استقلال اقلیم کُردستان یا توسعه سلطه پارسیزم ایرانی
رفراندوم یا همه پرسی، رٲیگیری مستقیم از همهٔ اعضای تشکیل دهندهٔ یک جامعه یا ملت است برای رد یا قبول سیاستی که رهبران یا نمایندگان آنها پیشنهاد کردهاند. در جوامع مدرن امروز یکی از شیوه های متداول برای خروج از بن بست های سیاسی ـ اقتصادی و یا خواسته های ملی یک کشور یا ملت تحت ستم، بعنوان راه نجات و رهائی از قید و بندهای است که حاکمیت اشغالگر حاکم بر سرزمین مادری آنها مسلط کرده است.
از این حیث، احتمالا برگزاری رفراندوم سراسری در روز 25 سپتامبر سال 2017 در اقلیم کُردستان عراق می تواند به بهبود وضعیت اقتصادی و استقلال سیاسی ملت کُرد در جنوب کُردستان منجر گردد.
اما با بررسی پیش زمینه های تاریخی و همچنین وجود خطرات احتمالی، بلفور نمی شود به آینده این رفراندوم به گونه ای عجولانه خوشبین بود. از دیگر سو غیر از تناقضات موجود در عقل سیاسی رهبران اقلیم کُردستان و روحیه سادگی و زودباوری آنها نسبت به دولت های همسایه، اینک با پایان پذیرفتن جوش و خروش احساسات ناسیونالیستی در شهرها و مناطق کُردنشین در کُردستان ایران، وجوه نامیمون دخالتها و دسیسه چینی های رژیم جمهوری اسلامی، که همیشه در پی آن است تا تهدیدات مستمر از جانب کُردها را به فرصت های استراتژیک و درازمدت خود تبدیل کند، وجود دارد.
گمانی نیست که همسو با رژیم اشغالگر جمهوری اسلامی و ظاهر شدن تاکتیکهای سیاسی او، بخش زیادی از اپوزسیون رژیم ایران نیز با تغییر رویه فکری خود چندان با استقلال یافتن اقلیم کُردستان سر خصومت ندارند. این نکته قابل ملاحظه ای است که باید تمامی سیاسیون کُرد و علی الخصوص رهبران جنبش ملی دمکراتیک کُردستان ایران از آن آگاه باشند و از خواب خرگوشی چندین ساله خود با بودن در اقلیم کُردستان بیدار شوند.
بسیاری از دول عربی و درصدر آنها عربستان سعودی، تازگی ها دریافته اند که دخالتهای مذهبی رژیم ایران تنها محصول یکی دو سال اخیر نیستند، بلکه رژیم جمهوری اسلامی با بکارگیری ابزار دفاع از مذهب شیعی، اهدافی درازمدت و توسعه طلبانه در خاورمیانه داشته و اگر هر چه زودتر در فکر چاره اندیشی نباشند، در سالهای آینده لشکر شاهی ساسانی و سپاه شیعی صفوی را روبه روی دروازه های یمن و در ساحل دریای مدیترانه خواهند دید.
این روزها خارج از انتقاداتی که از سوی مخالفان رفراندوم به شخص مسعود بارزانی و حزب دمکرات کُردستان عراق وارد می شود، و آن هم نتیجه باقی ماندن بارزانی بر کُرسی ریاست اقلیم، علیرغم پایان پذیرفتن مدت زمان قانونی آن و نیز مشکلات عدیده اقتصادی و بودجه در اقلیم کُردستان است، اما همزمان باید گفت شهامت و قاطعیت تصمیم بارزانی در برگزاری رفراندوم با وجود مخالفتهای بین المللی و منطقه ای قابل تحسین است.
باید دانست، چرا رژیم جمهوری اسلامی و رژیم فاشیست ترکیه و جامعه جهانی با سیاستی دو سویه با قضیه رفراندوم اقلیم کُردستان مواجه شده و رفتار می نمایند. سعی بر آن است تا تحلیلی که می تواند صحیح تر و به حقیقت موضوع نزدیک تر باشد بحث شود. آری، دو رژیم ایران و ترکیه بنابر مطامع و مصلحتهای سیاسی خود با داشتن سیاستی دو جانبه سعی دارند که مقصود اصلی خود را در دفاع از رفراندوم بارزانی پنهان نمایند.
اولاً: رژیم جمهوری اسلامی از سالها پیش و مطابق نقشه خرابکارانه خمینی معروف به (الخطة الخمسینیة لتصدیر الثورة الاسلامیة) كه در واقع برنامه پنجاه ساله برای صدور انقلاب شیعی ـ ایرانی در منطقه بود، سیاست خود را آغاز کرد. اما مهم تر از آن، حاکمیت و حتی اپوزسیون رژیم می کوشند با شعار "هر جا کُرد باشد آنجا ایران است"با مسٲله ملی کُردها روبه رو شوند. بنابراین احزابی کُردستانی همچون اتحاد میهنی و پ.ک.ک و جنبش گوران در طول این سالها تا حدود زیادی به نفع سیاست کلی ایران ایفای نقش نمودند و اقلیم کوردستان تا زمان رفراندوم هم در ابعاد کلی می شود گفت که استانی دیگر از ایران پارسیزم محسوب می گشت چه از لحاظ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و غیره...
ثانیاً: رژیم ترکیه و دولت اردوغان اگرچه ظاهراً با برگزاری رفراندوم خود را مخالفی سرسخت تر نشان می دادند، اما در پشت پرده هرگز وجود قرارداد چندین ساله اقتصادی ـ سیاسی بین مسعود بارزانی و ترکها را نادیده نمی گیرند و دوستی خود را با مسعود بارزانی غیر قابل انکار وصف می کنند.
به یقین برگزاری رفراندوم و لو با بودن کرکوک در دولت آینده کُردها و استقلال جنوب کُردستان برای رژیم فاشیست ترکیه دور از انتظار نمی باشد، چرا که از بسیاری جهات از نظر آنها قابل کنترل است. بنابراین ایجاد قبرسی دیگر در همجواری ترکیه به رهبری رئوف دنکتاش کُردها(مسعود بارزانی) به باور بیشتر سیاستمداران ترک، اگر یار شاطر اهداف طویل المدت ترکها در خاورمیانه نباشد، هرگز بار خاطر نخواهد شد.
ثالثاً: رابطه بین فعالین سیاسی راه باز کُرد در داخل کشور و فعالیتهای آنان در فضای باز سیاسی در چارچوب حاکمیت جمهوری اسلامی و هماهنگ با رژیم و کنترل احزاب شرق کُردستان توسط خط مشی فکریشان جای دگر نشیند و نیاز به بحث و تدقیق بیشتر دارد که مقدمتاً چنین است:
احزاب کُردستان ایران بعد از زمین گیر شدن در اقلیم کُردستان در این سالهای اخیر، غیر از آنکه بطور مستمر صم بكم در انتظار فرجی بین المللی بوده و دائماً طرح و پروژه های سیاسیون کُرد در داخل کشور را مشکل گشای حوادث سیاسی در کُردستان ایران می دانند، می باید از خواب غفلت بیدار گردند و صدای نعل اسبهای سپاه سلطه پارسیزم آنها را به فکر یافتن راه حلی منطقی تر وادار کند.
بی دلیل نیست که حتی افراطیون حاکمیت جمهوری اسلامی و بخش بزرگی از اپوزسیون ایرانی برخلاف ظاهر خسته و عصبی همیشگی خود، در قبال رفراندوم اینبار به عواقب آن خشنودند، چرا که می دانند آنها صدرصد برای مهار سیاست ترکیه و نیز جلوگیری از پیروزی آرزوی تاریخی ملت کُرد، می توانند از دولت مستقل بارزانی که سلطه پارسیزم همه جانبه بر آن بال کشیده باشد، حمایت کنند و مطالبات ملی دمکراتیک کُردهای ایران را در آن ذوب کنند و برای همیشه قضیه کُرد در کُردستان ایران به فراموشی سپرده شود...
در پایان لازم است تنها برای روشن شدن سیاست بریتانیا و دیگر دولتهای غربی و از همه مهمتر دیدگاه زیرکانه پارسیزم ایرانی در رابطه با مسٲله ملی کُرد، کپی بخشی از یادداشت محمدعلی فروغی ـ اولین نخست وزیر دوره پهلوی ـ را بیاورم تا به عمق شعار "هرجا کُرد باشد آنجا ایران است"آنها بهتر پی ببریم.
"این تخم لق کردستان مستقل را انگلیسها در دهن اکراد شکسته و خاطر دولت ترکیه را از این جهت متزلزل ساختهاند و البته ما هم باید مثل آنها متزلزل باشیم.
با اهمیتی که ناحیه نفتخیز کردستان پیدا کرده، من باور نمیکنم انگلیسهای مآلاندیش آرام بنشینند و بگذارند دولت ترکیه خود را جمعآوری کند و چند سال دیگر سروقت موصل برود و برای جلوگیری از این خطر، یقینا کردها را به عنوان استقلال با خود همدست خواهند کرد.
پس ما باید در هر حال به فکر کردستان خودمان باشیم و اگر حقیقتا ممکن شد، ترکها را با خودمان همدست کنیم اما نه برای مضمحل و منقرض کردن اکراد، چه این خیالی خام است. بلکه به مهربانی و ذیعلاقه ساختن آنها به دولت ایران و تربیت کردن آنها به تربیت ایرانی و این کار برای ما سهلتر است تا برای ترکیه.
زیرا کردها از حیث زبانی و نژاد ایرانی هستند و الان کسانی که میخواهند غیرت ملی در آنها ایجاد کنند، به شاهنامه و داستان جمشید و فریدون متوسل میشوند.
اگر مامورین دولت ایرانی، قدری عاقل باشند و طمع را هم کم کنند و دست تعدی و اجحاف را از سر اکراد کوتاه نمایند و فی الجمله حسن تدبیری به خرج دهند، اقل مطالب این است که بین کرد و فارس، خصومت و کینه نخواهد بود و روزی که خیال کردستان مستقل، قوت بگیرد، کردهای ایران برای ما اسباب زحمت نخواهند شد و شاید که جنبه ایرانی آنها غلبه کند و هیچ آسیبی به ما نرسد بلکه منتفع هم بشویم. اما اگر رویه مامورین ایرانی، مثل سابق باشد و بعلاوه لاقیدی ما، کردها را به حال خود بگذارد، به عقیده بنده، مخاطره نزدیک است."
منبع: کتاب "سیاست نامه ذکاء الملک"به اهتمام #ایرج_افشار. صص ۱۲۳_۱۳۰