توهم نژاد آریائی ایرانیان(1)
غرض از نگارش این مقاله تحقیقاتی -که با استناد به آخرین آمار ترکیب ژنتیکی مردمان منطقه صورت گرفته است -ارائه قرائت قرن بیست ویکمی ازمفهوم عرق و نژاد و دعوت خوانندگان به تامل در تقسیم بندیهای موهومی نژادیست که در یکصد سال اخیر سدی در مسیر رشد فرهنگی, علمی و اقتصادی مردم بوده و زخم های عمیق و خطرناکی در بخشهائی از جامعه ایجاد کرده است. مرز جمعی انسانهای امروز با زبان مشترک, اسطوره های یکسان, موطن مشخص و با لایه های هویتی همگون, یک تقسیم بندی کاملا فرهنگیست نه نژادی. برای تعامل با دنیای پیرامون و حفاظت از منافع جمعی بخصوص در منطقه عقب مانده خاورمیانه , پر رنگ سازی توهم نژاد یکسان, تاکید بر دین مشترک و برخورد نوستالجیک بیمارگونه با گذشته های دور, در خدمت تداوم نسل کشی ها و باز تولید جنایات جنگیست. آنالیز بانکهای های DNA مردم جهان ثابت می سازد که منشاهمه انسانهای کره خاکی یکیست بعبارت دیگر همه از یک نژاد واحد هستیم و نتیجتا کلمه نژاد با معنی متعارف آن در زبان فارسی, نیازمند بروز (آپدیت) سازیست. تمامی شواهد علمی دال بر اینست که مبدا مهاجرت تمامی انسانهای فعلی از شاخ آفریقا و از یک منشا نژادی واحد است. اما گسست های منتج از موتاسیون, تقدم و تاخر زمانی در هجرت به حجاز, موجب تفاوتهای ژنتیکی در طی دهها هزارسال گردیده است. البته این بهیچ عنوان به معنای برتری یک تیره بر تیره ژنتیکی دیگر نیست و تنها تظاهری از تنوع در فرهنگ و ظواهر فیزیکی که خود بدلیل قانون انتخاب طبیعی محیط زیست, هجومهای اقوام همسایه , جنگهای خون آلود برای بقا, مهاجرتها و غیره می باشد و بس. انسان قرن 21 با التزام قانونی به کنوانسیون جهانی حقوق بشر, همه انسانهای کره خاکی را فارغ از اعتقادات, رنگ پوست, جنسیت, موقعیت اجتماعی و غیره از نظر حقوقی همطرازخود فرض کرده و تعلق به تیره ژنتیکی خاص را نه مزیتی بحساب می آورد و نه موجب سرافکنگی می پندارد. در این نوشتار عامدانه از بکار گیری کلمه نژاد در توصیف تیره های مختلف مردم خودداری شده است چرا که مفهوم دقیق تفاوتهای ژنتیکی بر اساس گروه بندی بنام هاپلو گروپها را بیان نمی کند, علیهذا از کلمه ترکیبی تیره ژنتیکی استفاده خواهد شد.
متخصصین علم ژنتیک در دهه های اخیر, موفق به ثبت DNA انسانها به روشی ساده و سریع, از طریق آنالیز بزاق دهان, تار مو, تکه استخوانی چند هزار ساله و غیره شدند. دستاورد جدید راه را برای تعیین کدهای موروثی یا اثر انگشت ژنتیکی (Genetic Fingerprint ) ده ها و حتی صدها ملیون انسان در چهار گوشه جهان را باز نمود. از اولین کاربردهای تکنولوژی جدید, تهیه مدارک اثبات جرم (فرونزیک ) برای دستگیری و محکومیت عاملین جنایات در دادگاهها بود. ثبت DNA با آنالیز تک موی بدن, پس مانده غذا, ته سیگاری و یا لیوان استفاده شده حاضرین در صحنه جنایت, هزینه حل پازلهای جنائی را بشدت کاهش داده و اثبات قطعی جرم متهمین در دادگهاهها را, ممکن ساخت. بمرور زمان کشورها به منظور کاهش هزینه تامین امنیت جامعه , توسعه هر چه بیشتر بانک DNA شهروندان را در دستور کار خود قرارداده, با دسته بندی تیره های مختلف ژنتیکی , امکان دسترسی سهل و آسان به مجرمین را فراهم ساختند. از طرفی آنتروپولوژیستها و مورخین نیز با ثبت فله ای, گروه بندی و آنالیز DNA-های مربوط به بقایای استخوانهای چندین هزارساله, موفق به شناسائی مکانهای جغرافیائی اولین موتاسیون تیره مشخص ژنتیکی گردیده و مسیر دقیق مهاجرت آنها را ترسیم نمودند. اینک دقیقا میتوان مسیرهجوم اقوام آریائی-آوراسیائی که از اوکرائین فعلی شروع شده و تا شبه قاره هند گسترش یافته است را مشخص نمود. نقشه زیر هجوم اریائیها را به سرزمینهای اطراف براساس داده های بانک DNA از گورستانها نشان می دهد.
اطلاعات ژنتیکی موجود, به تحکیم تئوری مهاجرت موفقیت آمیز اولین گروه هموساپینها, در حدود 100,000 سال پیش, از آفریقا به حجاز و سپس به اروپا و شرق آسیا در طی هزاره های بعدی کمک شایانی نموده است. با استناد به همین داده ها بود که پروفسور ریچارد داوکینز, بیولوژیست مشهور انگلیسی و استاد دانشگاه اکسفورد دریافت, که انسان اولیه در دوران یخبندان1000 ساله 75000 سال پیش, در شرف نابودی کامل قرار گرفت که میتوانست به انقراض کامل بنی بشر منتهی گردد وتنها بقای چند ده هزار نفر دراندونزی و آفریقا بار دیگر نسل فعلی انسان را در سرتا سر گیتی گستراندند. بازماندگان اندونزیائی دوران یخبندان متعلق به تیره ژنتیکیP1 بودند که اجداد درصد بالائی از ساکنین غیر آریائی آسیای میانه و تمامی آریائیهای دنیا می باشند چراکه تیره مشهور به آریائی-اروپائی (R1b) و آریائیهای -آوراسیائی (R1a) از موتاسیون های بعدی این ژن پا به عرصه وجود نهادند. مردمان موج دوم مهاجرت که 60,000 سال پیش از آفریقا وارد حجاز شدند, متعلق به هاپلوگروپ G بودند که که 20 تا 40 درصد نیاکان ساکنین کنونی قفقاز, کرانه های ارس , سواحل جنوب غربی خزر, آناتولی و شمال بین النهرین, توسکانی, ساردنی, شمال پرتقال و کوههای سویس از موتاسیون G2 این تیره ژنتیکی هستند. قریب به 12 هزاره بعد یعنی 48,000 سال پیش گروه دیگری با DNA متفاوت که J نامگذاری شده است موفق به عبور از باب المندب شده و به حجاز سرازیر شدند و پس از چند ده هزارسال, طی آخرین موتاسیون در شاخه ژنتیکی خود, شکل گیری تیره ژنتیکی J2 را که جد پدری مابین 30-40 درصد ساکنان فعلی آناتولی, قفقاز شمالی و تقریبا تمامی مناطق ازربایجان شمالی و جنوبی می باشد باعث گردیدند.
آنالیز و گروه بندی ژنتیکی انسانها, با استناد به دو صورت Y کروموزومی DNA (به اختصارY-DNA ) برای ره گیری اجداد تا اولین جد پدری بعد از موتاسیون و متاکندریال DNA (به اختصار mtDNA) برای یافتن ریشه شاخه مادری تا اولین مادر بزرک پس از موتاسیون انجام می گیرد. دو نمودار Y-DNA و mtDNA زیر, تمامی تیره های ژنتیکی انسانهای روی زمین و رابطه خویشاوندی آنها را نشان می دهد.
الف:تقسیم بندی داده های جهانی بر اساس Y-DNA
دسته بندیهای DNA,هاپلوگروپ نامیده می شوند ویکی از این هاپلو گروپها R1b مشخص کننده تیره ژنتیکی آریائی-اروپائی می باشد که طبق تاریخ رسمی و نژادپرستانه ایران, ظاهرا همه ساکنین و یا حداقل اکثریت بزرگ ایرانیها به این هاپلو گروپ تعلق دارند. هاپلو گروپ آریائی دیگر R1a نام دارد که شامل تیره ژنتیکی , آوراسیائیست.
کشورجهان سومی ایران, همواره یکی از مصرف کننده گان علم و دانش غربی بوده واینبار نیز فن آوری تبیین DNA را به سرعت به خدمت گرفت تا نه تنها در حل جنایات بلکه کنترلهای سیاسی از آن بهره گیرد. جمهوری اسلامی ایران , بر خلاف کشورهای غربی, نیازی به تصویب قوانینی بمنظور بررسی مغایرت احتمالی آن با حقوق دموکراتیک تبعه خود در ذخیره سازی اطلاعات ژنتیکی شهروندان نداشته و بانک اطللاعاتی عظیمی را درمدت کوتاهی انباشت کرد. بعدها مقامات مربوطه, خواهان آنالیز و گروه بندی اطلاعات موجود, جهت استفاده بهینه شدند و بدین منظور ازدکتر مازیار اشرفیان بناب, استاد ژنتیک دانشگاه پورتموث انگستان, قریب به یک دهه پیش دعوت کردند رهبری این پروژه را بعهده بگیرد. یافته های آقای پارسا بناب, علیرغم اینکه بر اساس داده های Y-DNA یعنی منشا جد پدری تنظیم شده بود , پته نژاد آریائی و حتی تعلق مردمان داخل مرزهای کنونی ایران تنها به یک هاپلو گروپ را روی آب ریخت و بعد از سکوت و شوک اولیه مسئولین و دیگر نژادپرستان, که یکی دوسالی طول کشید , طبق روال معمول, با کمک ویاری پان ایرانیستها, به آلوده سازی ناشیانه و ناموفق اطلاعات دست زدند. بر اساس یافته های دکتر اشرفیان بناب تنها حدود 35 درصد مردمان مناطق شرق کویر لوت و نمک از هاپلوگروپ Y-DNA آریائی-آوراسیائی R1a1 بوده و در حاشیه های غربی نیز درصد قابل اغماضی به این گروه تعلق دارند وازکل جمعیت ایران فعلی فقط 8.5 درصد را میتوان در این دسته بندی جای داد. بعبارت بهتر درصد تیره ژنتیکی آریائی-آوراسیائی از شرق به غرب آنچنان کاسته می شود که تنها بخش ناچیزی از ساکنان مناطق شمال غرب را احاطه می کند.
جدول ذیل که بر اساس اطلاعات موجود در سال 2008 و یافته های آزمایشگاهی از Y-DNA تعدادی از مردمان مناطق مختلف تنظیم شده است درصد آریائیهای-آوراسیائی R1a1 کشورهای یا مناطق مختلف را نسبت به کل جمعیت نشان می دهد.
همانطوریکه در جدول فوق ملاحظه می کنید 70 درصد ساکنین مناطق پر جمعیت هند, پاکستان, هندوکش و 65 درصد تاجیکستان, بلاروس و بیش از 50 درصد اوکرائین و افغانستان متعلق به این هاپلوگروپ هستند. از نکات جالب توجه تعلق 63 درصد قرقیزهای چشم بادامی و 60 درصدی هزاره های فارسی زبان شیعه به آریائی -آوراسیائی می باشد!!!! (توضیح علت در بخش دوم مقاله)
نقشه زیر که پراکندگی جهانی هاپلوگروپ R1a را نشان می دهد صحت یافته های دکتر اشرفیان بناب را تایید می کند.
همانطوریکه در نقشه فوق مشاهده می کنید درصد ناچیزی از مردمان غرب ایران متعلق به این هاپلو گروپ هستند و حتی در مناطق کم جمعیت شرق نیز تنها 35 درصد مردم جد آریائی-آوراسیائی دارند.
R1b گونه دوم هاپلو گروپ آریائیست که به نام آریائی-اروپائی مشهوراست و پراکندگی آن در فلات ایران , طبق آنالیز آقای اشرفیان بناب کمتر از 10 درصد است که از غرب به شرق و شمال به جنوب کم می شود و حضوری اندک در بخش شرقی کویرها دارد. این بیان آماری خط بطلان بر تئوری هم نژادی ایرانیها با آلمانی ها و ایرلندیها کشید که در بخش دوم مقاله به تفصیل به آن خواهم پرداخت.
نقشه زیر پراکندگی هاپلوگروپ R1b که بر اساس داده های جهانی ترسیم شده صحت آنالیز آقای اشرفیان بناب را کاملا تایید می کند.
حال این سوال پیش می آید که ساکنین کشور ایران به کدامین هاپلو گروپ Y-DNA تعلق دارند؟ جواب این سوال با موقعیت جغرافیائی منطقه رابطه مستقیم دارد. از آنجائیکه ایران و قفقاز و آسیای صغیر محل تاخت وتاز مهاجمین, میدان جنگهای فراوان, حکومت تیره های مختلف ژنتیکی در طول تاریخ بشر بوده اند سرتاسر منطقه از رگه های ژنتیکیY-DNA مختلف تشکیل شده است و با مرزهای سیاسی و ائتنیکی موجود بهیچوجه همخوانی ندارد. در واقع مرزهای تیره های ژنتیکیY-DNA کویرها, دریاها, اقیانوسها و فاصله های جغرافیائی هستند و علیرغم تفاوتهای زبانی و فرهنگی ملتهای همسایه در مناطق مرزائتنیکی ترکیب ژنتیکی تقریبا یکسانی دارند. بررسی هاپلوگروپهای Y-DNA مللی که سرزمیهای وسیعی را در اختیار دارند حاکی از آن است که فاصله جغرافیائی و موانع صعب العبور دلیل اصلی تفاوت فاحش تیره ژنتیکی Y-DNA می باشد. مصداق بارز استدلال فوق الذکر, کشور فدراتیو روسیه است که درشرق , غرب و جنوب آن اختلاف عمیق ژنتیکی Y-DNA موجود است . مردمان ساکن ایران نیز از تیره های مختلف ژنتیکی تشکیل شده اند که ترکیب آن در مناطق مختلف بعضا بسیار متفاوت است. مثلا از جمله هاپلو گروپهای Y-DNA که در استانهای آزربایجانی بر خلاف شرق و جنوب ایران بالاترین درصد مردم (30 تا 40 درصد) را شمال می شود هاپلو گروپ بومی j2 است که در نقشه زیر نرخ گستره این تیره ائتنیکی را بوضوح میتوان دید.
همانطوریکه مشاهده می شود موطن اصلیJ2 Y-DNA آ زربایجان بوده وبا تمرکز 30-40 در صدی تیره غالب Y-DNA را تشکیل می دهد در حالیکه بجز اصفهان حضور J2 در جنوب و شرق ایران بین 5 تا 10 درصد است. علت حضور بالای J2 در اصفهان, مهاجرت اجباری مرزنشیان شمال غرب در دوران سلطنت شاه عباس صفویست که از سرحدات دولتین صفویه و عثمانی بدلائل نظامی کوچانده شدند.
حتی دومین هاپلو گروپ Y-DNA غالب در آزربایجان نیز G2 بوده و با مناطق جنوب و شرق ایران بسیار متفاوت است. محققین آنتروپولوژیست اولین موتاسیون G2 را به قفقاز نسبت می دهند. نقشه زیر گستره هاپلو گروپ Y-DNA از نوع G2 را برا اساس بانک Y-DNA مناطق مختلف سال 2013 نشان میدهد.
همانطوریکه مشاهده می شود G2 هاپلو گروپY-DNA بخش بزرگی از جمعیت گرجستان, آزربایجان شمالی و جنوبی و آناتولی, توسکانی ایتالیا, ساردنی, را تشکیل می دهد. هر چند گستره این تیره در برخی از مناطق آزربایجان تا 40 درصد است و غالبترین هاپلو گروپ را تشکیل داده است اما فی المجموع و در کل آزربایجان J2 با اختلاف کمی غالب است.
از دیگر هاپلوگروپهای Y-DNA موجود در آزربایجان و دیگر سواحل جنوب غربی خزر I می باشد که به وایکینگ معروف است که درحدود 2 تا 10 درصد جمعییت را شامل می شود اما در شرق و جنوب فلات ایران اثری از آن نیست.
هاپلوگروپ T نیز داستانی مشابه هاپلوگروپ I دارد با این تفاوت که فرکانس ان در آزربایجان 7 درصد بوده و از تیره های Y-DNA بومی ازربایجان می باشد.که متفاوت با دیگر نواحی ایران است.
نتیجه اینکه ترکیب ژنتیکی Y-DNA جمعیت شمال, جنوب, شرق وغرب ایران متفاوت بوده و نمی توان مدعی تعلق همه شهروندان ایران به یک تیره ژنتیکی Y-DNA خاص بود.
تبیین تیره ژنتیکی تنها و تنها به کمک هاپلو گروپهایY-DNA همانند کج نهادن خشت اول معماری دیوار تبارشناسی مردمان هر منطقه است که تا ثریا کج خواهد رفت, چراکه تنها جد پدری تا زمان موتاسیون را میتوان بکمک آن تعیین نمود. مثلا در تقسیم بندی تیره ها بکمک هاپلو گروپ Y-DNA , فرزندان ذکور حاصل از نزدیکی یک سید مهاجم با زن بومی , همچنان با کدهای ژنتیکی پدر مشخص می شوند. پسران , نوه ها و نتیجه های ذکور آنها نیز علیرغم اینکه بترتیب , 25,50 و 12.5 درصد سید هستند به گروه سادات تعلق خواهند داشت . کد ژنتیکی مادر هیچ نقشی در دسته بندی هاپلو گروپهای Y-DNA ندارد و در مثال فوق , نواده های ذکور 60 نسل بعد فرد مهاجر با فرض داشتن مادران بومی و غیر سید باوجود اینکه تنها ا0.00000000000000009 درصد سید هستند , لکن تیره شناسی به شیوه Y-DNA همچنان آنها را در زمره سادات قرار خواهد داد. براساس همین تقسیم بندی هاست که به غلط جمعیت سیدها در ایران را 8 درصد برآورد می کنند. همین استدلال در خصوص آریائیها نیز صادق است. آنالیز داده های Y-DNA تنها بیانگر این فاکت است که 10 تا 15 درصد از ساکنین ایران دارای جد پدری آریائی ( اروپائی و آوراسیائی)هستند. با منظور کردن هاپلو گروپهای mtDNA مادری همین در صد ناچیز نیز زیر سوال خواهد رفت.
در بخش دوم مقاله به آنالیز بانک mtDNA منطقه یعنی اثر انگشت ژنتیکی اعقاب مادری خواهم پرداخت تا دریابیم که چند در صد جده مادری ما ها آریائی بودند.