"بانه" نمادی از نافرمانی مدنی مدرن و الگویی عملی برای همگان
بقلم: حسن کریمی
دیدگاه امنیتی سیستم حاکم بر ایران نسبت به شهروندان کُرد و مناطق کُرد نشین چیزی جز تبعیض، فقر، بیکاری و نبود بستر رشد برای این جامعه به ارمغان نداشته است. نابرابری تقسیم ثروت در این مناطق جامعه را به سوی وابسته شدن به مرزها و بازار کاذب و حبابی سوق داشته است به طوری که امرار معاش و گذران زندگی روزمره این مردمان ارتباط مستقیمی با مبادلات مرزی دارد. جمهوری اسلامی ایران هر از چند گاهی با بستن مرزها و فشار بر شهروندان از این حربه به عنوان نوعی اهرم فشار در راستای پیش برد اهداف خویش استفاده کرده و با اعمال سیاست و فرهنگ سازی، جامعه کرد را به این سو برده است که سهم شما از این مرزها همان کولبری و در صورت بروز نا آرامی ها مرزبانی و حفاظت از آن است!!!
شهرستان بانه این شهر خوش آب وهوا با پاساژهای فراوان نامی نام آشنا برای همه مردمان ایران است شهری که هیچ گاه دولت همانند سایر شهرهای دیگر کردستان نخواسته در آن سرمایه گذاری و رشدی صورت بگیرد، شهری که به سبب بستر مناسب و موقعیت عالی جغرافیایی بارها نمایندگان مجلس خواهان تبدیل شدن آن به منطقه آزاد شدند اما سیاست دولت و دولتمران جمهوری اسلامی ایران برای این شهر مرزی جز اجازه کولبری آن هم در مسیرهای خاص و فلاکت و بدبختی چیز دیگری نبوده است.
با این اوصاف و تمام مشکلات بازهم این مردم شریف بانه بودند که کوتاه آمدند و راضی شدند تا از راه مبادلات مرزی و کولبری لقمه نانی بر سر سفره خود داشته باشند اما آیا جمهوری اسلامی ایران این را بر می تابید؟؟؟ هرگز
پس از رشد اقتصادی شهرستان بانه در سال های اخیر آن هم به همت خود مردم نه حمایت دولت، گسیل مردم از جای جای ایران برای خرید، معامله و تجارت به این شهرستان روان شد که بازهم مردمان این شهر و مسافرها بودند که با کارشکنی و ایجاد مشکل به اسم مبارزه با کالای قاچاق مواجه شدند.
حال در این روزها و با مسدود شدن کامل مرزها توسط نظام جمهوری اسلامی ایران، تنها راه امرار معاش را از مردمان این شهرستان گرفتند که با اعتراض همگانی اقشار مختلف جامعه مواجه شد.
مردمان بانه یک خیزش و نافرمانی مدنی مدرن و بدون خشونت را به اجرا گذاشتند و با حرکت های نمادین همانند پهن کردن سفره های خالی در داخل شهر، بستن مغازه ها و تجمع مسالمت آمیز خواهان بازگشایی مرزها شدند.
امروز بازار بانه دیگر بازار نیست بلکه مدرسه زنده سیاست است اگر نگاهی گذرا به تعریف نافرمانی مدنی که همان "روش خشونتپرهیز برای اعتراض به سیاست حکومتها و بیاعتنایی به قوانین حکومتی و سعی در تضعیف قابلیت اجرای قانون که یکی از مهمترین پایههای قدرت هر حکومتی است"داشته باشیم می توانیم طبق این تعریف الگوی عملی و واقعی از مبازه و نافرمانی مدرن مدنی را در اعتراضات بانه یافت.
تیراندازی مستقیم به کاسبکاران کُرد، اخذ عوارض بالا از مرزنشینان هنگام تردد به مناطق مرزی برای تبادل تجاری، ممانعت از واردات کالاهای خارجی، بیکاری و عدم سرمایهگذاری، و بازداشت معترضین و ده ها مشکلات دیگر باید مردم را به خشونت وا می داشت اما این درک و شعور بالای سیاسی مردم بود که شهرهای دیگر را نیز درس داد تا همراهشان شوند و با زبانی شیوا و رسا اما مدرن خواهان احقاق حقوق خود و یک "نه"محکم به ظلم و استبداد نظام حاکم بگویند.
26 ابریل 2018