پرسش و پاسخ
بعد از انتشار مقاله "پارامترهای مشترک تشکیل دهنده ملت فارس کدامند؟"، پرسشهایی در خصوص این نوشته مطرح شده است که من بطور خلاصه به آنها میپردازم.
پرسشهای مطرح در این خصوص بدین قرار است:
پرسش اول: آیا منظور شما این است که غیر فارسها (کردها، آذربایجانیها، بلوچها و ...) نوروز را جشن نمی گیرند و این عید مختص فارسها است؟.
پرسش دوم: آیا مراسم تاسوعا و عاشورا در آذربایجان و لرستان و در میان اعراب شیعه (حتی در عراق) برگزار نمی شوند و مختص فارسها هستند؟
پرسش سوم: اگر همین پارامترهای ارائه شده از سوی شما را معیار بگیریم، اشتراکات آذربایجانیها با فارسی زبانها بیشتر از تفاوتهایشان نیست؟
پرسش چهارم: من اسامی دستگاههای موسیقی اصیل ایرانی را اینجا می گذارم، شما هم لطف کنید و اسامی مقامهای موسیقی آذربایجانی را برای خوانندگان درج کنید، نتیجه مقایسه اندکی شما را شگفت زده خواهد کرد! (مقصود اشتراک در دستگاههای موسیقی است)
پاسخ به پرسشها:
در پاسخ به پرسشهای فوق شما من باز هم مجبورم یک نقل قول از نوشتهء خودم در اینجا بیاورم و در ادامه نیز روشن کنم که پرسشهای فوق با اصل تعریف و توضیح من از پارامترهای مشترک"ملت فارس"در ایران در تعارضی دارد. من نوشته ام که: "پارامترهای مشترکی که جمعیت فارس در ایران را با استانداردهای جامعه شناختی و حقوقی امروز به یک ملت تبدیل میکند؛ هویت مشترک ملی فارسی، یعنی فارس بود، زبان ملی و مشترک فارسی، سرزمین ملی و مشترک فارس (فارسستان)، تاریخ مشترکی فارس که از هخامنشیان آغاز میگردد، عادات و سنن مشترک فارس (عید نوزوز، مراسم عاشورا و تاسوعا، ازدواج و طلاق و مراسم عزاداری و...)، موسیقی مشترک فارسی، ادبیات مشترک فارسی، غذاهای مشترک فارسی، سینمای مشترک فارسی و بالاخره دولت مشترک فارسی (مقصود دولت است و نه حاکمیت جمهوری اسلامی) و باز مهمتر از همه روح مشترک ملت فارس که در مجموع در جهت منافع ملت فارس عمل میکند."
آنچه که فوقا آمده است، تنها و تنها ویژگیهای و پارامترهای مشترک تشکیل دهنده "ملت فارس"در است. من در آن جا ننوشته ام که در کشور ملت دیگری عید نوروز را جشن نمیگیرد. اشاره کرده ام که بلوچها و عربها عید نوروز را جزو اعیاد خود نمیدانند. من نگفته ام که بخش عمده ایی از مردم عراق که شیعه هستند مراسم شیعه ها در ایران را ندارند. من نگفته ام که مشترکاتی میان دستگاههای موسیقی آذربایجانی و فارسی وجود ندارد. من تنها و تنها پارامترهای مشترک تشکیل دهنده ملت فارس را نوشته ام. ملتهایی در آمریکای لاتین هم کاتولیک هستند و در اروپا هم ملتهایی کاتولیک هستند. آیا میتوان از این اشتراک به این نتیجه رسید که ملتهای آمریکای لاتین با کاتولیک های اروپایی یک ملت را تشکیل میدهند، تنها به این خاطر که دین مشترک دارند؟
پارامترهای بنیادین تشکیل دهند ملت فارس، "هویت ملی فارسی"است که هیچ ملت دیگری در ایران از آن هویت برخوردار نیست. "زبان مشترک فارسی"آن اشتراکی است که هیچ ملت د یگری در ایران از آن هویت زبانی برخوردار نیست. "سرزمین مشترک فارس یا فارسستان"، آن اشتراکی ایست که هیچ ملت دیگری این اشتراک را نیز ندارد. "هویت تاریخی مشترک فارسی"که هیچ ملت دیگری آن تاریخ را تاریخ خود نمیداند. چون تاریخ خاص خود را دارد. "روح ملی مشترک فارسی"اشتراک دیگریست که هیچ ملتی دیگری در ایران با این روح و آرمان مشترک سیاسی انطباق ندارد. حمایت مطلق از "دولتمداری فارسی" (منظور حاکمیت جمهوری اسلامی نیست، منظور دولت است) در ایران تنها وتنها از آن نخبگان و ملت فارس و یا وابستگان به آنها در ایران است. دولت موجود در ایران دولت هیچکدام از ملتهای غیرفارس ساکن در ایران نیست. باز هم میگویم مقصود دولت است و نه حاکمیت جمهوری اسلامی. و دقیقا به همین علت است که برای احراز برابری سیاسی در ایران ملتهای غیرفارس نیز باید که دولتهای خود را در مناطق ملی خود داشته باشند و با همکاری این دولتها با همدیگر دولت سراسر ایران را بصورت دمکراتیک بنا نهند. پرسشهای فوق تمامی پرامترهای تعیین کننده و مشترک فوق را به کناری نهاده و با بزرگ نمایی اشتراکات فرهنگی (عادتها ،دین و موسیقی مشترک) اصل تعریف ملت و پارامترهای تشکیل دهنده آن تحریف و زیر سوآل می برد.
کمی کمتر از یک ملیار مسلمان سنی مذهب در جهان وجود دارد. آیا میتوان گفت که مسلمانان سنی جهان یک ملت هستند؟ دین جزو پارامترهای مشترک در تعریف ملت تلقی میشود. اما اصل و اساس نیست و حتی پارامتری قابل تغییر است. موسیقی مشترک نیز چنین است. اشتراک در آلات و یا دستگاههای موسیقی با دیگر ملتها، این ملت (فارس) را با آن ملت (ترک) تبدیل نمیکند. بنابراین ملتهای در عرصه عادات و سنن، در عرصه موسیقی، در عرصه دین و مذهب اشتراکاتی دارند. اما اشتراکاتی اساسی در توضیح و تشکیل ملتها نقش بازی میکنند بسیار پراهمیت هستند. در ایران نیز "هویت ملی مشترک"، "زبان ملی مشترک"، "سرزمین ملی مشترک"و "تاریخ ملی مشترک"، "روح ملی مشترک"پایه های اصلی تعریف ملت در ایران را تشکیل میدهند. والبته در ادامه این پارامترهای "دین مشترک"، "فرهنگ مشترک"و... نیز به این اشتراکها افزوده میشود. من در اینجا به دنبال تعمیق تعریف ملت نبوده ام. چه این بحث مفصل تری است. اما میتوانم به اشاره این نکته را یاد آور شوم که حتی گاه "دین"نقش اساسی تری در تکوین و شکل گیری یک ملت بازی میکند. اتفاقی که در یوگسلاوی سابق رخ نمود و به دلیل رفتار خشن دولت صرب علیه دیگر ملتهای ساکن در آن کشور، یوگسلاوی را با هزینه های سنگینی به چند کشور مختلف تقسیم کرد.
20130709
Yunes.shameli@gmail.com