Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

آزادسازی موصل، پایانی بر داعش یا سرآغاز جنگی فراگیر؟!

$
0
0

آزادسازی موصل، پایانی بر داعش یا سرآغاز جنگی فراگیر؟!

 

تمام هم‌وغم ترکیه این است که از تشکیل جایگاه سیاسی رسمی کردها در خاورمیانه جلوگیری کند. علت اشغالگری دولت ترکیه در جرابلس و دابق و دیگر مناطق شمال سوریه همچنین قلدرمنشی اردوغان برای شرکت در عملیات آزادسازی موصل در همین راستاست. اردوغان می‌خواهد ژست آتاتورک دوران تشکیل جمهوری ترکیه را به خود بگیرد. او سوریه و عراق را بخشی از امپراطوری عثمانی و دو ایالت از ایالت‌های کنونی ترکیه می‌شمارد. هدف ترکیه این است که این مناطق را به خود ضمیمه کند. البته چون توان ترکیه کفایت نمی‌کند، بنابراین این سیاست را به‌عنوان تهدید و شانتاژی علیه کشورهای منطقه به‌کار می‌برد. یعنی نهایتا ترکیه می‌خواهد این را به همگان تحمیل کند: «تنها زمانی دست از ادعای مالکیت بر موصل‌ـ کرکوک و شمال سوریه می‌کشم که اجازه‌ی سرکوب کردها در همه‌جا به من داده شود و هر کس مانع آزادی کردها شود». البته ترکیه، پ.د.ک(پارت دموکرات کردستان عراق) را نیز در آستین دارد تا خود را دوست کردها نشان دهد. ترکیه حتی با تشکیل دولت بسیار کوچک جنوب کردستان و الحاق برخی مناطق روژآوا به آن نیز مشکلی ندارد. به این ترتیب ترکیه می‌خواهد نیروی سیاسی کردها که وزنه‌ی اساسی تحولات خاورمیانه است را تحت کنترل خود درآورد.

اردوغان برای کشاندن دیگر دولت‌های منطقه و جهان به کردستیزی و دشمنی با پ.ک.ک، هم از شانتاژ و تهدید استفاده می‌کند و هم از امتیازدهی. چه علتی برای آن همه اصرار برای شرکت در عملیات آزادسازی موصل می‌توان پیدا کرد، جز آنکه ترکیه می‌خواهد موصل را به ایالتی فرامرزی برای خود مبدل کند و از طرف دیگر جلوی انقلاب دمکراتیکی که پ.ک.ک در منطقه صورت می‌دهد را بگیرد. ترکیه دنبال معامله بر سر کردهاست. تجاوز اخیرش به منطقه‌ی دابق نیز در همین راستا بود. بازهم چشم نیروهای جهانی و منطقه‌ای به روی این اشغالگری بسته ماند؛ زیرا در برابر قلدرمنشی ترکیه برای شراکت در عملیات موصل کم آوردند و کوتاه آمدند. ارتش ترکیه از سوی کشور عراق یک ارتش اشغالگر نامیده شد و اجازه داده نشد که در جنگ موصل شرکت کند. اما نیروهای جهانی برای دلخوش کردن ترکیه، به ارتش ترکیه اجازه‌ی اشغال دابق را دادند. آن‌هم با تکرار سناریوی ساختگی جنگ با داعش؛‌ اما اصل ماجرا این است که ترکیه هیچ جنگی با داعش نمی‌کند زیرا داعش ارتش غیررسمی و زبده‌ی ترکیه است. کافی بود که داعشی‌ها مثل سناریوی جرابلس، ریش‌هایشان را بتراشند و لباس ارتش آزاد برتن کنند!

با این احوال جنگ موصل و به‌ویژه موصل بعد از آزادسازی، دچار فرازونشیب‌های دشوار خواهد بود. زیرا آرایش نیروهای حاضر در عملیات، چنان رنگارنگ و متضاد است که بعید است بتوانند چاره‌یابی سیاسی برای اداره‌ی موصل پیدا کنند. سرنوشت سیاسی عراق بسته به نزاعی است که بر سر موصل صورت خواهد گرفت. ترکیه اگرچه با حضور اشغالگرانه در منطقه‌ی باشیکا می‌خواست در عملیات موصل شرکت کند اما به او اجازه داده نشد. با این حال اعمال مخرب و اشغالگرانه‌ی ترکیه محدود به اکنون نیست و باید منتظر ماند. ترکیه نقشه‌ی آن را در سر دارد که بعد از آزادسازی موصل، برنامه‌ی خود را پیاده سازد. اردوغان درصدد است تا رژیم فاشیستی ترکیه حاکمیت سیاسی و نظامی در موصل داشته باشد؛ پیداست که توطئه‌ای برای شنگال هم در نظر دارد. حضور ترکیه در جنوب کردستان و عراق هم برای ایزدیها و هم کل جنوب کردستان و عراق یک خطر جدی است. بنابراین صرفا عدم اجازه به حضور ترکیه در عملیات آزادسازی موصل کافی نیست و به یک عملیات بیرون‌افکنی ارتش ترکیه از خاک عراق و جنوب کردستان نیز نیاز هست. به‌ویژه خلق کرد و احزاب جنوب کردستان باید تمام نیروی خود را برای مقابله با این تجاوزات ترکیه که منجر با نسل‌کشی کردها و نابودی دستاوردهای سیاسی‌شان خواهد شد، به‌کار گیرند.

پیداست که جنگ نظامی موصل، به جنگ سیاسی و نهایتا آتش‌افروزیهای بیشتر در سطح عراق و کل منطقه متحول خواهد شد. تنها راهکار برای حل این بحران یک مدل دمکراتیک چندملیتی و متکثر است که نظیر آن را در روژآوا و شمال سوریه شاهدیم. اما ترکیه و نیروهایی که تا خرخره در جنگ نیابتی فرو رفته‌اند با این ذهنیت دمکراتیک دشمنی می‌کنند. کشورهای ابرقدرت جهانی نیز همچنان بر طبل «تفرقه بیانداز، پاره‌پاره‌کن و تحت کنترل درآور» می‌کوبند؛ برای آنها نوایی خوش‌تر از آوای جنگ و خونریزی نیست.

در طرف مقابل، ایران در اندیشه‌ی آن است که با استقرار نیروهای شیعی در تمام مرزهای غربی عراق مانع از گسسته‌شدن هلال شیعی در اثر تحولات عراق و سوریه شود. حفظ دسترسی زمینی به حزب‌الله لبنان و علویهای سوریه،‌ یک استراتژی اساسی برای ایران است. چرا که قطع ارتباط زمینی میان شبه‌نظامیان شیعی عراق، سوریه،‌ لبنان و سپاه پاسداران ایران، به معنای گسست جدی در ژئوپولتیک هلال شیعی خواهد بود. گسست در این هلال، به معنای قطع‌شدن دست ایران از اعمال فشار بر اسرائیل است و این امر هژمونی ایران را در کل منطقه دچار افت شدید می‌کند. اما ایران برای تداوم حفظ هلال شیعی ناچار است چالش‌ها و روابط خود را با کردها ازنو بازتعریف کند. همچنان که سنی‌های عراق و سوریه نیز برای رسیدن به ستاتوی مشخص سیاسی، ناچار از تعامل با کردها هستند.

جنگ موصل، بر روی آتش نبرد شیعه‌ـ سنی بنزین خواهد ریخت. ایران و عربستان، بهانه‌ی بیشتری برای پرخاشگری و جبهه‌گیری علیه هم خواهند یافت. بازماندگان صفوی و بازماندگان عثمانی پس از سال 1639 و عهدنامه‌ی قصرشیرین، دوباره رویاروی هم قرار خواهند گرفت تا حساب‌های تسویه‌نشده‌ی اجدادشان را با هم تسویه کنند. محور شکل‌گیری پیمان لوزان، جدال بر سر ایالت موصل‌ـ کرکوک بود که ترکیه با تقدیم آن به انگلستان، جواز سرکوب و نسل‌کشی کردهای باکور کردستان را دریافت کرد. اینک پس از پایان عمر پیمان‌نامه‌های صدساله‌ی لوزان و سایکس‌پیکو، بازهم جدال بر سر ایالت موصل‌‌ـ کرکوک و سوریه است. یعنی همان مکان‌هایی که خاورمیانه‌ی صدسال پیش بر مبنای ستیزه بر سر آن‌ها ترسیم گشت. خلاصه آنکه جنگ موصل، آغازگر جنگ‌های بزرگ‌تر خواهد شد.

ترکیه با اشغال جرابلس و دابق، در اندیشه اشغال باب و حلب است تا هم راه تنفس داعش را باز بگذارد و هم سایر نیروهای تندرویی که در جنگ حلب تحت محاصره‌ی سوریه‌ـ روسیه‌ـ ایران درآمده‌اند را نجات دهد. به این ترتیب پیداست که ترکیه عملا هم در جبهه‌ی سوریه و هم جبهه‌ی عراق، وارد جنگ گردانده شده تا منافع غرب را در برابر جبهه‌ی روسیه تأمین کند. این جنگ فرسایشی، اردوغان و ترکیه را تحت فشار قرار می‌دهد و ناچار به وابستگی بیشتر به ناتو‌ـ غرب می‌کند. همچنین از راه هیولای فاشیست ترکیه می‌خواهند کردها و خلق‌های سوریه و عراق را هرچه بیشتر تحت فشار قرار دهند تا به خود وابسته‌شان سازند. نهایتا با واردسازی تجاوزگرانه‌ی ترکیه به سوریه و عراق، حمله‌‌ای جدی علیه هلال شیعی صورت گرفت. اکنون کوالیسیون(ائتلاف) ضدداعش، در حال مداخله علیه جبهه‌ی سنی است اما برای حفظ توازن، با گشودن قلاده‌ی ترکیه دارند از جبهه‌ی شیعی نیز زهرچشم می‌گیرند. و نقطه‌ی مشترک این دو مداخله نیز حمله علیه کردهاست تا مبادا بیش از این‌ها مدل سیاسی و انقلاب دمکراتیک خود را در منطقه بسط دهند.

پس می‌بینیم که سیاست «جنگ به راه بیانداز و حکومت کن»، با نهایت مهارت توسط بازیگرانی که لوزان را رقم زدند، ادامه دارد. راهکار دمکراتیک کردها که تشکیل فدراسیون دمکراتیک شمال سوریه و خودگردانی دمکراتیک تمام هویت‌های تاریخی عراق و سوریه است، می‌تواند پایان‌دهنده‌ی جنگ ویرانگر خاورمیانه باشد. این مدل دموکراتیک، بر مبنای تعریف یک جایگاه سیاسی اتنیکی(قومی) نیست؛ خواهان مالکیت صرفا یک اتنیک بر یک جغرافیای مشخص نمی‌باشد و بر پایه‌ی وطن مشترک می‌خواهد همه‌ی اتنیک‌ها، مذاهب و فرهنگ‌ها در کنار هم زیست کنند. این، یک مدل اداری جغرافیک است. یعنی نه یک فدراسیون اتنیکی ‌ـ که همیشه تنش‌افروز است‌ـ بلکه یک فدراسیون دمکراتیک جغرافیایی می‌باشد. مثلا در جغرافیایی نظیر شمال سوریه که از لوث داعش پاک شده، می‌توان این مدل دمکراتیک را با مشارکت کردها،‌ عرب‌ها، سوریانی‌ها، ترکمن‌ها، ارمنی‌ها،‌ چچن‌ها، چرکس‌ها و دیگر تنوعات هویتی آنجا برقرار کرد. این مدل ضامن آزادیهای همه‌ی خلق‌های آن جغرافیاست؛ بدون آنکه کلیت و یکپارچگی سیاسی سوریه را از میان بردارد. این مدل، موجب ضمانت انسجام و یکپارچگی سوریه نیز می‌شود. در مناطقی نظیر موصل و کرکوک نیز چنین مدلی قادر به حل همه‌ی مشکلات است چرا که در این چاره‌یابی که یک چاره‌یابی غیردولتی و مبتنی بر شکل‌گیری ملت دمکراتیک است، خودمدیریتی دمکراتیک برای همه‌ی اتنیک‌ها و تنوعات هویتی در نظر گرفته می‌شود و تنش‌های قومی،‌ مذهبی و هویتی بروز نمی‌کند."


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles