن به ایران به هر شکلی چه پان ایرانیستی و یا غیره شگرد و راهکار جمهوری آذربایجان است.
این بازی تئاترکه ای ملت غیور تبریز اگر ایران راست میگوید چرا در مقابل جنایات ایغورها ساکت است سخن جمهوری آذربایجان است. نه به ما مربوط است نه به ترکیه.
اما از انجای که اکیپی که حرکت ملی آن را جمع کرده است نا اگاه است چون انسان آگاه و خانوادهای بزرگ و قشر کتاب خوان و حتی قشر متوسط آذربایجان هرگز با اینها کاری ندارند. قدرت تمیز دادن شعارهای جمهوری آذربایجان را ندارند.
اقای لوای فراموش کرده اند که این شعارها و اتهامات برای مردم اسلام زده جمهوری اذربایجان طراحی شده است نه برای ما در تبریز.
یعنی میشود اسلامی بودن دولت جمهوری اسلامی را با نشان دادن سکوت دولت اسلامی ایران در مقابل وضعیت ایغورها در چین زیر سوال برد اما نمیشود پان ایرانیستها را به دلیل منتشر نکردن اخبار ایغورها در چین زیر سوال برد.مشاهده چنین اشتباهاتی در حرکت تورکگرای باعث خنده و انبساط خاطرم است. حرکت ما کلمه دولت اسلامی را از شعار طراحی شده جمهوری اذربایجان خارج کرده و ناشیانه به جای آن پان ایرانیسم گذاشته است تا بوی ملی بدهد که البته در هر دو صورت شعاربا وضعیت ما در ایران بی ربط و بی معنا است.
نه پان ایرانیستها به واسطه ایدولوژی خود ادعائی در چین دارند که بشود آنها را به دلیل عدم رعایت به آن ادعاها زیر سوال برد و نه مردم تبریز انقدر مسلمان هستند که بشود با این شعار باعث بی ابرو شدن دولت جمهوری اسلامی در تبریز شد.این جمله جناب لوای از ریشه بی ربط با همه چیز است.
به همین دلیل می خواهم بگویم این پیچ دوسو است با پیچ گوشتی چهارسو باز نمیشود!
برنامه پرگار تلوزیون بی بی سی فارسی در مورد آذربایجان
موضوع بعدی این روزها گفتگوی جناب صالح کامرانی و خانم سیمین صبری در بی بی سی بود حتی بی معنا تر از ربط دادن پان ایرانیسم به ایغورهای چین.شاید خوانندگان تعجب کنند که مگر چنین چیزی امکان دارد؟ باور نکردی است اگر بگویم که 3 روز از آن مصاحبه گذشته است و چنین مصاحبه ای واقعا اتفاق افتاده.
بعد از دیدن مصاحبه بی اختیار به یاد جمله ای از مدیر مسئول روزنامه ملانصرالدین در قفقاز افتادم که با لحنی طنزامیز در مورد روزنامه رسمی پانترکیستها با نام ترجمان مینوسد:
روزنامه ترجمان به ترکی عثمانی چاپ میشد و روسها خیال میکردند حرکت قدرتمند وقوی در حال پا گرفتن است ، ترکها اشتباه کردند و این روزنامه را به روسی هم چاپ کردند حالا خیال روسها راحت شده است.( این جملات کلمه به کلمه دقیق نیستند معنای کلی جمله ایشان است)
کامنت نویسی در فیسبوک کار راحتی است بلوک کردن صدای مخالف کار راحتی است چاپ نکردن مقالات کار راحتی است اما همه پانها از پان ترکها گرفته تا پان کردها و بقیه در مواجهه با سوالات صریح و بی پرده در مقابل چشم همگان وحشت دارند. دستشان خالی است همه گی دروغ میگویند.
خانم سیمین صبری در همان اوایل سخنشان از زیبای تحصیل یک تبریزی در کنسرواتور موسیقی جمهوری آذربایجان سخن میگویند، همین که یک فعال حقوق آنقدر ناشی است که چنین جمله ای را در همان شروع سخن از زبان خارج میکند خود جای تاسف و انتقاد دارد ، نوعی مهر تایید زدن به سخنان کسانی است که میگویند این حرکت چشم به خارج از ایران دارد که صد البته دارد. اولا موسیقی و هنر در کل ایران خوار شده است با فرار شجریان و همه هنرمندان نامی از ایران در تمام عرصه های هنری و بستن خانه سینما و لغو کنسرتها در سراسر ایران از جمله تبریز معلوم است که این موضوع محدود به اذربایجان نیست مشکلی عمومی مربوط به همه ایران است.خاص کردن این موضوع به اذربایجان و ربط دادن آن به فاشیزم فارس به شکل واضحی دور از حقیقت است.
اما قبل از پرداختن به بقیه سخنان این دو نفر می خواستم بگویم غیر از موسیقیهای جدید مانند جاز و پاپ و راک تمام موسیقیهای قدیمی در اکثر جهان ریشه ای در باورهای دینی دارند در اوروپا هم چنین است در نقاط دیگر هم همینطور. در مورد موسیقی مقامی این موسیقی در قدیم با بیست و چهار نوع مختلف ریشه در دین زرتشت داشت که امروز فقط 7 نوع ان باقی مانده است .این موسیقی متعلق به جمهوری اذربایجان نبوده است بلکه از اذربایجان ایران به آنجا رفته تبدیل به موسیقی قالب در قفقاز شده است.
ما در تمام طول تاریخ ایران موسیقی اذربایجانی داشته ایم تا جای که حتی مکتبی به نام مکتب اذربایجان در موسیقی ایران وجود دارد. اما به دلایل ضد فرهنگ بودن حکومت فعلی ایران، تمام ایران از جمله اذربایجان از موسیقی و فرهنگ خود محروم است اگر هم در جای به شکل محدود به رشد مسائل فرهنگی اجازه داده شود فقط برای بزک کردن هیولای بی فرهنگی موجود و نشان دادن آن به مهمانان خارجی است و فاقد ریشه عمیق است.
بعد از آن سخن به جناب جهانپور میرسد ایشان از روح ایرانی سخن میگویند و جناب صالح کامرانی در ادامه در جواب ایشان میگویند:
روح ایرانی ، روح جمعی، خیلیها... این نظریه هگلیستیه دیگه خوب مربوط به قرن 19 و 16 دیگر امروز به درد نمی خوره امروزا، روح ایرانی نمیدونم روح ترکیه ای روح فلان امروز انسانها مهم هستند حاکمیت قانون ، حقوق بشر حاکمیت سالم و مدارا جویانه اگر اینها وجود ندارد دیگه روحیه قدیم.... البته اگر تاریخ را هم بخواییم خیلی به عقب بکشیم اینطوری که میگن هیچ وقت مشکلی بین ایرانیها نبوده همه با هم زندگی میکردند ....در تاریخ همیشه مشکل بوده قتل بوده کشتار بوده و همیشه نه در مبنای حاکمیت قانون و دمکراسی و این مسائل بلکه با پیروزی یکی از این ملتهای ایرانی نظم موجود برقرار میشد.
در جواب جناب صالح کامرانی باید گفت:
اولا در ایران هیچگاه انطور که شما به دروغ گفتید ملتها بر ضد هم جنگ نمی کردند تا بلاخره یکی از آنها پیروز شده نظم را برقرار کنند. چنین چیزی در تاریخ ایران وجود ندارد.این آرزوی قلبی عده ای است که نمی خواهم حالا در این مورد صحبت کنم. در تاریخ ایران همچو همه دنیا نه ملتها و اقوام بلکه این خانواده ها بودند که فارغ از نژاد و خونشان میجنگیدن و حاکم میشدند. که اتفاقا اکثرا از یک قوم و قبیله و زبان بودند .
دروغ عمدی دیگری که ایشان مطرح کردند کنار هم گذاشتن روح ایرانی در کنار روح ترکیه ای است که لابد اختراع خودشان است چون ما در دنیای واقعی چنین چیزی نداریم.
ببینید عدم صداقت و تک بعدی بودن تا چه حدی است تمام سعی جناب کامرانی این است که آنچیزی که می خواهند از مباحثه خارج کنند نه بیان حقیقت موجود. ایشان برای انکه ایرانیت را زیر سوال ببرند و به بیننده طوری القا کنند که این موضوعات در تمام دنیا زیر سوال است کلمه روح ترکیه ای را اختراع میکند تا نمونه ای از این زیر سوال رفتن مفاهیم را در کشورهای دیگر همچو ترکیه نشان دهند تا ثابت کنند که ما تنها نیستیم این جریان همه گیر و جهانی است! و ادعا کنند که بله این روح ایرانی و این حرفها برای قرن 19 است!!
در جواب باید گفت آنچیزی که در ترکیه وجود دارد روح ترکی است نه ترکیه ای طبق قانون اساسی ترکیه به اهالی ترکیه ترک میگویند نه ترکیه ای اما سوال اساسی این است که کدام نیاز شما را به اختراع این کلمه مجبور کرده است. دو دلیل وجود دارد یکی برطرف کردن این مشکل است که اکثریت گروههای حرکت ملی ترکگرای در ایران قصد ساخت دولت بر اساس روح ترکی دارند و شما نخواستید با این حقیقت رودر رو شده زیر سوال بروید. دوما زیر سوال بردن روح کاملا دمکراتیک و حقوق بشری کلمه ایرانی با گفتن این دروغ که روح ترکیه ای هم مانند روح ایرانی برای قرن 19 است و ربط دادن زیرکانه مسئله ایرانیت به مسائل حقوق بشری موجود در ترکیه.در حالی که آنچه در ترکیه رخ میدهد زیر سوال رفتن کلمه متحجرانه روح ترکی است نه ترکیه ای. ترکیه ای کلمه ای کاملا مدرن مانند ایرانی است.این کلمه آرزوی تحقق نیافته روشنفکران ترکیه ای است این کلمات بر خلاف کلمه ترکی بار تمامیتخواهانه قومی و اتنیکی خاصی ندارند و از اسم جغرافیای ایران و ترکیه گرفته شده اند که اتفاقا کاملا مدرن و جدید و منطبق با تمام استانداردهای حقوق بشری و علوم اجتماعی جدید است.
شما نمی خواهید اعتراف کنید که کار تمام روشنفکران ایرانی در تاریخ 100 ساله اخیر ایران در حذف نام پرشیا و برکشیدن نام ایرانی تا چه اندازه دمکراتیک و انسانی است. تمام دنیا در تمام اسناد به کشور ما پرشیا و به اهالی آن پرشین گفته اند این را با برسسی همه اسناد نوشته شسده تاریخی میتوانید به وضوح مشاهده کنید. اما با اصرار روشنفکران ایرانی این نام که بوی اتنیکی میداد حذف و به جای آن نام ایران و ایرانی انتخاب شد چیزی که هنوز هم در ترکیه رخ نداده است و تا به دست اوردن ان راه درازی مقابل ترکیه قرار دارد. انچیزی که متعلق به قرن 19 است نامیدن یک مملکت با نام یک قوم است که در حال حاضر در ترکیه جریان دارد نه واژه ایرانی که کلمه ای برگرفته از نام جغرافیای است و در بر دارنده تمام قومها و اتنیکهای کشور است.
بعد از ایشان سرکار خانم سیمین صبری شروع به صحبت میکنند که در ایران قتل عام اتنیکی رخ داده است این خانم لابد فکر میکنند تلوزیون بی بی سی هم چیزی شبیه به کامنت فیسبوک است که هر چه دوست داشته باشند به زبان بی آورند. مجری میگوید خانم صبری شما نمیتوانید واژه ها را هر جوری که دوست دارید به کار برید یعنی چه قتل عام اتنیکی؟؟؟
خانم صبری در جواب ایشان به انگلیسی میگویند در مورد تعریف نسل کشی و مجازات آن در قسمت دو بند آ میگوید: کوچ اجباری..... و بعد شروع میکنند تا کلمه کوچ اجباری را فارسی توضیح دهند که افتضاح تاریخی همانجا رخ میدهد. ایشان میگویند:
یعنی اگه به زور شما کودکان یک اتنیک گروهی را که در چهار چوب یک کشور کثیر الملله زندگی میکنند ببرید به اتنیک گروه دیگری در واقع در حال نسل کشی آنها هستید. یعنی نسل دومی که می اید بیگانه است با تاریخ خودش ، با زبان خودش، با تمام دستاوردهای به اصطلاح ملی و سنتی خودش که میگیم ارزشهای معنوی این است که سازمان یونسکو 21 فوریه را به عنوان روز جهانی زبان مادری مثل زنگ خطر در دنیای مدرن ...... به خاطر اینکه جلوی این نسل کشی گرفته بشود.
بعد مجری برنامه به حق میگوید این قانون در مورد جابجای جمعیتی است مگر ما در اذربایجان ایران جابجای و کوچ اجباری گروه قومی داریم ؟؟ بعد خانم صبری میگویند دقیقا !!!
بعد خانم صبری میگویند منظور این قانون فقط فیزیکی نیست منظور از کلمه "فورسلی ترنسفر"یعنی تغییر فرهنگی و در ادامه میگویند:
شما اگر فرزندان یک گروه اتنیکی را به زور بخواهید ترنسفر کنید به یک اتنیک گروه دیگر نه اینکه بخواهید اینها را حرکت بدهید به شکل فزیکی شما وقتی میفرستید به مدرسه ای مثلا یک کودکی در نروژ ... مثلا تجربه نروژ این بوده که بچه های سامی به زور به مدارس نروژ فرستاده میشدند...
مجری میگوید تا جای که من میدانم ترنسفر در چنین متونی به معنای جابه جای است.
خانم صبری جواب میدهد: نخیر!جابجای فرهنگی هم هست.
تصور کنید ما چه گرفتاری شده ایم و این مسائل تا این حد جدی چگونه در دست افرادی از دست به بازیچه تبدیل شده است کوچ اجباری یعنی جابجای فرهنگی!! اصلا کلمه فرهنگ در کل قانون حتی یکبار هم ذکر نشد واقعا حیرت انگیز است.
خانم محترم اسم آن تغییر فرهنگی است در مورد یک گروه قومی فرهنگ جابجا نمیشود تغییر میکند. در جواب ایشان باید بگویم ایشان خلط مبحث کردند تا بتوانند معنای دلبخواهی خودشان را از مباحثه خارج کنند. اینها خجالت میکشند بگویند 30 سال است مردم اذربایجان را مسخره کرده اند و به همین دلیل چاره را در ادامه راه میبینند.
اولا قانون فورسلی ترنسفر یا با ترجمه فارسی آن کوچ اجباری جز قوانین جزای و حقوق بشری سازمان ملل است در حالی که انتخاب 21 فوریه به عنوان روز زبان مادری ربطی به آن قانون ندارد و جز مناسبتهای سازمان فرهنگی یونسکو است .این دو سازمان از هم جدا هستند. شما به دروغ طوری القا کردید که گوی در نتیجه قانون کوچ اجباری سازمان ملل، سازمان فرهنگی یونسکو برای جلوگیری از آن 21 فوریه را روز زبان مادری نامیده تا زنگ خطر به صدا در بی یاید!!!! مثل اینکه این قانون حقوق بشری و روز 21 فوریه در یک صفحه در قوانین حقوق بشری سازمان ملل آمده است در حالی که اصلا ربطی به هم ندارند و خانم صبری خواستند زرنگی بفرمایند.
در ادامه جناب صالح کامرانی فرمودند که راه حل مسئله در اذربایجان استقلال است مجری برنامه پرگار از ایشان پرسید برای چه استقلال چرا مثلا فدرالیسم خانم صبری امکان ندارد ؟؟ در جواب جناب کامرانی بازهم به دروغ متوسط شدند که درتاریخ اذربایجان و ایران فدرالیسم امتحان شده است و جواب نداده است و برای اثبات ادعای خودشان خیابانی، پیشه وری و قانون انجمنهای ایلاتی و ولایتی دوران مشروطه را نام بردند که برای کسی که کوچکترین اطلاعی نسبت به هر سه جریان فوق دارد واضح است که هیچ کدام از این موارد کوچکترین ربطی به فدرالیسم ندارد.
قانون انجمنهای ایلاتی و ولایتی دوران مشروطه طی 30 سال اخیر توسط تورکگرایان مورد تحریف و دروغگوی قرار گرفته است به همین دلیل باید در مورد ان کمی توضیح داده شود، این قانون در 122 ماده نوشته شده و در سال 1286 به تصویب دولت فقط رسید .در واقع این قوانین شامل شرایط انتخاب اعضا و حدود اختیارات آنجمنهای موجود در تقسیمات کشوری آن دوران با نام ایالت بود که وظیفه ان محدود میشد به فقط نظارت بر انجام قانون. در واقع به تعبیر امروزی قانونی بود برای تعیین شوراهای شهر در استانهای کشور. این قوانین کوچکترین ربطی به فدرالیسم ندارند طبق اصل 85 همین قانون پادشاه حق داشت هر وقت بخواهد با مشورت با وزیر داخله کل انجمن انتخاب شده به دست اهالی را منحل کند. طبق اصل 88 این قانون که وظایف این انجمنها را مشخص میکند آمده است:
ایجاد قانون از وظیفه انجمنهای ایالتی خارج است
طبق اصل 87 و89 این قوانین کار اصلی این انجمنها نظارت بر انجام قوانین توسط ادارات دولت مرکزی در ایلات مربوطه بوده است و حتی پس از مشاهده عدم اجرای قانون حق هیچگونه محاکمه و مجازاتی نداشتند بلکه میتوانستند مسئله پیش آمده را به دولت مرکزی به شکلی مستقیم مخابره کنند تا عدالت اجرا شود، در واقع این انجمنها شوراهای محلی بودند که کارشان نظارت مستقیم بر اجرای قانون بدون دخالت ارگانهای اداری محلی بود دلیل آن هم این بود که ادارات محلی قوانین مصوب مملکت را در ایلات اجرا نمیکردند و از انجای که دادگاها و سیستم قضای موجود در ایالتها در دست خودشان بود به اعتراضات مردم رسیدگی نمیکردند این انجمنها ساخته شد تا به شکلی مستقیم بدون دخالت دادگاهای محلی شکایت به مرکز فرستاده شود.
همان طور که مشاهده کردید این انجمنها نه حق اجرای داشتند و نه حق قانونگذاری. در ماده 98 به وضوح بر جنبه صرفا مشورتی این انجمنها اشاره شده است:
چون انجمنهای ایالتی بصیرت در امور و حوائج ایالات دارند لازم است اولیای دولت قبل از اقدام به تغییرات در ایالات رأی انجمنهایمزبوره را بخواهند ولی مجبور به پیروی رأی آنها نیستند.
توجه به همین قانونها میتواند کذب بودن ادعای جناب صالح کامرانی و بقیه دوستان در فدرالیسم بودن قانون انجمنهای ایلاتی و ولایتی را اشکار سازد. تنها خواهش من از خوانندگان توجه به این موضوع است که ببینند مسئله حقوق در اذربایجان تا چه حد برای این افراد کم اهمیت و حتی بی اهمیت است که 30 سال و حتی بیشتر بر روی فدرالیسم بودن قوانین انجمنهای ایلاتی و ولایتی تاکید میکنند اما حتی یکبار هم که شده به خود زحمت داده این قوانین را مطالعه نفرمودند، آینده ما برای اینها کوچکترین اهمیتی نداشته است.
شاید این موضوع برای یک انسان مسئولیت پذیر حیرت انگیز باشد اما اکثر مردم مسلمان ذهنیتی غریزی دارند نه منطقی ، امروز بعد از 37 سال به راحتی میتوان گفت نزدیک 90 درصد جوانانی که در انقلاب اسلامی در ایران و انقلابات دیگر خاورمیانه به خیابانها آمده بودند در واقع کل مملکت را قربانی کمبودهای روحی روزمره خود کرده بودند نه ذهن پر از معلومات و روح مسولیت پذیرخود.
اما دروغ دیگر پانهای مختلف در ایران تکرار هر روزه این مسئله است که پان فارس و فاشیزم ایرانی و در راس آن شاه جنایت کار برای نابودی فدرالیسم در ایران که این اقایان سمبل آن را به غلط قانون انجمنهای ایلاتی و ولایتی میدانند به دستور انگلیس وارد عمل شد و این قوانین را از میان برداشت. در حالی که با مطالعه تاریخ مشخص میشود که این قوانین سالها بعد در زمان شاه سابق تنها به این دلیل از میان برداشته شد که در آن شرط قسم خوردن به قرآن در مورد نمایندگان حذف شده بود. همین بهانه به دست اخوندهای مثل ایت الله خمینی، ایت الله شریعتمداری، ایت الله محمدرضا گلپایگانی ، آیت الله میلانی و غیره داد تا بگویند قصداینها از تصویب دوباره این قانون نابودی اسلام است و به تحریک انها اعتراض قشر مذهبی شروع شدو دولت مجبور شد تا از تصویب دوباره ان خودداری کند.
اما سوال پایانی من از جناب صالح کامرانی و همفکران ایشان این است که آیا میتوانند ابزارهای که برای استقلال اذربایجان از بقیه ایران در اختیار دارند را انهم به دلایل واهی که در بالا به همه انها پرداختم بفرمایند ؟ و اگر فاقد ابزارهای لازم و حتی مقبولیت عمومی هستند میتوانند توضیح دهند که با پشتوانه کدام قدرت فکری و عملی در تلوزیون بی بی سی تکیه میزنند و در مورد مسائلی تا این حد جدی ان قدر غیر دقیق و بعضا خلاف واقع سخن میگویند؟
شرایط پس از انتخابات ترکیه
اما در موردوضعیت ترکیه ، گروهی از فعالان حرکت ملی تورکگرای و نویسندگان ایرانی حتی نویسندگان رسانه های بزرگی مانند بی بی سی فارسی ادعا میکنند که دور دور ملی گرای است و برای اثبات سخن خود ورود حزب دمکراتیک خلقهای کردها به مجلس ترکیه و افزایش 2 درصدی رای حزب ترکگرای حرکت ملی را مثال می اورند.حتی بعضیها پارا فراتر گذاشته و از تجلی دمکراسی سخن میگویند و اضافه میکنند که مجلس فعلی ترکیه خیلی رنگارنگ شده و از هر رنگ و حزبی در ان وجود دارد!
اما انچیزی که مشهود است این است که این انتخابات پیروزی دیگری برای احزاب اسلامگرا که 41 درصد ارا را بدست اوردند و باز شدن راه قطعی برای نابودی ملیگرای از صحنه سیاسی ترکیه است. چون احزاب ملیگرای ترکی و ملیگرای کردی در واقع هر دو وابسته و در طی 12 سال اخیر کاملا هضم شده در حزب حاکم ترکیه هستند.
طی همه دوران حاکمیت 12 ساله حزب عدالت و توسعه احزاب کردی از این حزب به دلیل حمایتش از حقوق کردها دفاع کرده باعث ابقا این حزب اسلامی در حکومت بوده اند.
درسال 2008 رای مثبت به تصویب قانون گسترش حجاب در دوایر دولتی، در سال 2013حمایت از حزب عدالت و توسعه در جریان تظاهرات پارک گزی،دادن رای مثبت به پیش نویس طرح حزب عدالت و توسعه برای حرکات نظامی خارج از مرز، شاید برای خوانندگان عجیب باشد اما نماینده حزب دمکراتیک خلق کردها برای ریاست مجلس ملی ترکیه در سال 2015 اقای دنگیر میر مهمت است که یکی از بنیانگذاران اصلی حزب عدالت و توسعه بود و به دلیل اثبات دزدیها و قاچاق مواد مخدر از حزب عدالت توسعه اخراج شده در حزب کردی دمکراتیک خلقها عضو شده است.
حزب تورکگرای حرکت ملی نیز نیز به دلیل ریشه های اسلامی و ترکی خودش بر خلاف توهینها و مخالفتهای ظاهری همواره در کنار حزب جناب اردوغان بوده است.
در سال 2008تصویب قانون گسترش حجاب در دوایر دولتی، در سال 2007 ریس جمهور شدن عبدالله گل، در سال 2012 تصویب سیستم جدید اسلامی اموزش و.پروش مشهور به چهار +چهار+ چهار، در سال 2013حمایت از حزب عدالت و توسعه در جریان تظاهرات پارک گزی، رای مثبت و کمک به تصویب قانون منع استفاده از مشروبات الکلی در سال 2013، دادن رای مثبت به پیش نویس طرح حزب عدالت و توسعه برای حرکات نظامی خارج از مرز، رای مثبت به اجباری شدن درس دینی در مدارس ترکیه و پیشنهاد اضافه کردن درس زندگی پیغمبر از طرف ریس حزب حرکت ملی به اردوغان.
اخرین کمک اشکار حزب ترکگرای حرکت ملی به ابقا قدرت حزب عدالت و توسعه را میتوان در جریان بازیهای سیاسی انتخابات ریس مجلس ملی ترکیه ( دو روز قبل) مشاهده کرد در دوره اول انتخابات بدون توافق با احزاب مخالف برای ارائه نامزد مشترک با 80 نماینده مجلس در مقابل بیش از 200 نماینده مجلس حزب عدالت و توسعه وارد انتخابات شد و به نامزد خود رای داد. در اخرین دوره رای گیری هم با کمال تعجب به هیچ نماینده ای رای نداده رای ممتنع به صندوق انداختند تا راه را برای پیروزی مسلم حزب عدالت و توسعه باز کنند.
در اولین گفتگوی که داووداغلو نخست وزیر ترکیه در رابطه با پیروزی نماینده حزب عدالت و توسعه در انتخابات ریس مجلس ملی ترکیه داشت گفت: مفهوم بلوک ( بلوک مخالف) بعد از امروز دیگر از میان رفته است!
حزب مثلا ملیگرای حرکت ملی هرگز خودش را در حد حاکمیت و یا حتی حزب مخالف قدرتمند ندیده است و اصولا چنین هم نبوده است. این حزب همیشه در اطراف احزاب دیگر زندگی انگل وار را ترجیح داده است.
ترکیه به معنای علمی و بین المللی رایج فاقد حزب ملی گرای ترکی است تا با دو درصد بیشتر شدن رای حزب حرکت ملی فوری تیتر بزنیم که ملیگرای تقویت شد این حزب حزبی کاملا اسلامی با اسنانس ترکی است و همیشه باعث تقویت نگرش اسلامی در ترکیه بوده است جالب است که جناب چهره گانلی خودمان هم طرفدار این حزب بوده با این انتخاب یک بار دیگر بینش عمیق سیاسی خود را نشان داده در صفحه فیسبوک حزب خود از هر دو پست یکی مربوط به این حزب است و هر ساله به کنگره ان در انکارا دعوت میشود.
تنها حزبی که در نود سال اخیر تاریخ جمهوری ترکیه کم و بیش حاضر شده تا حقوقی هر چند محدود برای کردها بشناسد همین حزب عدالت توسعه بوده که بعد از رفتار احزاب کردی به احتمال زیاد هرگز تکرار نخواهد شد.این بدین معنی است که به احتمال زیاد ملیگرای کردی هم از صحنه رسمی سیاست ترکیه حذف خواهد شد. شاید برای خوانندگان ایرانی عجیب باشد اگر بگویم در پشت پرده جریان ورود ناگهانی احزاب کردی به مجلس میتوان حتی اثر انگشت فتح الله گولن را هم مشاهده کرد.
در جریان انتخابات از بعضی از شعب انتخاباتی واقع در اپارتمانهای مربوط به کارکنان اداره پلیس ترکیه در جنوب شرقی و شرق ترکیه حزب کردی دمکراتیک خلقها به عنوان حزب پیروز از صندوقهابیرون آمد. از انجای که فتح الله گولن نفوذ بسیاری در میان نیروی پلیس دارد شاید می خواسته از این طریق به اردوغان ضربه وارد کند، به این اضافه کنید ناراحتی طرفداران عبدالله گول، علویان ترکیه ، نارضایتیهای بین المللی از اردوغان، دل سرد شدن طرفداران حزب جمهوری خلق در متوقف کردن اردوغان و رای انها به احزاب دیگر همه دست به دست هم دادند تا در ارای حزب دمکراتیک خلقهای کردها و حزب ترکگرای حرکت ملی به شکلی موقتی افزایش دیده شود.
شایعاتی در ترکیه بر سر زبانهاست که اردوغان خواستار برخورد قهر امیز با بشارد اسد و استفاده از قدرت نظامی برای سقوط این دولت است. دلیل طرفداران این فرضیه انتخاب ریس سازمان امنیت ملی ترکیه جناب عصمت یلماز از حزب عدالت توسعه به ریاست مجلس ملی ترکیه، کمک حزب ترکگرای حرکت ملی به انتخاب شدن نماینده حزب عدالت توسعه به ریاست مجلس که طرفدار برخورد نظامی با گروهای کردی شمال سوریه هستند، کینه اردوغان از احزاب کردی در انتخابات گذشته که به همراه عوامل دیگر منجر به از دست دادن جایگاه حاکمیت مطلق حزب عدالت توسعه شد، امکان تشکیل حکومت مشترک حزب عدالت و توسعه و حزب ترکگرای حرکت ملی و شرط حزب حرکت ملی در کنار گذاشتن سیاست گفتگو با گروههای کردی شمال عراق که در صورت تحقق این حکومت مشترک حزب عدالت توسعه باید ان را بپذیرد.
علاوه بر ان حدود یک هفته است که ترکیه در حال انتقال نیروهای نظامی خود به مرز ترکیه و سوریه است در همین رابطه ریس شاخه کردی سوریه پ.ی.د با ارسال پیامی خواستار گفتگو با اردوغان شده است علاوه بر ان روز شنبه گذشته جو بایدن معاون ریاست جمهوری امریکا با اردوغان تماس تلفنی محرمانه ای بر قرار کرده است که جزیات ان از طرف هر دو طرف مخفی نگاه داشته شده است.
در خبری که همین دیروز منتشر شد حزب عدالت توسعه حاضر شده است تا نام و محتوای مذاکرات با گروهای مسلح کردی در شمال عراق را تغییر دهد که این سخن حزب عدالت و توسعه از طرف کارشناسان به عنوان نوعی رضایت تلویحی حزب حاکم به اتحاد با حزب حرکت ملی ترکیه به رهبری باغچلی تعبیر شود.
علاوه بر همه اینها داوداغلو نخست وزیر فعلی ترکیه در گفتگوی که دیشب در قونیه انجام داد گفت:
مذاکرات با هر دو حزب جمهوری خلق و حزی حرکت ملی در جریان است .
اما در ادامه سخن خود با انتقاد شدید از رهبر حزب جمهوری خلق آقای کلیچداراغلو و با ابراز خشنودی از رفتار رهبر حزب حرکت ملی جناب باغچلی جوی را به وجود آورد تا کارشناسان سیاسی آن را به نزدیک شدن بیشتر دو حزب عدالت و توسعه و حرکت ملی تعبیر کنند.
اما چه دولت مشترک تشکیل شود و چه نشود حداکثر بعد از دو سال ترکیه انتخابات مجلس خود را دوباره تکرار کرده و اینبار حزب عدالت و توسعه به احتمال نزدیک به یقین خواهد توانست به تنهای حداکثر نمایندگان برای تشکیل دولت خود را بدست آورد.
آذرگون
2015.9.10