Quantcast
Channel: فرشید یاسائی
Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

حقوق آلماغین بئش اصلی- پنج اصل حقوق خواهی

$
0
0

حقوق آلماغین بئش اصلی- پنج اصل حقوق خواهی

دوست عزیزی زحمت کشیدند نظرات خود را نوشتند. و پیشنهادی هم دادند. در این مورد که «مقوله» -به عبارت ساده تر "نام"- باید دقیق باشد که واقعیت موجود را واضح بیان کند. در این اندیشه با ایشان موافقم. 
فانون « افندیسم»را به جای « پان ترکیسم یا ترکیسم و شاخه هایش» ارائه داده اند. 
سخن ایشان درست است که اصطلاح « افندی»را اولین باز پیشه وری در رابطه با « مواضع ترکیستهای ترکیه» استعمال کرده است. و منظورش این بود که مواضع جنبش دموکراتیک آذربایجان غیر از آن است که ترکیستها در ترکیه فکر میکنند.

از نظر من افندی را به افندیسم تبدیل کنیم اشکالی ندارد. و شکل دیگر آن مدتهاست تحت عناوین « ترکیه پرستی، ترکیه گرایی»، رایج است. 
اما اصطلاحات « افندیسم، ترکیه گرایی، ترکیه پرستی» بخشی از واقعیت را بیان میکنند ، چون عنصر جغرافیایی دارند . از این زاویه آن مقوله ای « خاص» است.
افندی واژه ای ست که به جغرافیای ترکیه تعلق دارد و همینطور معادلهای آن که ذکر شد. 
-هرگاه توضیح گرایشی به جغرافیا ی ترکیه مربوط باشد استفاده از « افندیسم، ترکیه پرستی یا گرایی» فکر نمیکنم اشکالی داشته باشد. منهم این کلمات را به کار برده ام وقتی که به « پدیده ی خاص» اشاره نموده ام.
--
اما روشن است که « ترکیسم» نسبت به افندیسم «عام»است. و به گرایشی اشاره میکند که تاریخچه ای فراتر از ترکیه دارد و حتی فراتر از عثمانیزم.
--
منهم جستن واژه و نامی که بتواند واقعیت موجود را دقیق بیان کند کار درستی میدانم . سئوال این است که آن چه نامی میتواند باشد؟
در مقالاتم از اصطلاحات «ناسیونالیسم موجود، ترکیسم موجود، ترک گرایی موجود» استفاده کرده ام. یا 
یا از « ترکیسم و شاخه هایش- ترکیزم و بوداقلاری» . 
---
واژه های سیاسی در علم سیاست تاریخچه دارند. و گرایش های جدید برپایه ی گرایش های قدیمی شکل میگیرند. مثلا
ترکیزم نو -ینی ترکیزم» بر اساس « اسکی ترکیزم- ترکیزم قدیم» شکل میگیرد. و اگر کاملا قطع رابطه کند دیگر ترکیسم نمی شود و چیز نوی پدید میاید و نام جدیدی هم غیر از ترکیسم می طلبد. 

«ترکیسم موجود» در آذربایجان، در جمهوری آذربایجان، در ترکیه، در کشورهای دیگر ، گرایشهایی بر اساس ترکیسم قدیم اند و شاید بتوان این گرایشها را در کل تحت نام « ترکیسم موجود، امروزی»یا وقتی به آذربایجان-ایران اشاره میکنیم «ترکیزم موجود - آذربایجان»بنویسیم. بهر حال کلمه ترکیسم همراه آن میاید. 
--
از نظر من افندیسم، ترکیه کرایی، ترکیسم و پان ترکیسم در جای خود میتوانند استعمال شوند و درست اند:
1- در حالت خاص: ترکیه پرستی، افندیسم
2- در حالت اشاره به تاریخچه و زمان گذشته ، ترکیسم و پان ترکیسم و تورانیسم و غیره
3- در حالت جدید « ترکیسم امروزی، ترکیسم موجود»
--
اما برای اینکه « تلاش عمومی موجود در آذربایجان» کلا با گرایشات مختلف قدیم و امروزی کاملا مشخص شود اصطلاح
«حقوق خواه-حقوق چو»را در پیوند با « دموکرات»که اشاره به فلسفه ی دموکراتیسمدارد استعمال کرده ام.
«دموکرات حقوق چو»« حق طلب و حقوق خواه دموکرات». همینطور مقوله ی « سئوگی فلسفه سین- هومانیسم» را نیز به این مقولات افزوده ام . و آذربایجان سئوگی سی- دوست داشتن آذربایجان » را به جای « آذربایجان چیلیق» ( -چلیق=ایسم : علامت ایده لوژی-که ایراد دارد) نوشته ام.
--
فکر میکنم برای اینکه فرق خود را با گرایشات مختلف قدیم و جدید که ریشه در گذشته دارند دقیق مشخص کنیم و ابزار تبلیغاتی سوء را از « تلاش عمومی رفع تبعیض در آذربایجان»دور کنیم لازم است در «اصول کلی و عمومی» :بگوییم چه میخواهیم و کیستیم؟ 
ما:
1- حقوق ، میخواهیم
2- دموکراتیم-چون به دموکراسی باور داریم و مسالمت جو هستیم
3- لاجرم و بر این اساس که دموکراتیم انسان دوست نیز هستیم
4- آذربایجان را دوست داریم . 
5- مدافع (معنوی و سیاسی مسالمت جویانه) حقوق بشر در سراسر جهان هستیم
----
بند یک شامل حقوق فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و غیره است. یعنی همه چیز در این یک کلمه جای دارد. ( و شامل همه مردم بدون استثنا)
زبان و تاریخ و سنت و غیره .
---
ما این پنج عنصر کلی هستیم . البته با داشتن این عناصر هر کس میتواند برنامه سیاسی مختلف خود را داشته باشد. استقلال-فدرال- یا شکل سوم و غیره. 
اما چیزی که در این عناصر دیده میشود آن است که ما نیازی به
« ناسیونالیسم و ترکیسم و شاخه هایش» نداریم.

پنج اصل « حقوق چولوق»:
1- حقوق ، میخواهیم- چون حقوق ما نقض شده است.
2- دموکراتیم-چون به دموکراسی باور داریم و مسالمت جو هستیم
3- لاجرم و بر این اساس که دموکراتیم انسان دوست نیز هستیم
4- آذربایجان را دوست داریم . چون زادگاه ماست.
5- مدافع (معنوی و سیاسی مسالمت جویانه) حقوق بشر در سراسر جهان هستیم

این اصول بر اساس چند فلسفه قرار دارندکه در سطح جهانی شناخته شده مترقی و با اهمیت اند، و میتوان با سربلندی از آنها دفاع نمود و به زبانهای مختلف جهانی ترجمه و پیام داد:
1- فلسفه حقوق گرایی
2- فلسفه ی دموکراتیسم
3- هومانیسم 
4- « فلسفه وطن دوستی و انسانگرایی»:دوست داشتن وطن و مردم و فرهنگ و استقلال و سعادت آنها 
5- فلسفه حقوق بشر
--
این اصول فعالان و « تلاش همگانی رفع تبعیض در آذربایجان» را از اتهامات حکومت، اتهامات گرایشات جدید 
خلاص کرده و آنان را حداقل در موضع حمله به تبعیض و نقض حقوق قرار میدهد.
هرکس از « ترکیسم، پان ترکیسم، بوزقوردیسم، تورانیسم، واحدگرایی و غیره» صحبت کرد میتوان این پنج اصل را روی
میز گذاشت و در موضع حمله قرار گرفت.
--
لازم است یک فعال حقوق خواه معلومات و تربیت پایه یی فلسفه های مذکور را بخوبی وارد باشد تا بتواند تلاشش را پیش ببرد و از خود و آرمانهای انسانیش دفاع نماید.
--

این اصول را میتوان به ترکی آذربایجان چنین نوشت:
 حقوق چولوق:
1- اؤز حقین قوروماق
2- دموکرات اولماق
3- انسانی سئومک
4- وطنی خالقی سئومک
5- بشرین حقین قوروماق
--
اصل پنجم شامل همه جای کره ی زمین است. که میتوان از « هم فرهنگی ها و غیر هم فرهنگیها-از هردو» دفاع کرد.
کلا این اصول شامل سیاست داخلی وخارجی ست. داخلی در حد مسایل وطنی و خارجی در حد مسایل انسانی. 

رفع تبعیض، رفع دیکتاتوری، رفع بی عدالتی اجتماعی در این اصول جای محکمی دارند.
همه ی اینها در داخل حقوق قرار دارند. 
اصل 6 ششم « حق انتخاب» است . چون در داخل « دموکراتیسم و حقوق» قرار دارد به صورت
جداگانه نیاوردم.
--
با این اصول هر چیز را که فرهنگی ست و مترقی، هر چیز را که به انسان آذربایجانی و حتی در بعد عمومی به انسان از زاویه حقوق بشر مربوط است میتوان مورد دفاع قرارداد.
--
مثلا گروگان گیری دختران مدارس توسط بوکوحرام ناقض حقوق بشر و انسان است و میتوان از کودکان دفاع نمود.
یا هر جا که یکی از حقوق انسان چه هم فرهنگ و چه غیر هم فرهنگ نقض بشود میتوان علیه آن اعتراض کرد.
و غیره. این پنج اصل دست فعال را در همه ی عرصه ها برای دفاع از « خود و انسان» باز میگذارد.
--
پنج اصل، 
علیه نقض حقوق است. بر اساس «فلسفه ی خود دوستی و دگر دوستی» یا « خود دوستی و انسان گرایی».
برپایه ی این اصول فعال میتواند از عدم نقض حقوق مثلا قشقایی ها دفاع کند - و در عین حال حق ندارد در مقابل نقض حقوق
« فارسها» توسط حکومت سکوت کند. چرا که پنج اصل لازم میداند از حقوق هر انسانی دفاع شود.
تبعیض را قبول ندارد. یا روشن تر، از حقوق زندانی اوین دفاع میکند در عین حال از حقوق خامنه یی هم به عنوان بشری که صاحب حقوق است دفاع میکند. 
پنج اصل مخالف نقض حقوق شخص است حتی این شخص مجرم باشد.

ایده ی حقوق چو چه نیست- و چه هست؟

-چولوق-چیلیق=ایسم= گرایی: پسوندی ست که نشانه ی « ایده لوژی» میباشد. یا ایده لوژی گرایی.

حقوق چو مخالف ایده لوژی سازی ست. چون هر ایده که به ایده لوژی تبدیل شود لاجرم «جزمی»و «دگم»میشود. «تغییرو دگرگونی»را برنمی تابد.
ایده ایکه تغییر و دگرگونی را برنتابد به «آیه»تبدیل میشود و « عنصر دیکتاتوری» را یدک میکشد.
بجای «آزاد اندیشی و تلرانس و دموکراتیسم» ، تعصب کور و فالانژیسم و اختناق و زورگویی میافریند.

ترک چولوق، آذربایجان چیلق، ملت چیلیق و غیرهایده هایی هستند که به « ایده لوژی» تبدیل شده اند. دگم و جزمی اند. این چیزها در اندیشه ی حقوق چو جایی ندارند و مردود اند.
از هر ایده ای میتوان ایده لوژی ساخت و راهش آن است که بگوییم « درست آن چیزی ست که من میگویم». در مقابل این فکر که « درست نسبی آن چیزی ست که ما فعلا میتوانیم بر اساس دانش و تجربه و آزمایش، جمعی، تا حدی، مشخص کنیم».
اینجا تغییر و دگرگونی و عنصر نسبی و جمع و علم در نظر گرفته شده است و ایده « دموکراتیک» است. بر خلاف سخن نخست که میگوید:« درست آن چیزی ست که من میگویم».

 


Viewing all articles
Browse latest Browse all 3526

Trending Articles



<script src="https://jsc.adskeeper.com/r/s/rssing.com.1596347.js" async> </script>