Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

مرحله ى گذار با حذف و سركوب؟

$
0
0

مرحله ى گذار با حذف و سركوب؟

 

 

 

 

 

از مشروطه به اين سو پيوسته يك كلمه ى خيلى آشنا و مكرر در لابلاى متون ايرانى به چشم مى خورد؛ "جامعه ى ايرانى در حال گذار است. "گذار از سنت و اقامت در تجدد به رؤيا و حسرت روشنفكران ايرانى بدل شده است. در اينكه جامعه ى ايرانى آيا توانسته از سنت دل بكند خودش حرفى است. چرا ايران در رسيدن به تجدد اينهمه جان مى كند و نمى تواند؟ بعضى ها فقدان انسجام و يكپارچگى در مسير نوسازى را دليل اين امر مى دانند. بنا به گفته ى آنها ايران از نظر علمى و اقتصادى پيش مى رود اما از نظر اجتماعى و فرهنگى گيج مى زند. بهترين تعبير همين است كه بگوييم ايرانِ اجتماعى و فرهنگى در شناخت تجدد و جهانى شدگى گيج شده است. تقريباً همه ى ما به اين امر واقفيم و به وضوح قابل رؤيت است كه ايران به لحاظ فكرى و فرهنگى نمى تواند رشد كند اما به هنگام رسيدن بر دلايل اين تولد ناقص الخلقه همين روشنفكرانِ مدعى آدرس هاى اشتباهى مى دهند.
من حرف آخر را همين آغاز مى زنم كه يكى از مهمترين دلايل، بى اعتنايى به "ايران چند مليتى "است. اگر طرز نگرش به زبان و فرهنگ و فكر ديگر مليت ها در جامعه ى روشنفكرى تغيير نكند ايران پيوسته در اين مرحله ى گذار دست و پا خواهد زد. اين، همه ى دلايل نيست اما مهمترين آنهاست. دليل عمده ى ديگر اين است كه سنت ايرانى توان تطبيق ندارد. ذهن سنت ايرانى از هيولاى حذف شدگى مى ترسد، چون خودش در مواجهه با وقايع و واقعيت هاى تاريخى آنها را حذف و انكار كرده است. براى مثال در زمينه ى آموزش و پرورش اين مقوله به وضوح قابل لمس است. تاكيد بر زبان فارسى و حذف ديگر زبان هاى ملى ( تركى و عربى و بلوچى و گيلكى و ...)، حذف جلوه ها و نمادها و قهرمانان ملى ترك ها و عرب ها و ...، حذف واقعيت هاى تاريخى ديگرى ها و تاكيد بر تاريخنگارى دربارى و فارسى...، و هزاران موارد حذف شده ى ديگر نشان از آن دارد كه ايران حالا حالاها بايد در مرحله ى گذار دست و پا بزند. موضوعى در اين ميان كج فهميده شده است. زبان رسمى دليل بر رسميت متون و مبانى آن زبان نيست. ترسيم و ديكته ى مبانى و مؤلفه هاى زبان رسمى و مسلط بر مبانى ديگر زبان ها كارى غير اخلاقى و غير انسانى است. آنها به مؤلفه هاى ديگر زبان هاى ملى هيچ اعتقادى ندارند و قائل به حل مشكل ملى به شيوه ى سنتى سركوب اند. مرا بر رژيم جمهورى اسلامى و روشنفكران آن اميدى نيست كه تاكيد بر سنت و سياهىِ سنت دارند و من اعتقادى بر رژيم هاى دينى ندارم.  هر چه باشد همه ى سنت بد نيست و بخش هايى از آن مى تواند خود را با مدرنيسم تطبيق دهد. بر سلطنت طلب ها و جواد طباطبايى ها نيز اميدى نيست ، چون برگشت به باستان و بوستان آريايى نيز خود سنتى است نژاد پرستانه. اميد من تنها به دموكراسى و گفتمان برابر است كه مى تواند اين جامعه را هل دهد. جامعه اى كه مثل صفحه ى گرامافون گير كرده و مدام در حال گذار است. وقتى پيشروان اين جامعه در درون خود و در مواجهه با نويسندگان ترك و عرب و ... نظريه را با بى بند و بارى، و جنبش هاى اجتماعى تركى و عربى را با پانتركيسم و پان عربيسم قاطى مى كنند چه اميدى بر "گذار"است؟ پانتركيسم و پان عربيسم و در كل پانيسم، بهترين گريزگاهى است كه اينها براى گريز از جواب دادن به خواسته هاى ترك ها و عرب ها و ديگر ديگرى ها به آن پناه مى برند.

ذهن سنت در ايران و در بيشتر موارد باستانگرا است و با همين ذهنيت ما را قضاوت مى كنند. مثل كبك سر در برف فرو مى كنند و غافل از اين هستند كه حوادث و رويدادها منتظر اذن و دستور آنها نيستند و دارند شكل مى گيرند. اينها حتى آداب حذف و قتل قربانى را نيز رعايت نمى كنند. بر سر گوشت قربانى چنان الم شنگه اى به پا مى كنند و چنان به قصد غارت و سهم خواهى بر گوشت مى كوبند كه گوشت، كوفتشان مى شود.
جامعه اى كه هنوز از مرحله ى تحمل و قبول دگرانديشى به مرحله ى همزيستى برابر با دگر انديشى نرسيده است چگونه مى تواند مرحله ى گذار را بسرايد؟
تا زمانى كه عطر عدالت و دموكراسى و حقوق بشر در اين گذرگاه نپيچد گذارى صورت نخواهد گرفت.


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>