«تراکتورِ سپاهی نمی خوایم»/برای اولین بار، شعار علیه سپاه روی سکوهای ورزشگاه
تراختور پادگان نمی خوایم
روز پنج شنبه برای اولین بار شکل شعار هواداران یک تیم فوتبال چرخید و «سپاه پاسداران» را نشانه گرفت. هواداران «تراکتورسازی» برای نخستین بار روی سکوها شعار دادند: «تراکتورِ سپاهی نمی خوایم.»
تراکتورسازی از زمان دولت «محمود احمدی نژاد»، آرام آرام در ید قدرت سپاه قرار گرفت؛ ابتدا سرداران آن به عنوان مدیرعامل به این باشگاه مامور شدند و بعد کارخانه و باشگاه به سپاه پاسداران بخشیده شد. سال ۱۳۸۷ «شرکت سرمایه گذاری مهر اقتصاد ایرانیان» ۴۲.۵ سهام کارخانه عظیم تراکتورسازی تبریز را مانند دیگر شرکتها و کارخانجاتی که سپاه پاسداران و نهادهای قدرت روی آن دست میگذارند، بسیار کم تر از قیمت واقعی و به بهای نازل ۱۷۷میلیارد تومان از دولت نهم خرید. ۴۵ میلیارد تومان را در ابتدا و ۱۳۲ میلیارد تومان را طی اقساط پنج ساله پرداخت.
مهر اقتصاد ایرانیان یکی از شرکتهای زیرمجموعه موسسه مالی و اعتباری «مهر»، وابسته به «نیروی مقاومت بسیج» است که سال ۱۳۷۹ بنا گذاشته شد و بعد به «سازمان بسیج مستضعفین» تغییر یافت. این شرکت به صورت مستقیم مالکیت کارخانه تراکتورسازی تبریز و بعد از آن، باشگاه تراکتورسازی را به دست آورد.
سال ۱۳۹۰، سردار «علی اکبر پورجمشیدیان»، فرمانده وقت سپاه «عاشورا» ناظر هیات مدیره باشگاه تراکتورسازی شد تا انتقال کامل باشگاه از هیات مدیره قبلی به سپاه را تسریع بخشد. اما از سال ۹۳ سردار «غلام عسگر کریمیان» نه تنها فرماندهی سپاه عاشورا که ریاست باشگاه تراکتورسازی را هم به دست آورد.
حالا باشگاهی که نزدیک به نیم قرن در فوتبال آذربایجان مهمترین نقش خود را سازندگی و پرورش استعداد میدید، حتی یک نماینده از فوتبال سه استان اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی در هیات مدیره خود ندارد. ترکیبی از سردار «مصطفی آجرلو» به عنوان مدیرعامل، سردار غلام عسگر کریمیان به عنوان رییس هیات مدیره، سردار «سعید عباسی»(نماینده «بنیاد تعاون سپاه») بهعنوان قائم مقام و «یوسف الهی شکیب»، نماینده موسسه مهر اقتصاد در باشگاه تراکتورسازی از این باشگاه بیشتر یک پادگان نظامی ساخته است.
این نخستین بار است که در ورزشگاههای ایران علیه سپاه پاسداران بهصورت مستقیم شعار داده میشود. حتی در روزهایی که جو جامعه و خیابانهای ایران به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات سال ۸۸ ملتهب بود، نیروهای امنیتی کنترل ورزشگاهها را در دست داشتند. بهجز یک بار در بازی «پرسپولیس» مقابل «استیل آذین» (زمستان سال ۸۸)، هرگز به صورت جدی شعارهای سیاسی علیه این نیروی نظامی در ورزشگاه هابه گوش نرسیده است. شعار علیه سرداران نظامی مانند «اکبر غمخوار» یا «محمد رویانیان»، تابوی رسوخ ناپذیری نظامیان را شکسته بود اما تا پنج شنبه کسی برای نبودن سپاه در ورزش کشور فریاد نکشیده بود.
بخش عمده ای از کنترل سکوها در دست لیدرهایی است که به صورت مستقیم زیر نظر نهادهای امنیتی تربیت می شوند؛ نمونه بارز آن، «عباس اسماعیل بیگی»، رییس «کانون هواداران باشگاه پرسپولیس» است. سال ۸۸ شایعاتی در مورد حضور او بهعنوان یکی از عوامل ضرب و شتم در بازداشتگاه «کهریزک» مطرح شد و سال گذشته هم به عنوان «مدافع حرم» برای حضور مستشاری به سوریه رفت. همین داستان در مورد لیدرهای تراکتورسازی،«استقلال» و «سپاهان» هم صدق میکند.
پس کنترل فریاد روی سکوها چندان غیرقابل مهار نیست. اما این بار دقیقا چه اتفاقی در تبریز افتاد؟ آذری ها چرا مالک متمول خود را پس زدند؟
حضور سپاه در رأس قدرت تراکتورسازی، حسنی مانند جذب سرباز برای این باشگاه داشته است. بازیکنان جوان در اوج دوران آمادگی، برای گذراندن دوران خدمت سربازی باید به باشگاههای تراکتورسازی تبریز و «فجرسپاسی» شیراز (نیروی زمینی سپاه)، «ملوان» (نیروی دریایی ارتش)، «عقاب» (نیروی هوایی ارتش) و «باشگاه نیروی زمینی» (ارتش) مأمور میشدند. سهم تراکتورسازی پررنگتر بود. «محمدرضا اخباری»، «سروش رفیعی»، «بختیار رحمانی»، «شجاع خلیل زاده»، «کریم انصاریفرد»، «سینا عشوری»، «احمد نورالهی»، «امید عالیشاه»، «سامان نریمان جهان»، «فرشاد احمدزاده» و «احسان پهلوان» از بازیکنانی هستند که دوران سربازی خود را بهاجبار در تراکتورسازی سپری کرده اند.
درعینحال، بودجه این باشگاه تقریباً با هیچ یک از باشگاههای لیگ برتری ایران قابل قیاس نیست. برآورد هزینه فصل ۹۶-۹۵ باشگاه تراکتورسازی نزدیک به ۵۵ میلیارد تومان بود. با همه این اوصاف، باز هم این علامت سؤال پررنگ میشود که سپاه چرا میان مردم آذربایجان و فوتبال تبریز مقبولیت پیدا نکرد؟
به نظر میرسد مساله فقط نتایج باشگاه تراکتورسازی تبریز نیست؛ هواداران آن در حالی علیه سردار مصطفی آجرلو شعار میدادند که تراکتورسازی هنوز مقابل «نفت» تهران فقط با یک گل عقب بود. درنهایت هم بازی را دو بر صفر باخت. اما سکونشین های تبریزی بیش تر توجهشان به فریاد علیه آجرلو و سپاه بود.
بخشی از نارضایتی از حضور سپاه، به آغاز دو دستگیها مرتبط است؛ دقیقاً از سال ۸۹ که سپاه حضور خود را در تراکتورسازی رسمی کرد، سکوهای ورزشگاه «یادگار امام» تبریز به محلی برای فریادهای قومیتی و نژادی تبدیل شدند؛ نمونهاش را میتوان در جملات «علی دایی» در سال ۹۲ پیدا کرد که گفته بود: «این جا ایران است. آذربایجان مال ایران است. من شرف و ناموسم را از ایران و آذربایجان دارم. ولی حالا باید از چند نفر که خود شما هم میدانید اصلاً برای فوتبال به ورزشگاه نمیآیند، فحش بخورم. خود شما خوب میدانید ریشه این اتفاقات کجا است.»
شکاف، ماهبهماه و سالبهسال عمیقتر شد. تراکتورسازی که شاید در دهه ۷۰ و ۸۰ خورشیدی محبوبترین تیم شهرستانی در تمام ایران و حتی پایتخت بود، مورد حمله و شعارهایی قرار گرفت که از جنس فوتبال نیست. فیفا برای چنین شعارهایی در ورزشگاهها محرومیتهای سنگین و حتی تعلیق باشگاهها را در نظر گرفته است. آخرین مورد در تهران بود. همراه بردن پرچمهای ترکیه و آذربایجان به ورزشگاه، استفاده از شعار «خلیج عربی»، دادن شعار علیه سایر قومیتها و مواردی از این دست، از اواخر دهه ۸۰ خورشیدی روی سکوهای ورزشگاه یادگار امام آغاز شد.
حالا سردار آجرلو برای مذاکره با «مصطفی دنیزلی» به ترکیه سفر کرده است. «ورزش سه» نوشت مصطفی آجرلو در جمعی خصوصی درباره وضعیت سرمربی گری تراکتورسازی گفته است: «ما با هیچ گزینه ایرانی مذاکره نکردیم و گزینه اصلی و نهایی ما، مصطفی دنیزلی است که به زودی با او توافق می کنیم تا به ایران بیاید.»
اولین راه حل سپاه و سردار آجرلو، خروج «یحیی گل محمدی» و حضور یک مربی ترکیهای بود. دومین راهحل، برخورد جدی با لیدرهای منتسب به باشگاه است که بهصورت رسمی از کانون هواداران تراکتورسازی حقوق ماهیانه دریافت میکنند. دلیل برخورد و بازخواست آن ها در اتاق سردار آجرلو، نه فریادهای قومیتی بوده و نه حتی توهین به مدیرعامل باشگاه؛ انتشار فیلمی که حدود هزار تماشاگر تبریزی علیه سپاه فریاد میزدند بود که فعلاً حتی از نتایج این تیم هم برای مدیران باشگاه آزاردهندهتر است.
تراکتورسازی هفته آینده میزبان «سایپا» خواهد بود. مدیریت باشگاه کم تر از شش روز برای کنترل دوباره شعارها زمان دارد.
علیرضا غازیان، شهروند خبرنگار