در حاشیه ی استعفای داود اوغلو
سه شنبه, ژوئن 14, 2016 - 15:09
روابط داوداوغلو و اردوغان از ابتدا روی عدم اعتماد پیش رفت، زیرا او، با خطرناک ترین رقیب اردوغان، "سازمان فتح الله گول" (FETÖ) وارد ارتباط شد. طرفداران فتح الله گولن در درون AKP یعنی، "عبدالله گول"، "بلنت آرینچ"، "علی باباجان"، ... پشت سر او بودند و اردوغان می دانست که سرنخ همه آنها دست آمریکاست. (1)
سازمان فتح الله گولن، بعد از کودتای 12 سپتامبر 1980 با همکاری مستقیم سازمان سیا، دولتی درون دولت بوجود آورده، و با تکیه به اسناد و شواهد جعلی، تحت نام مبارزه با سازمان "ارگنه کن"که سازمانی خیالی ساخته و پرداخته خود بود، آغاز به تسویه نیروهای ملی و مستقل ترکیه، از بوروکراسی، نیروهای مسلح، قوه قضائی، رسانه ها، دانشگاه ها، سازمان های صنفی- توده ای کرده بود. در یک کلام، سازماندهی دولت و جامعه ترکیه، در راستای اهداف استراتژیک آمریکا در خاورمیانه در دستور کار این سازمان بود.
داود اوغلو در خصوص ارتباط سازمان فتح الله گولن با سازمان خیالی "ارگنه کن"در یک گردهمایی مطبوعاتی گفته بود: "تشکیلات سازمان موازی FETÖ، موجودیت ارگنه کن، و موجودیت ارگنه کن، FETÖ را مشروعیت نمی بخشد. هردو به یک اندازه غیر قانونی اند" (30 آوریل 2016). در حالی که در این خصوص، رای قطعی دیوان عالی کشور وجود داشت، که در صدور حکم خود، روی این نکته، که سازمان خیالی ارگنه کن ابزار سازمان فتح الله گولن در خنثی کردن نیروهای ملی بوده است، تاکید ورزیده بود.
داوداوغلو با موضع گیری فوق، از یک طرف به توطئه مشترک سازمان فتح الله گولن و رهبران AKP از جمله خود اردوغان، در خنثی کردن نیروهای ملی، حق می داد، و از طرف دیگر آشکارا اعلام موضع می کرد که در کنار برنامه های آمریکاست. این موضع گیری اردوغان را سراسیمه کرده و اعتمادش به داود اوغلو را تماما از بین برده بود.
داوداوغلو در زمینه سیاست خارجی نیز، هم با آمریکا، و هم با اروپا، روابط "ویژه"ای بوجود آورده بود که با سیاست خارجی کنونی ترکیه چندان هم، خوانایی نداشت، مخرج مشترک آن روابط، تسلیم بی قید و شرط در برابر تحمیلات غرب بود. (2)
داوداوغلو، در مبارزه علیه سازمان ترور PKK نیز، سیاست کجدار و مریضی را دنبال می کرد، تا جایی که از "شیخ سعید"که علیه جمهوری نوبنیاد ترکیه دست به اسلحه برده، و قصد اعاده خلافت اسلامی عثمانی را داشت (1925) ، بعنوان "مظلوم"یاد می کرد. (امروز مجسمه شیخ سعید در دیاربکر توسط "حزب دموکراتیک خلق ها" HDP بعنوان قهرمان ملی نصب شده است!) بدین وسیله، به آمریکا در مسئله PKK هم پیام می فرستاد. او می گفت: "ما علیه بارزانی موضع گیری کردیم که علیه Rojava (بخش کردی سوریه، که کردها 30% و اعراب و ترکمان ها 70% جمعیت را تشکیل می دهند) موضع گیری کنیم". که پیام نیرومندی به محافل امپریالیستی بود، بدین معنی، که در مقابل برنامه های آمریکا در سوریه، نه من، بلکه اردوغان مذهب گرایی کرده و مانع تراشی می کند.
برای درک ماهیت و علل استعفای داود اوغلو که برآیندی از اختلافات، تضاد ها، و کشمکش های داخلی هئیت حاکمه ترکیه از یک طرف، و حضور مدام نیروهای ملی و مستقل ترکیه در صحنه مبارزه، و دفاع از دستاوردهای جمهوری لائیک ترکیه است، به فشرده ی کوتاهی از چند تفسیر در رابطه با استعفای داود اوغلو اشاره می کنم.
"سونر پولات" Soner Polat : "داود اوغلو و استراتژی سیاسی برای ترکیه"
"داود اوغلو در یک معنی برعلیه اراده ی اردوغان، منافع غرب و اسرائیل را نمایندگی می کرد. در حالی که هم از سیاست و هم از استراتژی بی خبر بود، لذا نمی توانست همرا آدم هایی مثل گول، باباجان، آرینچ که هیچ مابه ازائی در میان مردم نداشتند، نیرو جمع کند و با این نیرو با CHP حکومت ائتلافی تشکیل دهد.
قبل از میلاد نیز بشریت درس اول استراتژی را می دانست: اول دشمن ات را، بعد خود را بشناس! این ذات محترم نه خودش را و نه دشمن اش را می شناخت. لذا لقمه ی بسیار آسانی گردید، اردوغان حتی بدون احتیاج به جویدن، او را درسته غورت داد. قیلیچداراوغلو رهبر CHP در مورد او گفت: "حق ام را حلال کردم"! بدین ترتیب، کنار زدن داود اوغلو ضربه سنگینی به اتحاد گول، گولن، آرینچ، باباجان و قیلیچدار اوغلو بود. این ضربه در عین حال ضربه ای به مراکز امپریالیستی است که از اتحاد گول، گولن، قلیچدار اوغلو در مقابل اردوغان حمایت می کنند.
تسویه داود اوغلو که به مراکز امپریالیستی چشمک می زد علامت خیر است. ولی در عین حال، او به حرص و ولع سیری ناپذیر اردوغان نوعی محدودیت را سبب می گردید. آیا اردوغان بعد از او مانند کامیونی که ترمز اش پاره شده دنبال اهداف اش، شتاب برخواهد داشت؟
بزرگترین دلیل موفقیت اردوغان وجود رهبران مخالفی مانند "باهچالی" (MHP ) و قلیچداراوغلو (CHP ) است، و در عین حال مبارزه موفقیت آمیز نیروهای مسلح ترکیه علیه PKK است. در انتخابات آینده HDP زیر حدنصاب انتخاباتی خواهد ماند، و در این شرایط AKP می تواند به آسانی در انتخابات برنده شود. ولی برگزاری 3 انتخابات در یک سال، بدون توجه به نتایج آن، نشانه آن است که کشور قابل اداره نیست.
AKP با انتخابات مستقبل خود (شامل سیستم ریاست جمهوری و حذف لائیسیسم) در مقابل ملت قد علم خواهد کرد. زیرا این مطالبات را حتی نمی تواند به طرفداران خود نیز توضیح دهد. در این صورت خود را در مقابل ملت بزرگ ترک که از مجلس قطع امید کرده، خواهد یافت. هر شخص و نهادی که با ژن های بنیادین دولت جمهوری ترکیه بازی کند با خاک یکسان می شود. در این سرزمین باندازه ی کافی نیرویی وجود دارد که این غافلین را سر جای خود بنشاند".
"رفعت باللی" Rafet Ballı : "داود اوغلو در خارج همه درها را کوبیده است"
"خلاصه داود اوغلو: در جبهه داخلی قدرتی نداشت، در "خارج"تمام درها را کوبید. ایران و روسیه رو ندادند، منبع پول شان عربستان و قطر، در را بازنکردند. ایران واقع بین است، زیرا هر قدر بتواند ترکیه را از جبهه مقابل دور کند به نفع اش است. ژست های مالی ایران دست اردوغان را نیرومند تر کرد، و در دوران بحران نیز (تحریم ها) او را بد بهتر از بدتر دیدند. ایران داود اوغلو و قیلیچدار اوغلو را "آدم غرب"می داند.
خلاصه اردوغان: در داخل و خارج چهره دوگانه ای از خود نشان می دهد. در داخل: در موضع مقابل اصل جمهوریت (لائیسیسم) قرار دارد. در عین حال، علیه ترور جدایی خواهانه PKK و خرابکاری جماعت فتح الله گولن FETÖ است. در خارج: در پی اصلاح روابط خود با کشورهای منطقه است. از طرف دیگر در پی تقویت اتحاد ارتجاعی خود با عربستان سعودی است. اگر موضوع این است، در آن صورت جمهوری خواهان نیز به یک سیستم اتحاد در "خارج"احتیاج دارند. زیرا هر حکومتی به یک سیستم اتحاد احتیاج دارد، چه در داخل، چه در خارج. خوب و بد بودن اش: با کی علیه کی است".
"صباحت الدین اؤن کیبار" Sabaheddin Önkibar "حقایقی که اردوغان را دیوانه کرد"
- ارتباط پنهانی داوداوغلو با عبدالله گول و بلنت آرینچ
- عدم تمایل در مبارزه علیه جماعت فتح الله گولن
- چشمک زدن به فشار اروپا و آمریکا در مورد مذاکره با PKK
- واسطه قرار دادن لابی یهودی از طریق فتح الله گولن برای ملاقات خصوصی با اوباما
- اصرار در تشکیل حکومت ائتلافی با CHP
- فروپاشی سیاست خارجی ترکیه (داوداوغلو) در مقابل مصر و سوریه و عدم توانایی در ایجاد پروژه ای آلترناتیو
توضیحات:
(1)
- "عبدالله گول"، Abdullah Gül از رهبران و بنیانگذاران اصلی AKP و اولین نخست وزیر ترکیه از این حزب بود. او سپس به مقام وزارت خارجه ترکیه رسید، و بین سال های 2014 – 2007 نیز رئیس جمهور ترکیه بود. در مورد عبدالله گول به مقاله نویسنده با عنوان، "عبدالله گول رئیس جمهور فعلی ترکیه کیست"؟ در لینک زیر مراجعه کنید. http://www.shahrvand.com/archives/41701
- "بلنت آرینچ" Bülent Arınç از بنیانگذاران اصلی AKP، معاون نخست وزیر (اردوغان) و رئیس مجلس ترکیه بین سال های 2007 -2002 بود.
- "علی باباجان" Ali Babacan وزیر اقتصاد و معاون نخست وزیر در امور مالیه بین سال های 2009 - 2005 بود.
(2) استعفای داوداوغلو را باید از دریچه منافع ملی ترکیه و در چارچوب دینامیسم های دولت و جامعه ترکیه ارزیابی کرد، نه از دریچه منافع غرب و رسانه های آن و تحلیل های ارگان های رسمی و غیر رسمی آن، که نهایتا آن منافع را نمایندگی می کنند. بعنوان مثال در نشریه Forien Policy که نشریه ای تاثیر گذار در جهت گیری سیاست خارجی آمریکاست، مقاله ای تحت عنوان، "آمریکا آدم خود در آنکارا را از دست می دهد"، با امضای John Hudson انتشار یافت. (5 May. 2016) که از این منظر قابل تامل است. نویسنده در مورد داود اوغلو می نویسد:
"او خود، یک دیپلمات توانا و قابل احترامی بوده و نسبت به کردها (بخوانید PKK) که برای آمریکا علیه داعش می جنگند دارای نرمش بیشتری بود"!
درمسئله پناهندگان نیز بین ترکیه (داود اوغلو) و حکومت آلمان ( مرکل) توافق نامه ای امضاء شد که تماما به نفع آلمان بود. با این توافق نامه، داود اوغلو، بقولی، "ترکیه را سپر بلای آلمان کرد"، و مرکل نفس راحتی کشید، آنهم در مقابل قول سفر بدون ویزای شهروندان ترک به اروپا. هنوز مرکب توافق نامه خشک نشده، اتحادیه اروپا برای برداشتن شرط ویزا از شهروندان ترک، شرط تغییر قوانین ترور و مذاکره با HDP (شاخه سیاسی PKK) را پیش کشید، و آزادی مسافرت شهروندان ترک را نیز تا زمان نا معلومی به تعویق انداخت!
چنان که ملاحظه می شود، از منظر رهبران اروپا، چرا، آدمی که هر خواست آنها را، حتی به ضررکشور خود، برآورد می کند، مورد تحسین و تمجید قرار نگیرد، و از او بعنوان دیپلماتی توانا و قابل احترام و دارای نرمش در مقابل PKK (ابزار غرب) یاد نشود؟ باید پرسید، آیا خود اروپا حاضر است با سازمانی که از ترور بعنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی استفاده می کند، مذاکره کند؟ سازمان تروری که، علت بقای اش، تماما وابسته به کمک های مالی، تسلیحاتی، و حمایت های همه جانبه سیاسی اروپا و آمریکاست.
John Hudson: America Loses its Man in Ankara, Foreign Policy, 5 May.2016
(3) "حسن بؤگون" Hasan Bögün تحلیلگر برجسته سیاست خارجی ترکیه، در مقاله ای تحت عنوان، "برنامه سرنگونی جمهوری داود اوغلو"در نقد برنامه سیاسی داود اوغلو می نویسد:
"نظریاتی را که داود اوغلو از آن دفاع می کند، از جمله مفهوم "عثمانی گرایی جدید"، بطور جدی از سال های 1980 از طرف کارشناسان اطلاعاتی بلند پایه آمریکا از جمله "گراهام فوللر" Graham Fuller و "پل هینز" Paul Heinze و مانند آنها بدفعات نوشته شده و انتشار یافته اند ، این نظریات اصلا چیز جدیدی نیستند. در کانون این نظریات داود اوغلو، دشمنی با اصل جمهوریت (لائیسیسم)، و تمجید از خلافت اسلامی عثمانی (امت گرایی)، و مهم تر از همه، تلاش برای دور نگه داشتن ترکیه ،از ورود به اتحادهای منطقه ای علیه غرب است".
"ارسلان قیلیچ" Arslan Kılıç تحلیل گر دیگر ترک، در نقد کتاب "عمق استراتژیک" داود اوغلو می نویسد: "عمق استراتژیک داود اوغلو، در واقع، آمریکا گرایی استراتژیک است. سیاست "نیروی پیشتاز"آمریکا بودن در خاورمیانه است".
Hasan Bögün: Davutoğlu,nun Cumhuriyei Yıkım Programı, Kasım 2009, Teori Dergisi 238
Arslan Kılıç: Davutoğlu,nun “Stratejik Derinlik”i Stratejik Amerikancılık (ABD,nin Ortadoğudaki “Öncu Kuvveti” Olan Siyaseti Kasım 2009, Teori Dergisi 238
Ahmet Davutoğlu: Stratejik Derinlik, Küre yayınları, 31. Baskı, Haziran 2009
علی قره جه لو
25 مه 2016