نامه سرگشاده به احزاب کردستان
نامه سرگشاده به احزاب کردستان
چندین روز عذاب وجدان برای قربانی شدن بهترین و شریفترین مبارزان کرد بهمراه دردهای ناشی از بیماریهای متعدد توانم را بریده است.امروز تصمیم گرفتم گفتنیهایی که همیشه در سری نامه ها و درخواستهای پنهانم از احزاب بالقوه نظامی در کردستان این یاران قدیمی دوران مبارزات مشترک چریکی کوتاهم که بارها بیان کرده بودم را اینبار شفاف و علنی بازگو کنم.
به باور من حقانیت مبارزه مسلحانه بعنوان تنهاترین گزینه موجود علیه عظیم ترین نیروی ارتجاعی منطقه کتمان ناشدنیست.اکنون با توجه به شرایط ویژه در منطقه و خصوصا در ایران در مرحله پسا فرجام دامن زدن به این جنبش مسلحانه ضرورت اجتناب ناپذیر و پاسخ عینی و تاریخی برای کسب پیروزی در دسترس است.انچه قابل درنگ است تحمیل این گزینه در شرایط دشوار فعلی به مبارزین در کردستان است خشونت و جنگ انتخاب نبوده وهمیشه در ایران در طول تاریخ نزدیک به چهار دهه تحمیل شده به مبارزین است .همچنان که با تحمیل خشونت از ابتدای قیام ملیونی مردمی رژیم موفق شد با تحمیل خشونت حمایت و حتی حضور ملیونی مردم را در صحنه مبارزاتی بکاهد.متاسفانه چه در دوران دهه شصت و چه اکنون این بحران تحمیلی با مدیریت حاکمان جنایتکار و صرفا برای کسب اهداف از پیش مشخص شده انان مدیرییت میگردد..نکته مهم کنونی مدیریت این جنگ و زدن ضربه کاری به رژیم بر اساس تجارب تلخ گذشته است.در حالت کلی جنبش برای مردم غلط بوده هست و همچنان غلط خواهد بود. چگونگی مردمی ساختن جنبش هنوز پرسش مطرح مبارزین است.بجای تکرار تجارب تلخ و دادن هزینه های گران از بهترین و شریفترین مبارزان که خلا هر یک از انان جایگزینی نخواهد داشت میبایست این هزینه کردنها برای کسب بهترین نتیجه ها با کمترین تلفات صورت میگرفت.نوروز امسال دبير كل حدكا رفیق قدیمی مصطفي هجري سخن از فعليت پذيري و يا الويت مبارزه مسلحانه در كردستان ايران نمود و اکنون این پروسه اغاز گشته است.راهبران حزب دموکرات بهتر نبود برای فرستادن پیشمرگها برای جنگ نابرابر با یک ارتش تمام نشدنی و تا دندان مسلح این نیروها را صرف زدن ضربه به حساس ترین نقطه رژیم حاکم میکرد؟! رژیم حاکم در ایران با بحرانهای عظیم اقتصادی حل ناشدنی روبروست و عاجز از حل انهاست.
ایا بهتر نبود این نیروها برای ویران ساختن رگ حیاتی رژیم لوله های نفتی و کلیه مناطق صادراتی نفت گسیل میگشت؟
بااین روشها با کمترین اسیبهای جانی بهترین نتیجه ها را برای بزانو در اوردن و شکست رژیم به ان تحمیل میگشت.ایا برای مبارزه عملی کردن میبایست فقط شهید شد؟ تا کی میبایست این ذهنیت کور و مذهبی ناشی از تاثیر و زندگی در جامعه مذهب زده ایران در جنبشها جان بهترین و عزیز ترین انسانها را باید بگیرد؟ این نیروها اگر نیروهایشان را بصرف ازادی زندانیان سیاسی گسیل میکردند حمایتهای مردمی را نیز کسب میکردند و همچنین کمترین تلفات را متحمل میگشتند.ساختن جنبش مردمی با همین شیوه مدیریت مبارزات و ضربه زدن به حساس ترین نقاط ممکن است و امکان پذیر خواهد بود.بارها شخصا بعنوان یک فرد مبارز اشتراک داشته در پروسه مبارزه مسلحانه با نقد برگرفته از تجربیات گذشته ارزو میکردم نیروهای سیاسی اینبار بتوانند مدیریت این مبارزات را بنحو احسنت اجرایی نمایند. هر جا و مکانی که مظلوم تحت ستم حضور و مبارزه پیشمرگان و نیروهای مبارز را عملا در کنار خود حس کند اگر هم به انان نپیوندد با تمامی توان از انان حمایت خواهد کرد.بهترین گزینه رهبران احزاب اردوگاه نشین برای نجات باقی مانده نیروها انتقال انان به روژآوا است.اقلیم کردستان حیاط خلوت رژیم جنایتکار بوده و هست .باور دارم حتی این تصمیم رهبری حزب دموکرات برگرفته از شرایط ویژه و تحمیلی به انان گرفته شده است.رهبران این حزب و سایر احزاب موجود با تمام توان نظامی خود میبایست نیروهای خود را نه در جنگ علنی بلکه برای کسب حمایتهای مردمی از دل جنبشهای موجود که بدنبال حمایت تسلیحاتی هستند گسیل دارند.ایا با گسیل این نیروها برای دستگیر کردن حاکمان شرع و همه دست اندرکارانی که حکم شلاق زدن کارگران اغ دره را صادر و اجرایی کردند و محاکمه و مجازات انان جنبش کارگری از این اقدام انسانی حمایت و پشتیبانی نمیکرد؟ ایا فراری دادن امثال جعفر عظیم زاده و همه محکوم شده ها از بیمارستان با چندین محافظ سرباز ماموریت سختی برای چریک پیشمرگ است؟ ایا محاکمه و مجازات همه حاکمان و قاتلان منفور در کردستان که علنا در میان مردم زندگی و به گستراندن ظلم مشغول هستند برای یک نیروی نظامی سخت است؟ایا حمله به پایگاههای مهم استراتژیک اقتصادی برای یک نیروی پارتیزان ناممکن است؟ نمونه های ذکر شده صرفا برای مثال زده شده است نمونه های فراوان اینچنینی تحمیل کردن جنگ به رژیم در نقاطی است که وی تعیین نکرده است و برد حتمی با کمترین هزینه ها با هدف مردمی کردن و کشاندن انان به صحنه علنی مبارزات است.
کافیست با استفاده از تجارب تلخ گذشته انان را تکرار نکرد
به باور من نیاز فعلی جنبشهای مردمی حس حمایت همیشگی نیروهای مسلح مردمی برای گسترانیدن مبارزات است.بهترین و شریفترین مبارزان از دل جنبش های کارگری و زنان و دانشجویان و معلمین و جنبشهای برابری خواه توسط رژیم جنایتکار با وحشیانه ترین شکل توسط عاملان مزدور رژیم قتل عام و مجازات میشوند .کافیست در حمایت از انان عملا وارد صحنه مبارزاتی مسلحانه گشت.
باریش نصیریان