طرح خاورمیانه بزرگ
نام اصلی طرح «خاورمیانه جدید» است نه خاورمیانه بزرگ. خاورمیانه خودش بزرگ است و قرار نیست که بزرگترش نمایند.
قطعاً نمیتوانیم اهداف، برنامهها و نقشهها را در یکی دو صفحه بیان نماییم. چرا که این طرح، استراتژیِ کلان نظام سلطه، در راستای تحقق "حکومت واحد جهانی"به رهبری امریکا میباشد. همین قدر بدانیم که چنان چه از نامش پیداست، هدف «تغییر جغرافیای خاورمیانه» با تقسیم کشورهای بزرگی چون ایران، عربستان، عراق، افغانستان و ...، به چندین ایالت کوچک و مستقل میباشد. مثل همین تلاشی که برای ایجاد کردستان مستقل داشته و دارند. طبق این نقشه، قدرت بزرگ منطقه، ایران یا عربستان نخواهد بود، بلکه اسرائیل خواهد بود و ایالتهای جدید تأسیس شده، تحت سلطه اسرائیل خواهند بود که در واقع پادگان نظامی امریکاست.
الف – از قدمت این طرح بیش از 50 سال میگذرد. شکلگیری این هدف، به دوره ریاست جمهوری وودرو ویلسون در دوره جنگ جهانی اول باز میگردد. اما برای اولینبار به صورت رسمی، توسط کاندولیزا رایس در ماه جون سال 2005 مطرح شد که از آن بعنوان «درد زایمان»، به معنای نیاز جدی برای ایجاد کشورهای جدید و تازه تاسیس، که البته با تحمل دردها و سختیها محقق خواهد شد، یاد میکرد. بعدها، نام «خاورمیانه بزرگ» را روی آن گذاشتند که به صورت تلقینی، امید بخش نیز به نظر آید.
ب - طرح خاورمیانه جدید یا بزرگ، بخش اعظمی از دکترین "جنگ صلیبی نو"میباشد که به ظاهر توسط نئوکانهای آمریکا مطرح شده است. اگر به خاطر داشته باشید، جرج بوش پسر، در دوره دوم ریاست جمهوری خود و پس از سناریوی 11 سپتامبر و حمله نظامی به عراق، رسماً اعلام کرد که "جنگهای صلیبی"مجدداً آغاز شده است.
چرا جنگهای صلیبی؟
نامگذاری این جنگها و عملیاتها برای تحقق این هدف دیرینه به "جنگهای صلیبی"بیدلیل نیست. همه میدانند که نظام سلطه به رهبری امریکا، از نظر اعتقادی «فراماسون = شیطانپرست» است و به لحاظ ظاهر «لاییک، سکولار و لیبرال» میباشد. پس نامگذاری «جنگهای صلیبی» که صبغه دینی دارد، در این نظام جایگاه و مفهومی ندارد. لذا این نامگذاری، عللی دارد که اهدافی در جنگ روانی را دنبال میکند، از جمله:
*- پس از فروپاشی نظام کمونیستی به محوریت شوروی (سابق)، امپریالیسم هیچ قدرتی به جز "اسلام"را در مقابل خود نمیبیند و اسلام مرز اعتقادی دارد و نه مرز جغرافیایی.
*- تمام خاورمیانهای که هدف آنهاست، کشورهای اسلامی هستند.
*- برای تهییج اذهان عمومی، در مقابل یک دین، باید تعصبات دینی و مذهبی دیگران را تحریک کرد. لذا گفتند: «جنگهای صلیبی»، چرا که اکثریت مردم حکومتهای امریکاییها و متحدان اروپاییها آنها، مسیحی میباشند.
تاکتیکهای آغازین:
بدیهی است که امروزه تجزیهی کشورها مثل گذشته نیست. به عنوان مثال: در ایران نه شرایط دورهی قاجار است که استانهایش را با کمی طلا، چندتا زن و چاشنی تهدید جدا کنند و نه مثل دورهی محمدرضا پهلوی است که فقط با یک دستور، بحرین را از خاکش جدا کنند.
بیتردید، این تجزیه، با لشکر کشی مستقیم امریکا و متحدان (ناتو) نیز محقق نمیگردد، چرا که نه توان نظامیاش را دارند و نه میتوانند هزینههایش را متحمل گردند و نه اذهان عمومی مردم خودشان و جهانیان میپذیرند.
پس، تنها راه در آغاز تجزیه، تکرار همان تجربهی قدیمی در چگونگی اشغال سرزمین فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل میباشد. یعنی ابتدا باید گروههایی در داخل دست به شورش بزنند و استقلال بخواهند – سپس از طرف قدرتها مورد حمایت سیاسی و مالی و تسلیحاتی قرار گیرند – سپس با کشتارهای شدید، مردم را آواره کنند و ایالت مستقل را تشکیل دهند و بعد نظام سلطه با ابزاری چون شورای امنیت یا سازمان ملل و پیوستن حکومتها، آنها را به رسمیت بشناسند.
تاکتیک مشابه:
چگونگی غصب فلسطین و تشکیل دولت اسرائیل با عملیات گروههای تروریستی که پس از موفقیت و حمایت و تسلیح غرب به "گروه شبهه نظامی"مبدل شدند، برای امپریالیسم و صهیونیسم بینالملل، یک تجربهی موفق قلمداد میگردد؛ از این رو شاهدیم که در کردستان ایران – افغانستان – عراق – فلسطین – بوسنی هرزگوین – میانمار و ...، همین تاکتیک [ترور، کشتار غیر نظامیان، زنان و کودکان، ایجاد رعب و وحشت و ...] به کار گرفته شد. اگر مورد دقت و مطالعه قرار گیرد، روش و تاکتیک گروهکهایی چون منافقین یا کومله و ... در ایران – طالبان در افغانستان – القاعده و متحدین بعثی در عراق و پاکستان و افغانستان – تجزیهطلبان صربستان در بوسنی...، و اکنون داعش در منطقه، دقیقاً عین هم است.
مناطق هدف در مرحله نخست طرح:
چنان چه بیان گردید، تجزیهی خاک یک کشور، با حمله نظامی و عملیات تروریستی میسر نیست و اگر صورت پذیرد نیز پایدار نخواهد بود، از این رو مستلزم حمایت اذهان عمومی آن منطقه میباشد.
بدیهی است در منطقهای که گرایش دینی همگان یکی است، نمیشود از عامل "دین"برای تفرقه و رویارویی استفاده کرد، هر چند که از عامل "مذهب"میشود بهره برد، که این کار را میکنند. اما پس از دین و مذهب، اصلیترین و قویترین کشش و گرایش در مردم، "ملیت"با زیر مجموعهی "قومیت"آنهاست.
از این رو، نقشهی نظام سلطه در تشکیل خاورمیانه جدید، مراحلی دارد که گام نخست آن، تجزیه مناطق مشترک در جغرافیا، فرهنگ، زبان و قومیت میباشد. مثل ایجاد "کردستان مستقل"، متشکل از کردستانهای ایران – عراق – سوریه و ترکیه / "بلوچستان مستقل"، متشکل از بلوچهای ایران – افغانستان و پاکستان / "آذربایجان مستقل"، متشکل از آذربایجان غربی و شرقی در ایران و کشور آذربایجان و نیز بخش کوچکی در شرق ترکیه (که اغلب شیعه هستند و ریشه نژادی و زبان آذری دارند) و ... .
ج – با سقوط رژیم پهلوی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، طرح تجزیه کردستان را به صورت شتابزده از ایران شروع کردند؛ چرا که گمان کردند چون انقلاب شده، این کشور فاقد ارتشی منسجم و سلاح و سیاست و تاکتیک و ... میباشد و کردهایی که قرنها محروم بودند نیز حمایت خواهند کرد. لذا همه گروهکها، با صبغهها و نقابهای دروغین، ناگهان یکی شدند، به کردستان رفتند و دست به سلاح بردند و سپس با حمایت تسلیحاتی از طریق رژیم بعث عراق، شکل "شبه نظامی"به خود گرفتند و ... . اما به حول و قوه بصیرت اکراد ایران و حضور به موقع در صحنهی مردم، موفق نشدند.
پس از شکست در جنگ تحمیلی نیز، امریکا به عراق حمله کرد و در اولین اقدام، ایالت کردستان مستقل را تشکیل داد، نام تجزیه را نمیآورند، اما دولت مستقل، مجلس مستقل، پرچم مستقل ... و همه در راستای "کردستان واحد"تشکیل دادند.
پس از آن نیز اقدام به تجزیه کردستان سوریه کردهاند و اکنون نیز اردوغان با گروه پ.ک.ک به رهبری عبدالله اوجالان در کردستان ترکیه، مشغول زمینهسازی است.
بدیهی است با تجزیه سوریه [و بالتبع سقوط لبنان، غزه و ...]، تشکیل کردستان مستقل، اتحاد با کردستان عراق، هدف تشکیل اسرائیل بزرگ، از نیل تا فرات نیز محقق شده است.