مقایسه جملات سومری و ترکی
در این نوشته میکوشیم تعدادی از جملات دو زبان سومری و ترکی را با هم مقایسه کنیم. نوشته، جملات دو زبان را برای خواننده طرح میکند و « کشف نزدیکی-دوری» را به عهده خود خواننده میگذارد.
برای یاری به خواننده- در کار این «کشف» -دادن « معلومات اولیه» به او لازم است. این کار در مقاله ی« دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی» انجام گرفته است. لینک نوشته را در زیر دارد.
گویند زبان سومری یک زبان مرده است، و جذب شدن بخشی از کلمات آن در طی تاریخ، در دیگر زبان ها امری طبیعی ست و نمی تواند دلیل پیوند مثلا ترکی و سومری باشد.
این ایده توجه ندارد که موضوع تنها وجود برخی از کلمات در ترکی نیست، بل وجود بخشی از فعلها نیز مطرح است. و خیلی چیزهای دیگر که در مقاله « دیباچه...» به آنها اشاره شده است.
کلمات به زبانهای مختلف می روند ولی « فعلها» چنین روندی را طی نمی کنند. نمونه:
gu و du
فعل gu یا با تلفظ دیگر qu در سومری :
gu [VOICE] wr. gu3 "voice, cry, noise" Akk. rigmu
به معنی صدا ست. این کلمه در ترکیqu-lax ; qu-laq; به معنی محل و ابزار شنیدن صدا موجود است. و qu را به مفهوم صدا استعمال میکنیم. جمله: qu desən qulaq tutular
« قو»، بگویی( کوچکترین صدایی در بیاوری) گوش گرفته( کر) میشود(منظور اشاره ای ست به: حاکم بودن نهایت سکوت بر محیط).
du :
du [BUILD] wr. du3 "to build, make; to do, perform" Akk. banû; epēšu
du [GO] wr. du "imperfect singular stem of ĝen[to go]" Akk. alāku
منبع لغات فرهنگ سومری epsd
du در افعال ترکی du-getو dü-zəltبه معنی رفتن و ساختن استعمال دارد.
فعل du-get از دوبخش درست شده : du و get که هر دو کلمه به یک معنی هستند. کلمه قدیمی با کلمه جدید پیوند خورده و فعل را در حالت« قدیم-جدید» نشان می دهد. هر دو کلمه جداگانه به مفهوم رفتن نیز کار برد دارند.
فعل ها مثل برخی کلمات از زبانی به زبان دیگر کوچ نمی کنند. آنها در زبانهای هم ریشه موجود اند. تنها شکل و معنی شان دچار تغییر میشود ولی باز قابل تشخیص اند.
du در فعل du-r-maq به معنی رفتن و پاشدن و رفتن نیز وجود دارد. du در سومری اساساً به معنی انجام دادن است، و du در ترکی نیز به همین معنی ست یعنی elə-mək اینگونه بازی های افعال تنها در زبانهای همریشه وجود دارد و ربطی به
مسئله جذب شدن تعدادی لغت ندارد.
gu de
gu de [SAY] wr. gu3 de2 "to say (addressing someone),; to call; to read out" Akk. ?; nabû; šasû
دقیقاً به همین معنی امروزی qu deدر ترکی استعمال میشود.
با متد مقایسه جملات میتوان اندکی، به دوری- نزدیکی دو زبان پی برد. صد البته تنها اندکی. برای درک عمیق موضوع تسلط به زبان ترکی و آشنایی ضروری با زبان سومری الزامی به نظر میرسد.
لازم است فرهنگ و گرامر و «نگاه زبانی» و ادبیات سومری، تحقیقات انجام گرفته در حد لازم مورد توجه جوینده قرار گیرد. تا بتواند به دوری و نزدیکی دو زبان تا حدی واقف شود.
برای آشنایی بیشتر در این زمینه می توان به این نوشته مراجعه کرد:
دیباچه ای بر پیوند سومری و ترکی
http://www.iranglobal.info/sites/default/files/pic...
در نوشته زیر جملات سومری با رنگ آبی و ترکی با حروف بزرگ مشخص شده اند. در نقل قولها، ترجمه جملات سومری به انگلیسی هست، می توان استفاده کرد.
ترجمه انگلیسی کمی منظوری و دور از متد واژه به واژه است، در برگردان ترکی، با توجه به خود جمله سومری، سعی کردم کار تا حدی ، تحت اللفظی صورت گیرد.
اینجا برخی نمونه ها نقل شده و زبان سومری پر است از این موارد. لازم است توجه کنیم، ترکی و سومری دو زبان مستقل اند و حیات زبان سومری به چند هزار سال پیش از میلاد برمیگردد. نباید انتظار داشت که جملات ترکی امروزی عیناً در زبان چند هزار سال پیش موجود باشند. ولی همچنان که دهها زبان منطقه اورال-آلتای در بخشی از آسیا و اروپا امروزه با هم نزدیکی-دوری دارند در جهان باستان نیز چنین وضعیتی در زبانهای اتصالی تنه ی ترکی، به خصوص در منطقه ما، حاکم بود. آنها هم در عین حال که مستقل بودند در همان حال نیز با هم پیوند و نزدیکی و دوری داشتند. از جمله سومری، عیلامی، اورارتویی، ماننایی و هوری، لولوبی-قوتی و غیره. این موضوع را میتوان از راه سنجش نمونه های این زبانها و آثار و نامهای باقی مانده از آنها تا حدودی مشخص نمود.
می توان گفت زبان سومری مادر یا یکی از مادران زبانهای منطقه اورال-آلتای است. مخصوصاً مادر تنه زبانهای ترکی. شاید حق با زبان شناسانی باشد که از قرن گذشته این مسئله را-پیوند ترکی و سومری را- طرح کرده اند. هر چه زمان میگذرد پژوهشها به نظرات آنان نزدیکتر میشود.
ضمایر شخصی مفرد در سومری
------
من mən
-----:
نای ĝae ; نی ĝe-e
mu
----
sənتو
-----:
زای ، سای za-e ؛ زی ، یا سه ze ( تلفظ e فتحه ə) تلفظ دقیق z چنین استts
zuتو : زو ؛ تسو
تلفظ z : ts تقریباً مانند تلفظ z در زبان آلمانی ست. صدایی ست بین ز و س . بهمراه t . « تس». کمی مشکل است بدینجهت دیگران آنر « ز » یا « س» تلفظ میکنند.
از سوی دیگر دقیقاً هم مشخص نیست که سومریها آنرا چگونه تلفظ میکردند.
-----
تلفظ برخی کلمات سومری:
ĝu من.تلفظ nu وقتی ĝ در اول پیوند یا کلمه قرار دارد.
zu تو تلفظ زو.
aĝتلفظ an وقتی ĝ در آخر کلمه یا پیوند قرار دارد
ĝe-eتلفظ nye وقتیĝ در اول کلمه قرار دارد
za-eتلفظ زای
zeتلفظ زَ سَ sə
ĝenتلفظ nyen رفتن
ĝarتلفظ nyar نشستن، جا
aĝ-ĝa- تلفظ -an-na پیوند کلمه هستند
nin-ĝir-suتلفظ nin-nyir-su اسم خاص
diĝerتلفظ dinger خدا
ĝبین دو حرف صدا دار : ng تلفظ میشود مثل ing در انگلیسی thing
ĝišتلفظ n-yesh
saĝ- ( وقتی ĝ در آخر کلمه قرار دارد مثل اسم ḫur-saĝ خور سانگ) تلفظ san
ĝکه از دو صدای ng درست شده در تلفظ بخشی از کلمات یا پیوندها g به y تبدیل میشود. مانند تبدیل g گ در ترکی آذربایجان به y مثل ürəgim به ürəyim
------
او
a-ne ؛ e-ne
اشاره به شخص
O و (ol و anدر ترکی قدیم)
bi- او ( non-person)
-----
ضمایر شخصی جمع، سومری
me -
bizما
zu-ne-ne
siz شما
a)ne-ne)
onlar; olarآنها
ص 30 otto Edzard گرامر سومری
------
منبع مطالب زیر:
Peter J. Huber
On the Old Babylonian Understanding of Sumerian Grammar
------ص. 58:
!kas4⸣ du11-ga-ab run
!kas4 g[a-a]b-du11 let me run
!kas4⸣ [ḫ]e2-ib2-du11 let him run
!kas4 du11-⸢ga⸣-am3 lu-us-ma-am run here
!run:
!kaç ; qaç ; qaş
-----
ص. 90
gen-na; gen-ni
!go
!get
------
gen-am3
[ga2-nu-um]
:Sumerian morphology
تلفظ:
gen m
!come
!gəl
کتاب بالا قسمت:Appendix B
------
za-raبه تو sənə
zakمال تو səninki
anakمال او (onunki (anınkı
Falkenstein, Adam „Das Sumerische“ s. 33
------
An اسم خاص: خدا آن
adda-ani
ata An-in
ata-sı An
خدای اشAn
Delitzsch, F. „Kleine Sumerische …“ s. 39
-----
En-lil-la
En-lil-ə
به طرف انلیل
-----
ama-nu-ra
ana-ma
به طرف مادرام
Falkenstein, A. „Das Sumerische“ s. 39
----
lugal urim5 -šè du-né
lugal=Ø urim5=še du -Ø =ane=e
king =ABS Ur =TERM go:IPFV-NFIN=his =DIR
‘when the king was going to Ur’ (SACT 1:109 7:5; D; 21)
( eləki luqal Ur-a döndü(getdi
( luqal Urim-a dönəndə(gedəndə
ص .725
Abraham Hendrik Jagersma
A Descriptive Grammar of Sumerian
****
ĝu10
گفتیم
ngu تلفظ nu ؛ نون صدای خاصی دارد که با نون معمولی فرق میکند. مثلاً در نون خاص قشقایی و ترکمنی.
تلفظ این نون برای دیگران مشکل است و آنرا مانند نون معمولی تلفظ میکنند.
d کوتاه dingir
d ba-ú-ama-ĝu10
ba.ú=Ø ama =ĝu=Ø
Bau =ABS mother=my=ABS
‘Bau is my mother.’ (CTNMC 54 7:27'; L; 21)
(Bau anam (mənim anam
--------
eš-àm
eš =Ø =÷am
three=ABS=be:3SG.S
‘He is (number) three.’ (HSS 4:3 11:15; L; 21)
üş-du; üç-du
منظور: O üç bu
üç burda; üç-əm
ص 715
A Descriptive Grammar of Sumerian
-------------
ama nu-tuku-me
[ama =Ø nu =tuku-Ø =Ø ]=me-en
[mother=ABS NEG=have-NFIN=ABS]=be -1SG.S
‘I am one who has no mother.’ (Cyl A 3:6; L; 22)
anam nə, təkəm
nə anam , təkəm
anam yox, təkəm
--------- ص689 ک.ق.:
a nu-tuku-me a-ĝu10 zé-me
a =Ø nu =tuku-Ø =Ø =me-en a =ĝu=Ø [zé =Ø ]=me-en
father=ABS NEG=have-NFIN=ABS=be -1SG.S father=my=ABS [you=ABS]=be -2SG.S
‘I am someone who has no father: you are my father.’ (Cyl A 3:7; L; 22)
atam nə(yox),təkəm , sən atam
nə atam ,təkəm , sən atam
این اصطلاح امروزه گفته میشود: nə atam var, nə anam; yalqızam, yalqız
--------
munus-am6
munus=Ø =÷am
woman=ABS=be:3SG.S
‘This is a woman.’ (BIN 8:359 8:2; L; 24)
munus-am : (bu bir ) munusdir
-------685
é-ĝu10
é =ĝu=Ø =(÷a)m
house=my=ABS=be:3N.S
‘It is my house.’ (NG 199 3:6'; L; 22)
evim
منظور: O mənim evimdir
------
udu-ĝu10-um
udu =ĝu=Ø =(÷a)m
sheep=my=ABS=be:3N.S
‘They are my sheep.’ (NG 120a 9; U; 21)
در ترکیqıdı ; qudu ؛ davar گوسفند
qudum; qıdım
( quzu بره، نیز از این ردیف نامهاست)
منظور: Onlar mənim qudu-larım-dır
-------683
ama-ĝu10 zé-me
ama =ĝu =Ø zé =Ø =me-en
mother=my=ABS you=ABS=be -2SG.S
‘You are my mother.’ (Cyl A 3:6; L; 22)
anam sən
anam sən sən
sən mənim anam san
-------ص 679
diĝir h~é-me-en-zé-en
diĝir=Ø h~a =÷i -me-enzen
god =ABS MOD=VP-be -2PL.S
(should you be gods’ (Inanna’s Descent 242; OB
خدا در ترکی : dangir ، tanrı ; tarı
dangir hə-mən-sén
---ص-660
nu-kúr-ru-dè
‘not to change’ (NRVN 1:237 rev 4; N; 21
na körəti
در ترکی na körəti یا na köndələn :
əl vermiyən bir şey
na köndələn bir şey
pis və əvəz olmayan şey
---------ص553
nu-an-na-áĝ-e
nu =÷a -nna -÷áĝ -e
NEG=VP-3SG.IO-measure.out-3SG.A:IPFV
‘He will not pay this (barley) to him.’ (BE 3/1:10 8; N; 21)
nə onu ona
O onu ona vermir
منظور :O istəmir onu(o ölçüdə) ona versin
---------537
lugal-al-sa6
lugal=Ø ÷a -sa6.g -Ø
king =ABS VP-be.good-3SG.S/DO
‘The king is good.’ (VS 25:70 11:14; L; 24)
lugal-ì-sa6
lugal=Ø ÷i -sa6.g -Ø
king =ABS VP-be.good-3SG.S/DO
‘The king is good.’ (MVN 1:164 6; L; 21)
lugal sah-dı
(lugal sağ (kişidir
yaxşı ) yaxçı kişidir )
اصطلاح، sağ; sah adam یا sağlam adam به معنی آدم خوب رایج است.
توجه شود که جملات سومری با کلمات کوتاه شده بیان شده اند
متن انگلیسی با آنالیز خود کلمات را کامل کرده معنی را بیرون آورده است.
-----534
ĝen-na
ĝen-÷a
go -VP
‘Go!’ (Shulgi X 90; ?; 21, OB copy)
!get-ginən
!get
ما اصطلاحاتی یا لفات ترکیبی داریم که از دو قسمت یا دو کلمه درست شده اند و هر دو قسمت یک معنی دارند. اما یکی از کلمات قدیمی اند و دیگری جدید. مانند: « آخچاسیز-پول سوز» که آخچا به معنی پول است ولی قدیمی ست. با این متد
تاریخ حفظ شده. اینجور کلمات بین سومری و ترکی کم نیستند. که اینجا از ذکر آنها خوداری شده است. ( منبع داستان کور اوغلو: « آخچاسیز-پول سوز» عاشیغام- پولوم یوخدور آلام سنی».
یا « هاوا آلخار- بولخار alxar-bulxar » : هوا نامساعد ؛ که هر دو یک معنی دارند. اینجا قدمت کلمات همزمان به نظر میرسند و همین طور است در « ایشچی-امکچی».
اما در get-ginən ظاهراً ginən قدیمی است. و احتمالاً بی ارتباط با ĝen-na نیست. اگرچه ginən امروز معنی و حالت دستوری دیگری دارد. این هم طبیعی ست که کلمات در طی زمان جلد و مفهوم جدیدی می یابند. و حتی تلفظ نیز عوض میشود.
تلفظ ĝen-na چنین است: nyen-na
جمله سومری زیر و معنی ترکی اش نیز می تواند همین سرگذشت را داشته باشد:
---------534
du11-ga-na
du11.g-÷a-nna -b
say -VP-3SG.IO-3N.DO
‘Say it to him!’ (Nik 1:309 3:3; L; 24)
!de o-na
-------
منبع نقل جملات:
Abraham Hendrik Jagersma
A Descriptive Grammar of Sumerian
ص.67
ama-ar-gi4
“sending back to mother
(ana-ya-qe(-ytər
جملات منظوری:
(ana-ya-ver(göndər
anaya geri göndərir
در لهجه ها:
qeytər; qəytər; qaytar
تبدیل m به n
ar به ya
و gi به qe
-----------
کتاب قبلی ص.115
برای درک متن:
ke4 منظور از عدد چهار آن است که در جمله معنی یا معانی چهارم از ke مد نظر است. چون ke در جملات معانی زیادی دارد . با شماره، یک یا یک سری از معنانی را مشخص کرده اند. ولی گویا تلفظ یکی ست.
ذکر عدد الزامی ست.
d علامت diĝir خدا
ترکی dangır ; tanrı; tarı
ng=ĝ
böyük kişi; böyük baş ; hökmdar : حاکم، شاه
kur-kur سر زمین-سرزمین: سر زمینها ( سرزمینهای کوهستانی)
yer-yer
yer dağ-daş ; hər yer ; yer-be-yer ; yer-bə-yer
en-lílاسم خاص
( dinger en-líl : yel ağa (tanrı خدای باد
قالا: در ترکی، به عنوان صفت: بزرگ و قدرتمند
qala kimi bir igit
جوانمردی چون قلعه( بزرگ و قدرتمند)
lugal : شاه، حاکم: معنی واژه به واژه ، مرد بزرگ ( منظور قدرتمند)
در املاء سومری این کلمه، صفت اول نوشته شده و بعد اسم: gal-lu
مثل ترکی صفت اول آمده است: qala-kişi; böyük-kişi ; güclu-kişi
اما در تبدیل آن به الفبای لاتین lu-gal می نویسند.
----- متن سومری با آنالیز نویسنده انگلیسی:
d en-líl / lugal kur-kur-ra / ab-ba diĝir-diĝir-ré-ne-ke4
en.líl lugal kur -kur =ak ab.ba diĝir-diĝir=enē=ak =e
Enlil king mountains-mountains=GEN father god -god =PL =GEN=ERG
‘the god Enlil, the master of all mountain lands, the father of all gods (ergative)’ (Ent. 28
1:1-3; L; 25)
مقایسه ی جملات:
جمله سومری:
diĝir en-líl / lugal kur-kur-ra / ab-ba diĝir-diĝir-ré-ne-ke4
برابر گذاری با کلمات ترکی:
danger en-líl (hökmdar) / yer-yer-rə / ba-ba, dangır-dangır-ın -kı
ترجمه :
فرم اول
tanrı enlil hökmdar (-dır )/ hər-yer-rə / ba-ba-sı(-dır) bütün tanrı-ların
فرم دوم
tanrı yel-ağa böyük-baş(-dır ) / hər-yer-rə / ba-ba-sı(-dır) hamı tanrı-ların
خدا ان لیل (خدای باد)حاکم بر سرزمینهاست( سرزمینهای کوهستانی)، پدر همه خدایان است.
------
ص. 141 ک.ق.
é ab-ba-na-ka
é ab.ba=ane=ak =÷a
house father=her =GEN=LOC
(in the house of her father’ (NG 169 20; L; 21
برابر گذاری
év ba.ba=onun=ki÷də
ترجمه
ba-ba-sının-kı ev-da
ba-ba-sının ev-in-də
در خانه ی پدر اش
*********************
در جهان متمدن میکوشند به ارزشهای دنیای باستان آگاه شوند و از تجارب خوب و زیبایشان بهره گیرند:
در معنی نام « Türk»:
---
تاریخچه ی نام طایفه و قوم ترک:
1- نخستین و قدیمی ترین منبع، سند، نوشته ای ست از شهر ماریMari - سوریه امروز. زمان حمورابی شاه « سومر-اکد»
«گل- نوشته» از طایفه یا ایل و قوم « تورو ککو Turukkum , Turukku» نام برده است. این قوم با قوم هوری(خوری)
HU-ur-ri , Hari, Khurrites, Hourri, Churri, Hurri oder Hurriter
پیوند طایفه ای خیلی نزدیک داشتند.
شهر ماری باستانی توسط حکومت « سومر-اکد» بنا شده است.
در گل-نوشته ی شهرماری( زبان اکدی) :کلمه ترک به شکل Turukkum آمده: و به این اشکال هم ذکر میکنند: Turukkaeans , Turukku
37. The year in which, with the help of the god Marduk, he overcame the armies from Turukkum, Kakmum, and the land of Subartu
5. The year in which, at the behest of Anum and Enlil, he destroyed the walls round Mari and Malgiaبندهای بالا از سند شهر ماریMari نقل شده است:
منبع جملات و کلمات:
http://www.aina.org/books/poaa/poaa.htm#c9
2-« طايفة ترک بايد همان باشد که هرودوت در تأليفات خود تارژتااوس/ترگيتاوس ذکر کرده و در تورات توقارمه/توغارمه آمده است.(ج ١ص ٣.(توگرماه / توجرمه نوادة يافث بن نوح بوده است و«بيت توجرمه اسم شهر يا بلادي مي باشد که اهل آنجا با صور تجارت اسب و استر داشتند» و ظاهرا بلاد توجرمه در طرف شمال شرقي آسياي صغير بوده است (سفر تکوين ١٠:٣ کتاب حزقيال نبي٢٧:١٤ ٣٨ :٥ـ٦ هاکس ذيل«توجرمه»)- مقاله ترک- ترکها اثر رحیم رییس نیا.
3- « کلمة ترک بارها به عنوان نام جمعي از مردمان به کار رفته:سنگنبشته هاي اورخون است که شامل چند سنگ قبر از جمله سنگ قبر کول تگين (١١٣ /٧٣١ (و بيلگه قاغان / خاقان (١١٦/٧٣٤ )بوده است.» رییس نیا منبع قبلی.
4- « به نوشته او (ز- یامپولسکی) آنها را( تورکان را) در منابع آشوری توروک نامیده اند.در سنگ نوشته های میخی اورارتویی هم سخن از ایالتی در اراضی آذربایجان رفته است که قومی به نام توریخی،در اوایل هزاره اول ق.م در انها زندگی کرده اند.همین مولف براساس منابع یونانی سخن از مسکون بودن آذربایجان در سده 5 ق.م با ایرکی ها رانده است.وی از طریق تحلیل فقه اللغه ای به این نتیجه رسیده است که منظور از تورک ها و توریخی ها و ایرکی ها همان تورکان هستند.»
به نقل از آذربایجان در سیر تاریخ ایران ،رحیم رئیس نیا،جلد2ص 876
5-معنی لغوی نام ترک:
«ترک» به معنای«تؤروکtörük یا törüh یا تؤ روخtörüx تؤره مه törəmə» یا törümə است:اینجا معنای پیدایش، زاده شده،تکثیر یافتن، نسل، اولاد دارد. با کلمات تؤره مک، تؤره نجک، تؤره نمک، تؤره نیش،تؤروک törükنیز هم خانواده است. اسم «ترک» شکلی از همان کلمه تؤروک törük یا تؤرومه می باشد.
به معنای امروزی همان «بالا ، بالاسی» و «اولاد»و«نسل» است.«توجرمه» در واقع شکل تغییر یافته و سامی شده ی « تؤره مه» می باشد.
اصطلاحات tayfa-törük یا tayfa -törüh یا tayfa-tırıx
در زبان امروزی مصطلح اند. که به یک معنی اند.
کلمهtörük به اسم خاص Türk تبدیل شده است.باستانی ترین شکل آن نیز می تواند Turukkum باشد.و بعدTürüx یا Türxi.
در تورات کلمات« توقارمه/ توغارمه (توگرماه/توجرمه نوادة يافث بن نوح) نیز نشان میدهند که واژه ی «ترک» به معنی törəmə است.
6- اقوام اتصالی زبان منطقه و آذربایجان:
گفته میشود زبان Turukkumبه زبان HU-ur-ri نزدیک بود.اینها بعدها با اورارتو ها در هم آمیختند که زبان شان با هم پیوند داشت. نمونه هایی از زبان هوری و اورارتو موجود است. اتصالی زبان اند و رگه های ترکی را میتوان در زبان اورارتویی دید.
قوتی ها و لو لوبی ها دو قومی هستند که در آذربایجان ساکن اند.زبان لولوبی ها طبق اخبار گل-نوشته های آن زمان، به عیلامی ها نزدیک است.
سومر،«خوری-توروک کوم-اورار تو ...»،« لولوبی-قوتی- توریخ ...ایلات و اقوام مختلف دیگر که زیاد اند-و عیلام» همه زبانهای مختلف دارند ولی کم و بیش به هم نزدیک اند. همه اتصالی اند و دارای رگه های ترکی امروزی و باستانی.
اقوام مذکور بعدها در دولت ماننا متحد میشوند.(احتمال میدهند زبان دولتی اش عیلامی بوده) و قسمتی هم در دولت اورارتو. دولت ماننا هم بعد ها به دولت ماد تبدیل میشود.با اتحاد قبایل دیگر .
قوم قوتی حدود 90 سال بر بابل حکومت میکند که بعد بیرونشان میکنند.این نمونه ایست از قدرت این اقوام.
کاوشهای باستانشناسی تاکنونی نشان داده طبقه ی زیرین گوی تپه اورمیه-مربوط به 4 هزارسال ق.م- منطقه ای مسکونی بوده است(منبع پیش .رئیس نیا ص.142 جلد اول ).
قوم پارس در ده طایفه اوایل هزاره اول ق.م.درقلمرو عیلام و با موافقت آنها ساکن میشوند.وارد شدن اتصالی زبانها به منطقه دو دوره مهم را شامل است:
- دوره ی اول« سومر و عیلام و ماننا و اورارتو و ... اقوام زیاد نزدیک به آنها»را در بر میگیرد.
- دوره ی دوم از زمان سلجوق ها آغاز میشود.که راه خویشاوندان زبانی قدیمی و دوره اول را ادامه میدهند.
پر واضح است که در این منطقه اتصالی زبانها با غیر اتصالی زبانها( مخصوصاً سامی ها و پارسها)بعلت همسایگی وحتی زندگی در میان همدیگر،از زاویه جسمی و فرهنگی آمیخته اند.
روایت شوونیستی تاریخ با حذف دوره ی نخست،تنها سلجوق ها را مطرح میکند.
حکومت 900 ساله ی ترکها در ایران-دوره دوم-برپایه حکومت چند هزار ساله ی اقوام دوره ی اول-که هر دو دوره کم و بیش، خویشاوندی زبانی با همدیگر داشتند- ممکن شده است.
سلجوق ها مسیر هزاران ساله ی کوبیده شده توسط اقوام خویشاوند دوره اول را طی کرده و ساکن شدند.این کار- یعنی طی مسیر کوبیده شده و در آمیختن یا در کنار هم زیستن با خویشان دور و نزدیک یا اقوام مسالمت جو- در دوران های دور گذشته تنها راه ادامه ی حیات و امید و اقدام به بهزیستی بود. هر چند که نیرومندان گاهاً عمدتاً راه کشتار هم برمیگزیدند. اما بودن «نزدیک زبانان و فرهنگان» یا به نوعی «ریشه»در جایی دیدن، امید حرکت میداد و تکیه گاهی بود برای همزیستی. سلجوق ها از این « امید و ریشه» بهره گرفتند. منطقه پیش از سلجوق، طی هزاره ها پراز اتصالی زبانهای کم و بیش خویشاوند بود.
سنگ نوشته های تاریخی اورارتوها در آذربایجان و نقشها و نوشته های آنو بانی شاه لولوبی و مدارک باستان شناسی بسیار دیگر در مناطق مختلف موجوداند.
-ترکیست ها در باکو و آنکارا، برای نام « ترک» معانی مختلف و « من درآوره»ی زیادی ساخته اند که اینجا ارزش نقل ندارند.
نام «ترک» هیچ معنی عجیب و غریبی ندارد، نه مثبت و نه منفی. کلمه ی ساده ای ست که با توضیحات قبلی میتوان آنرا چنین خلاصه کرد:
معنی تحت اللفظی:
ترک : تکثیر یافته
معنی مرادی:
ترک: اولاد، طایفه
معنی اجتماعی:
ترک: اسمی ست برای یک یا چند « جمع اجتماعی ictimai topluluq » ، که کم و بیش و تا حدی، از زاویه فرهنگی( مثلا زبان و آداب و رسوم و...) شبیه بهم یا متجانس اند. و فرد kimsə منتسب به آن اجتماع topluluq یا yığıncaq .
این معنی هیچ ربطی به « جسم» آدمها ندارد ، که همه با یکدیگر، جسماً کم و بیش آمیخته اند.
عبارت « ترک اصیل» یک ایده و سخن راسیستی ست. و همین طور است استعمال نام « ترک» با معنی و منظوری که در ایده لوژی ترکیسم از آن مستفاد میشود. و عمیقاً دارای بار « نژاد باوری»ست.
چرا که نگاه خود را متوجه « خون و ژن و تبار جسمی » آدمها کرده و «ترک اصیل » میجوید، مثل هیتلر. در فرهنگ نیز « همه ی شاخه های زبانی و فرهنگی خلقها و ملتهای خویشاوند ترکی زبان » را در « عثمانیزم و ترکی ترکیه» ذوب میکند.
یعنی همت گمارده به « ذوب کردن فرهنگهای خویشاوند» در ترکی ترکیه، و « جوستن و ساختن ترک اصیل» در کوره ترک ترکیه!
« ترک ترکیه و ترکی ترکیه » آن دو کوره ای ست که ترکیستها برای حاکمیت نئو عثمانیزم در ایده لوژی نئو ترکیسم روشن کرده اند. با شعار « من ترکم . همه ترکیم ». با این معنا و منظور که: « من ترکیست ام . همه ترکیست ایم».
تعلق به شاخه ای از زبان و فرهنگ ترکی، هیچ ربطی به « ترک ترکیه و ایده لوژی ترکیسم ندارد.»
نه زبان ترکی واحدی و جود دارد و نه فرهنگ ترکی واحدی. و نه ترک اصیل و واحد. واحد کردن گوناگونیها، نفی تکثر، و کوره سازی ست. آدم سوزی. و جنایت علیه بشریت.
ما که خود قربانی « واحد سازی » و « حذف تکثر» از سوی غیریم، معنی این کار را باید خوب فهمیده باشیم که چه جهنمی ست. گیرم که این بار هم برنامه دارند از سوی یکی از خویشان زبانی-فرهنگی مان( ترکیه) این بلا را بر سرما بیاورند. که نمی توانند.
«برابری و دوستی و همزیستی با همگان»، راهی ست که «مردمان» جوامع با فرهنگ میکوشند آنرا تحقق بخشند و جز آن هم چاره ای نیست.
نه نژادی وجود دارد و نه چیزی به نام « نژاد ترک». همه انسانها در روی زمین کم و بیش با هم آمیخته اند. حتی انسان ماقبل نئاندرتالها( غار تمتمه- نازلو ، در اورمیه)* نیز در جسم ما حضور دارد.
-----
* منبع: درتاریکی هزاره ها- ا. اسکندری - ص 12 . انسان دوران مقدم سنگ کهن - 70 هزار سال ق.م.