پیرامون گردهمآیی در قلعه ی بابک (1)
سه شنبه, ژوئیه 10, 2018 - 13:48
صدای آمریکا وپوشش دادن خبر دستگیری فعالین ملی مدنی تورک آذربایجان
همه ی کسانی که اخبار حوادث و رویدادهای سیاسی در ایران را دنبال میکنند اطلاع دارند که در چند روز گذشته به مناسبت گردهمآیی سالانهی فعالین حرکت ملی مدنی تورکهای آذربایجان در قلعهی بابک، در راستای احقاق حقوق از دست رفتهی مردم تورک این منطقه،بازداشتهای گسترده ای از این فعالین صورت گرفت. دستگاه اطلاعات و امنیت رژیم که از هر گونه خودآگاهی ملی و سیاسی، از هر گونه جنبش بیداری ملل تحت ستم در ایران میهراسد امسال بیشتر از سالهای پیش به اقدامات پیشگیری کننده روی آورد و برای همین نیز سرکوب حرکت را با دستگیری چهره های فعال وشناخته شده ی این حرکت صلح آمیز و مترقی (از جمله عباس لسانی)کلید زد. خبرهای رسیده از خانوادههای این زندانیان حاکی از آن است که فعالین حرکت ملی مدنی آذربایجان مورد ضرب و شتم قرار گرفتهاند طوری که به سلامتی شماری از آنها اسیب وارد شده است. در این میان رسانه های بزرگ فارسی زبان ایرانی در خارج از کشور مثل بی بی سی، من و تو و صدای آمریکا علاقه هایی به پوشش دادن این خبرها نشان ندادند و از بازنشر دادن تمامیت این خبر و پرداختن به ریشه های تاریخی - جغرافیایی ومضمون سیاسی این حرکت خودداری نمودند. این رسانه ها که در ظاهر از پراتیک خبررسانی آزاد و چرخش سانسور نشده ی اطلاعات دفاع میکنند، در عمل اخبار را سانسور کرده و پنهانکاری پیشه نموده و نادیده گرفتن اخبار مربوط به ملل غیرفارس ایران (تا حدی به جز مورد کوردها) را به رویه ی ثابت خود تبدیل کردهاند. اینان که حکومت مستبد و سرکوب گر اسلامی را به نقض حقوق بشر متهم میکنند،با سکوتشان پیرامون خبر دستگیری و ضرب و شتم فعالان ملی آذربایجان و پوشش ندادن تحلیلی این خبر، در واقع همدست رژیم هستند و به نقض حقوق بشر رژیم صحه مینهند. حقوق بشر برای این بلندگوهای به اصطلاح دمکراتیک ایرانی در خارج از کشور فقط وقتی معنا دارد که با سیاستهای رسمی رسانه هایشان همخوان باشد. موضوع فقط سکوت و بایکوت خبری نیست که کاش به همین خلاصه میشد، موضوع این است که اخبار مبارزات مردم تورک آذربایجان از سوی رسانه های تحت حمایت دولتهای غربی در خارج از کشور تحریف و کاریکاتوریزه هم میشود. برای نشان دادن یک نمونه از تحریف اخبار حرکت ملی مدنی تورکهای آذربایجان به دست رسانه های خارج کشوری بد نیست نگاهی بیندازیم به صدای آمریکا و پوشش دادن این رسانه به خبر دستگیری فعالین حرکت ملی آذربایجان و کاریکاتوری که از این جنبش ترسیم کرده:
«فعالان مدنی در آذربایجان می گویند بار دیگر در آستانه ی سال روز تولد بابک خرمدین حکومت ایران در آستانهی گردهمایی سالانه در محل قلعه ی بابک، برخی فعالان مدنی و سیاسی را در شهرهای آذربایجان بازداشت کرده است».در این به اصطلاح پوشش خبری نام این فعالان بازداشتی شده برده نمیشود و علت دستگیری آنان هم چنین توضیح داده میشود: «سال هاست این قلعه محل بازدید مردم است اما حکومت جمهوری اسلامی ایران در دو دهه اخیر به بهانه حضور فعالان هویت طلب آذربایجان که در این محل جمع می شوند، با آنها برخورد می کند».
خبرنگار در توصیف این قلعه هم مینویسد: «قلعه یا دژ بابک یک بنا بر بلندی ۲۳۰۰ متری کوهی در سه کیلومتری شهر "کَلِیبَر"در استان آذربایجان شرقی است که در زمان ساسانیان ساخته شده اما به نام بابک خرمدین شناخته می شود؛ فرمانده ایرانی که هزار و صد سال پیش علیه خلفای عباسی قیام کرد».
در پایان هم مینویسد: «در دو سال اخیر برخورد مشابه ی در ۷ آبان روز تولد منتسب به کوروش کبیر در پاسارگاد صورت گرفت. بعد از حضور خیره کننده مردم در مقبره کوروش کبیر، در دو سال اخیر، جمهوری اسلامی در این روز مانع حضور مردم در اطراف این مقبره شد».
در پایین قصد دارم به «واسازی» این تکه خبر کاریکاتورگونه بپردازم و پیام نهفته در این به اصطلاح پوشش خبری را روشن کنم.
به عنوان مقدمه باید بگویم: از این نکته بگذریم که بین مورخان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد که آیا بابک تورک بوده یا نسباش چیز دیگری است. آنچه اهمیت دارد این است که بابک تورک یا غیرتورک از سوی مردم تورک آذربایجان به خویشاوندی پذیرفته شده است طوری که او را «آتا بابک» مینامیم.بابک نماد ایستادگی و مقاومت در برابر بیدادگری و سرخم نکردن در مقابل زور و دستدرازی به حقوق فرهنگی و سیاسی است و برای همین به عنوان منبع الهام مبارزات ملی مدنی مردم ما انتخاب شده است. به جز این نکته ی فرعی، اجازه دهید که ببینیم لابلای به اصطلاح خبررسانی صدای آمریکا چه پیامی به خواننده ی بیاطلاع از وضعیت سیاسی جهان و کشور القاء میشود.
1. این که نویسنده ی متن از هم گسیخته ی بالا، فعالین ملی مدنی تورک آذربایجان را «فعالان مدنی در آذربایجان» مینامد، خود به معنای تحریف آشکار آن تعریفی است که این فعالین از خود به دست میدهند. کلمه ی تورک و ملی را از عبارت «فعالین ملی مدنی تورک آذربایجان» حذف کنید معلوم نخواهد شد که چه کسانی دارند چه کار میکنند یا به بیان بهتر چه کسانی دارند برای چه چیزی مبارزه میکنند. آیا اعضای همه ی گروههای اتنیکی در آذربایجان در این مقوله ی «فعالان مدنی آذربایجان» جای میگیرند یا فقط گروه و دسته ی خاصی است که این حرکت مدنی-سیاسی را پیش میبرد وبه همین دلیل هم لازم است نام این گروه و دسته در عبارت فوق ذکر شود؟ خواهیم دید که رسانه ی صدای آمریکا با حذف عامدانه ی تعلق اتنیکی کوشندگان تورک حرکت ملی مدنی آذربایجان از خبر، به چه ورطه ی رقتبار و فلاکت آمیزی از «تحلیل حرفهای» سقوط میکند. صدای آمریکا آسمان و زمین را به هم میبافد تا در پایان همه چیز را به نفع سیاست سلطنت طلبی و پان ایرانیسم خود تمام کند.
2. خبر بالا میگوید که در آستانه ی سال روز تولد بابک ودر آستانه ی گردهم آیی سالانه در قلعه ی بابک، رژیم عده ای از «فعالین مدنی آذربایجان» را دستگیر کرده است. دقت کنید که کلمات تا سرحد امکان خنثی شده و از بار تاریخی ومبارزاتی خود تهی گشته و در واقغ به دقت سیاستزدایی شده و سپس کنار هم آورده میشوند. اگر یک خواننده ی بیاطلاع از جغرافیای سیاسی و تاریخی منطقه، این به اصطلاح خبر را بخواند چنین میفهمد که رژیم با بابک خرمدین «بد است» با او میانه اش خوب نیست و به همین دلیل از «فعالین مدنی آذربایجانی» (که معلوم نیست چرا از لج رژیم به بابک مهر میورزند) هم بدش میآید و دوست ندارد آنها تولد بابک را جشن بگیرند و به همین جهت هم دستگیرشان کرده است. سیاست زدایی از حرکت ملی مردم تورک آذربایجان از این بهتر ممکن نیست. میخواهید مردم را غیرسیاسی و سطحی نگر بار بیاورید این گونه خبرسازی بهترین راه رسیدن به مقصود است (مثل همان برنامه های خوانش تصویری از تاریخ ایران متاخر و علل سقوط سلسله ی پهلوی که هر ساله به مناسبت فرا رسیدن 22 بهمن از تلویزیون من و تو پخش میشود).
واقعیت این است که حدودا دو دهه پیش، اواسط تیرماه (به مناسبت تولد بابک خرمدین)به ابتکار پروفسور محمد تقی زهتابی و حسن دمیرچی و برخی دیگر از بزرگان آذربایجان،به عنوان روز آشتی با طبیعت و پاس داشت تاریخ و فرهنگ و هنر جغرافیای سیاسی آذربایجان تعیین شده است و به این مناسبت هر ساله عده ی کثیری از فعالین ملی مدنی تورک آذربایجان به سمت قلعه ی بابک راه پیمایی آرام ومسالمت آمیزی انجام میدهند و در آن مکان به اجرای رقص و موسیقی میپردازند و سخنرانیهایی در بزرگداشت فرهنگ و زبان تورکی ایراد میکنند و بیم و امیدهای خود را در باره ی حال و روز دریاچه ی ارومیه و وضعیت محیط زیست جغرافیای آذربایجان و اقتصاد تخریب شده اش و فقر فزاینده ی مردمانش با هم در میان میگذارند. همین فعالین تورک آذربایجانی بودند که در اعتراض به سیاستهای خانمان برانداز و هستی سوز این رژیم در رابطه با خشکانیدن دریاچه ی ارومیه زنجیره ی انسانی به گرد آن تشکیل دادند و توجه جهانیان را به قتل دریاچه ی ارومیه جلب کردند. همین فعالین و مردم بومی هستند که پیوسته به پاکسازی محیط زیست خود میپردازند و در تلاش هستند تابه مردم منطقه و کل ایران در باره ی وضعیت این منطقه آگاهی رسانی کنند. اما رسانه ی صدای آمریکا هیچ منفعتی در بازتاب دادن این گستره ی مطالباتی و عمق حرکت مدنی سیاسی تورکهای آذربایجان ندارد و به همین جهت هم خبری سر و دم بریده نقل میکند که چیزی جز تحریف واقعیت در آن به چشم نمیآید.
3. خبرنگار صدای آمریکا در ادامه مینویسد: «سال هاست این قلعه محل بازدید مردم است اما حکومت جمهوری اسلامی ایران در دو دهه اخیر به بهانه حضور فعالان هویت طلب آذربایجان که در این محل جمع می شوند، با آنها برخورد می کند».
خبرنگار تمام تلاش خود را میکند که ارتباط درونی بین قسمتهای گوناگون خبررا از هم بگسلد و تکه نوشته ای بی بو و بی خاصیت تحویل خواننده ی بخت برگشته ای بدهد که منبع خبریاش را چنین رسانه ی بی کیفیتی انتخاب کرده است. بی انصاف نباشیم شاید هم نویسنده ی این سطور آدمی است از سیاست و اوضاع جهان بیخبر که بابت چند دلار ناقابلی که کف دستش میگذارند مجبور است در برابر مدیران این رسانه وسیاست رسمی آن کرنش کند و آنچه بالاییها میگویند را تایپ کند و به خورد خواننده بدهد. دلیل هر چه که باشد، در هر حال ارتباط درونی بین حوادث و رویدادها و معنای درونی آنها در این پوشش خبری از بین رفته است. کلمات بدون هیچ پیوند درونی، بدون این که به یک واقعیت بیرونی اشاره کنند و معنایی از آن به دست بدهند و خواننده را به فکر یا تعجب و درنگ وادارند، یا مهمتر از آن خواننده را به همبستگی با این فعالین سوق دهند و یا این که خواننده را وادارند تا نگاهی تحلیلی و انتقادی نسبت به این حرکت اتخاذ کند و در نتیجه میل به کنشگری را در او بیدار کنند، با شلختگی پشت سر هم ردیف شدهاند و ممکن نیست خواننده بتواند بفهمد که قلعه ی بابک و «فعالین مدنی آذربایجان» و دستگیری آنها در استانه ی زادروز بابک خرمدین چه ربط وثیقی به هم دارند و چه کاری از او برای تاثیرگذاری بر این وضعیت ساخته است. همین سردرگمی و اغتشاش عمدی در خبررسانی هم پرده از کیفیت کار خبرنگار وسطح تعهد سیاسی و دمکراتیک مدیران این رسانه برمیدارد.
هویت طلبان آذربایجان چه کسانی هستند؟ اصلا منظور از «هویتطلب» کیست؟ یعنی این افراد هویتی ندارند که حالا هویت خود را از قلعه ی بابک طلب میکنند؟ شاید هم هویتی داشته اند و آن هویت از آنها سلب شده وحالا این افراد با به جان خریدن تهدیدات و خطرات زیادی از جمله دستگیری و زندان و ضرب وشتم و غیره میخواهند آن هویت سرکوب شده و به زور ستانده را از نو احیا کنند و به دست آورند؟ آیا خواننده ی رسانه ی غول پیکری همچون صدای آمریکا حق ندارد به اطلاعاتی صحیح در باره ی «هویتطلبی» این فعالین دست پیدا کند؟ آیا این هویتطلبان، از هویت خاص خود به شما چیزی نگفته اند؟ اگر نام خاصی دارند وخود را مثلا تورک مینامند آیا اخلاق ژورنالیستی و لیبرالی (آمریکایی) خبررسانی حکم نمیکند که نام ملی این به اصطلاح هویتطلبان را هم بنویسید تا خواننده ی بینوا بداند که منظور شما، تورکهای آذربایجان هستند که خواستار خودگردانی محلی و خودمختاری منطقه ای هستند تا به این وسیله بتوانند به احیای محیط زیست تباه شده شان کمر بنندند، و در ضمن خواستار آموزش به زبان مادری خود تورکی هستند و همه وقت و همه جا شعار میدهند: تورک دیلینده مدرسه اولمالیدی هر کسه (آموزش به زبان تورکی امری است ممکن) و به همین جهت هم رژیم هر ساله به بازداشت و ضرب و شتم آنان مبادرت میورزد و تلفنی خانواده ها و خودشان را به آزار و اذیت تهدید میکند تا از حضورشان در قلعه ی بابک پیشگیری به عمل آورد. آیا خواست احیای دریاچه ی ارومیه هویتطلبی است؟ آیا خواست مشارکت سیاسی و مدنی و اقتصادی وفرهنگی در مدیریت منطقه ای که این فعالین در آن زندگی میکنند، هویتطلبی است؟ آیا اعتراض به عقب نگه داشتن عامدانه ی آذربایجان در همه ی زمینه ها هویت طلبی است؟ آیا خواست آموزش به زبان مادری هویتطلبی است؟ اگر مطالبه ی این حقوق هویتطلبی است بله با افتخار اعلام میکنیم که هویت طلب هستیم.خوب است شما هم کمی در باره ی هویت خودتان در امریکا حرف بزنید. آقایان وخانم های خبرنگار، اگر حالا که در خارج کشور در مهد «دمکراسی» هستید و به اصطلاح اپوزیسیون یک رژیم سرکوب گر و مملو از سانسوربه حساب میآیید اخباری را که ناخوشایند شما و خلاف درک شما از تضادهای درون جامعه هستند این چنین تحریف کنید، خدای ناکرده فردا که وسط «پایتخت» مستقر شدید چگونه اخبار تضادهای داخل جامعه را پوشش خواهید داد؟ تضادهای درون این کشور به دعواهای بین ترامپ و خامنه ای محدود نمیشود به دعواهای بین جناحهای درونی رژیم خلاصه نمیشود. تضادهای دیگری در این کشور وجود دارند که نیازمند درک و بررسی تاریخی انتقادی هستند و راه حلهای خاص خود را میطلبند. یکی از این راه حلهاایجاد یک چارچوب حکومتی مبتنی بر فدرالیسم است که امکان خودگردانی منطقه ای و ملی را برای ملل ساکن ایران فراهم میکند، چیزی که نه استبداد شاهنشاهی و نه استبداد اسلامی هیچ یک از عهده ی انجام آن برنمیآیند.
4. خبرنگار سپس به توصیف قلعه ی بابک میپردازد و مینویسد: «قلعه یا دژ بابک یک بنا بر بلندی ۲۳۰۰ متری کوهی در سه کیلومتری شهر "کَلِیبَر"در استان آذربایجان شرقی است که در زمان ساسانیان ساخته شده اما به نام بابک خرمدین شناخته می شود؛ فرمانده ایرانی که هزار و صد سال پیش علیه خلفای عباسی قیام کرد».
خبرنگار بیش از این که در باره ی «هویتطلبان»ای بنویسد که هر ساله در این قلعه جمع میشوند تا «هویتطلبی» کنند، برای این قلعه «هویت» تراشی میکند. در بارهی این قلعه و «هویت ایرانی-ساسانی» آن مینویسد که گویا «به اشتباه» هویت اش به نام بابک «فرمانده ایرانی» گره خورده. خبرنگار که «هویتطلبان» قلعه ی بابک را که حی و حاضرند، و در باره ی خود و مطالباتشان خروارها متن نوشته اند و برای رسیدن به این مطالبات مبارزه ها کرده اند، نمیشناسد و از هویتشان اطلاعی ندارد به ناگهان متخصص هویتشناسی بابک میشود:«یک فرمانده ایرانی (باز جای شکرش باقی است که افسر شاهنشاهی نامیده نشد) که علیه خلفای عباسی قیام کرده بوده است». خبرنگار از هویت افرادی که با زبان خود اسم و رسمشان را بیان میکنند، خبر ندارد اما از هویت بابک که قرنها پیش میزیسته و مناقشه بر سر اصل و نسب او هنوز به پایان نیامده، به خوبی خبر دارد.
5. بند پایانی نوشته ی خبرنگار صدای آمریکا به یک اعلامیه ی سیاسی هویت طلبانه آن هم از نوع سلطنت طلبی نزدیک میشود و نقطه ی اوج به اصطلاح بی-طرفی در پوشش دادن خبر و مهارت حرفهای در تحلیل مشخص و دقیق اخبار از سوی این رسانه را به نمایش میگذارد. خبرنگار پس از این که از «هویتطلبان» آذربایجانی نوشت بی آن که نقاب از چهره ی این هویتطلبان بردارد تا ما بدانیم این انسانهای عجیب کیستند که در قرن بیست و یکم هنوز هویت و شناسنامه ندارند، و در ضمن معلوم نکرد که این فعالین هویتشان را از چه کسی یا کسانی طلب میکنند، و اصولا چرا در قلعه ی بابک دنبال گمگشته ی خود (هویتشان) میگردند؛ در قدم بعدی، به جای این همه، هویت قلعه ی بابک و جز آن هویت بابک «فرمانده ایرانی» را توضیح میدهد، و در پایان همه ی آنچه را که در به اصطلاح خبررسانیاش پوشش داده بود به «هویتطلبی» در مقبرهی «کوروش کبیر» گره میزند و نتیجه میگیرد که: «در دو سال اخیر برخورد مشابه ی در ۷ آبان روز تولد منتسب به کوروش کبیر در پاسارگاد صورت گرفت. بعد از حضور خیره کننده مردم در مقبره کوروش کبیر، در دو سال اخیر، جمهوری اسلامی در این روز مانع حضور مردم در اطراف این مقبره شد».
نتیجه ای که خبرنگار میگیرد، این است که بابک فرمانده ایرانی بوده است، قلعه ی بابک هم قلعه ای است ایرانی ساخته ی دست ساسانیان، پس هویتطلبان آذربایجانی هم که هویت خود را از فرمانده ایرانی طلب میکنند همان کاری را میکنند که بازدیدکندگان از مقبره ی «کوروش کبیر» میکنند. راه حل در هر حال دخیل بستن به سلطنت و هویت «ایرانی» است.
تحلیل علمی - انتقادی از رویدادهایی تا این اندازه متفاوت وحتی متضاد، پیشکش این رسانه ورسانه های مشابه با آن، که چنین توقعی از عهده ی آنان بیرون است.امااز این رسانه ها انتظار میرود که برای اثبات صداقت حرفهای خودشان هم شده، دستکم یک رویداد مهم سیاسی نظیر حادثه ی قلعه ی بابک را پوشش خبری خشک و خالی بدهند، یا شاید این چیزی نیست که بابت آن استخدام شدهاند. برخورد سیاسی تحریفگرانه و کاریکاتورسازی رسانه ی صدای آمریکا و همپالگی هایش از یک حرکت مترقی همچون حرکت دمکراتیک وعدالتخواهانه ی ملی مدنی تورکهای آذربایجان، و شبیه کردن آن به چیزی از بیخ وبن متفاوت و متضاد با آن (جمع شدن در مقبرهی کوروش و پاسداشت سلطنت که نهادی از بیخ وبن غیردمکراتیک است)، از حافظه ی جمعی مردم ما زدوده نخواهد شد. این کاریکاتورسازی باید زنگ خطری برای ما دلبستگان جغرافیای سیاسی آذربایجان باشد.در تورکی ضربالمثلی داریم که میگوید به خرگوش نهیب میزنند که در رو، و همزمان قلاده ی سگ شکاری را از گردنش باز کرده و سوت میزنند که بگیرش. (دووشانا دئییر قاچ تازی یا دئییرتوت). منظور این که همان کسی که خرگوش (افرادی که به بارگاه کشورهای خارجی پذیرفته میشوند) را تشویق به دویدن میکند، همزمان سگ شکاریاش را میتازاند تا خرخره خرگوش را بفشارد (همانها دست پروردگانی دارند که اخبار مورد نظر شما را چنین کاریکاتویزه میکنند و از ریخت میاندازند).
راه نجات در وحدت یابی ملت تورک آذربایجان است و طرح برنامه ها و خواستهایی که از سوی مردم ما حمایت شوند. چشم امید داشتن به کسانی که همزمان دشمنان ما را کف دستشان غذا میخورانند، فرجامی جز بدنامی وطرد شدن از حرکت واقعی مردم تورک آذربایجان نخواهد داشت. اتحاد جماهیر شوروی سابق با آن همه طمطراق ایدئولوژیک در حمایت از جنبشهای آزادیبخش کشورهای جهان سوم، حرکت بزرگ ملت ما را در دوره ی فرقه ی دمکرات به توافقی ناچیز با حکومت مرکزی ایران وقدرتهای غربی رقیب فروخت. همین باید درسی باشد برای ما تا جز به خود و نیروهای لایزال مردمی تکیه نکنیم. همان طور که رژیم اسلامی به علت بیآبرویی و فقدان مشروعیت در بین مردم کشور توان چانه زنی با کشورهای قدرتمند جهانی و منطقه ای را ندارد و هر بار مجبور است به زبونی و دریوزگی بغلتد و پشت پرده هزار امتیاز ناروا به قدرتهای جهانی و منطقهای بدهد، هر فرقه و گروه از بین تورکهای آذربایجان هم اگر بخواهد از خواستهای عمومی حرکت ملی آذربایجان عدول کند و در خفا و آشکار با قدرتهای منطقه ای و جهانی واردگفتگوشود، به همین وضعیت فلاکتبار خواهد افتاد و ناچار خواهد شد که در نهایت منافع جنبش را زیر پا بگذارد. از سوی دیگر راه حل مشکلات ما در آذربایجان نامه نویسی و جمع آوری امضا از امثال رضا کیانیان و سلبریتیهای حکومتی (مثلا برای احیای دریاچه ی ارومیه)هم نیست. حرکت ملی آذربایجان باید حرکتی باشد مستقل و متکی به رای و خواست دمکراتیک مردم تورک آذربایجان، که هر راهی به جز این به ناکجاآباد منتهی خواهد شد. بهتر است هر چه زودتر به این نکته پی ببریم که ملت ما در مسیر دشوار حق طلبی، برابری خواهی و خواست احیای زیست محیط به نابودی کشیده شده اش و احقاق حقوق ملی اش ناچار است تنها به خود و مردم بومی خود و همدلی انسانهای آزاده در ایران، منطقه وجهان تکیه کند. بهتر است هر یک خبرنگاری صادق برای درج و نشر اخبار سرزمینمان باشیم و روی افکار عمومی کشور و منطقه تاثیر بگذاریم. صدای آمریکا و دیگر رسانه های سرسپرده تنها وقتی صدای ما را واقعا منعکس خواهند کرد که ما به یک حرکت قدرتمند دمکراتیک مردمی و متحد تبدیل شویم و از منیتهای دوره ی فئودالی وفردیتهای غیردمکراتیک عبور کنیم و به منافع میهن و ملت رنج کشیده ولی سرافرازمان متعهد باشیم.